eitaa logo
شیعه پاسخ
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
233 ویدیو
58 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا گرانی و کساد تجارت و اقتصاد خراب که از علائم ظهور امام زمان گفته شده،مخصوص کشورهای اسلامی است و یا این اتفاقات باید در کل جهان و همه کشورها اعم از غیر مسلمان بیفتد ❗️❗️ 💠💠 👌از روايات استفاده مى شود، كه در آخر الزمان بر اثر گسترش فساد و تباهى ها و از بين رفتن رحم و عاطفه و ايجاد جنگ، جهان از نظر اقتصادى در وضعيت بدى به سر خواهد برد؛ به طورى كه آسمان نيز بر آنان رحم نمى كند و نزول باران كه رحمت الهى است نيز براى آنان به تبديل شده، ويرانگر مى شود. 👌در آخر الزمان باران كم مى شود و يا در غير موسم فرود مى آيد و باعث نابودى مى گردد. 📚مستدرک الوسائل ج 11 ص 375 👌 درياچه ها و رودخانه ها خشك مى گردد و به بار نمى نشيند و تجارت از رونق مى افتد. 📚الارشاد مفید ص 361 🔸فقر و گرسنگى گسترش مى يابد تا آنجا كه افراد براى سير كردن شكم خود، دختران و زنانشان را به مى آورند و آنان را با كمى غذا عوض مى كنند. 📚ملاحم ص 59 ( سند این نقل ضعیف است ) 👌مردى از پيامبر گرامی پرسيد ؛ اى رسول خدا قيامت چه وقت برپا خواهد شد؟ فرمود ؛ قيامت داراى نشانه هايى است: يكى از آنها تقارب بازارهاست».پرسيد: تقارب بازارها چيست؟ فرمود: «كساد بازارها و تجارت و بارش باران بدون آنكه گياهان و برويد». 📚الترغیب و الترهیب ج 3 ص 442 👌امير مؤمنان عليه السّلام به ابن عباس فرمود: «تجارت و معاملات زياد مى شود، ولى بهره اى اندك نصيب مى گردد و پس از آن قحطى سختى رخ مى دهد» 📚ملاحم ابن طاووس ص 125 🔸محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود: «پيش از ظهور حضرت قائم از سوى خداوند براى مؤمنان نشانه هايى است». گفتم: خدا مرا فداى تو گرداند؛ آن نشانه ها كدام است؟ فرمود: «آنها همان گفته خداوند است كه فرمود: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ ( بقره 155) « و شما (مؤمنان) را (پيش از ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه) به چيزى از ترس و گرسنگى و كمى دارايى ها و جانها و ميوه ها مىآزماييم؛ پس را مژده ده)» آنگاه فرمود: «خداوند مؤمنان را به سبب ترس از پادشاهان بنى فلان در دوران پايانى حكومتشان مى آزمايد و مراد از گرسنگى، گرانى قيمتهاست و منظور از كمى دارايى ها، كساد تجارت و كمبود درآمد است و مقصود از نقصان جانها، مرگهاى فراوان و سريع و پى درپى است و مراد از كمبود ميوه ها، كمبود و محصولات كشاورزى است. پس صابران را بشارت باد به تعجيل ظهور قائم عجّل اللّه تعالى فرجه در آن هنگام». 📚الغیبه نعمانی ص 250_ کمال الدین یک جلدی ص 649 🔸 به نقل از اعلام الورى، قلّة المعاملات به معناى كساد و كمى دادوستد است. 📚اعلام الوری ج 2 ص 280 ❕امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: «... در آن هنگام كه سفيانى خروج مى كند، مواد غذايى كم شده، قحطى به مردم مى آورد و باران كم مى بارد». 📚ملاحم ابن طاووس ص 133 🔸ابن مسعود مى گويد: هنگامى كه از بين برود و راهها ويران گردد، مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه ظهور مى كند. 📚برهان ، متقی هندی ص 142 ❕شايد وضعيت بد بازار در آن زمان، معلول ويرانى مراكز توليد و صنعت، كم شدن نيروى انسانى، كاهش قدرت خريد، ، ناامنى راهها و ... باشد ، این وضعیت اختصاص به مومنین ندارد و جوی حاکم بر تمام جهان است . http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔شبهاتی در مورد واژه سید بین ملی گرایان مطرح می شود و از آن در مورد اسلام سوء استفاده می کنند ❗️اصلا واژه سید که به فرزندان حضرت زهرا اطلاق می شود از آمده است و چرا آنان را به این نام می خوانند ❕❕ 💠💠 👌كلمه ى «سيد» در اصل به معناى كسى است كه صاحب مجد و عظمت است. و به همين اعتبار، نسل پيامبر اسلام را سيد مى گويند. از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى آيد كه در قرن ششم هجرى قمرى كلم هى سيد رواج كامل داشت و اولاد پيامبر را سيد مى گفتند. تحقيقات نشان مى دهد كه در قرن چهارم و پنجم كلمه «سيد» به همراه قرينه بر اولاد پيامبر اطلاق مى شد و در قرن ششم بدون قرينه استعمال مى گرديد. در عصر حاضر، در ايران به بنى هاشم سيد مى گويند و به غير آن به كسى سيد نمى گويند. در كسانى را كه از طريق امام حسين به پيامبر مى رسند، سيد مى گويند. در قسطنطنيه عموم مردم را سيد مى گويند و در آنجا كلمه سيد دلالت بر هاشمى بودن ندارد. در عهد صفوى به اولاد پيامبر كلمه ى ميرزا را اطلاق مى كردند ولى در زمان ما ميرزا دلالت بر هاشمى بودن ندارد . 📚جامع الأنساب، آيت الله روضاتى، ج 1، ص 32 . 🔸مامقانى مى نويسد ؛ « در غير حجاز كلمه سيد به بنى هاشم و بنى عبدالمطلب اطلاق مى شود. در كشورهاى عربى شيعيان اين كلمه را به اولاد هاشم و عبدالمطلب مى كنند ولى عرب غير شيعه در معناى لغوى آن بكار مى برند، 📚علم النسب، ج 1، ص 144. 👌امروزه از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها با تعبیر سید یا سادات یاد می شود چرا آنان منسوب به پیامبر گرامی هستند و در روایات متعددی دستور به اکرام و احترام آنان به خاطر پیامبر گرامی داده شده است ، تعبیر نیز نوعی و احترام آنان است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 👌البته گرامی نیز باید توجه کنند که صرف انتساب آنها به پیامبر گرامی و حضرت زهرا سلام الله علیهما بهشتی شدن آنها نمی شود و نباید از احترام دیگران نسبت به خود سوء استفاده کنند . ❕در نقلی آمده است ؛ «زيد بن موسى بن جعفر عليه السّلام در مدينه خروج كرد، گروهى را آتش زد و گروهى را به قتل رسانيد. بدين لحاظ او را زيد النار ناميدند. مأمون فرستاد تا او را گرفتند و اسير نمودند و نزد مأمون بردند، دستور داد: وى را نزد امام رضا عليه السّلام ببريد.ياسر مى گويد: وقتى زيد به حضور حضرت رضا آمد امام به او فرمود: اى زيد ... تو اين طور گمان مى كنى كه اگر خداوند را معصيت كنى داخل بهشت خواهى شد و موسى بن جعفر هم اطاعت پيشه كند و داخل بهشت شود، آنگاه تو نزد خداوند از آن بزرگوار باشى؟ 👌به خداوند سوگند كسى از ما نزد خداوند به مقامى نخواهد رسيد مگر به اطاعت نمودن پروردگار، ولى تو گمان مى كنى كه اگر عصيان بورزى به اين مقام خواهى رسيد؟! زيد در جواب حضرت رضا گفت: من هم برادر و پسر پدر تو مى باشم. امام رضا فرمود: آرى، تو مادامى برادر من خواهى بود كه خداوند را اطاعت نمايى. حضرت نوح گفت: پروردگارا! پسر من هم از اهل من محسوب مىشود، وعده تو حق و تو بهترين حكم كنندگان بود. خداوند حكيم فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست، او معصيت كار است. خداوند او را براى اينكه مرتكب معصيت شد از اهل نوح ندانست. 📚عیون الاخبار ج 2 ص 234 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔امروزه شاهدیم که کسبه و حتی مردم اجناس مورد نیاز مردم را خریداری می کنند و در مغازه و خانه ها می کنند ❗️حکم این عمل چیست ❕جایز است یا خیر ❕❕ 💠💠 👌احتكار به معناى گردآورى احتياجات مردم و ذخيره كردن و به انتظار گرانى نشستن و منافع بردن است و در اصل از ريشه حَكْر (بر وزن مكر) به معناى ظلم و ستم و بد رفتارى گرفته شده و از آنجايى كه احتكار طعام از روشنترين مصداقهاى ظلم و بدرفتارى است اين واژه بر آن اطلاق شده است. 📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 54 🔸در فقه اسلام بحث مشروحى احتكار آمده و همه فقهاى اسلام آن را حرام شمرده اند و روايات بسيارى در اين زمينه وارد شده از جمله در حديثى كه در كتب اهل سنّت و اماميه وارد شده از رسول خدا مى خوانيم ؛ «محتكر رانده درگاه خداست». 📚بحار الانوار ج 59 ص 292 👌در حديث ديگرى از امام امير المؤمنين در غررالحكم آمده است ؛ «محتكر بخيل ثروتى جمع مى کند براى كه هرگز از او راضى نخواهند شد و بر خدايى (در محشر) وارد مى شود كه او را معذور نخواهد داشت». 📚غرر الحکم ح 8205 ❕در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم مى خوانيم ؛ «شخص محتكر در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه در پيشانى او نوشته شده است: اى كافر خودت را در آتش دوزخ انتخاب كن». 📚کنزالعمال ح 43958 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس خوراك مسلمانان را احتكار كند، خداوند او را به و ورشكستگى تنبيه مى فرمايد.» 📚بحار الانوار ج 62 ص 292 👌و فرمود ؛ «هر انبار كردنى كه به مردم زيان رسانَد و را به ضرر ايشان گران كند، بى خير است.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 35 👌و فرمود ؛ « مايه بيزارى است كه خوراكى احتكار شود و مردم به حال خود رها گردند، در حالى كه چيزى از آن نداشته باشند.» 📚عوالی اللالی ج 2 ص 138 🔸و فرمود ؛ «هر كس يك شب گرانى را براى امّت من بخواهد، عملِ چهل سالش را تباه مى سازد.» 📚تاریخ بغداد ج 4 ص 60 ❕و فرمود ؛ « احتكار كنندگان و قاتلان مردم در يك رتبه [به روز قيامت] برانگيخته مى شوند. و هر كس در بخشى از [بازار و] قيمت [كالاهاى] مسلمانان راه يابد تا آن را بر ايشان گران كند، سزاوار است كه خداوند در روز ، او را در بخش بزرگ آتش درآورَد.» 📚الترغیب و الترهیب ج 2 ص 584 🔸علی علیه السلام در نامه اش به رفاعه نوشت ؛ « احتكار را نهى كن؛ و هر كس از اين نهى سرپيچيد، مجازاتش كن و آن گاه او را وادار كه آن چه را احتكار كرده، سازد.» 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 36 ❕و در نامه اش به مالک اشتر نخعى نوشت ؛ « آن گاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت: با اين همه، بدان كه بسيارى از ايشان [بازرگانان] مردمى تنگ نظر و سخت بخيل هستند و احتكار مى كنند و به ميل خود براى كالاها قيمت مى گذارند و با اين كار، به مردم زيان مى رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از باز دار؛ كه رسول خدا آن را منع فرمود. و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قميتهايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. پس از آن كه احتكار را ممنوع كردى، اگر كسى باز به احتكار روى آورْد، مجازاتش كن، ولى در مجازات وى زياده روى مكن» 📚نهج البلاغه نامه 53 ❕مرحوم شيخ در مبسوط (بنا به نقل شهيد ثانى در كتاب مسالك) در كتاب الاطعمة مى گويد: «هرگاه صاحب طعام (در موارد اضطرار مردم) از بذل طعام خوددارى كند مگر به زيادتر از قيمت اگر شخص مضطر قادر باشد با او مى جنگد اگر مضطر كشته شود مظلوم است و او بايد پرداخت شود و اگر مالك طعام كشته شود خون او هدر است و اگر قادر به جنگيدن با او نباشد يا قادر باشد و نخواهد كار به خونريزى برسد مى تواند از طريق حيله با او وارد شود و طعام را به قيمتى كه او مى گويد (هرچند بسيار زياد) بدون قصد جدى خريدارى كند ولى بعداً تنها قيمة المثل را بپردازد» 📚مسالک ج 12 ص 121 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔در ميان دانش آموختگان و شاگردان دو نام بزرگ به چشم ميخورد يا امام ابوحنيفه از ائمه اهل و پايه ريز مذهب حنفى از مذاهب اهل سنت٢- يا امام مالك از ائمه اهل سنت و پايه ريز مذهب مالكى از مذاهب اهل سنت سئوال: اگر امام صادق دانشمند و تئوريسين بزرگ شيعه و پايه گذار است، چگونه از بزرگان اهل سنت هستند ❗️❗️ 💠💠 👌این که بزرگان اهل سنت شاگرد امام صادق علیه السلام بوده است ادعای شیعه نیست بلکه بزرگان و علمای سنی مذهب این را در کتب خود نقل کرده اند . 🗯مالک بن انس امام مالکی ها درمورد امام صادق علیه السلام می گوید: «برتر وبالاتر از جعفر بن محمد را در علم وعبادت وپرهیزگاری، نه چشمی دیده ونه گوشی شنیده ونه به بشری خطور کرده است» 📚تهذیب التهذیب،ج2 ص104 🗯خوارزمی در مناقب از ابوحنیفه امام ها نقل می کند که درمورد امام صادق علیه السلام می گفت ؛ «من فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام. وگفت :اگر آن دوسال ( شاگردی) نبود نعمان ( ابوحنیفه) هلاک می شد » 📚مناقب ابوحنیفه،ج1 ص172 _ تحفه اثنی عشریه،ص8 🗯محمد بن طلحه درمورد امام علیه السلام می گوید ؛ "او دارای دانشی سرشار، عبادتی بسیار، پارسایی آشکار وهمیشه درحال ذکر بود... گروه بسیاری از بزرگان دین از او نقل روایت کرده واز دانش او بهره برده اند وبر شاگردی او افتخار کرده اند...مناقب او چنان زیاد است که کسی را یارای شمارش آن نبوده... " 📚مطالب السوول،ج2 ص56 🗯حافظ ابو نعیم از بزرگان اهل سنت می اورد: « گروهی از تابعین و بزرگان و امامان اهل سنت از امام صادق کسب علم و نقل حدیث می کردند که از جمله انان ، بن انس ،شعبه بن حجاج،سفیان ثوری،ابن جریح و...می باشند» 📚حلیه الاولیائ،ج3 ص198 🗯مولف کتاب ائمه الهدی چنین می اورد: « امام صادق دریایی از علم بود تا جایی که چهار هزار نفر از او کسب علم و نقل حدیث می کردند که برخی از انان از بزرگان دین بودند مانند امام ابو حنیفه،امام مالک بن انس،امام سفیان ثوری،و دیگران از بزرگان » 📚ائمه الهدی ص117 🗯علامه شبراوی شافعی چنین می نویسد: « برای امام صادق مناقب فراوانی بود و فضائلش مشهور بود .امامان زیادی از او کسب علم و نقل حدیث کردند مانند مالک بن انس،ابو حنیفه،یحیی بن سعید،ابن جریح،ثوری،ابن عیینه،شعبه و » 📚الاتحاف بحب الاشراف،ص54 🗯ابن حجر نیز در صواعق می اورد: « از امام صادق مردم بسیاری کسب علم کردند تا جایی که علومش در تمام شهر ها منتشر شد و بزرگان علما او بودند مانند یحیی بن سعید،ابن جریح،مالک ،ابو حنیفه،شعبه،و ...» 📚الصواعق ص120 🔸شهید مطهری می آورد ؛ « تمام امامهاى اهل تسنن يا بلاواسطه و يا مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردى كرده اند. در رأس ائمه اهل تسنن ابوحنيفه است، و نوشته اند ابوحنيفه دو سال شاگرد امام بوده، و اين جمله را ما در خود آنها مى خوانيم كه گفته اند او گفت: «لَوْ لَا السَّنَتانِ لَهَلَكَ نُعْمانُ» اگر آن دو سال نبود نعمان از بين رفته بود. مالك بن انس كه امام ديگر اهل تسنن است نيز معاصر امام صادق است. او هم نزد امام مى آمد و به شاگردى امام افتخار مى كرد. شافعى در دوره بعد بوده ولى او شاگردى كرده شاگردان ابوحنيفه را و خود مالك بن انس را. احمد حنبل نيز سلسله نسبش در شاگردى در يك جهت به امام مى رسد. و همينطور ديگران. حوزه درس فقهى امام صادق از حوزه درس تمام فقهاى ديگر بارونقتر بوده است. 📚مجموعه آثار ج 18 ص 73 ❔اما این که اینان چرا تن به امامت امام صادق علیه السلام ندادند پاسخ روشنی دارد .انسان موجودى است و براى اين كه جانب خير يا شر را برگزيند، تنها علم كافى نيست بلكه در كنار علم، بايد اراده نيز ضميمه شود. بسيارى از افراد در زمان پيامبر اكرم و ائمه اطهار حقيقت را مى شناختند. اما به دليل منافع مادى يا شهوات نفسانى خود را به جهالت مى زنند و حق را انكار مى كردند. عمر بن خطّاب در جريان قلم و دوات، در مقابل پيامبر جبهه گيرى كرد. ابليس در برابر خدا گردنكشى نمود. ابوحنيفه در برابر امام صادق علیه السلام باز كرد. كسانى نيز در زمان ما، شاگرد امام راحل و مريد او بودند ولى در نهايت، با دشمنان امام هم آواز گشتند. اين اقتضاى اختيار است كه انسان بتواند راه و دين يا راه نفس را در پيش بگيرد . 👌آرى آن كس كه خواب است را مى توان بيدار كرد اما آن كه خود را به خواب زده است هرگز نمى توان بيدار كرد چنان که قرآن می گوید ؛ « آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن داشتند.» ( نمل 14) https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
👌👌پاسخ این شبهه تکراری ملحد را در مورد ازدواج پبامبر گرامی اسلام با همسر پسر خوانده اش ، زینب را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1814
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که وکیل امام عسکری لواط کار بوده است ❗️چرا امام حسن عسکری که طبق ادعای علماى شیعه داراى هستند، نماینده و قائم مقامش لواط کارش را مجازات نكرده ؟ و اصولاً چرا یک شخص شرابخوار و همجنس باز را قائم مقام خود كرده بود ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است روایتی است که در کتاب کافی مرحوم کلینی به نقل از فردی به اسحاق و او نیز از یحیی القشیری ( القنبری) نقل شده است که می گوید ؛ « امام عسكرى علیه السلام وكيلى داشت كه خانه اى را به او اختصاص داده بود و براى او خدمتكارى سفيد پوست بود. وكيل پيوسته ميخواست با خادم آميزش جنسى داشته باشد اما او ميورزيد جز اينكه او را با شراب مست كند چاره اى نديد بالاخره به او شراب داد و غلام را پيش خود آورد بين او و حضرت عسكرى عليه السّلام سه درب فاصله بود كه هر سه قفل داشت. 🔸وكيل گفت: من هنوز بيدار بودم كه صداى قفل در بها را شنيدم كه باز ميشد تا بالاخره امام عليه السّلام آمد جلو درب خانه فرمود: از خدا . فردا صبح دستور داد غلام را بفروشند و مرا از خانه خارج كرد.» 📚الکافی ج 1 ص 511 ❕این روایت با همین سند در کتبی دیگری نیز نقل شده است اما دارای دو اشکال اساسی است . 1⃣مجهول و ضعیف بودن راوی جریان یعنی یحیی القشیری ( القنبری ) است که روایت را از درجه اعتبار ساقط می کند . 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 553 2⃣همینطور راوی که روایت را از یحیی القشیری نقل می کند اسحاق بن محمد النخعی است که ابن غضائری درباره او می گوید ؛ « او فاسد المذهب و در نقل روایت بوده و اهل جعل روایت است . به روایات او توجه نمی شود » 📚الرجال ابن الغضائری ص 41 رقم 14 👌بزرگان دیگری چنین نجاشی و علامه حلی و ابن داوود و ... نیز او را فردی کذاب و دروغگو و در روایت معرفی کرده اند . 📚رجال نجاشی ص 73_ مجمع الرجال ج 1 ص 198_ خلاصه الاقوال ص 318_رجال ابن داوود ص 231_ رجال مجلسی ص 159_ اتقان المقال ص 260 ❕لذا علامه مجلسی ذیل روایت مذکور می گوید این روایت است . 📚مراه العقول ج 6 ص 162 👌بنابراین با ضعف روایت نوبت به پاسخ های بعدی نمی رسد و تکیه بر آن برای شبهه پراکنی بی اساس است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
👌پاسخ این شبهه معاند را در مورد دستور به کشتن کردها توسط امامان شیعه را در زیر بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1816
🤔 ❔با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً » « محمد پدر از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40) ❕معناى خاتم با اينكه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره اى از وسوسه هاى منحرفان ايجاب مى كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود. ❕ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اينكه مهر زدن بر چيزى را ختم مى گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى نهند». 👌خليل ابن احمد كه از قديمى ترين مولفان و لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى زنند» 📚کتاب العین، ماده ختم 👌هنگامى كه نامه تمام مى شد و آن را مى بستند براى اينكه بيگانه اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه شده بود مى زدند و روى آن را مهر مى كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود. ❕ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا كه در پايان مى زنند تفسير كرده اند. 🔸در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن » 📚التحقیق ماده ختم ❕گاه گفته مى شود خاتَم به معناى است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها. 👌ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان يا بر نامه ها و كتابهايى را كه لاك و مهر مى كردند مى زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى گيرد، نام خاتم بر وسيله اى كه به آن نامه را پايان مى دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى كنند مى باشد.) ❕قابل توجه اينكه در عصر نزول قرآن و قرنها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله خود نامه ها را مهر مى كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده «انَّ خاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ كانَ مِنْ فِضَّةٍ نَقْشُهُ مَحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»: «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.» 📚سنن بیهقی ج 10 ص 128 👌در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى نويسيد، آنها نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند، به همين دليل پيامبر براى خود انتخاب كرد تا نامه ها را با آن مهر كند. 📚سفینه البحار ج 1 ص 367 👌در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه هاى خود را با آن مهر مى كرد. 📚طبقات الکبری ج 1 ص 258 👌با اين توضيح روشن مى شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى شود، ولى در زمان نزول قرآن و بعد از آن به انگشترهايى مى گفتند كه با آن نامه ها را پايان مى دادند، و يا نامه ها را مى بستند و بر محل بسته شده مهر مى نهادند. 👌به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد آن به وضوح اين معنا را اثبات مى كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى تواند داشته باشد. 📚پیام قرآن ج 8 ص 442 http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که در روایات آمده است که هر کس به بازی شطرنج نگاه کند مانند آن است که به فرج نگاه کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات متعددی از بازی کردن با شطرنج نهی شده است . ❕راوی می گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم من با گروهی نشست و برخاست دارم که با شطرنج بازی می کنند اما خودم اهل بازی با شطرنج نیستم اما به بازی آنها نگاه می کنم ؟ 🔸امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « تو را چه می شود که در حضور پیدا می کنی که خداوند به اهلش نگاه نمی کند » 📚الکافی ج 6 ص 437 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « کسی که به شطرنج نظر اندازد ، گویی به آتش نظر انداخته است » 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « بیع شطرنج حرام است و مالی که از راه شطرنج بازی بدست آمده است سحت است و شطرنج بازی در حد کفر و شرک به خداوند است و سلام به شطرنج باز گناه و معصیت است و کسی که به شطرنج نگاه کند ، همانند آن است که به فرج مادرش نظر کرده است » 📚وسائل الشیعه ج 17 ص 323 👌تعبیر فوق اشاره به آن است که همانگونه که نگاه کردن به فرج محارم دارای قبح ذاتی است و هیچ کسی تن به چنین کار قبیحی نمیدهد ، نگاه کردن به صفحه شطرنج هم به همان اندازه دارد و هیچ کس نباید حتی به صفحه شطرنج نگاه کند تا چه برسد که با آن بازی کند . ❕اما باید توجه داشت که طبق تصریح بزرگ مورد این روایات در جایی است که شطرنج به عنوان ابزار و آلت قمار شناخته شود چنان که در گذشته چنین بوده است . 🔸برخی می نویسند ؛ « در ميان علماى ما معروف است كه بازى كردن با آلات قمار بطور كلّى اگر چه بدون شرط بندى باشد است و ممكن است فلسفه اين موضوع آن باشد كه سروكار داشتن با اين آلات خواه و ناخواه انسان را به قمار مى كشاند و مخصوصاً درباره بازى شطرنج اخبار متعدّدى از امامامن عليهم السلام به ما رسيده است كه استعمال آلات اين بازى به هر عنوان ممنوع است و عنوان «ورزش فكرى» به اين بازى دادن در حكم مزبور تأثيرى نمى گذارد؛ زيرا ممكن است ساير انواع قمار را نيز تحت اين عنوان و به اين عنوان و به اين نام انجام داد؛ چون در خيلى از انواع قمار از جمله بازى با ورق، اين فعّاليّت وجود دارد ولى مفاسد آنها جاى انكار ندارد. 💠شطرنج يك نوع قمار است و از آغاز به همين عنوان اختراع گرديده، منتها قمارها دو نوعند، گاهى نيازمند به تفكّر نيستند و تنها از تصادف در آنها استفاده مى شود در حالى كه در بعضى ديگر فكر لازم است كه شطرنج يكى از آنهاست. اسناد و مدارك اسلامى درباره حرمت بازى شطرنج، جاى شكّ و ترديد در حرمت آن باقى نمى گذارد ، ولى اگر روزى فرا رسد كه شطرنج در عرف عام از صورت قمار بيرون آيد و به عنوان يك ورزش شناخته شود حكم آن خواهد يافت. 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص 399 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🔸ادامه 👇 ❕توضیح اینکه ؛ 👌مى دانيم احكام بنابر اعتقاد محقّقان از اماميّه و اهل سنّت، تابع مصالح و مفاسد است. شراب از آن رو تحريم شده كه رجس و عمل شيطانى و موجب عداوت و كينه در ميان مردم و از نماز و ذكر اللَّه مى شود، چون عقل را زايل مى كند و زوال عقل اين پيامدها را به دنبال دارد و همچنين است مسأله قمار با آلات مخصوص. 🔸حال اگر در بعضى از موارد موضوع حكم وجود داشته باشد اما مصلحت و مفسده به موجب زمان يا مكان تغيير يابد، طبيعى است كه حكم نيز دگرگون مى شود، زيرا آن موضوع با وصف آن مصالح و مفاسد محلّ حكم بود و اگر اين وصف از بين برود ديگر محلّ آن حكم نخواهد بود. مثلًا در گذشته همه فقها حكم به تحريم خريدوفروش خون انسان و حيوانات مى كردند، زيرا هيچ مصلحتى در آن نبود، بلكه منبع انواع مفاسد معنوى و مادى محسوب مىشد؛ ولى امروز با گذشت زمان، خون انسان عامل نجات بسيارى از مردم (مجروحان و نيازمندان به عمل جراحى) از چنگال مرگ مى شود، بنابراين خون، همان خون است؛ ولى مفسده، تبديل به مصلحت مهمّى شده است. است در اين صورت خريدوفروش خون نمى تواند حرام باشد؛ يعنى ملاك حكم تغيير يافته است. 🔸همچنين هرگاه در زمان يا مكان خاصّى شطرنج به عنوان آلت قمار محسوب نشود و عامّه مردم آن را ورزش فكرى بدانند، به يقين در چنين فرضى مفاسد قمار بر آن مترتب نيست و به تعبير ديگر كلّى قمار كه داراى مفاسدى است از آن برداشته شده است، بنابراين دليلى ندارد كه حرام باشد. 👌به اين ترتيب، ملاحظه مى كنيم كه زمان و مكان مى تواند عاملى براى تغيير مصالح و مفاسد باشد و در سايه آن حكم دگرگون شود. 📚دائره المعارف فقه مقارن ج 1 ص 279 ❔مرحوم امام خمینی در برابر این سوال که اگر شطرنج، آلت قمار بودن خود را به طور كلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان يك ورزش فكرى از آن استفاده گردد، بازى با آن، چه دارد ❔پاسخ دادند ؛ 🔸بر فرض مذكور، اگر برد و باختى در بين نباشد، ندارد. 📚صحیفه نور ج 21 ص 15 🔸آیت الله مکارم شیرازی نیز فتوا می دهد ؛ « پاسور، شطرنج و بيليارد هر گاه آلات مذكور از آلت قمار خارج شده باشد، و در نزد توده مردم محل به عنوان يك وسيله يا تفريحى شناخته شود نه ابزار قمار، بازى با آن بدون برد و باخت مالى اشكال ندارد.» 📚رساله احکام جوانان ، ص 162 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔آیا امام سجاد شهید شدن یا به مرگ از دنیا رفتند ❗️آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست ❕❕ 💠💠 ❕بر پایه روایاتی که تصریح می کند تمام امامان با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند باید حکم کنیم که امام سجاد علیه السلام نیز شده اند . 🔸امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 _ کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 _ عیون الاخبار ج2 ص203 🔸شیخ می نویسد ؛ « اعتقاد ما آن است که امام سجاد علیه السلام با زهر ولید بن عبدالملک از دنیا رفت » 📚اعتقادات ص 109 ❕البته بعضى دیگر گفته اند هشام بن عبد الملك از دنیا رفته است . 📚بحار الانوار ج 46 ص 153 _ جلاء العیون ص 841 💠 ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار مدح كرد ، به اين سبب و سببهاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحيح است نسبت آن حضرت به هر دو تن. 📚منتهی الامال ج 2 ص 1168 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔اخیرا علمای اهل سنت حکم ارتداد و کشتن شایان مصلح بازیکن پرسپولیس را دادند چون شعری خوانده بود و گفته بود من از سه تن لطفا در این زمینه روشنگری کنید ❗️ 💠💠 👌چنان که اشاره شد برخی از علمای اهل سنت محب وهابیت به خاطر یک شعر کوتاه که بازیکن فوتبال به نام شایان در مجلسی ایراد کرد که « شیعه رافضی ام ، از سه نفر بیزارم » فتوا به ارتداد و لازم القتل بودن او دادند و برخی از آنان تشبیه کردند که همانگونه که سلمان رشدی به خاطر ارتداد در دستشویی نیز ندارد این بازیکن نیز از این پس هیچ گونه امنیت جانی ندارد . 🔹ما خطاب به این علمای وهابی مسلک در لباس اهل چند نکته را متذکر می شود ؛ 1⃣سخن شما برگرفته از این کلام ذهبی است که می گوید ؛ « کسی که کوچکترین طعنی به صحابه وارد کند یا آنها را مورد توهین و دشنام قرار دهد از دین و ملت اسلام خارج شده است » 📚الکبائر ج 1 ص 237 ❕یا سرخسی می گوید ؛ « هر کس به یکی از صحابه اشکال بگیرد کافر و اگر توبه نکند از اسلام بیرون رفته و چاره او است » 📚اصول السرخسی ج 2 ص 134 ❕و یا از سیوطی نقل شده است ؛ « حتی اگر کسی گمان برد که صحابه دشنام هستند باید او را سوزاند و حتی بیش از سوزاندن سزای اوست » 📚اقام الحجر ... ص 66 ❔آیا حب تمام جزو اصول دین است که کسی که از این حب بیزاری جوید کافر شود ❗️طبق کدام آیه قرآن اثبات می کنید چنین مطلبی جزء اصول دین است و کسی که آن را انکار کند از اسلام است . 2⃣بر اساس عقیده شما در درجه اول عمر باید باشند زیرا اهانت هایی که او به صحابه کرد کسی مانند آن را نکرد . ❕در شورای ساختگی سقیفه که به خلافت ابوبکر شد ، سعد بن عباده از بزرگترین مخالفان خلافت ابوبکر بود . عمر خطاب به او می گفت ؛ « خداوند را بکشد » 📚صحیح بخاری ج 6 ص 87 ❕آیا تعبیر فوق طعن به یک صحابی و اهانت به او نمی باشد . آیا بر اساس عقیده شما عمر کافر نمی باشد که به یک صحابی کرده است و باید سوزانده و کشته می شد ❗️ 3⃣آیا حضرت علی علیه السلام صحابی پیامبر گرامی نبود که معاویه لعن و دشنام به او را جزء آداب و منبر قرار داد ❗️ 🔸سیوطی در این باره می نویسد: 🗯« در زمان بنی امیه بر اساس سنتی که معاویه بنا نهاد بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر،علی بن ابی طالب لعن قرار می گرفت» 📚النصائح الکافیه،ص105 ❕مسلم نیشابوری نقل می کند : « معاویه سعد را امر کرد و به او گفت چه چیز تو را از سب و دشنام به ابوتراب( علی) باز می دارد...» 📚صحیح مسلم،ج4 ص1871 _ سنن ترمذی،ج5 ص3724 🗯ابن ابی شیبه استاد بخاری نقل می کند: « سعد بن ابی وقاص گوید در یکی از سفرهای حج نزد معاویه رفتم و معاویه به آن حضرت داد» 📚المصنف ج6 ص366 🗯طبری می نویسد: ❗️هنگامی که معاویه مغیره را والی کوفه قرار داد به او چند توصیه کرد از جمله: « از فحش و ناسزا به علی مکن» 📚تاریخ طبری ج3 ص218 ❔آیا شما بر اساس عقیده خودتان نباید معاویه را کافر و واجب القتل بدانید که به صحابی والا مقامی چون علی علیه السلام توهین و می کرد ❗️پس چگونه جانتان را برای معاویه لعنه الله علیه می دهید ❕ 3⃣آیا برائت جویی و توهینی از این بالاتر که عایشه و طلحه و زبیر در برابر علی علیه السلام را به راه انداختند که هزاران هزار نفر کشته شدند ❗️آیا نباید از این سه تن بیزاری بجویید چون به علی علیه السلام صحابی پیامبر بزرگترین توهین ها را روا داشتند . 4⃣آیا توهین به یک صحابه از این بالاتر است که عایشه به خاطر شدن علی علیه السلام سجده شکر به جا آورد . 🔸ابوالفرج اصفهانی در خودش به نقل از ابو البختری می نویسد ؛ « چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به عایشه رسید کرد » 📚 ص55 5⃣ و دیگران از علمای اهل نیز می نویسند ؛ ❕« چون خبر کشته شدن علی علیه السلام به رسید این شعر را خواند ؛ « پس را افکند و آرزوها بدان آرام گرفت ، همان گونه که با آمدن ، دیده روشن می گردد » سپس پرسید چه کسی او را ؟ گفتند مردی از قبیله . گفت اگر چه دور بود ولی اشکالی ندارد ، کسی که خبر او را آورد پاینده باشد . 📚تاریخ ج5 ص150 _ فی التاریخ ج2 ص438 ❔آیا شما از عایشه به خاطر این توهین و طعن به علی علیه السلام برائت می جویید ❗️ 🔸 👇 @Rahnamye_Behesht