eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ادامه 👇 ❕بنابراین یونس بن عبدالرحمان مورد مدح و تمجید ائمه علیهم السلام بوده و در وثاقت او شکی نیست , و اگر در روایاتی برخی از امامان ع از یونس بن عبدالرحمان مذمت کرده و حتی او را لعنت کرده اند , همه از روی تقیه و برای حفظ جان خود عبدالرحمان بوده است , زیرا حکام وقت اصحاب خاص و مورد ستایش ائمه ع را زیر نظر داشتند تا آنان را مورد اذیت و آزار قرار دهند , ائمه ع عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می کردند , تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند , چنان که در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق ع عمدا از زراره بدگویی می کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق ع نیز به این نکته تصریح می کرد : " الجواب عمّا يوهم ذمّه هو ما أجابه الصادق عليه السّلام في علّة ذمّه لزرارة و أنّها لدفع الظلم عنه مثل ما صنع الخضر على نبيّنا و آله و عليه السّلام بالسفينة عابها لتسلم من السلطان. " 📚مستدركات علم رجال الحديث، ج‏8، ص: 312 ❕در آیه ٧٩ کهف که خضر نبی ع به خاطر مصلحتی بالاتر عیبی ظاهری بر کشتی ایجاد کرد تا کشتی از گزند حاکم ظالم حفظ شود آمده است : " اما آن كشتى متعلق به گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مى‏كردند و من خواستم آن را معيوب كنم (چرا كه) پشت سر آنها پادشاهى ستمگر بود كه هر كشتى را از روى غصب مى‏گرفت. " در تفسیر نمونه به عنوان یکی از درسهای آیه , پیرامون بدگویی و عیب گرفتن از زراره برای حفظ جانش می خوانیم : " در اينجا حديث جالبى از امام صادق ع مى‏خوانيم كه امام ع به فرزند زراره" همان مردى كه از بزرگان و فقهاء و محدثان عصر خود به شمار مى‏رفت، و علاقه بسيار به امام و امام هم علاقه بسيار به او داشت) فرمود: ❕" به پدرت از قول من سلام برسان، و بگو اگر من در بعضى از مجالس از تو بدگويى مى‏كنم بخاطر آن است كه دشمنان ما مراقب اين هستند كه ما نسبت به چه كسى اظهار محبت مى‏كنيم، تا او را بخاطر محبتى كه ما به او داريم مورد آزار قرار دهند، بعكس اگر ما از كسى مذمت كنيم آنها از او ستايش مى‏كنند، من اگر گاهى پشت سر تو بدگويى مى‏كنم بخاطر آن است كه تو در ميان مردم به ولايت و محبت ما مشهور شده‏اى، و به همين جهت مخالفان ما از تو مذمت مى‏كنند، من دوست داشتم عيب بر تو نهم تا دفع شر آنها شود، آن چنان كه خداوند از زبان دوست عالم موسى مى‏فرمايد أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ لِمَساكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَها وَ كانَ وَراءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْباً ... اين مثل را درست درك كن، اما به خدا سوگند تو محبوب‏ترين مردم نزد منى، و محبوب‏ترين ياران پدرم اعم از زندگان و مردگان تويى، تو برترين كشتى‏هاى اين درياى خروشانى و پشت سر تو پادشاه ستمگر غاصبى است كه دقيقا مراقب عبور كشتى‏هاى سالمى است كه از اين اقيانوس هدايت مى‏گذرد، تا آنها را غصب كند، رحمت خدا بر تو باد در حال حيات و بعد از ممات" 📚تفسير نمونه، ج‏ 12، ص: 518 " عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ، قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) اقْرَأْ مِنِّي عَلَى وَالِدِكَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّي إِنَّمَا أَعِيبُكَ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ، فَإِنَّ النَّاسَ وَ الْعَدُوَّ يُسَارِعُونَ إِلَى كُلِّ مَنْ قَرَّبْنَاهُ وَ حَمِدْنَا مَكَانَهُ لِإِدْخَالِ الْأَذَى فِي مَنْ نُحِبُّهُ وَ نُقَرِّبُهُ، وَ يَرْمُونَهُ لِمَحَبَّتِنَا لَهُ وَ قُرْبِهِ وَ دُنُوِّهِ مِنَّا، وَ يَرَوْنَ إِدْخَالَ الْأَذَى عَلَيْهِ وَ قَتْلَهُ، وَ يَحْمَدُونَ كُلَّ مَنْ عِبْنَاهُ نَحْنُ وَ إِنْ نَحْمَدَ أَمْرَهُ، فَإِنَّمَا أَعِيبُكَ لِأَنَّكَ رَجُلٌ اشْتَهَرْتَ بِنَا وَ لِمَيْلِكَ إِلَيْنَا .... " 📚رجال کشی ج ١ ص ٣٤٩ 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕حال به بررسی اشکال وهابی می پردازیم : 👌وهابی مدعی شده است که شیخ حر عاملی برای حفظ آبروی یونس بن عبد الرحمان , روایت کتاب مستطرفات را تحریف کرده است , در حالی که در این ادعایش نیز دروغ می گوید . ❕روایت کتاب مستطرفات چنین است که محمّد بن فضل بصرى می گوید : " حضرت رضا عليه السّلام شبى به بصره آمد نماز مغرب را بالاى پشت بامى خواند شنيدم در سجده ميگفت: «اللهم العن الفاسق بن الفاسق» از نماز كه فراغت حاصل كرد گفتم: آقا چه كسى را لعنت فرموديد در سجده. گفت: يونس غلام ابن يقطين را. عرض كردم: او گروهى از دوستان شما را گمراه كرده فتوى ميداد به آنها كه نماز بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشيد و بعد از عصر تا خورشيد غروب كند اشكالى ندارد فرمود: خدا او را لعنت كند دروغ بسته بر پدرم يا فرمود: پدرانم، چه ارزشى دارد يك غلام بيابانى. " " نَزَلَ بِنَا أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْبَصْرَةِ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَصَلَّى الْمَغْرِبَ فَوْقَ سَطْحٍ مِنْ سُطُوحِنَا فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي سُجُودِهِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْفَاسِقَ بْنَ الْفَاسِقِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَنْ هَذَا الَّذِي لَعَنْتَهُ فِي سُجُودِكَ فَقَالَ هَذَا يُونُسُ مَوْلَى ابْنِ يَقْطِينٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّهُ قَدْ أَضَلَّ خَلْقاً مِنْ مَوَالِيكَ إِنَّهُ كَانَ يُفْتِيهِمْ عَنْ آبَائِكَ ع أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي وَ مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ قِيمَةُ عَبْدٍ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ " 📚السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج‏3، ص: 580 👌پیرامون این روایت توجه به چهار نکته لازم است : 🔸١ _ روشن کردیم که مذمتی که از یونس بن عبدالرحمان در روایت مذکور صورت گرفته است , از روی تقیه و برای حفظ جانش بوده است . 🔸٢ _ حکمی هم که در روایت در ممنوعیت نماز مستحبی خواندن پس از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از عصر تا غروب خورشید بیان شده است , تقیه ای است , زیرا در روایاتی آمده است که می توان در زمان مذکور نماز مستحبی خواند و اشکالی بر آن نیست و یونس بن عبدالرحمان در این رابطه فتوای درست را داده بود . ❕در توقیعی که از امام مهدی علیه السلام در پاسخ به برخی از پرسشهای فقهی آمده است تصریح شده است که نماز خواندن در دو وقت مذکور اشکالی ندارد و بلکه پسندیده هم است : " «و امّا سؤالت از نماز هنگام طلوع و غروب خورشيد، اگر اين گونه است كه مردم مى‏گويند: خورشيد، ميان دو شاخ شيطان، طلوع مى‏كند و ميان دو شاخ شيطان، غروب مى‏كند [و نتيجه مى‏گيرند كه در اين دو وقت نبايد نماز خواند، پاسخت اين است كه:] چه چيزى بهتر از نماز، بينى شيطان را به خاك مى‏مالد؟! پس در آن دو وقت نيز نماز بخوان و بينى شيطان را به خاك بمال. " "ْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنِ الصَّلَاةِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا فَلَئِنْ كَانَ كَمَا يَقُولُ النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ وَ تَغْرُبُ بَيْنَ قَرْنَيْ شَيْطَانٍ فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطَانِ بِشَيْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطَانِ. " 📚الفقیه ج ١ ص ٤٩٨ ❕اما اهلسنت معتقدند که در دو وقت مذکور نباید نماز خواند و ابوهریره دروغگو در حدیثی جعلی از پیامبر گرامی ص می گوید : " پیامبر نهی کرد از نماز خواندن بعد از عصر تا غروب خورشید و از نماز خواندن بعد از صبح تا طلوع خورشید " " ْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ: «نَهَى عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ وَ عَنِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ» 📚سنن نسائی ج ١ ص ٤٨٣ _ صحیح بخاری ج ١ ص ٣٨٤ 👌از آنجایی که دشمنان در صدد بودند تا از امام رضا علیه السلام بهانه ای به دست آورند و امام را مورد اذیت و آزار قرار دهند که مثلا امام ع بر خلاف آنان فتوا می دهد و نماز مستحبی را در دو وقت مذکور پسندیده و جایز می داند , امام ع موافق با عقیده اهلسنت سخن گفت که نماز خواندن در دو وقت مذکور صحیح نیست , و همینطور در همان روایت از یونس بن عبدالرحمان بدگویی کرد تا شر دشمنان و اهلسنت را از سرش کم کند و مانع آسیب رسیدن به یونس شود . 💠 👇
💠 👇 🔸٣ _ بنابراین روایت مستطرفات معنای روشنی دارد که از روی تقیه صادر شده است , چه در حکمی که در آن بیان شده و چه در مذمتی که از یونس شده است , و نیازی نبوده است که شیخ حر عاملی بخواهد روایت را تحریف کند , و حتی خود شیخ حر عاملی هم تصریح می کند که روایت مذکور از روی تقیه صادر شده است : " وَ جَوَّزَ حَمْلَهَا عَلَى التَّقِيَّةِ لِمَا مَرَّ مِنْ حَدِيثِ الْعَمْرِيِّ وَ هُوَ الْأَقْرَبُ " 📚وسائل الشیعه ج ٤ ص ٢٣٩ ❕شیخ حر عاملی تنها بخشی از روایت مذکور را از کتاب مستطرفات که شاهد بحثش بوده است , می آورد و خودش نیز متذکر این نکته می شود که تنها فرازی از روایت مذکور را نقل کرده است و می گوید : " در بخشی از حدیث چنین آمده است " " فی حدیث ... " " عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع 👈 فِي حَدِيثٍ 👉 أَنَّهُ صَلَّى الْمَغْرِبَ لَيْلَةً فَوْقَ سَطْحٍ مِنَ السُّطُوحِ فَقِيلَ لَهُ إِنَّ فُلَاناً كَانَ يُفْتِي عَنْ آبَائِكَ ع- أَنَّهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ إِلَى أَنْ تَغِيبَ الشَّمْسُ فَقَالَ كَذَبَ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَى أَبِي أَوْ قَالَ عَلَى آبَائِي. " ❕بنابراین تحریفی در کار نبوده است و تنها بخشی از حدیث بیان شده که در مورد وقت نماز نافله , مورد بحث شیخ حر عاملی بوده است . 🔸٤ _ اساسا می توانیم بگوییم که در نسخه ای که از کتاب مستطرفات در نزد شیخ حر عاملی بوده است , الفاظ حدیث به گونه ای دیگر بیان شده بوده است که با نسخ امروزی از کتاب مذکور تفاوت اندکی دارد . 👌 شیخ حر عاملی نیز مطابق همان نسخه ای که در نزدش بوده است , روایت را بیان کرده است , مثلا در نسخه موجود در نزد شیخ حر عاملی " کان یفتی " بوده است , اما در نسخه های کنونی " کان یفتیهم " است . ❕ وقتی احتمال تفاوت نسخ است , چرا شما جماعت وهابی این قضیه را حمل بر تحریف و این چیزها می کنید و چرا به نحو صحیح این قضیه را حمل نمی کنید و حسن ظن را رعایت نمی کنید , مگر مطابق روایت خودتان پیامبر گرامی ص نفرمود : «نیکویی ظن و گمان ، از نیکویی عبادت است » " «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ حُسْنِ الْعِبَادَةِ». " 📚سنن ابی داود ، ج 4 ص 2126 👌یا مطابق نقل دیگر فرمود : " به هیچ عنوان کلام یک مسلمان را به بدی و شر حمل نکن تا زمانی که بتوانی به طریقه صحیحی حملش کنی از حمل به بدی و شر پرهیز کن " " لا تظنن بكلمة خرجت من امرئ مسلم شرا وأنت تجد له في الخير محملا " 📚شعب الایمان , بیهقی , ج ٦ ص ٣٢٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٢٦٢ 👌شما وهابیون مدعی هستید که به سنت پیامبر عمل می کنید , مطابق روایات خودتان , سنت پیامبر آن است که باید حسن ظن داشته باشید و کلام دیگری را به طریق صحیح حمل کنید . ❕بنابراین به جای آنکه به شیخ حر عاملی نسبت تحریف و این چیزها را دهید , باید بگویید که شیخ حر عاملی به حسب نسخه ی دیگری که از کتاب مستطرفات داشته است , روایت مذکور را نقل کرده است که نسخه او با نسخه کنونی از کتاب مذکور یک تفاوت جزئی دارد , بنابراین اختلاف صورت گرفته به خاطر تفاوت نسخ است نه تحریف و این چیزها , خصوصا آنکه علمای خودتان در بسیاری از موارد , تفاوتهایی که در نقل روایتی است را حمل بر اختلاف نسخ کرده اند : " او هو من اختلاف النسخ فإن الذي في نسختنا وغيرها من المطبوعات ليس فيها هذه الزيادة في التسليمة الثانية ... " 📚ارواء الغلیل , محمد ناصر الالبانی , ج ٢ ص ٣٢ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
اهانت گرگیج امام جمعه پیر و خرفت آزادشهر به ساحت قدسی اهلبیت علیهم السلام !!!!!! گرگ است نه والله !
پاسخی مفصل به مولوی گرگیچ در پی اهانتش به ساحت امامان علیهم السلام !!!! 🤔 : ❕مولوی گرگیچ در خطبه نماز جمعه : مادر زین العابدین دختر یزدگرد بود که حضرت عمر (رض) پس از فتح ایران به نکاح حضرت حسین (رض) درآورد و 9 امام پس از آن از همین نسل به وجود آمدند، پس اگر خلافت حضرت عمر (رض) را نپذیریم اعتبار امامان و نسَب آنان را زیر سوال برده ایم ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه در کلام مولوی گرگیچ مورد استدلال قرار گرفته است , به دو معنا می تواند حمل شود و بر طبق هر دو معنا , مشروعیت خلافت عمر بن خطاب توجیه شود , اگر چه ظاهر کلامشان ناظر به معنای اول است : 🔸١ _ امام حسین علیه السلام با دختر یزگرد ازدواج کرد و دختر یزگرد , کنیزی بود که توسط عمر بن خطاب به اسارت در آمده بود , اگر خلافت عمر مشروع نباشد , نتیجه آن می شود که دختر یزگرد به طریق شرعی به اسارت در نیامده است و کنیز شرعی محسوب نمی شود , لذا ازدواج امام حسین ع با او مشروعیت پیدا نمی کند و فرزندانی هم که نتیجه این ازدواج هستند ( یعنی امامان علیهم السلام ) , صحیح النسب نیستند . 🔸٢ _ عمر بن خطاب خطبه ازدواج امام حسین ع را با دختر یزگرد خوانده است , اگر عمر بن خطاب خلیفه مشروع نباشد و غاصب و ظالم باشد , یعنی خطبه عقد ازدواج را یک غاصب و ظالم خوانده است که در این صورت خطبه عقد ازدواج باطل است لذا ازدواج امام حسین ع با شهر بانو مشروعیت پیدا نمی کند و به تبع فرزندانی هم که حاصل این ازدواج هستند , صحیح النسب نیستند . 👌ما بر اساس هر دو فرض , به این مولوی نادان و خرفت پاسخ می دهیم . ❕پاسخ به حسب فرض اول : 1⃣اساسا و مطابق نصوص تاریخی , دختر یزگرد توسط امام علی علیه السلام از کنیزی آزاد شد و بعد به اختیار خودش به عقد امام حسین علیه السلام در آمد , بنابراین اصلا ازدواج با کنیزی که عمر بن خطاب به اسارت در آورده است , مصداق پیدا نمی کند تا در پی آن برای عمر بن خطاب مشروعیتی ایجاد شود !!!! ❕مطابق نقل طبری شیعی : 👌مُسيَّب بن نَجَبه گوید : ❕" هنگامى كه اسيران ايران به مدينه وارد شدند، عمر بن خطّاب، خواست زنان را بفروشد و مردان را بردگان عرب قرار دهد و آنان را موظّف كند كه عليل و ناتوان و كهن‏سال را در طواف بر گِرد كعبه، بر پشت خود بگيرند و بچرخانند. امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «بى گمان، پيامبر خدا فرمود:" بزرگ هر گروهى را بزرگ بداريد"». عمر گفت: من شنيدم كه مى‏فرمود: «هنگامى كه بزرگ گروهى نزد شما مى‏آيد، بزرگش بداريد، هر چند با شما مخالفت كند». امير مؤمنان عليه السلام به او فرمود: «پس چگونه با اين سخنى كه ياد كردى، مى‏خواهى با اين بزرگان، چنين كنى؟ اينان، قومى اند كه با شما از درِ صلح و صفا در آمدند و به اسلام و مُسالمت، رغبت نشان دادند و تقدير، چنان است كه از آنها براى من نسلى باشد و من، خدا و شما را گواه مى‏گيرم كه به اندازه سهم خود، آنان را براى خدا، آزاد كردم». و همه بنى هاشم [به امام على عليه السلام‏] گفتند: ما نيز سهم خود را به تو بخشيديم. امام على عليه السلام گفت: «خدايا! گواه باش كه من همه آنچه را كه از سهم خود به من بخشيدند، در راه تو آزاد كردم». مهاجران و انصار نيز گفتند: اى برادر پيامبر خدا! ما نيز حقّمان را به تو بخشيديم. امام على عليه السلام گفت: «خدايا! گواه باش كه آنان، حقّ خود را بخشيدند و من هم قبول كردم و گواه باش كه من، سهم آنان را در راه تو آزاد كردم». عمر گفت: چرا تصميم مرا در باره عجم‏ها نقض مى‏كنى؟ و چه چيزى تو را به رأى من در باره آنها بى‏ميل كرده است؟ امام على عليه السلام آنچه را پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در باره بزرگداشتِ بزرگان فرموده بود، و نيز رغبت داشتن ايرانيان را به اسلام، تكرار كرد.... ❕برخى از مردم به شهربانو، دختر كسرا، اشاره كردند [و خواستار او شدند]. پس اختيار را به او وا نهادند و از پشت چادر و در ميان جمع به او گفتند: كدام يك از خواستگارانت را بر مى‏گزينى؟ و آيا از ميان آنان، شوهرى مى‏خواهى؟ ... خواستگاران را به شهربانو نشان دادند و او با دستش اشاره كرد و حسين بن على عليه السلام را نشان داد. پس دوباره او را آزاد گذاشتند. با دستش اشاره نمود و به زبان خودش گفت: «اين! اگر اختيار با من است» و امير مؤمنان على عليه السلام را ولىّ خود قرار داد. " 💠 👇
بررسی دیدگاه آیت الله خویی در مورد شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها !!!! 🤔 : ❓مرجع تقلید شیعه آیت اللّه خوئی شهادت حضرت فاطمه علیها السلام را قبول نداشته و اعتقادی به چنین داستان ساختگی نداشته !!! ❕در این کلیپ آیت اللّه کمال حیدری با دلیل از کتابهای آیت الله خوئی اثبات میکند که ایشان شهرت را قبول ندارد و مبنای او کاملاً سندی است و از آنجاییکه کتاب سلیم را قبول نداشت لذا داستان افسانه شهادت حضرت فاطمه در مبنای آیت اللّه خوئی ثابت نیست ❕❕ 💠💠 👌متاسفانه هم وهابی و هم کمال حیدری وهابی زده , در بیان دیدگاه آیت الله خویی در قضیه شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها , خیانت ورزیدند و دروغ می گویند . ❕در کتاب سلیم بن قیس روایات متعددی نقل شده است که همگی حاکی از به شهادت رسیدن فاطمه صدیقه س است . ❕سليم بن قيس از عبد اللّه بن عباس كه جابر بن عبد اللّه هم در كنارش بود نقل می کند که گفت ؛ « پيغمبر پس از يك خطبه طولانى به على گفت: ، به زودى قريش بر ضدّ شما دست به دست هم مى‏ دهند و به منظور ظلم و ستم، و شكست تو با هم متّحد مى ‏شوند. اگر يارانى پيدا كردى، با آنان جهاد كن و الّا دست نگه دار و خونت را حفظ كن. اما شهادت در پى تو است. خداوند قاتل تو را لعنت كند». ❕سپس پيغمبر رو به دخترش كرد و گفت ؛ «تو نخستين كس از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى‏ شوى، و تو سرور زنان اهل بهشتى. به زودى پس از من مورد ظلم و خشم قرار مى‏ گيرى تا آنجا كه تو را مى‏ زنند و يكى از دنده ‏هاى پهلويت را مى ‏شكنند. خداوند قاتل تو را لعنت كند ...». " ... ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى ابْنَتِهِ فَقَالَ: إِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، وَ أَنْتِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ سَتَرَيْنَ بَعْدِي ظُلْماً وَ غَيْظاً حَتَّى تُضْرَبِي وَ يُكْسَرَ ضِلْعٌ مِنْ أَضْلَاعِكِ. لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكِ وَ لَعَنَ الْآمِرَ وَ الرَّاضِيَ وَ الْمُعِينَ وَ الْمُظَاهِرَ عَلَيْكِ وَ ظَالِمَ بَعْلِك‏ ... " 📚كتاب سليم، ج 2، ص 907. ❕سليم از ابن عباس نقل می کند ؛ « در ذو قار بر على عليه السّلام وارد شدم. صحيفه ‏اى برايم بيرون آورد و گفت: پسر عباس! اين صحيفه ‏اى است كه رسول خدا بر من املا فرمود و من، به خط خودم نوشتم. گفتم: يا امير المؤمنين! آن را برايم بخوان. على عليه السّلام آن را برايم خواند. همه حوادث پس از رسول خدا تا شهادت حسين و اينكه چگونه كشته مى ‏شود، چه كسى او را مى‏ كشد و چه كسانى با او به شهادت‏ مى‏ رسند، همه و همه در آن آمده بود. على عليه السّلام سخت گريست و مرا به گريه انداخت. از جمله مطالبى كه على عليه السّلام خواند، اين بود: چگونه با او رفتار مى‏ شود، و چگونه فاطمه به شهادت مى‏ رسد، و چگونه حسن شهيد مى‏ شود، و چگونه امّت با او مكر مى‏ ورزد .. » " ... فَكَانَ فِيمَا قَرَأَهُ عَلَيَّ: كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ وَ كَيْفَ يُسْتَشْهَدُ فَاطِمَة " 📚كتاب سليم، ج 2، ص 915 ❕سليم بن قيس می گوید ؛ « عمر بن خطاب نصف اموال همه عمّال خود را از آنان گرفت‏ مگر قنفذ عدوى- او نيز يكى از كارمندان او بود- كه چيزى از او نگرفت و آنچه از او گرفته بود بيست هزار درهم مى ‏شد، به او بازگرداند، و نه از او عشر گرفت و نه نصب عشر. 👌 سليم گفت با على عليه السّلام ملاقات كردم و از اين كار عمر از او پرسيدم. فرمود: آيا مى‏ دانى چرا از قنفذ دست برداشت و چيزى از وى غرامت نگرفت؟ گفتم. نه. فرمود: زيرا او بود كه وقتى فاطمه آمد تا بين من و آنان قرار گيرد، با تازيانه ‏اش او را زد، چنان كه وقتى فاطمه از دنيا رفت، جاى تازيانه همچون بازوبند روى بازويش مانده بود. » "لِأَنَّهُ هُوَ الَّذِي ضَرَبَ فَاطِمَةَ ع بِالسَّوْطِ حِينَ جَاءَتْ لِتَحُولَ " بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَمَاتَتْ ص وَ إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِي عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُج‏ 📚كتاب سليم، ج 2، ص 674 👌آیت الله خویی هم معتقد بود که هم سلیم بن قیس از بزرگان است و هم کتابش از معتبرترین کتابها است و هر چه در آن است صحیح است , و متذکر این نکات می شد که : ❕ "سلیم بن قیس انسان جلیل القدر و عظیم الشانی است که از اولیاء و اصحاب خاص امیر مومنان بود , کتابش از اصول معتبره بلکه از بزرگترین اصول معتبره است و تمام آنچه در آن است , صحیح بوده و از معصوم صادر شده است و تمام روایاتش را باید تصدیق و تایید کرد , و نیز ایشان , کلام شیخ حر عاملی را تایید می کند که کتاب سلیم بن قیس از کتب مورد اعتمادی است که قرائن بر ثبوت و انتسابش به سلیم وجود دارد و شکی در این رابطه نیست " 💠 👇
مسجد داشتن اهلسنت در تهران !!!!! 🤔 : ❓آيا ميدانستيد در حكومت اسلامى هيچ غير مسلمانى حق داشتن عبادتگاه را ندارد؟ ▪️شيخ طوسى در ص ٤٥ از جلد دوم كتاب المبسوط في فقه الامامية ▪️ادمين: البته حكومت آخوندها يك قدم پايش را جلوتر گذاشته و حتی به اهل سنت که مسلمان هستند رحم نکرده و اجازه ساختن مسجد را در شهرهاى بزرگ ايران مانند تهران را نميدهد ❗️❗️ 💠💠 👌در رابطه با فتوای برخی از علمای شیعه در ممنوعیت ساخت معبد توسط اهل کتاب در مملکت اسلامی , در گذشته پاسخ مفصلی داده ایم و روشن کرده ایم که این حکم مطابق با ادله شرعی نیست ومستند اصلی آن بزرگواران برخی از نقلهای جعلی اهلسنت است که نمی تواند مستند برای فتوا قرار گیرد , در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2302 ❕اما در مورد مسجد نداشتن اهلسنت در تهران که همواره مورد اشکال مولوی های اهلسنت است که می گویند چرا به ما اجازه نمی دهید که در تهران مسجد داشته باشیم !!!! در پاسخ به این یاوه گویی ها گفتنی است : 🔸١ _ اهلسنت در تهران ٩ مسجد دارند که متاسفانه این جماعت دغل باز چنین وانمود می کنند که ما در تهران مسجد نداریم !!!!! ❕محدوده این مساجد ۹ گانه عبارت است از: ۱- مسجد صادقیه، واقع در فلکهٔ دوم صادقیه … ۲- مسجد تهران ‌پارس، واقع در خیابان دلاوران … ۳- مسجد شهر قدس، واقع در کیلومتر ۲۰ جادهٔ قدیم … ۴- مسجد خلیج فارس، واقع در بزرگراه فتح … ۵- مسجد النبی، واقع در شهرک دانش … ۶- مسجد هفت‌جوب، واقع در جادهٔ ملارد … ۷- مسجد وحیدیه، واقع در شهریار … ۸- مسجد نسیم‌ شهر، واقع در اکبرآباد … ۹- مسجد رضی‌آباد، واقع در سه ‌راه شهریار …   ❕از سوی دیگر , اهل سنت در ایران، بیش از ۱۵ هزار مسجد دارند که این تعداد بیشتر از مساجد شیعیان است با این که جمعیت اهلسنت از شیعیان کمتر است , اما مساجدشان بیشتر است !!!! 👌با بررسی‌های آماری تطبیقی از نشریات اهل سنت ایران و نیز آمارهای مساجد به دست آمده توسط سازمان‌های تبلیغات اسلامی استان‌ها، بیشترین میزان این مساجد به استان سیستان و بلوچستان با ۳۵۴۶ مسجد و پس از آن کردستان و آذربایجان غربی با ۱۷۶۸ و ۱۴۶۵ مسجد است. استان‌های هرمزگان با ۱۰۳۲، گلستان با ۱۰۱۷، خراسان (مجموعه ۳ استان) با ۷۴۶، کرمانشاه با ۳۴۱، بوشهر با ۱۰۶ و گیلان با ۸۹ مسجد در رتبه‌های بعدی تعداد مساجد قرار دارند و در استانهای کرمان و خوزستان هم هموطنان اهل سنت تعدادی مسجد دارند. تعداد مساجد اهل سنت شهر زاهدان در مقایسه با ۳۲ سال قبل ۱۰ برابر شده است. 👌نماز جمعه اهل سنت در ۳۰۰ نقطه از سیستان و بلوچستان اقامه می‌شود، تریبون‌های نماز جمعه اهل سنت این استان همچون سایر نقاط کشور آزادانه معارف دینی و مسائل مذهبی را ترویج و تبلیغ می‌کنند که این موضوع فقط منحصر به ایران است. " 🌐https://b2n.ir/p04696 ❕متاسفانه این جماعت گربه صفت این همه امکاناتی که جمهوری اسلامی در اختیارشان گزارده است را نمی بینند و باز دروغ پراکنی می کنند که به ما ظلم شده است تا جایی که حتی در تهران هم مسجد نداریم !!!! 🔸٢ _ به فرض که بپذیریم که اهلسنت در تهران مسجد ندارند , باز هم طبق مبانی فقهی و اعتقادی خود اهلسنت , آنان حق اعتراض و اشکال به این موضوع را ندارند ❕❕❕ 👌حاکمیت تصمیم گرفته است که در تهران که پایتخت سیاسی جهان اسلام است و باید از آنجا یک صدا به جهان مخابره شود , اهلسنت که جمعیت چندانی نیز در تهران ندارند , مسجد نداشته باشند و در مصلی و مساجدی که شیعه ساخته است , حاضر شوند و نماز بخوانند تا وحدت و تک صدایی از تهران به تمام جهان مخابره شود !!!! 👌در این رابطه سخنانی نیز از رهبری نقل شده است و می فرماید : "اینکه می گویند اهلسنت در تهران مسجد ندارند , درست نیست , شما توجه ندارید اما بنده کاملا مطلعم که اهلسنت در تهران مسجد دارند و نماز هم می خوانند ولی آنچیزی که از سالها پیش دنبال کرده اند , یک مسجد جانع اهلسنت برای اقامه نماز جمعه است , این یعنی شق عصای مسلمین ( ایجاد اختلاف در بین مسلمین ) در مرکز جمهوری اسلامی , به هیچ وجه مصلحت نیست , شما هم نباید این را بخواهید , نماز جمعه ی تهران جایی است که از کشورهای مختلف و شهرهای کشور , به اینجا می آیند و پشت سر امام جمعه تهران نماز می خوانند , اگر یک نماز جمعه دیگر در تهران تشکیل شود , این شق عصای مسلمین است و این را شما هم نباید بخواهید , این به هیچ وجه مصلحت نیست " 📚بیانات 1380/10/24 ( به نقل از کتاب شاخ شیطان , سید مجتبی عصیری , ص 108 ) ❕مگر مسجد هم شیعه و سنی دارد که عده ای در صدد هستند که با این سخنان شیطانی , اجتماع مسلمین را به افتراق تبدیل کنند !!!! 👌وظیفه اهلسنت است که از حاکم اسلامی اطاعت کنند و به بهانه مسجد داشتن , وحدت مسلمین را به افتراق و تفرقه تبدیل نکنند !!!! 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
آیا امام خمینی , محدث نوری را روانی و دیوانه می دانست !!!! ❕در تصویر فوق می بینید که ملحد معلوم الحال مدعی شده بود که مرحوم امام خمینی , مرحوم محدث نوری را متوهم و روانی ( و دیوانه ) , می داند , ما در پاسخ سالهای گذشته خود به ملحد گفتیم : " حال ملحد به نقل از یک ورشکسته علمی به نام « کمال حیدری » مدعی شده است که امام خمینی ، مرحوم محدث نوری را بی عقل و دیوانه ، معرفی کرده است ، در حالی که امام خمینی از ایشان با عنوان ؛ « صالح متتبع » « فردی صالح و اهل تحقیق » یاد می کند ؛ 📚انوار الهدایه ج 1 ص 245 👌و فراوان به روایات کتاب ایشان یعنی « مستدرک الوسائل » استناد می کند که شما می توانید ، انبوه این استنادات را در کتب ذیل از امام خمینی مشاهده کنید ؛ 📚آداب الصلاه _ الاجتهاد و التقلید _ الاستصحاب _ التعادل و التراجیح _ الخلل فی الصلاه _ الرسائل العشره _ المکاسب المحرمه _ بدائع الدرر _ تفسیر سوره حمد _ تنقیح الاصول _ تهذیب الاصول _ جواهر الاصول _ سر الصلاه _ چهل حدیث و ... ❕البته امام خمینی ، انتقاداتی علمی ، به کتاب « فصل الخطاب » ، میرزای نوری وارد کرده اند ، اما نه اینکه بگوییم ایشان ، میرزای نوری را بی دین و بی عقل می دانند در حالی که به روایاتی که محدث نوری نقل کرده است ، استناد می کنند . " 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12648 ❕با کمال تعجب می بینیم که ملحد دوست دارد که بیشتر آبرویش را ببریم و بر سخن خویش که امام خمینی , میرزای نوری را متوهم و روانی می داند , تاکید دارد . 👌 استناد ملحد به این کلام امام خمینی در مورد میرزای نوری است که می گوید : " أنّه لو كان الأمر كما توهّم صاحب فصل الخطاب‏ ... " " اگر امر همانگونه باشد که صاحب فصل الخطاب ( میرزای نوری ) , توهم کرده است ... " 📚انوار الهدایه ج ١ ص ٢٤٤ ❕ملحد بیسواد می گوید که در اینجا امام خمینی به میرزای نوری گفته است : " توهم " " او توهم کرده است " , این یعنی میرزای نوری متوهم و روانی بوده است !!!! 👌این بیسواد نمی داند که " توهم " در لغت عرب , " یعنی گمان کرد که مطلبی فلان جور است " نه آنکه آن فرد روانی و دیوانه بوده باشد . ❕در کتاب معروف لغوی معجم الوسیط می خوانیم : " توهم یتوهم توهما الشیئ : آن چیز را گمان کرد , توهم کرد , آن چیز را در ذهن خود مجسم کرد , چه وجود خارجی داشته باشد و چه نداشته باشد " 📚ترجمه معجم الوسیط ج ٢ ص ٢٢٥٥ 👌بنابراین اگر امام خمینی به کسی می گوید توهم کرده است , یعنی او گمان کرده است که فلان مطلب فلان جور است , نه آنکه آن شخص روانی و دیوانه بوده باشد . ❕مثلا امام خمینی در مورد دسته ای از بزرگان شیعه می گوید که آنان توهم کرده اند که فلان مطلب بدان نحو است : " لا يدلّ على إرجاعه إلى ارتكازه كما توهّم‏ " 📚الاستصحاب، النص، ص: 39 ❕در پاورقی کتاب آدرس داده است که کسانی که توهم مذکور را داشتند , صاحبان کتب ذیل اند : 📚كفاية الاصول: 441، فوائد الاصول 4: 338، نهاية الأفكار 4: 35. 👌صاحبان کتابهای فوق از بزرگان شیعه اند , کفایه الاصول برای مرحوم آخوند خراسانی , فوائد الاصول برای آيت الله علامه حاج ميرزا محمد حسين نائينى، و نهایه الافکار برای شيخ ضياء الدين، على بن آخوند ملا محمد كبير كزازى عراقى( اراكى)، معروف به آقا ضياء است . ❕امام خمینی در جای جای کتابهایش از این علما با عظمت یاد می کند : 📚الاستصحاب، ص: 125 _ الاجتهاد و التقليد، النص، ص: 142 👌طبق تفسیر ملحد بیسواد , یعنی امام خمینی , بزرگان مذکور را دیوانه می دانسته است !!!!! ❕در ادامه , مرحوم امام خمینی , یکی از اشکالات محدث نوری را آن می داند که در کتابهایش , روایاتی را نقل می کرد که عقل سلیم آن را نمی پذیرد : "ّ أنّ اشتياقه لجمع الضعاف و الغرائب و العجائب و ما لا يقبلها العقل السليم و الرّأي المستقيم، أكثر من الكلام النافع‏ " ❕عقل سلیم هم عقلی است که صاف و ساده و پاک و بی عیب و آفت باشد , و مثلا شبهه ای در آن نبوده باشد که مطلب را نپذیرد , " «فلانٌ سَلِيمُ القَلْبِ و سَليمُ النِّيَّة»: فلانى خوش قلب و پاك سرشت است " 📚فرهنگ ابجدى، ص: 496 ❕بنابراین امام خمینی می گوید که میرزای نوری مثلا روایات کتاب فصل الخطاب را پذیرفته بود و قائل به تحریف قرآن شده بود , در حالی که اگر ذهن و عقلی خالی از شبهه داشت , و مثلا برایش شبهه نمی شد که نام ائمه ع در قرآن آمده است و خلفا آن را حذف کردند , هیچگاه آن روایات را نمی پذیرفت . 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕روایات شیعه نیز تقاضای دیدن خداوند را زمانی می داند که بنی اسرائیل هنوز به موسی ع ایمان نیاورده بودند , موسی ع به آنان گفت که خداوند با من سخن می گوید و مناجات دارد و به من ایمان آورید , بنی اسرائیل ادعای موسی ع را نپذیرفتند و طالب بودند که خودشان صدای خداوند را بشنوند یا خداوند را با چشم سر ببینند : " فَإِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا قَالَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِنَّ اللَّهَ يُكَلِّمُنِي وَ يُنَاجِينِي لَمْ يُصَدِّقُوهُ فَقَالَ لَهُمُ اخْتَارُوا مِنْكُمْ مَنْ يَجِي‏ءُ مَعِي حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَهُ فَاخْتَارُوا سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ خِيَارِهِمْ وَ ذَهَبُوا مَعَ مُوسَى إِلَى الْمِيقَاتِ فَدَنَا مُوسَى وَ نَاجَى رَبَّهُ وَ كَلَّمَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ مُوسَى لِأَصْحَابِهِ اسْمَعُوا وَ اشْهَدُوا عِنْدَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِذَلِكَ فَقَالُوا لَهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَاسْأَلْهُ أَنْ يَظْهَرَ لَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَاحْتَرَقُوا وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏ " 📚تفسیر قمی ج ١ ص ٢٤١ "لَكِنَّهُ لَمَّا كَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ نَجِيّاً رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّمَهُ وَ قَرَّبَهُ وَ نَاجَاهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَسْمَعَ كَلَامَهُ كَمَا سَمِعْتَ وَ كَانَ الْقَوْمُ سَبْعَمِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ أَلْفاً ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَةَ آلَافٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَمِائَةٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِ رَبِّهِ فَخَرَجَ بِهِمْ إِلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَأَقَامَهُمْ فِي سَفْحِ الْجَبَلِ وَ صَعِدَ مُوسَى ع إِلَى الطُّورِ وَ سَأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كَلَامَهُ فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاءُ وَ أَمَامُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ ثُمَّ جَعَلَهُ مُنْبَعِثاً مِنْهَا حَتَّى سَمِعُوهُ مِنْ جَمِيعِ الْوُجُوهِ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ بِأَنَّ هَذَا الَّذِي سَمِعْنَاهُ كَلَامُ اللَّهِ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَلَمَّا قَالُوا هَذَا الْقَوْلَ الْعَظِيمَ وَ اسْتَكْبَرُوا وَ عَتَوْا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَأَخَذَتْهُمْ بِظُلْمِهِم‏ " 📚التوحيد (للصدوق)، ص: 121 👌بنی اسرائیل پس از ماجرای فوق به موسی ع ایمان آوردند و حوادث یکی پس از دیگری گذشت , تا آن که موسی ع بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد و از مصر خارج شد و مامور شد که به میقات خداوند , برای دریافت تورات برود و هارون ع را جانشین خود در میان بنی اسرائیل گزارد , اما بنی اسرائیل فریب سامری را خوردند و قصد کشتن هارون ع را داشتند و گوساله پرستی را پیشه کردند : "ذَهَبَ إِلَى الْمِيقَاتِ وَ خَلَّفَ هَارُونَ عَلَى قَوْمِهِ فَلَمَّا جَاءَتِ الثَّلَاثُونَ يَوْماً وَ لَمْ يَرْجِعْ مُوسَى إِلَيْهِمْ عَصَوْا وَ أَرَادُوا أَنْ يَقْتُلُوا هَارُون‏ " 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٧٧٢ ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی نیز در بابی که در بحار الانوار در شرح قضایای بنی اسرائیل گشوده است , تقاضای رویت را قبل از گوساله پرستی گنجانده است : " باب 7 ... سؤال الرؤية و عبادة العجل و ما يتعلق بها " 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص: 195 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
لزوم شستن پاها در وضو با استدلال به آلودگی پاها !!!! 🤔 : ❓استدلال وهابی بر شستن پاها در وضو با استناد به سخنان آقا میری !!!! اهل سنت پاهاشون را می شویند دمشون هم گرم مساجد اهل سنت خیلی تمیزه فرش های مساجد شون هم بو نمیده خدا پدرتون را هم بیامرزه که مسجدهاتون اینقدر تمیزه 🎙 سخنان زیبای استاد حاج حسن آقا میری ❗️❗️ 💠 💠 👌ما در ذیل بر اساس آیه شریفه قرآن و روایات خود اهلسنت , ثابت کرده ایم که هم خداوند امر کرده است که در وضو پاها مسح شود و هم پیامبر گرامی اسلام چنین می کرده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716 ❓حال آیا ما حق داریم که در برابر حکم خداوند و پیامبر اجتهاد کنیم و بگوییم که باید پاها را در وضو شست چون پاها از آلودگی پاک می شود !!!! 👌روشن است که چنین سخنی مردود و اجتهاد در برابر نص است , چرا که خداوند می فرماید : « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) 👌ما نمی توانیم با عقول ناقصه خود در احکام شرعی خداوند مداخله کنیم , این مساله هم در روایات شیعه ممنوع شده است و هم اهلسنت , که چون روی سخن ما با اهلسنت است , بحث را بر اساس مبنا و روایات اهلسنت پیش می بریم . ❕اساسا اهلسنت منکر حسن و قبح عقلی اند , و ابوالحسن اشعری که اهلسنت در اصول دینشان مقلد او هستند و اشعری مسلک اند , از منکرین جدی حسن و قبح عقلی بوده است و معتقد است که عقل نمی تواند خوبی و بدی را درک کند , حال اهلسنت چگونه در این بحث می توانند با استدلال به حکم عقل , شستن پاها در وضو را توجیه کنند و بگویند شستن خوب است !!!! 👌در کتاب فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی می خواهیم : "ابو الحسن اشعرى، مسألۀ حسن و قبح عقلى را تحت عنوان «التعديل و التجوير»، در كتاب خود به نام «اللمع»، عنوان كرده است، انكار اين مسأله، يكى از زيربناهاى كلام اشاعره را تشكيل مى‌دهد، آنان به پيروى از اهل حديث و حنابله، خرد را كوچكتر از آن مى‌دانند كه حسن و قبح اشياء را درك كند و يا اصلح را از غير اصلح جدا سازد، بلكه مى‌گويند، كسانى كه عقل را بر درك حسن و قبح افعال توانا مى‌شمارند، مشيت الهى را محدود مى‌سازند و از حريت و آزادى آن مى‌كاهند، زيرا پذيرفتن داورى عقل در اين قلمرو، سبب مى‌شود كه خدا آنچه را كه خرد «خوب» شمرد، انجام دهد و آنچه را «بد» دانست ترك كند، چه محدوديتى بالاتر و روشنتر از اين‌؟ آنگاه مى‌گويند، براى حفظ اطلاق ارادۀ خدا، چاره‌اى جز اين نيست كه بگوييم خوب و بد آنست كه خدا آن را خوب و بد بشمارد، و هرگاه خدا كافرى را به بهشت و مؤمنى را به دوزخ روانه كرد، خوب خواهد بود و اگر كودك معصومى را وارد آتش ساخت، كار خوبى به حساب خواهد آمد. " 📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۲۲۷ ❕اشعری مى‌گويد: «اگر كسى از ما بپرسد: آيا بر خدا شايسته است كه كودكان را در آخرت معذب سازد؟ در پاسخ گفته مى‌شود، آرى و اگر او اين كار را بكند، عادل و دادگر است، و همچنين بر او زشت نيست كه موءمنان را معذب سازد و كافران را وارد بهشت كند ( چون عقل خوبی و بدی را درک نمی کند تا در این رابطه حکمی کند ) " 📚اللمع، ص 116-117 ❕در کتاب صحیح بخاری در روایات متعددی , تاکید شده است که بندگان اجازه ندارند تا با رای و عقل خودشان در دین الهی مداخله کنند , و نقل می کند : " رای و عقلتان را در دینان متهم کنید ( و به حکم عقل عمل نکنید ) " " اتَّهِمُوا رَأْيَكُمْ عَلَى دِينِكُم‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ صحیح مسلم ج ٥ ص ١٧٦ ❕در نقل دیگری فرمود : " مردمان جاهلی می مانند که به رای و عقلشان به مردم فتوا می دهند , هم دیگران را گمراه می کنند و هم خود گمراه اند " " فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَ يَضِلُّون‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ تفسیر قرطبی ج ١ ص ٢٨٥ ❕شعبی می گفت : " هر چه دیگران به نقل از پیامبر گفتند , بپذیر و آنچه که به رای و عقل خود گفتند , در بیابان پر علف انداز " "الشَّعْبِيُّ «مَا حَدَّثُوكَ هَؤُلَاءِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَخُذ بِهِ، وَ مَا قَالُوهُ بِرَأْيِهِمْ، فَأَلْقِهِ فِي الْحُشِّ» " 📚سنن دارمی ج ١ ص ٦٧ _ العلل احمد بن حنبل ج ١ ص ٢٨٣ 👌بنابراین هیچ اهلسنتی حق ندارد که در باب وضو با استدلال به رای و عقل خویش , رجحان شستن پاها را استخراج کند و در برابر حکم خدا و رسول موضع گیری کند . ❕اگر پاها در جوراب و کفش بوده است و مثلا بو گرفته است , فرد می تواند قبل از وضو گرفتن پاها را بشوید و بعد وضو بگیرد و بر روی پاها مسح کند , اما نمی تواند به بهانه کثیف بودن پاها , حکم شستن پا را در وضو وارد کند . 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️پاسخ به استناد وهابی به سخنان جناب وفسی برای رد عزاداری کردن برای حضرت محسن علیه السلام 👇👇👇👇
پاسخی به جناب وفسی در مورد عقیده به شهادت محسن ع و ضدیت آن با وحدت !!!! 🤔 : ❓عزاداری برای محسن وامثال اینها تفرقه است وتفرقه اندازان باید کشته شوند! 🎥 حامد وفسی (مدیر یکی از حوزه‌های علمیه تهران): 👈ایشان با استناد به جمله‌ای از «خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه» ؛ کسانی که برای محسن عزاداری می‌کنند را بدتر از مفسد فی الارض می‌داند و می‌گوید: مسلمان‌ها وظیفه دارند آنها را بکشند! ، چون عزاداری کردن برای محسن تفرقه و فتنه است!!!!! 💠💠 👌امیر مومنان در نهج البلاغه , خطاب به خوارج می فرماید : " ثمّ أنتم شرار النّاس، و من رمى به الشّيطان مراميه، و ضرب به تيهه! و سيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط يذهب به الحبّ إلى غير الحقّ، و مبغض مفرط يذهب به البغض إلى غير الحقّ، و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه، و الزموا السّواد الأعظم فإنّ يد اللّه مع الجماعة. و إيّاكم و الفرقة! فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان، كما أنّ الشّاذّ من الغنم للذّئب. ألا من دعا إلى هذا الشّعار فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه. " " شما (خوارج) شرورترين مردم و كسانى هستيد كه شيطان آنها را هدف تيرهاى خود قرار داده، و به سرگردانى كشانده است، (و افكار شيطانى و اعمال ضد انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست). و به زودى دو گروه درباره من هلاك (و گمراه) مى‏شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى‏كشاند و دشمن افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى‏نهد. بهترين مردم درباره من، گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد و هميشه همراه جمعيّت‏هاى بزرگ (اكثريت طرفدار حق) باشيد، كه دست خدا با جمعيّت است. از جدايى بپرهيزيد (جدايى از توده‏هاى عظيم و مؤمن) زيرا افراد تنها و جدا، نصيب شيطانند، همان گونه كه گوسفند تك‏رو، طعمه گرگ است. 👈آگاه باشيد! هر كس به اين شعار (شعار خوارج لا حكم إلّا للّه) مردم را دعوت كند او را به قتل برسانيد هر چند زير عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).👉 📚نهج البلاغه , خطبه ١٢٧ ❕جناب وفسی مدعی شده است که مقصود امیر مومنان از تعبیر " من دعا الی هذا الشعار فاقتلوه " , شعار تفرقه است که اگر کسی دعوت به تفرقه کند , باید کشته شود , و بحث کردن از حضرت محسن ع یا نهم ربیع , مصداق این شعار تفرقه انگیز است و حکمش قتل است !!!! 🔸١ _ متاسفانه جناب وفسی روی به چرند گویی آورده است و توجه ندارد که مخاطب کلام امیر مومنان ع خوارج بودند که شعار " لا حکم الا لله " سر می دادند و در پی آن روی به شورش و آشوب و آدمکشی آورده بودند و مصداق مفسد فی الارض شده بودند , و از آنجایی که حکم مفسد فی الارض , اعدام است , امیر مومنان ع هم می گوید که اگر کسی , مسیر خوارج را در پی گیرد و فتنه و آشوب و قتل به راه اندازد , باید کشته شود . ❕در ذیل در مورد حکم مفسد فی الارض و همینطور در مورد عملکرد خوارج , توضیحات کافی را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1655 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1134 👌بنابراین سخن امیر مومنان ع ناظر به خوارج و فتنه و آشوب و قتلی است که آنان در جامعه اسلامی ایجاد می کردند و کلام مولا ع ارتباطی با بحث از شهادت محسن ع یا نهم ربیع و ... ندارد , چنان که علامه محقق , استاد مکارم شیرازی , در شرح کلام امیر مومنان ع می نویسد : " در اين كه منظور امام عليه السّلام از واژه «شعار» كه در عبارت بالا آمده كدام شعار است شارحان «نهج البلاغه» احتمالات گوناگونى داده‏اند، گاه گفته‏اند: منظور «شعار تفرقه» است و گاه «شعارى» كه در چگونگى اصلاح موى سر خود داشتند كه وسط آن را مى‏تراشيدند و دور آن را همچون تاجى كه بر سر بگذارند، باقى مى‏گذاشتند و گاه شعار لا حكم إلّا للّه دانسته‏اند ولى مناسبتر از همه , همان احتمال سوّم است كه همه جا به عنوان «شعار خوارج» محسوب مى‏شد، و در سايه آن فتنه‏ها و فسادهاى فراوانى كردند و آتش سوزانى در جامعه اسلامى بر پا نمودند و در واقع آنان با اين شعار اسباب تفرقه و جنگ و خونريزى و فساد فى الارض را فراهم مى‏ساختند و به همين دليل طرفداران اين شعار محكوم به اعدام شدند. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏5، ص: 332 💠 👇
بررسی دیدگاه ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت در مورد سقط شدن محسن علیه السلام !!!!! 🤔 : ❓در منبع اولى كه ايشان از آن نام برده است چنين نوشته است: ابن شهر آشوب كه از علماى شيعه است در ص ١٣٢ از جلد سوم كتاب مناقب آل ابيطالب به نقل از عالم بزرگ اهل سنت ابن قتيبه نقل كرده است كه محسن توسط قنفذ سقط شد، اما در نسخه كنونى كتاب ابن قتيبه اين مسئله تحريف شده و حذف شده است ولى در نسخه اى از كتاب مذكور كه در دست شهرآشوب بوده تحريفى وجود نداشته و ابن قتيبه مطلب مذكور را نقل كرده است. ▪️سئوال: بايد اثبات كند اين مطلب به همين صورت كه ادعا كرده قبلا در كتاب ابن قتيبه وجود داشته و حالا سانسور شده است و تنها راهش ارائه تصوير يا لينكى از همان منبع قديمى و تحريف شده ميباشد. شما نميتوانيد بدون ارائه هيچ مدرك و سندى ادعا كنيد اين مطلب قبلا وجود داشته اما اكنون حذف شده است. تنها راه اثبات تحريف يا سانسور در يك كتاب يا مقاله يا متن اين است كه شما نسخه تحريف نشده را داشته باشيد و يا اينكه حداقل چند منبع مختلف و مطمئن اين ادعا را همزمان داشته باشند كه در اين مورد چنين شروطى وجود ندارد. پس اين ادعا كه اين قتيبه عالم اهل سنت در كتابش به اين موضوع اشاره كرده است يك ادعاى پوچ و بى اعتبار است ❗️❗️❗️ 💠💠 👌مرحوم ابن شهر آشوب بیان می دارد : " از فرزندان فاطمه : حسن و حسین و محسن است که سقط گردید , و در کتاب معارف ابن قتیبه آمده است که محسن به واسطه جراحتی که توسط قنفذ عدوی بر او وارد شد , سقط گردید " " وَ فِي مَعَارِفِ الْقُتَيْبِيِّ أَنَّ مُحَسِّناً فَسَدَ مِنْ زَخْمِ قُنْفُذٍ الْعَدَوِي‏ " 📚مناقب آل ابی طالب ج ٣ ص ٣٥٨ طبع قم ❕می بینیم که ابن شهر آشوب تصریح می کند که ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت , سقط شدن محسن ع توسط قنفذ را در کتاب معارف خود بیان داشته است , اما متاسفانه در نسخ امروزی از کتاب معارف ابن قتیبه این مطلب تحریف شده است و به این صورت آمده است : " اما محسن بن علی در زمانی که کودک خردسال بود از بین رفت " " اما « محسّن بن عليّ » فهلك وهو صغير . " 📚المعارف ج ١ ص ٢١١ ❕حال توضیح بیشتر : 👌ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت است و کسی در وثاقت و بزرگی او شکی ندارد , چنان که ابن تیمیه می گوید : " تمام اهل مراکش او را بزرگ شمرده و به وی احترام گزارده و کسی که نظر خلافی با وی داشته باشد را زندیق و کافر شمرده و می گویند خانه ای که کتابی از کتابهای ابن قتیبه در آن نباشد , خیری در آن خانه نیست " " .... یقولون کل بیت لیس فیه شیئ من تصنیفه لا خیر فیه " 📚کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ج ١٧ ص ٣٩١ ❕ابن شهر آشوب عالم بزرگ شیعه تصریح می کند که در کتاب معارف ابن قتیبه آمده است که قنفذ محسن ع را سقط کرد . 👌ابن شهر آشوب که این خبر را نقل می کند در نزد اهلسنت یک انسان عالم و عابد و راستگو و ثقه است , بنابراین خبر دادن او در این قضیه هم برای شیعه حجت است و هم برای اهلسنت . ❕ذهبی عالم بزرگ اهلسنت می آورد : " (ابن شهر آشوب ) انسانی راستگو بود که در گفتگوهای خویش , سخنان پر مغز می گفت , علومش وسیع بود و به بسیاری از فنون احاطه داشت , بسیار اهل خشوع و عبادت و تهجد بود , دائم الوضوء بود " " صدوق اللهجة ، مليح المحاورة ، واسع العلم ، كثير الفنون ، كثير الخشوع والعبادة والتجهد ، لا يجلس إلا على وضوء " 📚تاریخ الاسلام ج 41 ص 310 ❕همین سخنان را صفدی عالم بزرگ اهلسنت در مورد ابن شهر آشوب تکرار می کند : " صدوق اللهجة مليح المحاورة واسع العلم كثير الخشوع و العبادة و التهجّد لا يكون الّا على وضوء " 📚الوافي بالوفيات، ج‏4، ص: 164 ❕ابن حجر نیز , ابن شهر آشوب را به آگاهی به علم حدیث و فقه و اصول و قرائات و تفسیر مدح می کند و بیان می دارد که بسیار اهل خشوع و خضوع در برابر پرودگار بود : " اشتغل بالحديث ولقي الرجال ثمّ تفقّه وبلغ النهاية في فقه أهل البيت، ونبغ في الاصول، ثمّ تقدّم في القراءات والغريب والتفسير والعربيّة، وكان مقبول الصورة ...كان كثير الخشوع. مات في شعبان سنة 558» " 📚لسان المیزان ج ٥ ص ٣٠٥ ❕سیوطی عالم بزرگ اهلسنت هم ابن شهر آشوب را به آگاهی و علم و دانش می ستاید و تصریح می کند که بسیار اهل عبادت و خشوع بوده است : "كان مقدّما في علم القرآن و الغريب و النحو، واسع العلم، كثير العبادة و الخشوع. " 📚بغية الوعاة في طبقات اللغويين و النحاة: 77. ❕داودی عالم دیگر اهلسنت هم در مورد ابن شهر آشوب می گوید : " او امام عصرش و یگانه زمانش بوده است " "کان امام عصره و واحد دهره " 📚طبقات المفسرین ج ٢ ص ٢٠١ 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️برخی از جوجه وهابیون کانالی زده اند تا تناقضات فقه شیعه را بیان کنند !!!! 👌ما انشاء الله سر فرصت
پاسخی به وهابی در مورد تناقض در فقه شیعه ( نجاست یا عدم نجاست آب حمام ) !!!!! 🤔 : ❓تناقضات فقه شیعه !!!! ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔺 امام باقر [يا صادق] : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، یا حتی احتمال وجود یک جُنُب بود؛ نمی‌توان از آب حمّام، غسل کرد. 🔺 امام صادق : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، می‌توان از آب حمّام، غسل کرد. ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 1⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا {عَلَيْهِمَا السَّلَامُ} قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ. فَقَالَ «ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَلَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلَا تَدْرِي فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا». 📚 تهذيب الأحکام 379/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ١٠٠/٣] 2⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : الْحَمَّامُ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ وَغَيْرُهُ، أَغْتَسِلُ مِنْ مَائِهِ؟ قَالَ : «نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ الْجُنُبُ، وَلَقَدِ اغْتَسَلْتُ فِيهِ ثُمَّ جِئْتُ فَغَسَلْتُ رِجْلِي وَمَا غَسَلْتُهُمَا إِلَّا مِمَّا لَزِقَ بِهِمَا مِنَ التُّرَابِ». 📚 تهذيب الأحکام 378/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٩٩/٣] ❗️❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه جوجه وهابیون فضای مجازی با این نوع از اشکال کردن , پوشالی بودن و سست بودن منطق خود را بیش از پیش به همگان نشان می دهند . ❕مقدمه : ❗️منطقیین می گویند که برای تحقق تناقض شروطی لازم است , این شروط را به این شعر آورده اند : « در تناقض، هشت وحدت شرط دان ، وحدت «موضوع» و «محمول» و «مكان» ، وحدت «شرط» و «اضافه»، «جزء و كلّ‌» «قوه» و «فعل» است در آخر «زمان» " 📚فرهنگ اصطلاحات منطقی ص ٦٨ 👌بنابراین برای تحقق تناقض وحدت در مکان هم شرط است , وحدت مکان را چنین مثال می زنند : " وحدت مكان: اگر دو قضيه از حيث مكان مختلف بودند باز متناقض نخواهند بود؛ مانند : «زمين حاصل‌خيز است» و «زمين حاصل خيز نيست» كه در اولى مراد زمينى است كه در كنار دريا، اطراف شهر يا روستا و آبادى است و محصول فراوانى از آن برداشت مى‌شود و در دومى مراد سرزمينهايى است كه در صحرا، كوير و بيابانهاى بى‌آب و علف قرار دارد و لا يخرج الاّ نكدا، و هردو صادقند. " 📚شرح منطق مظفر , خراسانی , ج ١ ص ٤٣١ 👌پاسخ به وهابی : ❕در روایات ما آمده است که در حمام های عمومی , اگر حوض آبی که افراد خود را در آن شستشو می دهند , متصل به یک منبع جوشان باشد و ماده داشته باشد , در این صورت با برخورد به نجاست نجس نمی شود , و انسان می تواند در آن آب غسل کند , اگر چه به آن آب نجاست رسیده باشد . 👌امام باقر ع فرمود : " آب حمام اگر دارای ماده و منبع باشد , نجس نمی شود " "عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَاءُ الْحَمَّامِ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ " 📚التهذيب ج ١ ص ٣٧٣ ❕از امام ع سوال می کردند که در حوض حمام افراد متعددی خود را می شویند و یهودی و مسیحی و جنب و غیر جنب معلوم نیست , حال تکلیف چیست , آیا می توان از آن آب غسل کرد ? امام ع پاسخ می داد : " بله غسل کن و از آب دیگری غسل نکن , زیرا همان آب حوض حمام طاهر است " " سُئِلَ عَنِ الرِّجَالِ يَقُومُونَ عَلَى‏ الْحَوْضِ فِي الْحَمَّامِ لَا أَعْرِفُ الْيَهُودِيَّ مِنَ النَّصْرَانِيِّ وَ لَا الْجُنُبَ مِنْ غَيْرِ الْجُنُبِ قَالَ تَغْتَسِلُ مِنْهُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ مَاءٍ آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُورٌ. " 📚التهذیب ج ١ ص ٣٧٨ ❕بنابراین حوض حمام که دارای ماده و منبع است , به ملاقات با نجس , نجس نمی شود و انسان هم می تواند از آن حوض غسل کند , حتی اگر نجاست به آن آب رسیده باشد . 💠 👇
یاد کردن از شهیدان با عنوان اموات و زیر سوال رفتن شهادت امام کاظم ع 🤔 : ❓امام رضا : پدرم امام کاظم، شهید نشده است. ⚠️ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الْقُمِّيِّ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ.. وَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَبِيهِ أَ حَيٌّ هُوَ أَوْ مَيِّتٌ؟ فَقَالَ قَدْ وَاللَّهِ مَاتَ. ✍🏻 ابوجریر قمي می‌گوید : از امام رضا درباره پدرش امام کاظم پرسیدم که آیا ایشان زنده است یا میّت [مُرده]؟ امام فرمود : بخدا او مُرده است. 📚 اصول کافی ٣٨٠/١ ✅ حسن كالــصحيح. [مرآة العقول ٢٣٦/٤] ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ خداوند می‌فرماید : ﴿وَلَا تَقُولُوا۟ لِمَن یُقۡتَلُ فِي سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَ ٰ⁠تُۢۚ بَلۡ أَحۡیَاۤءࣱ وَلَـٰكِن لَّا تَشۡعُرُونَ﴾ 📖 هرگز به کسی‌که در راه خدا کشته می‌شود، نگویید «اموات : مُردگان»! بلکه آنان زنده هستند، اما شما متوجه نمی‌شوید. [بقره/١٥٤] امام رضا، پدرش را «میّت:مُرده» می‌خوانَد. اگر بگوییم که امام، این آیه‌ی قرآنی را بلد بوده است، دلالت بر این دارد که پدرش را شهید و مقتول نمی‌دانست. ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان ❗️❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه وهابیون فضای مجازی با چنین اشکال تراشی هایی به عوض آنکه به مذهب شیعه ضربه بزنند , به اعتقادات و مذهب خودشان ضربه می زنند و پوشالی و سست بودن منطق خود را بیشتر نشان می دهند . ❕ما معتقدیم که امام کاظم علیه السلام توسط هارون الرشید مسموم شد و به شهادت رسید , چنان که این جریان را شیخ صدوق نقل می کند : " َ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ- عَلَيْهِمَا السَّلَامُ- سَمَّهُ هَارُونُ الرَّشِيدُ فَقَتَلَهُ " 📚إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص: 98 ❓حال اگر امام کاظم ع شهید شدند , چرا امام رضا ع فرمودند که پدرشان میت شدند مگر قرآن نمی گوید که به شهیدان اموات نگویید !!!!! 👌ما در جواب وهابی چند سوال می کنیم و سپس اصل پاسخ را بیان می داریم : 🔸١ _ جناب وهابی !!!! شما نقل می کنید که ابوبکر مسموم شد و شهید شد : " سم ابوبکر " 📚المستدرک علی الصحیحین ج ٣ ص ٦٧ 👌و همینطور می گویید که عمر بن خطاب توسط ابولولو شهید شد و عثمان هم توسط شورشیان شهید شد , حال که چنین است پس چرا علمایتان و بزرگانتان میگویند که ابوبکر و عمر و عثمان میت شدند !!!! مگر قرآن نمی گوید که به شهداء میت نگویید !!!! هر پاسخی که تو به این اشکال بدهی , ما هم همان پاسخ را به اشکالی که تو مطرح کردی می دهیم !!!! ❕" یوم👈 مات ابوبکر الصدیق "👉 📚الاستیعاب ج ١ ص ١٣٢ ❕" توفی یوم 👈مات ابوبکر الصدیق "👉 📚اسد الغابه ج ١ ص ٧٥ ❕" فلم يزل عليها واليا 👈حتى مات عمر، 👉فأقرّه عثمان عليها أربع سنين أو نحوها " 📚الاستيعاب، ابن عبد البر , ج‏ 3،ص:1187 ❕" لما 👈 مات عمر 👉ذهب تسعة أعشار العلم. " 📚أسد الغابة، ابن اثیر , ج‏ 3،ص: 652 ❕" لما 👈مات عمر 👉أوصى أن يصلّي عليه صهيب " 📚الإصابة، ابن حجر , ج‏ 3،ص: 366 ❕" مات عثمان رضى الله عنهما " 📚الأنساب، سمعانی ج‏ 3،ص: 433 ❕" ما 👈مات عثمان👉 حتى خرق مصحفه من كثرة ما يديم النظر فيه‏ " 📚البدايةوالنهاية، ابن کثیر , ج‏ 7،ص: 214 ❕" ولّاه عثمان مصر، و لمّا👈 مات عثمان👉 اعتزل الفتنة " 📚تاريخ‏الإسلام، ذهبی ج‏3،ص:529 🔸٢ _ در روایات خودتان آمده است که حضرت یحیی به فجیع ترین شکل شهید شد : " يهوديان بسوى يحيى بن زكريا (ع) رفتند و او را شهيد كردند و خداوند متعال‏ پادشاهى از پادشاهان ملوك الطوائف را كه از فرزندان بخت نصر اول بود بر ايشان چيره ساخت و او بنى اسرائيل را كشت و خوارى و بدبختى بر ايشان زده شد. " 📚ترجمه الاخبار الطوال , ص ٦٧ ❕" استوهبت منه دم يحيى فوهبه لها فبعث اليه من قتله و جاء برأسه و دمه في طشت الى عندها " 📚البدايةوالنهاية، ج‏ 2،ص: 54 👌بنابراین حضرت یحیی علیه السلام شهید شدند , حال چرا خداوند در قرآن می گوید که یحیی علیه السلام میت شده است مگر او شهید نشده بود !!!! خداوند می فرماید : " و سلام بر او آن روز كه تولد يافت، و👈 آن روز كه مى‏ميرد، 👉و آن روز كه زنده و برانگيخته مى‏شود. " " وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ 👈يَوْمَ يَمُوتُ👉 وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا " ( مریم ١٥ ) 💠 👇
بالاخره حضرت عيسی در 3 سالگی به رسالت و اقامه‌ی حجّت رسید یا در 7 سالگی !!!! 🤔 : ❓اختلافات امام باقر و امام رضا ‼️ 1. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ يَزِيدَ الْكُنَاسِيِّ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ أَ كَانَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ حِينَ تَكَلَّمَ فِي الْمَهْدِ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَقَالَ : ... فَلَمَّا بَلَغَ عِيسَى سَبْعَ سِنِينَ تَكَلَّمَ بِالنُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ حِينَ أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ فَكَانَ عِيسَى الْحُجَّةَ عَلَى يَحْيَى وَ عَلَى‌ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. ✍🏻 ابوخالد کناسی می‌گوید : امام باقر فرمود : وقتی عیسی ﷺ هفت‌ساله شد و خدا به او وحی کرد؛ سخن به نبوّت و رسالت گشود، و حجّت بر یحیی و همه‌ی مردم گشت. 📚 اصول کافی 382/1 ✅ كالــصحيح [مرآة العقول ٢٤٦/٤] 2. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ : قَالَ الرِّضَا : قَدْ قَامَ عِيسَى بِالْحُجَّةِ وَهُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِينَ. ✍🏻 صفوان بجلي می‌گوید : امام رضا فرمود : حضرت عیسی در سنّ سه‌سالگی، قیام به حجّت [رسالت] کرد. 📚 اصول کافی 383/1 ✅ صحيح [مرآة العقول ٢٤٦/٤] ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ ⚠️ بالاخره حضرت عيسی ﷺ در 3 سالگی به رسالت و اقامه‌ی حجّت رسید یا در 7 سالگی⁉️ هنگام این تناقض‌ها و اختلافات میان معصومین شیعه [!!] تکلیف شیعیان چیست⁉️ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 ❗️❗️ 💠💠 👌ما معقدیم که میان سخنان ائمه علیهم السلام تناقض گویی و دو گانگی نیست , چنان که در روایت مشهور از امام صادق عليه السلام آمد که فرمود : "حديث من، حديث پدرم و حديث پدرم، حديث جدّم و حديث جدّم، حديث امام حسين و حديث امام حسين، حديث امام حسن و حديث امام حسن، حديث اميرمؤمنان و حديث اميرمؤمنان، حديث پيامبر خدا و حديث پيامبر خدا، گفتۀ خداى عز و جل است. " " سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. " 📚الکافی ج ١ ص ٥٣ 👌از سوی دیگر پیامبران الهی درجه بندی دارند , مقام رسالت مرتبه ای بالاتر از مرتبه نبوت است , چنان که در نقلی آمده است که تعداد انبیاء ١٢٤ هزار نبی است که از این تعداد ٣١٣ تن رسول بوده اند : "قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِيٍّ قُلْتُ كَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ جَمَّاءَ غَفِيرَاء " 📚خصال ج ٢ ص ٥٢٤ 👌در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام هم آمده است که قبل از آنکه رسول شود , نبی بود : " ان الله اتخذه نبیا قبل ان یتخذه رسولا " 📚الکافی ج ١ ص ١٧٥ 👌به نص قرآن حضرت عیسی علیه السلام وقتی در گهواره بود , مقام نبوت را داشت و حجت بر مردم بود : " (ناگهان عيسى زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدايم به من كتاب (آسمانى) داده و مرا نبی قرار داده است. " " قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا " ( مریم ٣٠ ) ❕در روایت یزید کناسی هم که وهابی به آن استناد کرد , امام باقر ع متذکر این نکته شده است . 👌يَزيد كُناسى می گوید: "سؤال كردم از امام محمد باقر عليه السلام كه: آيا عيسى بن مريم در هنگامى كه سخن گفت در گهواره حجت خدا بود بر اهل زمان خويش‌؟ امام ع فرمود : «عيسى در آن روز نبی و حجتى بود از براى خدا، و ليكن رسول نبود " " سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَ كَانَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع حِينَ تَكَلَّمَ فِي الْمَهْدِ حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَقَالَ كَانَ يَوْمَئِذٍ نَبِيّاً حُجَّةَ اللَّهِ غَيْرَ مُرْسَل‏ " 📚الکافی ج ١ ص ٣٨٢ 💠 👇
پاسخی به وهابی در مورد تناقض در فقه شیعه ( طهارت آب چاه ) !!!!! 🤔 : ❓اگر موش مرده در چاه افتاد [و آب چاه، متغیّر نشد]، چه کنیم؟ 🔺 امام صادق : باید 3 دلو از چاه را خارج کنید. 🔺 امام صادق : باید 5 دلو از چاه را خارج کنید. 🔺 امام صادق : باید 7 دلو از چاه را خارج کنید. 🔺 امام صادق : باید 40 دلو از چاه را خارج کنید. 🔺 امام صادق : باید چند دلو از چاه را خارج کنید. 🔺 امام رضا : اصلاً نیاز نیست چیزی از چاه را خالی کنید! ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 1⃣ أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ وَفَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} عَنِ الْفَأْرَةِ وَالْوَزَغَةِ تَقَعُ فِي الْبِئْرِ قَالَ «يُنْزَحُ مِنْهَا ثَلَاثُ دِلَاءٍ». 📚 تهذيب الأحکام 245/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٣١٥/٢] 2⃣ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : فِي الْفَأْرَةِ وَالسِّنَّوْرِ وَالدَّجَاجَةِ وَالطَّيْرِ وَالْكَلْبِ قَالَ : «فَإِذَا لَمْ يَتَفَسَّخْ أَوْ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُ الْمَاءِ فَيَكْفِيكَ خَمْسُ دِلَاءٍ. وَإِنْ تَغَيَّرَ الْمَاءُ فَخُذْ مِنْهُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ». 📚 تهذيب الأحکام 237/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٢٨٦/٢] 3⃣ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ وَأَبِي يُوسُفَ يَعْقُوبَ بْنِ عُثَيْمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} قَالَ : إِذَا وَقَعَ فِي الْبِئْرِ الطَّيْرُ وَالدَّجَاجَةُ وَالْفَأْرَةُ فَانْزَحْ مِنْهَا سَبْعَ دِلَاءٍ. قُلْنَا فَمَا تَقُولُ فِي صَلَاتِنَا وَوُضُوئِنَا وَمَا أَصَابَ ثِيَابَنَا فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ. 📚 الإستبصار 31/1 ✅ صحيح [كشف الأسرار ٢٤٣/٢] 4⃣ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ أَبِي خَدِيجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} قَالَ : سُئِلَ عَنِ الْفَأْرَةِ تَقَعُ فِي الْبِئْرِ. قَالَ : «إِذَا مَاتَتْ وَلَمْ تُنْتِنْ فَأَرْبَعِينَ دَلْواً وَإِنِ انْتَفَخَتْ فِيهِ وَنَتُنَتْ نُزِحَ الْمَاءُ كُلُّهُ». 📚 تهذيب الأحکام 239/1 ✅ موثّق [ملاذ الأخیار ٢٩٣/٢] 5⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَبُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَأَبِي جَعْفَرٍ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : فِي الْبِئْرِ يَقَعُ فِيهَا الدَّابَّةُ وَالْفَأْرَةُ وَالْكَلْبُ وَالطَّيْرُ فَيَمُوتُ. قَالَ : «يُخْرَجُ ثُمَّ يُنْزَحُ مِنَ الْبِئْرِ دِلَاءٌ ثُمَّ اشْرَبْ وَتَوَضَّأْ». 📚 تهذيب الأحکام 236/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٢٨٦/٢] 6⃣ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الرِّضَا {عَلَيْهِ السَّلَامُ} قَالَ : مَاءُ الْبِئْرِ وَاسِعٌ لَا يُنَجِّسُهُ شَيْءٌ إِلَّا أَنْ يَتَغَيَّرَ رِيحُهُ أَوْ طَعْمُهُ فَيُنْزَحُ حَتَّى يَذْهَبَ الرِّيحُ وَيَطِيبَ طَعْمُهُ لِأَنَّ لَهُ مَادَّةً. 📚 الإستبصار 33/1 ✅ صحيح [كشف الأسرار ٢٤٧/٢] ❗️❗️ 💠💠 👌توقع از وهابیونی که خود را موظف به دفاع از مذهب خود کرده اند , آن است که اشکالاتی متقن و علمی مطرح کنند نه چنین اشکالاتی سطحی و فاقد عمق علمی !!!! ❕مطابق فقه اهلبیت علیهم السلام , آب چاه چون دارای منبع است , به مجرد رسیدن نجاست به آن نجس نمی شود , مگر آنکه نجاست طعم و رنگ آب را تغییر دهد که در این صورت باید اثر نجاست از بین رود و با آبی که از چاه می جوشد , مخلوط شود تا پاکی حاصل شود . 👌در توضیح المسائل مراجع تقلید چنین آمده است : "آب چاهى كه از زمين می جوشد ، اگر چه كمتر از كر باشد چنانچه نجاست به آن برسد ، تا وقتى بو يا رنگ يا مزه ی آن به واسطه ی نجاست تغيير نكرده پاك است ..... اگر نجاستى در چاه بريزد و بو يا رنگ يا مزه ی آب آن را تغيير دهد ، ( چنانچه تغيير آب چاه از بين برود ) ، موقعى پاك می شود كه با آبى كه از چاه مىجوشد مخلوط گردد " 📚توضیح المسائل مراجع , بنی هاشم , ج ١ ص ٤٩ 💠 👇
توضیحاتی در مورد دو مرتبه عذاب شدن منافقین و مصرف زکات !!!! 🤔 : ❓کدام موجودِ عادل و آگاه و عقل کل یک موجود را برای یک عمل دوبار مجازات میکند؟ این بی عدالتی حتی از ظالم ترین حکام انسانی هم پذیرفتنی نیست !!!!! وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ و برخى از باديه‏ نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده‏ اى] بر نفاق خو گرفته‏ اند تو آنان را نمى ‏شناسى ما آنان را مى ‏شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى ‏كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى ‏شوند !!!! و اما جالب تر از آیه ی صد و یک ، آیه ی صد و سه همین سوره است که الله به محمد دستور میدهد از اموال مردم صدقه بگیر و روزگار سپری کن یعنی دقیقا همان کاری که از یک آخوند انتظار میرود⬇️ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾ از اموال آنان صدقه‏ اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏ شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست ( ۱۰۳) ❗️❗️ 💠💠 🔸١ _ خداوند در سوره توبه می فرماید : " و از (ميان) اعراب باديه‏نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى‏شناسى و ما آنها را مى‏شناسيم، به زودى آنها را👈 دو باره مجازات مى‏كنيم👉 سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏شوند. " ( توبه ١٠١ ) ❕معاند اشکال کرده است که چرا خداوند منافقین را دو مرتبه عذاب می کند , آیا این بی عدالتی نیست !!!!! 👌او توجه ندارد که مجازات خداوند به اندازه همان جرمی است که مجرمین مرتکب شده است , چنان که می فرماید : " لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏ " " جز آنچه را عمل مى‏كرديد جزا داده نمى‏شويد. " ( یس ٥٤ ) 👌به حسب آیه شریفه مورد استناد معاند , منافقین نیز به سبب اعمال زشتشان در دنیا دو مرتبه عذاب می شود و سپس به عذاب در آخرت منتقل می شوند . ❕دو مرتبه عذاب شدنشان در دنیا هم به حسب عملکرد خود آنها است یعنی یکی به خاطر اصل نفاقشان است و دیگری هم به سبب کارهای زشتی است که در لباس نفاق انجام دادند , بنابراین بیش از اندازه مجازات نمی شوند , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : "يكى از اين دو عذاب همان مجازات اجتماعى آنها بخاطر رسواييشان و كشف اسرار درونيشان مى‏باشد كه به دنبال آن تمام حيثيت اجتماعى خود را از دست مى‏دهند، و شاهد آن را در آيات گذشته خوانديم، و در بعضى از احاديث نيز آمده كه وقتى كار اين گروه به مراحل خطرناك مى‏رسيد پيامبر ص آنها را با نام و نشان معرفى مى‏كرد، و حتى از مسجد بيرون مى‏ساخت!. 👌و مجازات دوم آنان همان است كه در آيه 50 سوره انفال اشاره شده، آنجا كه ميفرمايد: وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ ..." هر گاه كافران را بهنگامى كه فرشتگان مرگ جان آنها را مى‏گيرند ببينى كه چگونه به صورت و پشت آنها مى‏كوبند، و مجازات مى‏كنند، به حال آنها تاسف خواهى خورد". ❕اين احتمال نيز وجود دارد كه مجازات دوم اشاره به ناراحتيهاى درونى و شكنجه‏هاى روانى بوده باشد كه بر اثر پيروزى همه جانبه مسلمانان، دامن اين گروه را گرفت. " 📚تفسير نمونه، ج‏8، ص: 113 👌 توجیه دیگری نیز برای مجازات مضاعف مجرمین است , آنان هم خود گمراه بودند و هم دیگران را گمراه کردند , لذا مجازات دو برابر در انتظار آنها است , یکی به خاطر گمراهی خودشان و دیگری به خاطر گمراه ساختن دیگران , چنان که باز در تفسیر نمونه در ذیل آیاتی دیگر می خوانیم : "هم خود گمراه و گناهكار و تبهكار بودند، و هم ديگران را به اين راهها مى‏كشاندند، به همين دليل هم بار گناه خويش را بر دوش مى‏كشند و هم بار گناه ديگران را (بى‏آنكه از گناه ديگران چيزى كاسته شود). ❕شاهد اين سخن آنكه در آيات ديگر قرآن مى‏خوانيم وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ:" آنها در روز قيامت سنگينى گناه خويش، و گناهان ديگرى را با آن، بر دوش خود حمل مى‏كنند" (عنكبوت- 13). " 📚تفسیر نمونه ج ١٦ ص ٢٢٤ 💠 👇
عذاب شدن میت به خاطر گریه زندگان !!!!! 🤔پرسش : ❓برخی شیعیان ایراد میگیرند چطور میت بر اثر گریه نزدیکانش معذب میشود و باور نمیکنند : ✍نگاهی کنیم به کتب شیعه ابن عباس گفته چون رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بيمار شد انجمنى از اصحابش نزد او بودند و عمار بن ياسر از ميان آنها برخاست و باو گفت يا رسول اللَّه پدر و مادرم قربانت كدام ما ترا غسل دهيم اگر اين پيشامد بوجود آمد؟ فرمود آن وظيفه على بن ابى طالب است زيرا قصد حركت دادن هر عضوى از من كند فرشتگان باو كمك كنند، عرضكرد پدر و مادرم قربانت كى بر شما نماز ميخواند در اين پيشامد؟ فرمود خاموش باش خدايت رحمت كند. سپس پيغمبر فرمود يا ابن ابى طالب چون ديدى جانم از تنم برآمد تو مرا خوب غسل بده و با اين دو پارچه لباسم كفن كن يا در پارچه سفيد مصر و برد يمانى، كفن بسيار گران بر من مپوش، مرا برداريد و ببريد تا بر لب گورم نهيد اول كسى كه بمن رحمت فرستد خداست جل جلاله از بالاى عرش خود سپس جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل در صفوف فرشته‌ها كه جز خدا شمار آنها نداند نماز بر من گذارند. سپس آنها كه گرد عرشند و سپس اهل آسمانها بترتيب سپس همه خاندانم و زنان خويش بترتيب قرابت اشاره‌اى كنند و سلام دهند مرا بآواز شيون و ناله نيازارند. http://lib.eshia.ir/15033/1/733/ نام کتاب : الأمالي نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 1  صفحه : 733 ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه اهلسنت عقیده ای را ترویج می کنند که میت با گریه زندگان , در قبرش عذاب می شود , چنان که برخی از محققین در نقد این قضیه می نویسند : " دستاويزى براى نهى از گريه‏ : ❕از عمر بن خطّاب و عبداللّه بن عمر نقل شده كه، پيامبر (صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم) فرموده اند: «إِنَّ الْمَيِّتَ يُعَذَّبُ بِبُكاءِ أَهْلِهِ». «ميّت، با گريه بستگان خود در عذاب مى افتد». 📚صحیح مسلم ج ٣ ص ٤١ _ ٤٤ 👌پاسخ: 🔸اوّلًا، ظاهر اين حديث با رفتار خليفه دوم «عمر» در موارد بسيارى كه تاريخ آنها را ثبت كرده است، در تعارض است، از آن جمله: 1. هنگاميكه خبر مرگ نعمان ابن مقرن المزنى به عمر رسيد، عمر از منزل خارج شد، بر بالاى منبر رفت و اين خبر را به مردم رساند، آنگاه دست خود را به‏روى سرگذاشت و گريست. 📚عقد الفرید ج ٣ ص ٢٣٥ 2. هنگاميكه خالد بن وليد از دنيا رفت، عمر در سوگ او گريست و وقتى‏اين خبر به او رسيد كه كسانى زنان را از گريستن منع كرده اند گفت: تا وقتى كه گريه زنان بنى مغيره بر ابى سليمان به صورت لغو و لقلقه (صداى گريه باچرخانيدن‏ در گلو) نباشد، بر آنان باكى نيست. " 📚همان مدرک 3. برادر عمر، زيد بن خطّاب در گذشت و دوست او- از قبيله بنى عدى بن كعب- به مدينه آمد. وقتى چشم عمر به او افتاد، اشك از ديدگانش جارى شد و گفت: «زيد را وانهادى و به نزد من آمدى!». 📚همان منبع 🔸ثانياً: ظاهر حديث با آيه قرآنى در تعارض است، آنجا كه مى فرمايد: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏». «هيچ گنهكارى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى كشد». ( فاطر ١٨ ) ❓معذب شدن ميّت به وسيله گريه شخص ديگر، چه معنايى مى تواند داشته باشد؟ 🔸ثالثاً: اگر سند حديث صحيح باشد، قطعاً همراه با قرائنى بوده كه در هنگام نقل آن از بين رفته است و به همين جهت برخى گمان برده‏اند كه مطابق اين حديث، گريه بر ميّت حرام است، درحاليكه از لبّ معناى آن غفلت ورزيده اند. 👌در كتاب صحيح مسلم به نقل از هشام بن عروة و او از پدرش آمده است: ❕«در نزد عايشه از قول فرزند عمر اين روايت نقل شد كه: «الميّت يعذّب ببكاء» عايشه گفت: خدا پدر عبدالرحمن را بيامرزد، چيزى شنيده است، امّا به درستى آن را به خاطر نسپرده است. [حقيقت آن است كه‏] وقتى جنازه فردى يهودى از كنار رسول خدا عبور داده شد و بر او گريه مى كردند، پيامبر فرمود: شما بر او گريانيد، حال آنكه او در عذاب است». 📚صحیح مسلم ج ٣ ص ٤٤ ( به نقل از راهنمای حقیقت ص ٢٣٧ ) 👌بنابراین و به تصریح عایشه , عذاب شدن میت با گریه اهلش اختصاص به کفار دارد نه مسلمین . 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
پاسخی به جناب رائفی پور در مورد فضیلت امیر مومنان علیه السلام در جریان لیله المبیت !!!! 👌کلیپی از جناب رائفی پور منتشر شده است که با لحنی ناصواب فضیلت امیر مومنان علیه السلام را در جریان لیله المبیت زیر سوال می برد و می گوید که ٢٣٠ هزار شهید ما هم حاضر بودند که بروند و به جای پیامبر اسلام بخوابند ( بنابراین خوابیدن امیر مومنان ع به جای پیامبر در جریان لیله المبیت مساله آنچنانی نبوده است ) . 👌متاسفانه این سخنان بسیار سطحی و ناآگاهانه است , زیرا هم خداوند با نزول آیه در این جریان و هم فرشتگان و هم خود امیر مومنان تصریح می کردند که این فضیلت , فضیلتی است اختصاصی امیر مومنان ع و هیچ کس در این فضیلت با ایشان برابر نیست . ❗️به اندازه ای این فضیلت در نزد خداوند ارزش داشته است که در این رابطه آیه نازل کرد و فرمود : "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ " " بعضى از مردم (با ايمان و فداكار، یعنی على ع در" ليلة المبيت" به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. " ( بقره ٢٠٧ ) ❗️«أبو جعفر اسكافى»، استاد شارح مشهور نهج البلاغه ابن أبي الحديد معتزلى، مى‏گويد: "قد ثبت بالتّواتر حديث الفراش، ... و لا يجحده الّا مجنون او غير مخالط لاهل الملّة، ... و قد روى المفسّرون كلّهم: انّ قول اللَّه تعالى: و من النّاس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللَّه انزلت فى علىّ عليه السلام ليلة المبيت على الفراش " "حديث خوابيدن على عليه السلام در بستر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به تواتر ثابت شده و قابل انكار نيست؛ بنابراين جز انسان ديوانه و مجنون، يا كسى كه با مسلمانان معاشرتى ندارد، هيچ كس چنين روايتى را انكار نمى‏كند، (زيرا) تمام مفسّران قرآن كريم اتّفاق نظر دارند كه آيه شريفه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي ...» در ليلة المبيت، در شأن على عليه السلام نازل گشته است. " 📚شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد، جلد 13، صفحه 261. ❗️خود امیر مومنان ع در روز شوری به جریان لیله المبیت به عنوان یک فضیلت اختصاصی برای خودش استناد کرد و دیگران هم تایید کردند : " فذكر فضائله (عليه السلام)، و يقولون بالموافقة، و ذكر علي (عليه السلام) في ذلك: «فهل فيكم أحد نزلت فيه هذه الآية: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ لما وقيت رسول الله (صلى الله عليه و آله) ليلة الفراش غيري» قالوا: لا. " 📚امالی طوسی ص ٥٥١ 👌و در کنار خداوند , حتی فرشتگان هم تصریح می کردند که فضیلت جریان لیله المبیت اختصاصی امیر مومنان ع است و کسی با او در این فضیلت شریک نیست . ❗️در نقل آمده است : " خداوند در شبى كه على عليه السلام در بستر پيامبر خوابيد، خطاب به جبرئيل و ميكاييل فرمود: شما دو نفر برادر هستيد، اگر خداوند بخواهد عمر يكى از شما را بگيرد، آيا ديگرى حاضر است فداكارى كند و از عمر خودش به او بدهد؟ ❗️هيچ كدام سخنى نگفتند و آمادگى خويش را براى اين امر اعلان نكردند! خداوند به آن‏ها فرمود: به خانه پيامبر ما در روى زمين نگاه كنيد، ببينيد چگونه على براى حفظ جان پيامبر، زندگى خويش را به خطر انداخته است! برويد و مواظب على باشيد. جبرئيل و ميكاييل به زمين آمدند و در خانه پيامبر اسلام حاضر شدند. جبرئيل بالاى سر على عليه السلام و ميكاييل پايين پاى آن حضرت ايستاد تا از جان على محافظت كنند. سپس آن دو خطاب به على عليه السلام گفتند: بَخٍّ بَخٍّ لَكَ يَا بْنَ ابى طالِبٍ، مَنْ مِثلُكَ؟ وَ قَدْ باهَى اللَّهُ بِكَ مَلائِكَةَ السَّماواتِ و فاخَرَ بِكَ " على جان به تو تبريك مى‏گوييم، چه كسى مثل توست؟ در حالى كه خداوند متعال به خاطر تو بر ملائكه آسمان مباهات و افتخار كرد. " 📚مناقب ابن شهر آشوب ج ٢ ص ٦٤ _ شواهد التنزیل ج ١ ص ٩٦ _ ١٣٣ ( به نقل از البرهان فی تفسیر القرآن ج ١ ص ٤٤٤ ) 👌بنابراین فضیلت مذکور اختصاصی امیر مومنان ع است و هیچ کس در آن فضیلت نمی تواند با ایشان شریک باشد . 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
عدم دفاع صحابه راستین پیامبر اسلام ص از حضرت فاطمه سلام الله علیهما !!!! 🤔 : ❓اعتراف کانال شیعه با روایت معتبر شیعه !!!! اعتراف کردند در شهر مدینه هشت هزار صحابه مومن بوده خب ما هم میگوییم در شهر مدینه هزاران مومن واقعی بوده و داستان آتش زدن خانه افسانه است و با وجود هزاران صحابه مومن واقعی محال است چنین اتفاقی رخ داده باشد ابوبکر قبیله بزرگ و قوی نداشت و در شهر مدینه قدرتی نداشت که خلافت را غصب کند و خانه کسی را آتش بزند . افسانه بودن این داستان با همین روایت شیعه قابل اثبات است !!!!!!! 💠💠 👌متاسفانه وهابی در صدد است که با طرح چنین اشکالاتی , صورت مساله و شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را زیر سوال ببرد , در حالی که قضیه شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها بیش از دهها سند از روایات معتبر شیعه و سنی دارد و نمی تواند مورد شک و تردید قرار گیرد , در ذیل این اسناد را به صورت یک کتاب منتشر کردیم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4680 👌ما در گذشته در پاسخ برخی از وهابیون متذکر شدیم که از نظر شیعه , اصحاب راستین پیامبر گرامی اسلام , دوازده هزار نفر بودند , چنان که امام صادق علیه السلام فرمود : " اصحاب رسول خدا دوازده هزار نفر بودند: هشت هزار نفر از مدينه، و دو هزار نفر از اهل مكه، و دو هزار نفر از رهاكرده‏ها و آزادكرده‏ها و يكى از ايشان قدرى نبودند كه به جبر قائل باشند، و مرجى نبودند كه گويند ايمان همه كس به يك قسم است، و حرورى نبودند كه امير المؤمنين عليه السّلام را ناسزا گويند، و معتزلى نبودند كه گويند خدا را در عمل بنده هيچ دخل نيست، و در دين خدا براى خود سخن نمى‏گفتند، و در شب و روز گريه مى‏كردند و مى‏گفتند: خداوندا! روحهاى ما را قبض كن پيش از آنكه نان شب مانده ای بخوريم " " كَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفاً ثَمَانِيَةُ آلَافٍ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ أَلْفَانِ مِنْ مَكَّةَ وَ أَلْفَانِ مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَمْ يُرَ فِيهِمْ قَدَرِيٌّ وَ لَا مُرْجِئٌ وَ لَا حَرُورِيٌّ وَ لَا مُعْتَزِلِيٌّ وَ لَا صَاحِبُ رَأْيٍ كَانُوا يَبْكُونَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ يَقُولُونَ اقْبِضْ أَرْوَاحَنَا مِنْ قَبْلِ أَنْ نَأْكُلَ خُبْزَ الْخَمِيرِ. " 📚الخصال ج ٢ ص ٦٤٠ _ بحار الانوار ج ٢٢ ص ٣٠٥ 👌این دوازده هزار نفر , صحابه راستین و برگزیده پیامبر از میان صد هزار صحابه پیامبر بوده اند , زیرا علمای اهلسنت بیان می کنند که تعداد اصحاب پیامبر اسلام , صد و چهارده هزار یا صد و بیست هزار بوده اند . ❗️ابن جوزی و سیوطی از ابوزرعه نقل کرده اند که گفت : " پیامبر در حالی از دنیا رفت که صد و چهارده هزار صحابی داشت " " قبض رسول الله عن مائه الف و اربعه عشر الفا من الصحابه " 📚الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع ج ٢ ص ٢٩٣ _تلقیح فهوم اهل الاثر , ج١ ص ٧٣ _ تدریب الراوی ج ٢ ص ٢٢٠ ❗️ابن کثیر تعداد اصحاب را صد و بیست هزار نفر نقل می کند : "یبلغون مائه الف و عشرین الفا " 📚البدایه و النهایه ج ٥ ص ٣٥٦ ❗️حال وهابی اشکال کرده است که این هشت هزار نفر اهل مدینه چرا مانع نشدند که فاطمه صدیقه سلام الله علیها مورد هجوم واقع نشود !!!! 👌در پاسخ می گوییم که : 🔸اولا : این تعداد نفرات محدود برگزیده در مقابل صد و بیست هزار صحابی که شما نقل کرده اید , چه قدرت و توانی برای یاری می توانستند داشته باشند !!!!! 🔸ثانیا: روایت مذکور صحابه راستین پیامبر را در طول دوره رسالت پیامبر ص بیان می کند که هشت هزار نفر آنها از مدینه بودند . 👌نمی گوید که بعد از پیامبر اسلام ص این هشت هزار نفر در مدینه بالفعل بودند که شما اشکال کنید که چرا اینان دفاع نکردند , ای بسا در طول سالهای رسالت پیامبر اسلام , بسیاری از این هشت هزار نفر به موت طبیعی یا کشته شدن در میدان نبرد , از دنیا رفته بودند و یا پیر و از کار افتاده شده بودند و یا تعداد قابل توجهی از آنان از زنان بوده باشند که وظیفه جهاد نداشتند , این که در روایاتی علت عدم قیام امیر مومنان علیه السلام را کمی یار و یاور بیان می کند , قرینه بر آن است که از این از اصحاب راستین اهل مدینه , افراد قابل ذکر مبارزی باقی نمانده بود : 📚بحار الانوار ج ٢٩ ص ٤١٧ باب ١٣ 💠 👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
پاسخ به جوابیه دوم کانال وهابی درمورد حدیث خشم و غضب خانواده شهید !!!!! 👌وهابی نتوانست اصل استدلال و پاسخ ما را رد کند تنها چند تا اشکال که برخی هم مرتبط با بحث نبوده است را مطرح کرده است و ما تک به تک این اشکالات را بررسی می کنیم : 🔸١ _ می گوید که آیا روایت تنبیه یتیم شامل امامان اهلبیت علیهم السلام هم می شود که مثلا یکی از امامان در سن کودکی پدرش را از دست بدهد و مصداق یتیم باشد و مستحق تنبیه !!!! حکم مذکور اگر شامل امامان ع نمی شود دلیل تخصیص چیست !!!!! 👌این سخن وهابی از آن سخنان بی پایه و بی ربط است , زیرا وقتی امام علیه السلام در کودکی پدرش را از دست داده است , خودش در همان کودکی امام و واجب الاطاعه می شود و تنبیه امام ع با واجب الاطاعه بودن امام ع همخوانی ندارد , لذا اساسا سوال مذکور در مورد امام ع مصداق پیدا نمی کند !!!! ❗️اگر هم بخواهیم فرض وهابی را بپذیریم که مثلا یک امام ع در کودکی یتیم شود و مثلا برادر بزرگترش امام ع شود و او قرار باشد که بعد از برادرش امام شود , باز هم گفتنی است که امام ع اصلا داخل در حکم تنبیه یتیم نمی شود تا خارج کردنش نیاز به دلیل و مخصص داشته باشد , زیرا امام ع پاک و معصوم است و اصلا جرمی نمی کند که نیاز به تنبیه داشته باشد , لذا امام ع اصلا داخل در موضوع تنبیه یتیم نمی شود تا خارج کردنش نیاز به دلیل داشته باشد !!!! 👌امامان گرامی علیهم السلام از همان کودکی پاک و معصوم اند , چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که امام علیه السلام به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس هیبت و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال بندگان را می بیند » " فَإِذَا خَرَجَ إِلَى الْأَرْضِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ زُيِّنَ بِالْعِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ أُلْبِسَ الْهَيْبَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَاد " 📚بحار الانوار ج 25 ص 39 ❗️بنابراین امام ع تخصصا از حکم مذکور خارج است یعنی اصلا داخل در حکم تنبیه نمی شود تا خروجش نیاز به مخصص و دلیل داشته باشد !!!! 👌وهابی اگر اصولش را خوب می خواند و فرق تخصص و تخصیص را متوجه می شد , دیگر اشکال مذکور را مطرح نمی کرد !!!! علمای اصول چنین می گویند : ❗️" تخصيص عبارت است از اخراج بعض از افراد موضوع از تحت حكمى كه براى عام ثابت است بعد از اينكه موضوعا داخل هستند يعنى عنوان عام فى نفسه شامل آنها هم مى‏شود لكن (به توسط) تخصيص و تبصره، اين افراد را از تحت حكم عام بيرون مى‏بريم. مثل: اكرم العلماء الا الفاسقين منهم. 👌مورد «تخصيص» شبيه مستثناى متصل است. مثل: جاءنى القوم الا زيدا كه زيد موضوعا داخل در قوم است ولى حكما خارج است. 👈تخصص آن است كه عنوان عام، از همان اول امر، بدون اينكه تخصيص بخورد، فى حد نفسه شامل اين افراد نمى‏شد كه خروج موضوعى دارند. مثلا وقتى مى‏گويد: اكرم العلماء، اينجا جهال تخصصا بيرون هستند و نيازى به تخصيص ندارند.👉 📚شرح اصول فقه، ج‏1، ص: 256 💠 👇
ازدواج حضرت علی با فاطمه به پیشنهاد ابوبکر و عمر !!! 🤔 : ❓نقش حضرت ابوبکر و عمر در ازدواج سیدنا علی و فاطمه رضی الله عنهم اجمعین !!! ⬅شیخ طوسی علامه شیعه معروف به شیخ الطائفه روایتی را به این صورت نقل میکند 📤ترجمه: «ﻃﻮﺳﻲ از ﺿﺤﺎك ﺑﻦ ﻣﺰاﺣﻢ آورده ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ از ﻋﻠﻲ ﺷﻨﻴﺪم ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: اﺑﻮﺑﻜﺮ و ﻋﻤـﺮ ﻧـﺰد ﻣﻦ آﻣﺪﻧﺪ و ﮔﻔﺘﻨﺪ: اﮔﺮ ﭘﻴﺶ رﺳﻮل ﷲ ص رﻓﺘﻲ، ﻓﺎﻃﻤﻪ را از او ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎري ﻛﻦ. ﻋﻠﻲ می ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﻧﺰد وي رﻓﺘﻢ و دﻳﺪم ﻛﻪ رﺳﻮل ﷲ ص ﺗﺒﺴﻤﻲ ﺑﺮ ﻟﺐ دارد و ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ : ﺗﻮ را ﭼﻪ ﺷـﺪه اي ﻋﻠﻲ، و ﭼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻲ؟ ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﻗﺮاﺑﺖ و ﺳﺎﺑﻘﻪي اﺳﻼم را و ﻳﺎري ﻛﺮدن اﺳـﻼم و ﺟﻬـﺎد ﺧﻮد را ﺑﺮاي ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص ﻳﺎد آوري ﻛﺮدم. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ص ﻓﺮﻣﻮد: اي ﻋﻠﻲ، ﺗﻮ راﺳﺖ ﻣﻲ ﮔـﻮﻳﻲ، ﺗـﻮ ﺑﺮﺗﺮ از آن ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ذﻛﺮ ﻛﺮدي. الخ» [الامالی لشیخ طوسی ص۳۹ ح۴۴ المجلس الثانی] 🔵از این روایت دوستی و محبت و دلسوزی حضرات ابوبکر و عمر و علی نسبت به یکدیگر کاملا واضح است و ثابت است که حضرت ابوبکر و عمر خیرخواه سیدنا علی بوده اند به قدری که او را پیشنهاد ازدواج با سیدة النساء اهل الجنة میدهند و حضرت علی هم احترام ان دو بزرگوار را به جا می اورد و از حضرت فاطمه خواستگاری میکند. 👌اگر بین آن حضرات دشمنی می بود یقینا حضرات ابوبکر و عمر مانع این ازدواج میشدند نه اینکه باعث ازدواج باشند. ❗️❗️❗️ 💠💠 👌ما معتقدیم که عملکرد مذکور از ابوبکر و عمر , عملی ریاکارانه و منافقانه بوده است تا چنین وانمود کنند که خیر خواه امیر مومنان علیه السلام هستند , شاهد این سخن آن است که طبق روایات اهلسنت , ابوبکر و عمر در ابتدا خودشان مشتاق بودند که با فاطمه صدیقه سلام الله علیها ازدواج کنند , اما با پاسخ منفی حضرت مواجه شدند , در این هنگام خودشان را ناچار دیدند که با پیشنهاد ازدواج به علی علیه السلام , ظاهر سازی محبت را کنند . ❗️ابن اثیر نقل می کند که علی علیه السلام فرمود : " «ابو بكر» و «عمر» به حضور رسول خدا شرفياب شده و حضرت زهراى مرضيه عليها السّلام را از آن حضرت، خواستگارى كردند. رسول خدا خواستگارى آنان را پاسخ نداد و از ازدواج حضرت زهرا با آنان، امتناع ورزيد. وقتى كه آن دو تن به آرزوى خود نرسيدند، «عمر» در ملاقاتى كه با حضرت على عليه السّلام داشت، خطاب به آن حضرت گفت: تو يا على، شايسته‏اى كه دختر پيغمبر را به همسرى خود درآورى. على عليه السّلام فرمود: من تهيدستم و جز زرهى كه آنرا در معرض گرو درآورم، چيز ديگرى ندارم. سرانجام حضرت على عليه السّلام به خواستگارى آن حضرت اقدام كرد. رسول خدا پيشنهاد خواستگارى او را پاسخ داد. هنگامى كه پاسخ خواستگارى على عليه السّلام به اطلاع حضرت زهرا عليها السّلام رسيد، گريست؛ رسول خدا به ملاقات حضرت تشريف فرما شد و فرمود: اى فاطمه! چرا گريه مى‏كنى؟ به خدا سوگند! تو را به همسرى بزرگوارى در آوردم كه عملش، از همگان بيشتر، و بردباريش، از همه‏ بيشتر، و نخستين كسى است كه اسلام آورده است. " " خطب أبو بكر و عمر- يعنى فاطمة- إلى رسول اللّه صلى اللّه عليه (و آله) و سلم فأبى رسول اللّه صلى اللّه عليه (و آله) و سلم عليهما ..... " 📚اسد الغابه ج ٥ ص ٥٢٠ _ کنزالعمال ج ٦ ص ٣٩٢ ❗️یا در نقل دیگر علمای اهلسنت آمده است : " «ابو بكر» براى خواستگارى حضرت زهرا بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد. نبى اكرم فرمود: اى ابا بكر! هنوز قضاى الهى به مرحله اجرا نرسيده است تا او را به همسرى تو در آورم. پس از او، «عمر» با گروهى شرفياب شدند. همان سخن را به آنان فرمود كه به «ابو بكر» فرموده بود. در اين هنگام به حضرت على عليه السّلام پيشنهاد شد كه اگر تو زهراى مرضيه عليها السّلام را خواستگارى نمائى، بديهى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله پيشنهادت را مى‏پذيرد و او را به همسرى تو در مى‏آورد. حضرت على عليه السّلام فرمود: چگونه من مى‏توانم از دختر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله با تهيدستيى كه دارم، خواستگارى نمايم؟ حال آنكه ثروتمندان قريش با همه مال و جاهى كه دارند به خواستگارى آن حضرت رفتند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله جواب مثبت ندادند.در عين حال حضرت على عليه السّلام به خواستگارى حضرت زهرا عليها السّلام اقدام كرد. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پيشنهاد مولاى متقيان را پذيرفت و فرمود: پروردگار جهان به من دستور داده تا خواستگارى على عليه السّلام را بپذيرم و دخترم را به همسرى او در آورم. " "خطب أبو بكر إلى النبى صلى اللّه عليه (و آله) و سلم ابنته فاطمة عليها السلام فقال النبى صلى اللّه عليه (و آله) و سلم:يا أبا بكر لم ينزل القضاء بعد، ثم خطبها عمر مع عدة من قريش كلهم يقول له: مثل قوله لأبى بكر ... قد أمرنى ربى عز و جل بذلك " 📚الریاض النضره ج ٢ ص ١٨٣ _ ذخائر العقبی ص ٢٩ 💠 👇
💠 👇 👌بنابراین عملکرد منافقانه ابوبکر و عمر نمی تواند مستمسکی برای اثبات حسن رابطه باشد , چنان که در روایتی امام مهدی علیه السلام هم متذکر نفاق ابوبکر و عمر شدند و فرمودند : "وقتی مخالف پرسید: «آیا اسلام آوردن ابوبکر و عمر به میل انجام گرفت یا به طور اجبار؟ » چرا به وی نگفتی که نه به میل انجام گرفت و نه به طور اجبار، بلکه از روی طمع اسلام آوردند! زیرا ابوبکر و عمر با قوم یهود مجالست داشتند و اخبار تورات و سایر کتبی را که از پیش بینی‌های هر زمان تا ظهور محمد صلی الله علیه و آله و پایان کار او خبر می‌داد، از آنها می‌گرفتند و یهود گفته بودند که محمد بر عرب مسلط می‌گردد، چنان که بخت نصر بر بنی اسرائیل مسلط گشت، و بالاخره بر عرب پیروزی می‌یابد، همان طور که بخت نصر بر بنی اسرائیل پیروز گردید. با این فرق که بخت نصر در دعوی خود دروغگو بود. آنها هم (ابوبکر و عمر) آمدند نزد پیغمبر و او را در امر گواهی گرفتن از مردم به گفتن «اشهد ان لا آله الا اللَّه» کمک کردند و به طمع اینکه بعد از بالا گرفتن کار پیغمبر، از جانب حضرتش به حکومت شهری نائل گردند، با وی بیعت کردند و چون از انجام مقصود خود مأیوس گشتند، نقاب بستند و با عده ای از منافقین امثال خود، از عقبه بالا رفتند که پیغمبر صلی الله علیه و آله را به قتل رسانند، اما خداوند نیرنگ آنها را برهم زد و آنها را به حال کینه خود واگذاشت و به مقصود خود نرسیدند. " " .... بَایَعَاهُ طَمَعاً فِی أَنْ یَنَالَ کُلٌّ مِنْهُمَا مِنْ جِهَتِهِ وِلَایَةَ بَلَدٍ إِذَا اسْتَقَامَتْ أُمُورُهُ وَ اسْتَتَبَّتْ أَحْوَالُهُ .... " 📚کمال الدین ج ٢ ص ٤٦٣ _ دلائل الامامه ص ٥١٦ ❗️در روایات اهلسنت هم آمده است که در میان اصحاب پیامبر منافقینی بودند , چنان که در صحیح مسلم می خوانیم که پیامبر گرامی فرمود : " در ميان اصحابم دوازده نفر از منافقين وجود دارند كه هشت نفر از آن ها " به بهشت درنيايند تا آن كه شتر در چشم سوزن درآيد " . "في أصحابي إثنا عشر منافقاً ، منهم ثمانيةٌ لا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل في سم الخياط " 📚صحیح مسلم ج ٤ ص ٢١٤٣ 👌مانند اين روايت در مسند احمد نقل شده است . 📚مسند احمد ج ٣٨ ص ٣٤٥ ❕ ویژگی منافق آن است که در صدد است که در برابر عامه مردم , خودش را طرفدار و محب حق نشان دهد اگر چه در دلش , اعتقادی به حق ندارد !!!! 👌خداوند در مورد این منافقین عصر پیامبر گرامی می فرماید : " براى شما، سوگند به خدا ياد مى‏كنند تا شما را راضى كنند " " يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ " ( توبه ٦٢ ) ❕یا باز در مورد آنان می فرماید : " به سراغ تو مى‏آيند و سوگند ياد مى‏كنند كه منظور ماجز نيكى كردن و توافق نبوده است؟! " جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً " ( نساء ٦٢ ) 👌یا می فرماید : " و هنگامى كه افراد با ايمان را ملاقات مى‏كنند مى‏گويند ما ايمان آورده‏ايم، (ولى) هنگامى كه با شياطين خود خلوت مى‏كنند مى‏گويند با شمائيم ما (آنها) را مسخره مى‏كنيم. " وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُن‏ " ( بقره ١٤ ) 👌لذا امیر مومنان ع ابوبکر و عمر را دروغگو و گناهکار و خائن و خیانتکار می دانست که به ظاهر و به دروغ ادعای محبت اهلبیت ع را می کردند , اما در قلبشان هیچ اعتقادی به این مساله نداشتند . ❕مسلم نقل می کند که عمر به علی ع گفت: " تو و عباس معتقد بودید که ابوبکر و همینطور منِ عمر , دروغگو و گناهکار و حیله گر و خائن هستیم " " " فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا " " فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا. " 📚صحیح مسلم ج ٣ ص ١٣٧٨ 👌محتوای این روایت بر بخاری سنگین آمده است , لذا تعبیرات تند مسلم را حذف کرده و به جای آن , از کلمات " کذا و کذا " استفاده کرده است : " ثُمَّ تَوَفَّى اللَّهُ نَبِيَّهُ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللَّهِ فَقَبَضَهَا أَبُو بَكْرٍ، يَعْمَلُ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ فِيهَا رَسُولُ اللَّهِ ، وَ أَنْتُمَا حِينَئِذٍ، وَ أَقْبَلَ عَلَى عَلِيٍّ وَ عَبَّاسٍ: تَزْعُمَانِ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ كَذَا وَ كَذَا " 📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢٠٤٩ ❕همين روايت در ديگر كتاب هاي اهل سنت با تعبير «ظالم وفاجر» نقل شده است : " أَنْتُمَا تَزْعُمَانِ أَنَّهُ كَانَ فِيهَا ظَالِمًا فَاجِرًا "" عمر گفت: شما دو نفر اعتقاد داشتيد كه ابوبكر ظالم و فاجر است " 📚المصنف ابن ابی شیبه , ج ٥ ص ٤٦٩ 👌در ذیل بیشتر در مورد دیدگاه منفی امیر مومنان علیه السلام نسبت به ابوبکر و عمر توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 @Rahnamye_Behesht https://instagram.com/porsemane_eteghadi
انگشتر عقیق و دفع بلا !!!! 🤔 : دست قطع شده قاسم سلیمانی ، نشان از وجود اشکال در ولایت اوست. و او تحت ولایت طاغوت بود نه ولایت اهلبیت علیهم السلام. کسی که معتقد به ولایت امیرالمومنین علیه السلام باشد و  در دستش انگشتر عقیق باشد دستش قطع نمیشود... ... قَالَ يَا  سُلَيْمَانُ هُوَ أَمَانٌ مِنْ قَطْعِ اَلْيَدِ مکارم اخلاق جلد۱ صفحه۸۸ _ وسائل الشیعة ج ۵، ص ۹۱ ✍سلیمان اعمش می‌گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم کسی را که تازیانه خورده بود از قصر منصور عبّاسی بیرون آوردند. حضرت فرمود: «سلیمان، ببین نگین انگشترش چیست؟» عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، نگین آن عقیق نیست. 👈فرمود: «ای سلیمان، اگر عقیق بود تازیانه اش نمی زدند.» عرض کردم: شرح بیشتری در مورد عقیق بفرمایید. فرمودند: «نگین عقیق از قطع شدن دست انسان[مومن] جلوگیری می‌کند»👉.... 💠💠 1⃣جواب نقضی : ❕طبق روایات ما انگشتر عقیق به دست کردن موجب می شود که بلا و مصیبت و بدی و مکروه از انسان دفع شود , چنان که این نکات در روایاتی از پیامبر گرامی و امام علی و امام صادق علیهم السلام نقل شده است : " فَمَرَّ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَتْبِعُوهُ بِخَاتَمِ عَقِيقٍ فَأُتِيَ بِخَاتَمِ عَقِيقٍ فَلَمْ يَرَ مَكْرُوهاً. _ شَكَا رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قُطِعَ عَلَيْهِ الطَّرِيقُ فَقَالَ هَلَّا تَخَتَّمْتَ بِالْعَقِيقِ فَإِنَّهُ يَحْرُسُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ. _ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: تَخَتَّمُوا بِالْعَقِيقِ يُبَارَكْ عَلَيْكُمْ- وَ تَكُونُوا فِي أَمْنٍ مِنَ الْبَلَاءِ. " 📚الکافی ج 6 ص 171 _ ثواب الاعمال ص 208 ❕حال از مستشکل و اشکال کننده سوال می کنیم که اگر انگشتر عقیق موجب می شود بلا و مصیبت و مکروه از انسان دفع شود , پس چگونه امامان علیهم السلام با این که انگشتر عقیق به دست می کردند باز گرفتار بلا و مصیبت می شدند !!! ▫️علی علیه السلام فرمود : " بزرگترین اجرها در آخرت برای کسانی است که در دنیا بزرگترین مصیبت ها را داشته اند و اهل بیت از همه مردم مصیبتشان بیشتر بوده است " " إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ أَجْراً فِي الْآخِرَةِ أَعْظَمُهُمْ مُصِيبَةً فِي الدُّنْيَا، وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَيْتِ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِيبَة " 📚امالی طوسی ص ٢٦٩ _ بحار الانوار ج ٢٧ ص ٢٠٧ ❗️یا خداوند در مورد علی ع فرمود : " من او را گرفتار بلایی می کنم که هیچ خلقم را به مانند آن بلا مبتلا نکرده ام " " إِنِّي مُسْتَخِصُّهُ بِبَلَاءٍ لَمْ يُصَبْ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي‏ " 📚امالي طوسي ص: 514 ❕امام عصر ع نیز پیرامون این مصائب و گرفتاری های طاقت فرسای اهلبیت ع فرمود : " پس كشته شد آن كه كشته شد و به اسيرى رفت آن كه به اسيرى رفت و تبعيد شد آن كه تبعيد شد و قضاى الهى بر آنان چنان رفت كه اميد نيك‏فرجامى آن مى‏رود .... پس بر پاكان اهل بيت پيامبر و على- كه درود خدا بر آن دو باد- بايد كه گريه كنندگان گريه كنند و ندبه‏گران بايد بر آنان ندبه كنند و براى همچون ايشان بايد اشك‏ها ببارند و ناله‏كنندگان، ناله سر دهند و شيون‏كنندگان، از دل، شيون بر آورند. " " فَقُتِلَ مَن قُتِلَ، وسُبِيَ مَن سُبِيَ، واقصِيَ مَن اقصِيَ، وجَرَى القَضاءُ لَهُم بِما يُرجى‏ لَهُ حُسنَ المَثوبَةِ... فَعَلَى الأَطائِبِ مِن أهلِ بَيتِ مُحَمَّدٍ وعَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِما وآلِهِما فَليَبكِ الباكونَ، وإيّاهُم فَليَندُبِ النّادِبونَ، ولِمِثلِهِم فَلتُذرَفِ الدُّموعُ، وَليَصرُخِ الصّارِخونَ، ويَعِجَّ العاجّونَ " 📚مصباح الزائر: ص 449، المزار الكبير: ص 578 ❕همینطور در روایاتی تصریح شده است که بلا و مصیبت پیامبر اسلام از همه پیامبران و نیز همه خلائق بیشتر بوده است : "قَالَ الْمُصْطَفَى مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ. " " فَإِنَّ الْخَلْقَ لَمْ يُصَابُوا بِمِثْلِهِ ع قَطُّ. " 📚مناقب آل أبي طالب ، ج‏3، ص: 247 _ الكافي ج‏8، ص: 168 ▫️یا در مورد امام حسین علیه السلام می خوانیم که دشمن ایشان در میدان کربلا انگشت ایشان را قطع کرد و انگشترشان را به غارت برد : " و أخَذَ خاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمٍ الكَلبِيُّ لَعَنَهُ اللّهُ، فَقَطَعَ إصبَعَهُ عليه السلام مَعَ الخاتَمِ " 📚الملهوف: ص 177، بحار الأنوار: ج 45 ص 57 ❓آیا معاذ الله اشکال کننده می تواند بگوید که امامان علیهم السلام مومن نبودند و اگر مومن بودند گرفتار بلا و مصیبت نمی شدند !!!!! ▫️ 👇
آیا امام علی علیه السلام از حکم شرعی اطلاع نداشت ? 🤔 : جهل امام علی به واقعیات در کتب شیعه !!! أن عليا  ذكر لرسول الله صلى الله عليه و آله ابنة حمزة، فقال رسول الله صلى الله عليه و آله: أما علمت أنها ابنة أخي من الرضاعة. علی به پیامبر صلی الله علیه وسلم پیشنهاد داد که دختر حمزه را به عقد خود در آورد پیامبرﷺ فرمود مگر نمیدانی او دختر برادر رضاعی من است؟  (مرآة العقول  جلد : 20  صفحه : 220) امامی که طبق زعم شیعه عالم به کائنات است و علم غیب هم دارد ولی حکم مذکور را نمی داند !!! 💠💠 ▫️این که امام علی علیه السلام وارث علم و دانش پیامبر گرامی اسلام بوده است , حتی بر اساس روایات اهلسنت قابل شک و تردید نیست چرا که در حدیث معروفی که علمای اهلسنت نقل کرده اند , پیامبر گرامی فرمود : " من شهر علم هستم و علی باب و درب آن است , هر کس می خواهد وارد شهر علم شود و از علوم من بهره ببرد باید از درب آن یعنی علی علیه السلام وارد شود و به سراغ امام علی ع برود " " انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه فلیات الباب " 📚المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص 126 _ تاریخ بغداد ج 4 ص 348 _ اسد الغابه ج 4 ص 22 _ کنزالعمال ج 6 ص 152 ❕حال در مورد روایت مورد اشکال معاند که مدعی است امام علی علیه السلام نمی دانست که ازدواج با دختر برادر رضاعی حرام است , گفتنی است : ▫️1 _ ممکن است روایت فوق از روی تقیه از امام صادق علیه السلام صادر شده باشد , زیرا راوی جریان فوق امام صادق ع است و نقل مذکور در کتاب صحیح مسلم از کتب اهلسنت هم آمده است که امام علی ع به پیامبر گرامی ص پیشنهاد کرد که با دختر حمزه ازدواج کند که پیامبر پاسخ داد که او دختر برادر رضاعی من است و من در حکم عموی او هستم " عَنْ عَلِيٍّ....قُلْتُ: نَعَمْ. بِنْتُ حَمْزَةَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ «إِنَّهَا لَا تَحِلُّ لِي. إِنَّهَا ابْنَةُ أَخِي مِنْ الرَّضَاعَةِ». " 📚صحيح مسلم، ج‏2، ص: 1071 ❗️در همچنین مواردی که روایتی موافق با روایات اهلسنت است و به ظاهر با روایات علم و دانش امام علی علیه السلام هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط است . ما در هنگام تعارض روایات ماموریم  روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است , چنان که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛ «  دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ  قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد » 📚 الکافی :  ج 1 ص 68 👇
👇 ▫️2 _ اگر پاسخ اول را هم نادیده بگیریم باز هم گفتنی است که بیان امام علی علیه السلام و خطاب پیامبر گرامی به امام علی همه از باب آموزش و تعلیم حکم مذکور به امت بوده است , چنانچه که علامه مجلسی متذکر این نکته می شود : " و إنما سأل ذلك ليظهر للناس سبب إعراضه صلى الله عليه و آله. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏20، ص: 204 مثلا خداوند خطاب به پیامبر اسلام می فرماید : " به تو و به همه انبياى پيشين وحى فرستاده شده است كه اگر مشرك شوى مسلما اعمالت حبط و نابود مى‏گردد و از زيانكاران خواهى بود" (وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ‏ " ( زمر ٦٥ ) روشن است که آیه فوق نمی خواهد بگوید که برای پیامبر هم جایز بود که مشرک شود , بلکه تعبیر فوق برای بیان قبح شرک و تعلیم به امت است , ( به در می گوید دیوار بشنوند ) : چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : "در اينجا اين سؤال مطرح مى‏شود كه مگر امكان دارد كه انبياى بزرگ الهى راه شرك پيش گيرند كه آيه فوق با اين لحن با آنها برخورد مى‏كند؟ پاسخ اين سؤال روشن است: انبيا هرگز مشرك نخواهند شد ....  آنها حتى در يك لحظه فكر شرك به خود راه دهند، آيا طبيب هوشمند و حاذقى كه از تاثير يك ماده سمى بسيار خطرناك و كشنده به خوبى آگاه است هرگز ممكن است در حال اعتدال فكر خود را به آن آلوده سازد؟ 👈هدف اين است كه از اهميت خطر شرك به همگان گوشزد شود تا مردم بدانند وقتى خداوند با پيامبران بزرگش اينچنين سخن مى‏گويد تكليف ديگران روشن است، و به تعبير ديگر: اين از قبيل ضرب المثل معروف عرب است" اياك اعنى و اسمعى يا جارة":" منظورم تويى ولى اى همسايه تو بشنو!". 👉 همين معنى در حديثى از امام على بن موسى الرضا ع به هنگامى كه مامون سؤال از آياتى كرد نقل شده است كه امام فرمود:" منظور از اينگونه آيات امت است، هر چند مخاطب رسول خدا مى‏باشد" " 📚تفسير نمونه، ج‏19، ص: 528 ❗️ابن کثیر عالم بزرگ اهلسنت هم این سخن را پذیرفته است و تصریح می کند که تعبیر مذکور تنها برای بیان قبح و زشتی شرک است نه آنکه جایز باشد که پیامبر مشرک شود " " وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ تشديد لأمر الشرك و تغليظ لشأنه و تعظيم لملابسته، كقوله تعالى: وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ [الزمر: 65] الآية، و هذا شرط، و الشرط لا يقتضي جواز الوقوع، كقوله قُلْ إِنْ كانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِينَ [الزخرف: 81] و كقوله لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ [الأنبياء: 17] و كقوله لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لَاصْطَفى‏ مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ [الزمر: 4] " 📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏3، ص: 268 ❕یا در آیه دیگر می فرماید که خداوند در روز قيامت به عيسى علیه السلام مى‏گويد: " آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خويش قرار دهيد، و پرستش كنيد؟" "وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ " ( مائده 116 ) ❕شك نيست كه مسيح چنين چيزى را نگفته است و تنها دعوت به توحيد و عبادت خدا نموده، ولى منظور از اين استفهام اقرار گرفتن از او در برابر امتش، و بيان محكوميت آنها است , چنانچه که ابن کثیر , مفسر برجسته اهلسنت به این نکته تصریح می کند : "قائلا له يوم القيامة بحضرة من اتخذه و أمه إلهين من دون اللّه يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ و هذا تهديد للنصارى و توبيخ و تقريع على رؤوس الأشهاد " 📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏3، ص: 208 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir