eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔شنیده ام که برخی از علما خواندن فلسفه را حرام میدانند ❗️علت مخالفت آنها با فلسفه برای چیست ❕آیا کسانی از بزرگان نیز این نظریه را قبول دارند ❕❕ 💠💠 👌همواره در رابطه با فلسفه ، میان علما و بزرگان اختلاف نظر بوده است . برخی بر خواندن فلسفه استدلال و برخی بر ضرورت نخواندن آن اصرار می کنند . 🔸از جمله بزرگانی که در طول تاریخ از فلاسفه به شمار میروند موارد زیر می باشد ؛ 1⃣قطب الدين راوندي ؛ 👌او فقيه، محدث و متکلم شيعي مشهور که از جمله آثار وي کتاب تهافة الفلاسفه است. وي در کتاب اَلخَرائِج وَ الْجَرائِح مي‌نويسد ؛ « فلاسفه اصول اسلام را اخذ کرده، سپس آنها را بر طبق آراي خود تفسير و تأويل کردند … آنان در ظاهر با مسلمانان دارند، اما در واقع، افکار و نظرات آنها در جهت هدم اسلام و اطفاء نور شريعت است.» 📚اَلخَرائِج وَ الْجَرائِح، ج 3، ص 1061 2⃣علامه حلي ؛ 👌وي از نامدارترين فقهاي شيعه است که جامع علوم فراواني بوده است. وي علاوه بر اينکه در آثار گوناگون به نقد و رد پاره اي از عقايد فيلسوفان از جمله معاد روحاني و قدم عالم پرداخته است، در اثر خود با نام تذکرة الفقهاء علوم را از جهت وجوب يا عدم وجوب فراگيري آنها به چهار دسته واجب عيني، واجب کفايي، مستحب و حرام تفسير نموده و فلسفه را در کنار علوم موسيقي، سحر، قيافه شناسي و کهانت در زمره علومي که تحصيل آنها حرام است برشمرده است؛ مگر آن کس که براي نقض و رد آن فرا گرفته باشد. 📚تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۳۷. 👌وي در جاي ديگر اين کتاب مي‌نويسد ؛ « از جمله کساني که جهاد با آنها واجب است فلاسفه اند.» 📚همان مدرک 3⃣شهيد ثاني ؛ 👌او مي نويسد ؛ « آنچه موجب مي‌شود حق و باطل بر انسان مشتبه شود و خداوند در قلب او را به روي حقايق ببندد و چشم باز را نابينا سازد و سرانجام، کار انسان را به عذاب دردناک دوزخ منتهي گرداند، يکي اين است که به ملحدان و ضد دينان و باور سوزان گوش دهد و مانند آنها بينديشد، ديگر انس و الفت با مزخرفات فيلسوفان است » 📚رساله اقتصاد، ص ۱۷۳. 4⃣ملا محسن فیض کاشانی ؛ 👌وي در رساله انصاف که در سال‌هاي پاياني عمر خويش تحرير نمود، چنين مي‌نويسد ؛ « نه متکلمم و نه متفلسف و نه متصوفم؛ بلکه مقلد قرآن و حديث و تابع اهل بيت. اين قوم [فلاسفه] گمان کرده اند که بعضي از علوم دينيه هست که در قرآن و حديث يافت نمي شود و از کتب فلاسفه يا مي‌توان دانست و از پي آن بايد رفت. مسکينان نمي دانند که خلل و قصور نه از جهت حديث يا قرآن است؛ بلکه خلل در فهم و قصور در درجه ايمان ايشان است. 📚ده رساله فيض کاشاني، ص ۱۹۹. 5⃣علامه مجلسي ؛ 👌محدث و فقيه و دانشمند بزرگ جهان تشيع، محمدباقر مجلسي از جمله مخالفان فلسفه است، وي در آثار گوناگون خود به ويژه در بحارالانوار با دلايل عقلي و نقلي بسياري از تفکرات فلسفي را مورد ابطال قرار داده است. مجلسي ترويج کتب فلسفي را در ميان مسلمين، جنايت دانسته و مي‌نويسد ؛ « اين جنايت بر دين اسلام و شهرت و نشر دادن کتاب‌هاي فلاسفه در بين مسلمين از بدعت خلفاي جور [عباسيان] بوده که با ائمه معصومين دشمن بوده اند. آنها به اين منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بين مسلمين رواج دادند که مردم را از ائمه معصومين عَلَيهِمُ السَّلام و از شريعت روشن اسلام منصرف و روگردان سازند.» 📚بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۱۹۷. 6⃣ملااحمد نراقي ؛ 👌اين فقيه بزرگ نيز در آثارش به شدت در برابر فيلسوفان موضع مي‌گيرد و آنان را منحرفان نام مي‌برد. به عنوان مثال، وي در کتاب معراج السعاده از اهل فلسفه به شدت انتقاد مي‌کند و مي‌گويد آنان هيچ اعتقاد ندارند و اگر اعتقاد صحيحي داشته باشند در حال طفوليت اخذ کرده اند. 📚معراج السعاده، ص ۵۱. 🔸ادامه 👇 @Rahnamye_Behesht
🤔 ❔بدون اجازه شوهر زن حق استفاده از اموالش را ندارد ! 🔅 در اسلام زنان حتی اجازه استفاده از اموال خودشان بدون اذن شوهر را ندارند به سراغ اثبات این امر میرویم: ➖ وروى الحسن بن محبوب ، عن عبد الله بن سنان عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال : « ليس للمرأة مع زوجها أمر في عتق ولا صدقة ولا تدبير ولا هبة ولا نذر في مالها إلا باذن زوجها إلا في حج أو زكاة أو بر والديها أو صلة قرابتها ! ➖ امام صادق فرمود : زن شوهردار در مال شخصی خودش بدون اجازه شوهر حق آزاد کردن برده و صدقه و تدبیر برده و بخشیدن مال و نذر دادن را ندارد ، مگر برای حج و یا زکات و یا بخشش برای والدین و خویشانش ! 📚 منابع: وسائل الشيعه شیخ حرعاملي جلد13 صفحه323 من لا يحضره الفقيه، جلد3 صفحه438 🔅 علامه مجلسی هم در کتاب ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار جلد13 صفحه513 حدیث فوق را تصحیح میکند و میگوید: ➖ الحديث الثامن و الستون و المائة: صحيح 💠💠 👌اسلام زن را مانند مرد به تمام معنى مستقل و آزاد مى داند، و قرآن با آياتى نظير؛ «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» و يا «مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها» اين را براى عموم افراد اعم از زن و مرد بيان مى دارد، و لذا در برنامه هاى مجازاتى هم مىبينيم در آياتى مثل «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ» و مانند آن هر دو را به مجازات واحدى محكوم مى كند. 👌از طرفى چون استقلال، لازمه اراده و اختيار است لذا اسلام اين استقلال را در كليه حقوق مى آورد و انواع و اقسام ارتباطات مالى را براى زن بلامانع دانسته و او را مالك درآمد و سرمايه خويش مى شمارد. در سوره نساء مىخوانيم: «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» ( نساء 32) ❕با توجه به لغت «اكتساب» كه بر خلاف «كسب» براى بدست آوردن مالى است كه نتيجه اش متعلق به شخص بدست آورنده است و همچنين با در نظر گرفتن قانون كلى: «الناس مسلطون على اموالهم» یعنى «همه مردم بر اموال مسلطند». 📚عوالی اللئالی ج 1 ص 222 ❕بدست مى آيد چگونه اسلام به استقلال اقتصادى زن احترام مى گذارده و تفاوتى بين زن و مرد نگذاشته است. آنكه زن در اسلام يك ركن اساسى اجتماع بشمار مى رود، و هرگز نبايد با او معامله يك موجود فاقد اراده و وابسته و نيازمند به قيّم نمود. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 163 👌فقها و مراجع نیز حکم به استقلال مالی زن داده و اجازه شوهر را در تصرف کردن در اموال شخصی برای زن نمی دانند . 📚استفتاءات نوری همدانی ج 1 س 759 _ استفتاءات امام ج 2 بحث نذر _ جامع المسائل فاضل ج 1 س 1214 ❕و صراحتا می دهند ؛ « زن مى تواند هر گونه تصرفى در اموال خود انجام دهد و اجازه شوهر لازم نيست » 📚صراط النجاه تبریزی ج 5 س 518 _ احکام روابط زن و شوهرو همسرداری ص 105 ❕در روایات نیز حق تصرف زن در اموالش بدون اجازه شوهر به شناخته شده است ؛ 📚وسائل الشیعه کتاب الاطعمه ، باب 24 از ابواب المائده ح 3 _ باب 17 و 49 از کتاب الوصایا _ باب 15 از ابواب النذر ح 1 _ ح 6 از باب 117 و ح 1 از باب 123 ابواب مقدمات ازدواج 👌بر این اساس بزرگان تصریح کرده اند که روایت مورد اشکال که اجازه شوهر را شرط می دانند حمل بر می شود یعنی مستحب است که زن حتی المقدور تصرفات خود را حتی در اموال شخصی با اذن شوهر انجام دهد تا به همین دلیل اختلاف و نزاعی در زندگی ایجاد نشود ، اگر چه اذن شوهر لازم و واجب نمی باشد ؛ 📚وسایل الشیعه ج 19 ص 215 فیحمل المنع علی الاستحباب الاستئذان _ عیون الحقائق الناظره ج 2 ص 239 _ احکام خانواده ، مکارم شیرازی ص 210 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔ در جایی از قرآن اومده که ما انسان ها دارای اختیار هستیم اما در جاهای دیگری از قرآن آمده که ما هر کاری میکنیم به خواست خداست مثل آیه وانه هو اضحک و ابکر ۴۳ نجم . خدا میخواد که ما بخندیم و گریه کنیم خب این با اختیار انسان منافات نداره و وجود بهشت و جهنم نقض نمیشه چون اگه اختیار از ما نباشد پس گناهان ماهم خدا میخواد ❗️❗️ 💠💠 👌ا ختيار و آزادى انسان، واقعيّتى مسلّم و آشكار است، و انسان از راههاى مى‌تواند آن را درك كند ؛ 🔸الف ؛ وجدان هر انسانى مى‌دهد كه او در تصميم‌گيريهاى خود مى‌تواند يكى از دو طرف فعل يا ترك را برگزيند، و اگر كسى در اين درك بديهى ترديد كند، هيچ بديهى را نبايد پذيرا شود. 🔸ب - ستايشها و نكوهشهايى كه در جوامع بشرى - اعم از دينى و غير دينى - نسبت به اشخاص مختلف انجام مى‌گيرد، نشانۀ آن است كه فرد ستايشگر يا نكوهشگر، شخص فاعل را، در كارهاى مختار تلقى مى‌كند. 🔸ج - چنانچه اختيار و آزادى انسان ناديده گرفته شود دستگاه شريعت نيز لغو و بى‌ثمر خواهد بود. زيرا اگر هر انسانى ناگزير است همان راهى را بپيمايد كه قبلا براى او مقرر گرديده و نمى‌تواند سر از آن تخطى نمايد، در آن صورت، امرونهى، وعد و وعيد، و پاداش و كيفر هيچ‌گونه معنى نخواهد داشت 🔸د - در طول تاريخ پيوسته انسانهايى را مى‌بينيم كه درصدد اصلاح فرد و جامعۀ بشرى بوده‌اند، و در اين راه برنامه‌ريزيهايى كرده و نتايجى گرفته‌اند.بديهى است اين امر با بودن انسان سازگار نيست، زيرا با فرض جبر همۀ اين تلاشها بيهوده و عقيم خواهد بود.اين شواهد چهارگانه، اصل اختيار را حقيقتى مستحكم و غير قابل ترديد مى‌سازد. 📚منشور عقاید امامیه ، سبحانی ص 90 ❕آنچه مورد اشکال قرار گرفته است ، آیاتی در سوره است که می فرماید ؛ « همه امور به پروردگارت باز مى گردد؟_ و اينكه او است كه مى خنداند و مى گرياند! و او است كه مى ميراند و زنده مى كند. و او است كه دو زوج مذكر و مؤنث را مى آفريند _ از نطفه اى كه خارج مى شود (و در رحم مى ريزد) و اينكه بر خدا است ايجاد ديگر (تا عدالت اجرا گردد)._و اينكه او است كه بى نياز مى كند، و باقى مى بخشد. » 🔸نجم 43_48 👌اين چند آيه در حقيقت بيان جامع و توضيح است براى مساله انتهاى همه امور به ربوبيت و تدبير پروردگار، زيرا مى گويد مرگ و شما به دست او است، تداوم نسلها از طريق آفرينش زوجين نيز به تدبير او است همچنين تمام حوادثى كه در طول زندگى انسان رخ مى دهد از ناحيه او است، او مى گرياند يا مى خنداند، مى ميراند يا زنده مى كند، و به اين ترتيب سر رشته زندگى از آغاز تا انجام همه به ذات پاكش منتهى مى گردد. ❕در حديثى مفهوم خنده و گريه در اين آيه توسعه داده شده و در تفسير آن چنين مى گويد ؛ « خداوند آسمان را با باران مى گرياند، و زمين را با گياهان مى خنداند » 📚تفسیر القمی ج 2 ص 339 👌قابل توجه اينكه از ميان تمام افعال انسان روى مساله خنده و گريه تكيه شده است، چرا كه اين دو مخصوص انسان است، و در جانداران ديگر يا اصلا وجود ندارد و يا بسيار نادر است. ❕چگونگى فعل و انفعالها و دگرگونيهايى كه در جسم انسان به هنگام خنده و گريه رخ مى دهد، و ارتباط آنها با دگرگونيهاى روحى بسيار پيچيده و شگفت انگيز است و در مجموع مى تواند آيت روشنى از آيات مدبريت حق باشد، علاوه بر تناسبى كه اين دو با مساله حيات و مرگ دارند. ❕و به هر حال انتهاى تمام امور به تدبير و ربوبيت خداوند منافاتى با اصل اختيار و آزادى اراده انسان ندارد، چرا كه اختيار و آزادى نيز از ناحيه او است و منتهى به او مى گردد . استناد خنده و گریه انسان هم به خداوند مانعی ندارد چرا كه هدف بيان علة العلل و خالق اين و احساسات است. 📚تفسیر نمونه ج 22 ص 557 ❕خلاصه آنکه آیات فوق ، مواردى از منتهى شدن خلقت و تدبير به خداى سبحان را بر مى شمارد، و سياق در همه اين آيات سياق انحصار است، مى فهماند كه ربوبيت منحصر در خداى تعالى است. و براى او شريكى در ربوبيت نيست، و اين انحصار منافات با وساطت اسباب طبيعى و يا غير طبيعى در آن امور ندارد. مانند واسطه بودن مسرت و اندوه و اعضايى كه اين مسرت و اندوه را نشان مى دهد در تحقق خنده و گريه، و يا واسطه شدن اسباب طبيعى و غير طبيعى متناسب در احياء و اماته، و در خلقت نر و ماده، و پديد آمدن غنى و فقر، و يا نابود كردن امتهاى هالك، چون وقتى اين اسباب هم همه مسخر امر خدا باشند و هيچ استقلالى از خود نداشته و از ما فوق خود منقطع نباشند، قهرا وجود آنها و آثار وجوديشان و آنچه كه بر آنها مترتب مى شود ملك خداى تعالى خواهد بود، و كسى و چيزى شريك خدا در اين ملك نيست. 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 19 ص 78 Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht