#شبهاتی_پیرامون_نام_الله
🤔#پرسش
#الله نام یک بت بوده است و ارتباطى با خداى خالق ندارد.
براى همين مسلمانان ميگويند الله اكبر (الله بزرگتر است) زيرا در آنجا خدايان اقوام ديگر هم بوده اند و مسلمانان معتقدند الله از آنها بزرگتر بوده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌الله ، جامعترین نامهای خدا است . علی علیه السلام فرمود ؛
« الله یعنی معبودی که خلق در او سرگردان اند و به او پناه می برند و خداوند ، همان پوشیده از دسترس دیده ها و در پرده از وهم ها و خطورات ذهن است »
📚التوحید صدوق ص 89
❕بررسی نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله می باشد ، به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه الله گفته می شود به عنوان نمونه ، غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فان الله غفور رحیم بقره 226).
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 21
❕اللّه مشتق از «اله» به معنی مستحق عبادت است و بسیاری ازمحدثان و مفسران این معنا را برگزیده اند و در روایات ما نیز وارد شده است؛ کلینی از هشام بن حکم نقل میکند که از آن حضرت پرسیدم: لفظ اللّه ازچه ریشه ای گرفته شده است؟ فرمود: «اللّه مشتق از «اله»، و «اله» مألوه میخواهد، و اسم غیر از مسمی است، هرکس اسم را بپرستد نه معنی را کفر ورزیده و در حقیقت خدا را نپرستیده است»
📚الکافی ج 1 ص 87
👌شیخ صدوق میگوید ؛ « اللّه و اله به معنی مستحق عبادت است وجز خدا کسی شایسته عبادت نیست» تا آن جا که میگوید: «اصل اللّه «الالاه» به معنی عبادت بوده است» .
📚توحید صدوق ص 195 _ منشور جاوید ج 2 ص 116
👌الله نام هیچ بتی نبوده است و تنها نام خدای یگانه ای است که ادیان الهی او را معرفی کرده اند . شما می توانید به کتاب اسلام و عقائد و آراء بشری ، اثر ، یحیی نوری ص 300 به بعد مراجعه کنید و از اسامی بت های شبه جزیره عربستان و مناطق اطراف اطلاع حاصل کنید ، در میان نام انواع بت ها ، هیچ نامی از بتی به نام الله یافت نمی شود .
❕این نکته نیز شایان توجه است که معنی اعتقاد به بزرگی خدا این نیست که او را در مقایسه با موجودات دیگر برتر و بالاتر بدانیم بلکه چنین مقایسه ای اصلا غلط است، ما باید او را برتر از آن بدانیم که با چیزی قابل مقایسه باشد چنانکه امام صادق (علیه السلام ) در گفتار کوتاه و پرمعنی خود به ما تعلیم فرموده است آنجا که در حدیث می خوانیم ؛
«کسی نزد آنحضرت گفت : الله اکبر . امام فرمود: خدا از چه چیز بزرگتر است عرض کرد: از همه چیز .
👌امام فرمود: با این سخن خدا را محدود کردی (چون او را مقایسه با موجودات دیگر نمودی، و برتر از آنها شمردی ). آن مرد پرسید: پس چه بگویم ؟
❕فرمود ؛ « بگو الله اکبر من ان یوصف ؛«خدا برتر از آن است که به وصف درآید »
📚الکافی ج 1 ص 117
👌جالب اینکه در حدیث دیگری که از همان امام (علیه السلام ) نقل شده است می خوانیم ؛
❕هنگامی که یکی از اصحاب عرض کرد منظور بزرگتر بودن خدا از همه چیز است، امام فرمود ؛ «آیا اصولا در برابر ذات خدا وجودی هست که او برتر از آن باشد ؟» آن مرد صحابی از امام می پرسد: پس چه بگویم ؟ فرمود: بگو: اکبر من ان یوصف »
📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 239
👌روشن می شود که منظور از « بزرگ تر بودن خداوند » ، برتر بودن از هر گونه وصف و توصیف محدود کننده است ، نه آنکه فرض کنیم خدایان دیگری هستند و الله از آنان بزرگتر است و به قول شاعر ؛
« ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم _ و از آنچه دیده ایم و نوشتیم و خوانده ایم _ مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر _ ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم »
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#موسی_و_لخت_دویدن_بین_مردم
🤔#پرسش
❔یکی از ملحدین می گفت در روایات شما آمده است که موسی نبی #لخت به دنبال سنگی می دوید و همگان عورت او را دیدند و قرآن نیز به این #واقعه اشاره می کند ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌روایتی است ک در کتب اهل سنت به نقل از ابوهریره و او از پیامبر اسلام آمده است که می فرماید ؛
«موسی مردی با حیا بود که پیوسته سعی می کرد هر چه بیشتر بدن
خود را از انظار بپوشاند، و به همین جهت چیزی از پوست بدن او دیده نمی شد، و برخی از بنی اسرائیل که می خواستند او رابیازارند گفتند:
❕علت این سعی و مواظبت بسیار، چیزی جز این نمی تواند باشد که عیبی مانند برص و پیسی در پوست بدن او است و یا فتقی در بیضه دارد و یا آفت دیگری در بدن او است و گرنه اینقدر مواظبت در پوشاندن بدن خود نمیکرد.
👌 چون خدا اراده فرمود که #موسی را از این گفتار اینان تبرئه فرماید روزی موسی با خود خلوت کرد و جامه اش را روی سنگ گذارد و غسل کرد، و چون از غسل فارغ شد بسراغ جامه اش آمد تا برگیرد ، در اینوقت سنگ شروع به فرار و دویدن کرد، و موسی که چنان دید عصای خود را در دست گرفت و بدنبال سنگ #روان شد و پیوسته می گفت:
❕جامه ام را ای سنگ! جامه ام را ای سنگ! -یعنی جامه ام را واگذار و برو و هم چنان بیامد تا به گروهی از بنی اسرائیل رسید و آنها موسی را #برهنه مشاهده کرده و دیدند که از نظر خلقت و اندام بهترین خلقت را داشته و هیچ نقصی در خلقت ندارد، و بوسیله خداوند او را از آنچه گفته بودند تبرئه کرد...
👌در اینوقت سنگ ایستاد و موسی جامه اش را برگرفت و پوشیدو شروع کرد با عصای خود به زدن آن سنگ، و بخدا سوگند که اثر شش یا هفت ضربه موسی به روی سنگ باقی ماند »
📚صحیح مسلم ج1 ص267
📚صحیح بخاری ج3 ص1249
👌این #عده می گویند این آیه قرآن که می فرماید ؛
« ای کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر ) بود » (احزاب 69) مربوط به همین جریان است .
👌این جریان در روایتی ازکتب #شیعه نیز نقل شده است .
❕در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده است ؛
« بنی اسرائیل می گفتند که موسی آنچه را که مردان دارند ، ندارد ، چرا که موسی زمانی که می خواست غسل کند به موضعی می رفت که هیچ احدی از مردم او را نمی دید ، روزی داشت در کنار نهری غسل می کند و لباسش را بر سنگی گذاشته بود ، خداوند به سنگ امر کرد که از او دور شود ، ( موسی نیز لخت به دنبال آن دوید ) و بنی اسرائیل فهمیدند آنچه درباره موسی می گفتند اشتباه است »
📚تفسیر قمی ج2 ص197
💠به نظر ما این جریان از اساس #باطل و غیر قابل قبول است .
❕بی شک لخت ظاهر شدن در بین مردم سبب تضعیف جایگاه نبوت و تنفر و دوری مردم از فرد نبی می باشد که قابل قبول نمیباشد . خصوصا آنکه دویدن دنبال سنگی که درک و شعور ندارد و ندا دادن به این که ای سنگ لباسم را بده و حتی زدن یک سنگ بی جان اموری است که هیچ عاقلی چنین کارهایی را نمی کند چه برسد به حضرت موسی علیه السلام.
❔آیا #عقلا نمی گویند که بهتر بود موسی به جای دویدن به دنبال سنگ و لخت ظاهر شدن در بین مردم ، همانجا می ماند و پوششی برای خود تهیه می کرد تا آبرویش به نزد مردم نرود ❕
🔰به هر حال این جریان مورد قبول ما نمی باشد چرا که اهل سنت این جریان را به نقل از #ابوهریره نقل می کنند که او فردی کذاب و دروغگو به رسول خدا بوده است .
📚بحار الانوار ج2 ص217
👌روایتی هم که از شیعه نقل شد ، #مرسل بوده و قابل استناد نمی باشد .
❕آیه شريفه مذکور نیز يك حكم كلى و #جامع را بيان مى كند، زيرا بنى اسرائيل از جنبه هاى مختلف موسى را ايذاء كردند، و خداوند نیز موسی را از آن اذیتها حفظ کرد ، مانند آنچه که طبق روايتى موسى و هارون بر فراز كوه رفتند و هارون بدرود حيات گفت، شايعه پراكنان بنى اسرائيل مرگ او را به موسى نسبت دادند، خداوند #حقيقت امر را روشن ساخت و مشت شايعه سازان را باز كرد و یا چنان كه مشروحا در ذيل آيات سوره" قصص" آمده است ، قارون" حيله گر براى اينكه تسليم قانون زكات نشود، و حقوق مستمندان را نپردازد، توطئه اى چيد كه #زن بدكاره اى در ميان جمعيت برخيزد و موسى را متهم به روابط نامشروع با خود كند كه به لطف الهى نه تنها اين توطئه مؤثر نيفتاد بلكه همان زن به پاكى موسى و توطئه قارون گواهى داد و مانند آنکه گروهى از دشمنان موسى او را متهم به سحر و جنون و دروغ بستن بر خدا كردند، اما خداوند به وسيله معجزات باهرات او را از اين نسبتهاى ناروا مبرا ساخت.
📚تفسیر نمونه ج17 ص444
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#نامه_31_نهج_البلاغه_عصمت_امام_حسن_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔🔆 متن و ترجمه نامه 1⃣3⃣ نهج البلاغه
( ✉️نامه به فرزندش امام حسن در سال 31 هجری ، وقتی از جنگ صفین باز میگشت و به سرزمین [حاضرین] رسیده بود. )
💥مشاهده کنید در نهج البلاغه علی به وضوح شخصیت حسن را شرح داده و پسرش را آدمی دنیا پرست و گرفتار هوس معرفی کرده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌امام حسن علیه السلام ، طبق تصریح روایات شیعه و اهل سنت ، یک شخصیت ممتاز و ستوده بوده که به عنوان سید و آقای #جوانان بهشت معرفی شده که خداوند بهشتیان را به وجود ایشان زینت داده و بارها با پای پیاده به حج مشرف شدند و چندین بار ، تمام اموال خود را در راه خداوند بخشیدند ، و مصداق آیه تطهیر و مودت می باشد و محبت به ایشان مصداق محبت به خداوند و دشمنی با ایشان #مصداق دشمنی با خداوند است .
📚بحار الانوار ج 43 ص 263 باب 12_ فضائل الخمسه من الصحاح السته ج 3 ص 168 به بعد
👌بی شک چنین شخصیت ممتازی که زینت و سرور بهشتیان است ، هیچگاه اهل دنیا و غرق در #شهوات نمی شود . بلکه از هر گونه ناپاکی و ناخالصی پاک و مطهر است ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« من و علی و #حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین ، مطهر و معصوم هستیم »
📚کمال الدین ج 1 ص 280
❕و فرمود ؛
« هر کس می خواهد رستگار شود ، به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند ، زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و #خطایی معصوم هستند »
📚عیون الاخبار ج 2 ص 57
👌علی علیه السلام در وصف فرزندش امام حسن علیه السلام و سایر امامان فرمودند ؛
« آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه #گرفتار سهو و نسیان نمی شوند »
📚بحار الانوار ج 25 ص 351
❕ایشان از همان کودکی مورد #عنایت الهی بوده اند ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« زمانی که امام به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس #هیبت و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال بندگان را می بیند »
📚بحار الانوار ج 25 ص 39
❕حال آنچه مورد اشکال #معاند قرار گرفته است ، نامه 31 نهج البلاغه است که امام علیه السلام خطاب به فرزندش ، امام حسن می فرماید ؛
« اين نامه به فرزندى است آرزومند، آرزومند چيزهايى كه هرگز دست يافتنى نيست و در راهى #گام نهاده است كه ديگران در آن گام نهادند و هلاك شدند (و چشم از جهان فرو بستند) كسى كه هدف بيمارىها و گروگان روزگار، در تيررس مصائب، بنده دنيا، بازرگان غرور، بدهكار و اسير مرگ، همپيمان اندوهها، قرين غمها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشين مردگان است.»
🔸معاند می گوید ، این تعبیرات چگونه با شخصیت #معصوم امام حسن علیه السلام همخوانی دارد ؟
👌گویی #معاند توجه ندارد که اين گونه تعبيرات در مقام اندرز و نصيحت پدرانه به فرزند، مطلبى رايج است. مهم اين است كه گر چه مخاطب در اين نامه يك نفر است؛ ولى هدف همه شيعيان و مسلمانان جهان، بلكه فرزندان آدم اند؛ گويى امام عليه السلام به عنوان پدر همه انسانها سخن مى گويد و مخاطبش امام حسن عليه السلام به عنوان همه #فرزندان، مورد نظر است.
📚پیام امام امیر المومنین ج 9 ص 460
❕نظیر این تعابیر در گفتگوهای روزانه ما و در ادبیات زبانهای مختلف دیده می شود که انسان روی سخن را به کسی می داند اما هدفش این است که دیگران بشنوند و به اصطلاح ؛ « به در می گوید #دیوار بشنوند» یا عرب به این ضرب المثل می گوید « ایاک اعنی و اسمعی یا جاره »( مخاطبم تویی ولی همسایه تو بشنو)
👌شاهد این سخن آن است که در آیه 23 اسراء خداوند پیامبر را مخاطب قرار می دهد و می فرماید ؛
« پرودگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید . هرگاه یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند کمترین اهانتی به آنها روا مدار و #گفتار بزرگوارانه به آنها بگو»
👌در این آیه پیامبر را #مخاطب قرار داده است در حالی که می دانیم پیامبر سالیان دراز قبل از نبوت پدر و مادر خود را از دست داده بود . بنابراین این گونه تعابیر به صورت خطاب به پیامبر و تفهیم امت است و از قبیل همان ضرب المثل معروف « ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» که یکی از فنون #بلاغی می باشد بیان شده است .
📚پیام قرآن ج7 ص 158
👌در آن نامه نهج البلاغه هم ، اگر چه مخاطب امام حسن علیه السلام است ، اما مخاطبین اصلی تمام امت هستند که علی علیه السلام از موضع پدری پیر و با تجربه اقدام به نصحیت و اندرز آنان می کند و از آنجا كه امام عليه السلام به مقتضاى حديث معروف «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» ( بحار الانوار ج 16 ص 95) پدر #تمام امّت است، مخاطب در اين وصيّتنامه در واقع همه امّتند.
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#نهی_از_استدلال_با_قرآن_آیات_متشابه
🤔#پرسش
❔چرا کتابی که ادعای الهی بودن دارد قابل برداشت های متفاوت است و واضح نیست ⁉️
در نهج البلاغه نامه ۷۷ صفحه آمده است :
#به_قرآن با خوارج #جدل_مپرداز زیرا قرآن دارای دیدگاه کلی بوده و تفسیر های گوناگونی دارد تو چیزی می گویی و آنها چیز دیگر لیکن با سنت پیامبر با آنان به بحث و گفتگو بپرداز که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند
🖋__ طبق اعتراف علی بن ابی طالب قرآن مبهم است و قابل استدلال نیست زیرا تفاسیر مختلفی می توان از قرآن برداشت کرد
دوما آیا مبهم بودن قرآن جز نقص های قرآن نیست ⁉️
آیا کتابی که الهی است و دارای اعجاز لغوی است ( بنا به ادعا ) باید دارای برداشت های متفاوت باشد⁉️
طبق اعتراف امام علی ، استنباط و استناد از قرآن اشتباه است چون قرآن مبهم است ( اگر کسی شیعه علی است نباید در بحث به قرآن استناد کند )
آیا با وجود مبهم بودن قرآن ، عرضه روایات بر قرآن شبیه شوخی نیست⁉️
چگونه می توان روایات را بر قرآن عرضه کرد در حالی که خود قرآن مبهم و قابل تفاسیر گوناگون است ⁉️
در حالی که علی سنت پیامبر ( روایات نقل شده از پیامبر) را قطعی و قرآن را مبهم می داند ❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند در مورد آیات قرآن می فرماید ؛
« هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم » « او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات" محكم" [صريح و روشن] است، كه اساس اين كتاب مى باشد، (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، بر طرف مى گردد.) و قسمتى از آن،" متشابه" است ، اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات اند، تا فتنه انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)، و تفسير (نادرستى) براى آن مى طلبند، در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى دانند » ( آل عمران 7)
👌مراد از « آياتٌ مُحْكَماتٌ » آياتى است كه مفهوم آن به قدرى روشن است كه جاى گفتگو و بحث در آن نيست، آياتى همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( اخلاص 1) بگو او است خداى يگانه » ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ( شوری 11)" هيچ چيز همانند او نيست"، اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ ( زمر 26)" خداوند آفريننده و آفريدگار همه چيز است"، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ( نساء 11) " سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است" و هزاران آيه مانند آنها در باره عقايد و احكام و مواعظ و تواريخ، همه از محكمات مى باشند.
❕اين آيات (محكمات) در قرآن" ام الكتاب" ناميده شده، يعنى اصل و مرجع و مفسر و توضيح دهنده آيات ديگر است.
👌واژه" متشابه" در اصل به معنى چيزى است كه قسمتهاى مختلف آن، شبيه يكديگر باشد، به همين جهت به جمله ها و كلماتى كه معنى آنها پيچيده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى شود،" متشابه" مى گويند، و منظور از متشابهات قرآن همين است، يعنى آياتى كه معانى آن در بدو نظر پيچيده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود، اگر چه با توجه به آيات محكم، تفسير آنها روشن است.
❕براى نمونه آيات متشابه، قسمتى از آيات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى توان ذكر كرد، مانند" يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ" دست خدا بالاى دستهاى آنها است" (فتح 10) كه درباره قدرت خداوند مى باشد" وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » خداوند شنوا و دانا است" ( بقره 224) كه اشاره به علم خدا است و مانند" وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ ترازوهاى عدالت را در روز رستاخيز قرار مى دهيم" ( انبیاء 47)كه در باره وسيله سنجش اعمال سخن مى گويد .
👌بديهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همين معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال، شبيه ترازوهاى ماست، بلكه اينها اشاره به مفاهيم كلى قدرت و علم و وسيله سنجش مى باشد.
📚تفسیر نمونه ج 2 ص 433
💠ادامه 👇
#ادامه👇
❕بر این اساس ، على عليه السلام خطاب به ابن عباس در آن زمان كه او را براى سخن گفتن با خوارج فرستاد روش استدلال در برابر آنان را به او ياد مى دهد و مى فرمايد: به آيات متشابه قرآن كه ممكن است تفاسير مختلفى براى آن داشته باشند احتجاج نكند، بلكه با سنّت كه بسيار شفاف و روشن است .
🔸« با آيات قرآن با آنها بحث و محاجّه نكن، زيرا (بعضى از آيات) قرآن تاب معانى مختلف و امكان تفسيرهاى گوناگون دارد تو چيزى مى گويى و آنها چيز ديگر (و سخن به جايى نمى رسد) ولى با سنّت صريح (پيامبر) با آنها گفت وگو و محاجه كن كه راه فرارى از آن نخواهند يافت (و ناچار به تسليم در برابر آن هستند).»
📚نهج البلاغه خطبه 77
👌چنان که گفتیم ، اين يك واقعيت است كه بعضى آيات قرآن متشابهاند كه آنها را مى توان بر معانى مختلف و گاه متضاد حمل كرد در حالى كه آيات محكمات و غير متشابه را مى توان تفسير كرد؛ ولى افرادى كه دنبال اغراض خاصى هستند بدون مراجعه به آيات محكمات، آيات متشابه را بر اهداف انحرافى خود تطبيق مىكنند؛ مثلًا قرآن مجيد در آيه 22 و 23 سوره قيامت مى فرمايد: «؛ (آرى) در آن روز صورتهايى شاداب و مسروراند و به (الطاف) پروردگارشان مى نگرند» گروهى اين آيه را چنين تفسير كرده اند كه روز قيامت خدا را با چشم سر مىتوان ديد در حالى كه قرآن در آيه محكمش مى گويد: «چشمها او را نمىبينند». ( انعام 103)و در داستان موسى پس از آن كه عرضه داشت: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا تو را ببنيم» فرمود: «هرگز مرا نخواهى ديد». ( اعراف 143)
👌قرآن محكمات و متشابهات دارد؛ يعنى آياتى كاملًا روشن و آياتى كه ممكن است معانى مختلف براى آن ذكر شود. هرگاه اين آيات در كنار هم چيده شود عربى مبين است و مفاهيمى كاملًا روشن دارد؛ مثلًا آيه « «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ»؛ حكم تنها از آنِ خداست» ( یوسف 40) هنگامى كه در كنار آيه شريفه «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِها» ( نساء 35) گذارده شود معلوم مى شود كه معناى حاكميت و داورىِ خدا اين است كه هركس مى خواهد حكميت كند بايد طبق قرآن و فرمان خدا باشد و لازم نيست خداوند درباره هر قضيه شخصيه اى آيه اى نازل كند.
❕ولى بيماردلان و كسانى كه به تعبير قرآن «الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ»
مىباشند متشابهات را مى گيرند و محكمات را رها مى كنند و آيات قرآن را مطابق ميل و خواسته نادرست خود تفسير مى نمايند.
❕به همين دليل امام عليه السلام به ابن عبّاس مى فرمايد: «براى رهايى از بحثهاى منافقان و كوردلان به سراغ قرآن نرود، زيرا بحثهاى دامنه دارِ محكم و متشابه پيش مى آيد و آنها كه فقط به دنبال متشابهات اند به خواسته خود مى رسند».
👌مى دانيم خوارج آيه شريفه «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه» ( یوسف 40) را بهانه كرده بودند و مى گفتند حكميت كه على عليه السلام در مقابل شاميان آن را پذيرفته بر خلاف اين آيه است، زيرا اين آيه حكميت را فقط براى خدا مى داند. در حالى كه مىدانيم آيه ناظر به اين معنا نيست و حاكميت خداوند را در احكام كلّى بيان مىكند نه موارد جزئى و شخصى و تطبيق آن كليات بر موارد شخصى بايد به وسيله حكمين انجام گيرد؛ ولى آنها بر پندار باطل خود اصرار داشتند اما اگر ابن عباس مثلًا به حديث معروف«عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ» ( بحار الانوار ج 10 ص 450 ) یا حديث «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» ( همان ج 23 ص 103) که از پيغمبر اكرم به طور مسلم نقل شده استدلال كند، ديگر آنها نمى توانند پاسخى به آن بگويند.
📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 430
👌خلاصه آنکه ، آیات متشابه با رجوع به آیات محکم ، تفسیر روشنی و بدیهی دارد و به هیچ عنوان نمی توان ادعا کرد که قرآن مبهم است ، اما چون خوارج چشمان خود را بر روی حقیقت بسته بودند ، علی علیه السلام به ابن عباس توصیه می کند که با قرآن با خوارج محاجه نکند ، زیرا آنان به دنبال فتنه افکنی بودند و بر آیات متشابه تکیه می کردند و هیچگاه تن به حقیقت نمی دادند .
👌در رابطه با فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن و راسخان در علم که آگاه به تاویل آیات قرآن و آیات متشابه هستند ، دو پاسخ گذشته ما را مطالعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/1543
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6302
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht