eitaa logo
روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
295 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
45 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔹کاری که ایران قدرتمند با آمریکا و دنباله هایش در منطقه کرده، به این زودی ها از یاد آنها نخواهد رفت. آمریکا در منطقه، فقط ۷۰۰۰ میلیارد دلار هزینه را بر باد نداد، بلکه تحقیر شد. ♦️واژگونی فوّاره "رویای آمریکایی"، "قرن جدید آمریکایی" و "نظم جدید آمریکایی"، از زمانی آغاز شد که ایران و متحدانش، نقشه در حال اجرای آمریکا و اسرائیل و انگلیس را به ضد نقشه تبدیل کردند. روسیه و چین و دیگران از آن به بعد بود جرئت کردند نظم آمریکا را به چالش بکشند. 🔹داعش، پوشش و اسم مستعاری است برای آن که سیا و موساد و ام آی سیکس، جنایت های تروریستی غیر قابل دفاع را به اجرا بگذارند و گرنه، کمر دولت داعش با آن همه هیبت و هیاهو، همان زمان در سوریه و عراق شکست که مقامات آمریکایی با سران داعش جلسه می گذاشتند، تسلیحات پیشرفته می دادند و از جهات مختلف، تامین شان می کردند. ♦️روزی که حاج قاسم کمر دولت داعش را می شکست، مجله نیوزویک تیتر زد: "او نخست با آمریکا جنگید و اکنون در حال خورد کردن داعش است". چه نسبتی می توانست میان آمریکا و داعش باشد، جز کارفرما و کارگزار؟ 🔹هر یک هموطن ما که خونش به دست حرامیان بر زمین می ریزد، به قدر جنایت علیه همه ملت ما باید مهم تلقی شود، حساسیت و هوشیاری ایجاد کند، و تا مجازات شبکه طراح جنایات تعقیب شود. ♦️در عین حال باید توجه داشت که اولا ده ها شبکه ترور و خرابکاری در همین چند ماه گذشته، به همت نهاد های اطلاعاتی -پیش از ارتکاب هر جنایتی- شناسایی و بازداشت شده اند. امنیت موجود با وجود انبوه طراحی ها، سند اقتدار امنیتی است. 🔹ثانیا تروریستی که هشت خشاب با خود داشته و با کمک تیم پشتیبان می توانسته دست کم یکصد نفر را به خاک و خون بکشد، با درایت و شهامت مثال زدنی یک نیروی خدماتی حرم حضرت شاهچراغ، مهار و ناکار و زنده گیری شده است. این هم، بُعد دیگری از اقتدار امنیتی کشور ماست که خود مردم، توطئه ها را مهار می کنند. ♦️مشابه همین موفقیت در جمع کردن بساط گروهک های ترویستی فرقان و منافقین و کومله و دموکرات و... در دهه ۶۰، و سپس جمع کردن بساط فتنه های ترکیبی تا به امروز (نظیر فتنه پاییز پارسال)، به دست خود مردم پدید آمده است. 🔹این، یعنی بسیج ملی؛ یعنی هر کس که دلش برای کشورش می تپد، توانمندی هایش را پای کار می آورد، ولو ارزشمند ترین آنها، یعنی جان. ♦️سوم؛ جمع شدن و سازمان یابی مزدوران تروریستی در برخی کشورهای همسایه را باید جدی گرفت و در صورت اثبات، سر مار را در همان مبدا میزبان کوبید. 🔹در عین حال، این مهم نباید ما را از تمرکز بر اولویت ها که همان حرکت عمومی پیشرفت کشور و مانع زدایی از مسیر است غافل کند. ♦️دشمن چون از حجم پیشرفت ها در میادین گوناگون هراسان است، اشرار را سازمان می دهد و پیش می فرستد. ما هم باید زدن ضربات دردناک به شیاطین اکبر را سرلوحه برنامه های خود کنیم؛ 🔹و ضمنا از یاد نبریم که اگر دشمنان خارجی و اشرار اجیر شده، بعضا جرئت شرارت پیدا می کنند، به خاطر حرمت شکنی و تحرکات ساختار شکنانه ای است که یک شبکه آلوده سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و فرهنگی در داخل مرتکب می شود. ♦️خط تحریف است که بستر تهدید و تحریم و ترور را پدید می آورد. اگر می خواهیم امنیت مردم ما مخدوش نشود و جرئت از کارفرمایان و کارگزاران جنایت سلب گردد، باید به این شبکه مفسد داخلی ضربه زد و مفصل های ارتباطی و هم پوشانی آنها را از هم گسیخت. 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🌹دیدار و‌دلجویی از خانواده شهید 🌹 در پي شهادت شهید سرگرد "مهدی اله ‌پور" یکی از شهدای حادثه تروریستی پلیس راه خاش-زاهدان، سردار ساور معاون هماهنگ کننده سازمان عقیدتی سیاسی انتطامی با حضور در منزل وي در شهرستان كوار، ضمن ابراز همدري، با خانواده ایشان دیدار کرد 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: 🔸️گفت:روحیه دفاع مقدس در انتظامی کشور جریان دارد.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا مزار شهدا در هر منطقه ای که باشد روحیه ایثارگری و ایستادگی در برابر استکبار را ترویج می دهد و مزار شهدا میعادگاه عاشقان و عارفانی است که هرگز اجازه نمی دهند پرچمی که شهدا با خون خود برافراشته اند بر روی زمین بیافتد.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: 🔸️ما تا آخرین نفس و قطره خون بر عهد و پیمان خود با شهدا ایستاده‌ایم و خواهیم ایستاد.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
💢 | شناخت‌نامه شهید سیدمصطفی خمینی ✅ اطلاعات فردی: ✔️ تاریخ تولد: ۲۱ آذر ۱۳۰۹ش ✔️ زادگاه: قم ✔️ تاریخ وفات: ۱ آبان ۱۳۵۶ش ✔️ محل دفن: حرم امام علی علیه‌السلام ✔️ شهر وفات: نجف ✅ اطلاعات علمی: ✔️ استادان: آیات عظام محمد صدوقی • مهدی حائری یزدی • سید رضا صدر • سید محمدحسین طباطبائی • سید ابوالحسن رفیعی قزوینی • سید حسین طباطبایی بروجردی و ... ✔️ محل تحصیل: قم • نجف ✔️ تألیفات: تفسیر القرآن الکریم • تحریرات فی الاصول • تعلیقات علی الحکمة المتعالیة و ... ✅ فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی: مبارزه علیه حکومت پهلوی • حمایت از جنبش آزادی‌بخش فلسطین
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخواست رهبری از همسر شهید مدافع حرم نجف آباد شهیدمدافع حرم موسی جمشیدیان همسر شهید که حافظ کل قرآن است، از ۳ آیه عجیب قرآنی صحبت می کند که مایه آرامش او در شرایط سخت شده بود و راه را به او نشان داده بود. رهبر انقلاب در پایان، از همسر شهید درخواست دارند این سه آیه را نوشته و به ایشان بدهند. شهید موسی جمشیدیان، یکی از یازده شهید مدافع حرم لشکر۸نجف اشرف محسوب می شود که آبان۹۴ در سوریه به شهادت رسید و پیکر مطهرش در زادگاه وی قلعه سفید نجف آباد خاکسپاری شد.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
✍شهید حاج قاسم سلیمانی ورزیدگی و زبدگی مجاهدین حزب‌الله به‌دلیل تمرینات دقیق و فشرده‌ای بود که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ یعنی از زمان فرار رژیم صهیونیستی یا شکست آن در جنوب لبنان شروع شده بود. این تمرینات و آمادگی‌ها لاینقطع تا سال ۲۰۰۶ « به‌عنوان طرحی که حزب‌الله پیش‌بینی کرده بود به نام طرح سیدالشهدا» استمرار داشت. مدیر این طرح و طراح این طرح عماد بود. لذا او چیدمان دقیقی کرده بود که در مواجهه با دشمن چگونه عمل بکند.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🖼 /انتخابات از دیدگاه سیدعلی اعتصامی : «ای امت شهیدپرور حالت انقلابی و مذهبی خودتان را حفظ کنید و در صحنه انتخابات شرکت فعال داشته باشید و صحنه را ترک نکنید که این خواست دشمن است.»
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
از بروبیاها معلوم بود در هواپیما خبری است. بغل دستی ام گفت:«چه خبره؟ اوضاع هواپیما عادی نیست.» گفتم: «آره، یه بنده خدا، یه آدم خوب اینجاست برای سلامتیش صلوات بفرست.» - حاجی! بگو کیه،من میخوام برم سوریه ببینم میتونه سفارشم رو بکنه؟ آرام در گوشش گفتم: «حاج قاسم سلیمانی اون جلو نشسته.» طفلکی دست و پایش را گم کرد. بدو رفت سراغش. حاجی از روی صندلی بلند شد. بغلش کرد و بوسید. مفصل باهم صحبت کردند. - حرفات رو به حاجی گفتی؟ - آره، اسم و شماره م رو یه جا یادداشت ، کرد، قرار شد بهم خبر بده. بهش گفتم: حاجی کاش یه نامه بدی . نگاه مهربونی کرد و گفت: « برادر سوریه رفتن نامه نمیخواد، ناله میخواد. حق با حاجی بود؛ هر که ناله زد، راه جهاد را زودتر برایش باز کردند. راوی:حجت الاسلام محمد مهدی دیانی 🌹🌹 صبحتون شهدایی
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
💠امام خمینی (ره): 💢همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان وعارفان ودلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود!
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🕊‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زیارت نامه ے 🕊 🌿• بسم رب الشهید •🌿 🤲🏻السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌺شهید علي صفدر جعفر خاني 🌺
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: ⭕️در زمان کنونی هر چقدر عطر شهدا در جامعه طنین انداز شود به همان مقدار جامعه در برابر تهدیدات و اسیب های دشمنان در امان خواهد ماند.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: ⭕️شهدا زنده اند به گونه ای که جای آرمیدن خود را خودشان انتخاب می کنند.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گفتگوی یلدایی مادر شهید با عکس فرزندانش، اشک مجریان را درآورد و چقدر مادر که به خاطر امنیت ما بی فرزند شدن ....
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا: ⭕️کشور پر از سلیمانی ها است.
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
از_عشق_تا_پاییز یه مقدار که از خوابگاه دور شدیم سکوت رو شکست و گفت -پس من و نمیشناسی؟؟ یه کم جدی شدم و گفتم -نه متاسفانه که از خشکی صدام ناراحت شد یه تکونی به خودش داد و گفت -ازدواج کردی ؟؟ داشتم کم کم شک میکردم که نکنه طرف جاسوسی چیزی باشه گفتم -چطور؟؟ -همین‌جوری آخه برخوردت پسرانه نیست خندم گرفت گفتم -مگه پسرا برخوردشون چطوریه؟ -پسرا تو رفتار و کردار یکم راحتند اما مردها متین و باابهت تا خواستم حرف بزنم پرید وسط حرفمو و گفت -البته تو متین بودی حالا یه کوچولو بیشتر خیابون به خیابون بزرگراه به بزرگراه باهم حرف زدیم اون قدر گرم صحبت بودیم که از اصل ماجرا که این اقای خوشتیپ کی میتونه باشه دور شدم. همونطور که مشغول رانندگی بود ۴۵ درجه‌ای برگشت سمت من و گفت -دوباره خوب نگاه کن ببین من و یادت نمیاد؟؟ و من طبق عادت همیشگی دوست نداشتم به چشم‌های کسی خیره بشم از یه طرف حسابی کلافه شده بودم و دلم میخواست برگردم از طرفی ذهنم مشغول معمایی بود که زیاد میل به ادامش نداشتم یادمه چندین بار جمله نه متاسفانه رو استفاده کرده بودم این بار یکم بلندتر خندید و من هم واگیردار یه لبخندی زدم و به انتهای مسیر فکر میکردم و به جایی که اصلا معلوم نیست کجاست ناغافل دستمو گرفت از این کارش زیاد خوشم نیومد خواستم بهش بفهمونم این برخوردش زیاد جالب نیست که محکم دستمو فشار داد و یه نگاه عبوس و جدی با گوشه‌ی چشمش انداخت و خیلی اروم گفت - الان میبرمت جایی که برای بار اول همدیگه رو دیدیم پیش خودم گفتم خدایا چه غلطی کردم اومدم از بیرون و تو دلم به بد و بیراه میگفتم که تنهام گذاشت ولی بعد یادم افتاد که اون بدبخت که مقصر نیست اون که میخواست بیاد با من اما من نخواستم تو هپروت افکار خودم بودم که با صدای به خودم اومدم -پرسیدم کجایی به چی فکر میکنی؟؟ -هیچی داشتم فکر میکردم کجا همو دیدیم -آهاا به فکرت ادامه بده ولی وای به حالت اگه یادت نیاد تا صبح تو شهر میگردونمت یه لبخند زورکی زدم و تو دلم بهش گفتم تو غلط میکنی هنوز دستم تو دستش بود مونده بودم چطور با یه دست رانندگی می‌کنه به هرحال رسیدیم کوه ولی چون هوا تاریک بود چیز زیادی از طبیعت و چشم‌انداز کوه دیده نمیشد. لابه‌لای جمعیتی که برای شب نشینی و تفریح اومده بودن کوه ، از ماشین پیاده شدیم بالاسر فاتحه خوندیم من سکوت کرده بودم و محمد از کرامات میگفت از عنایات شهدا به دوست‌دارانشون از از از از لابه‌لای حرفاش از گفت تا حرف از شد منی که فقط به حرفاش گوش میکردم مثل جن زده ها برگشتم و با هیجان و توام با تعجب گفتم -منظورت کدوم ؟؟ خندید و گفت -منظورم پیشداد همونی که تو صداش میکنی سکوت کردم تو فکر رفتم نمیدونم چقدر طول کشید فقط میدونم اون لحظه نه حرفی زد نه من...... از صدای پچ پچ مردم هم کلافه شده بودم دلم میخواست همه چن لحظه خفه بشن تا بتونم تمرکز کنم درگیر مسأله مجهول ذهنم بودم که یه لحظه تمام گذشته مثل یه فیلم کوتاه چند ثانیه‌ای از جلو چشمام رد شد من و و اون حاج آقا...... یادم اومد اقای باخنده سرشار از اشتیاق گفتم -حاج آقا شمایین؟ اون هم خنده‌ش گرفت بغلش کردم و از خوشحالی نمی‌دونستم چکار کنم -چقدر عوض شدی -تو هم همینطور خیلی عوض شده چهره‌ت -یادمه اون زمان لاغر بودی اما حالا..... -ولی تو همچنان لاغری خنده‌م گرفت و گفتم -خوبه ادمای لاغر سالم‌ترن کلی حرف زدیم از خودش گفت از خودم گفتم از زندگیش گفت از زندگیم گفتم از پسرش گفت از دخترم گفتم و اینکه تو این چند سال من و فراموش نکرده بود و تو تمام نمازهاش برام دعا میکرده اما من فراموشش کرده بودم و اسمش که چه عرض کنم قیافش هم یادم نبود خیلی حرف زدیم اون قدری که وقتی به ساعت نگاه کردم گفتم واااای الانه که برم و سین جیم حاج اقا صالحی بشنوم که کجا بودی با کی بودی چرا دیر کردی و کلی سوال دیگه که باید جواب بدم ولی اشکال نداره همه‌ی اینها می‌ارزه بر اینکه دوست قدیمی تو دوباره ببینی دوستی که از جنس فرشته‌هاست یه آدم خاص که رفتارش یه استاد اخلاقه و کردارش یه مرجع تقلید و واسطه‌ی این دوستی کسی نبود جز مرتضی خود ناقلاش که به خیال خودش میخواست من و دک کنه ولی کورخونده من و مرتضای خودمو با صد تا محمد عوض نمیکنم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 این داستان ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸