eitaa logo
از تبار رئیسعلی
539 دنبال‌کننده
427 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
📌شهدای شهرستان دشتستان ۱. ۲. ۳. ۴. ۵.‌ ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ۵۱. ۵۲. ۵۳. ۵۴. ۵۵. ۵۶. ۵۷. ۵۸. ۵۹. ادامه دارد...
كليد نمازخانه پيش من بود. اسماعيل شب‌ها بدون اينكه كسى متوجه شود مى‌آمد كليد را برمى ‌داشت و مى‌‌رفت نماز شب مى‌خواند. 🔻راوی: آقای مقصودی (مسئول خوابگاه دانشسرا) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید والامقام در جبهه های نور علیه ظلمت نیز همچنان بر انجام عبادات و ترک محرمات مقید بود و از آنجایی که دوست نداشت تا زمانی که زنده است کسی از عبادات شبانه و روزانه او خبردار شود برنامه های روزانه عبادات خود را با شکلی خاص و به صورت اشکال هندسی و رمزی در دفتری یاداشت و حتی در صورت عدم انجام عبادتی برای خود جرایمی تعیین می کرد. این دفترچه اکنون نزد خانواده شهید نگهداری می‌شود و برادر و دوستان شهید تا حدودی توانسته‌اند این اشکال هندسی و صُوَر خاص را رمزگشایی کنند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
امت حزب الله انتظار دارید چه وصیتی کنم؟ من همان را از شما میخواهم که شهدای عزیز خواستند. حمایت از ولایت فقیه کنید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. دعا بخوانید، که دعا اسلحه مبارزه با شیطان است. برای امام حسین (علیه‌السلام) اشک بریزید که مصیبت او بسیار سنگین است. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در "تربيت معلم شهيد رجايی" در نيمه‌هاى شب از خواب بيدار شدم، صداى ناله ضعيفی را از بيرون خوابگاه شنيدم. بطرف صدا رفتم، ديدم شهيد روا دست خود را زير آب داغ گرفته و با خود زمزمه‌هايى دارد و آرام گريه مى‌كند. به او گفتم: اسماعيل جان چه شده؟ چرا گريه ميكنی؟ ايشان با اكراه جواب دادند: وقتى كه ما تحمل نگه داشتن چند لحظه دست خود را در زير آب گرم نداريم،‌ چگونه مى‌توانيم آتش جهنم را تحمل كنيم... 🔻راوی: مهراب کهنسال 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب ها بيدار می‌شدم مى‌ديدم تا به نماز ايستاده و بعد از مدتی مى‌ديدم كه روى سجاده خواب رفته او را صدا مى‌زدم بلند مى‌شد وضو مى‌ساخت و دوباره به نماز مى‌ايستاد. خلاصه تا اذان صبح كه همه را بيدار مى‌كرد. برادرانش با او شوخى مى‌كردند. كه اسماعيل شب نمى‌گذارد ما بخوابيم. جواب داد: اگر شما ناراحت مى‌شويد من به اتاق ديگر مى‌روم، و رختخوابش را برمى‌داشت و به اتاق ديگرى كه كسی مانع نمازش نبود مى‌رفت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir