eitaa logo
از تبار رئیسعلی
540 دنبال‌کننده
427 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
آرزوی داشتن فرزندیکی از آرزوهای شهید این بود که بعد از ازدواج صاحب فرزند شود همسرش میگوید هر دفعه که از مرخصی می آمد از من در این مورد سئوال میکرد . یک روز که تازه از مرخصی آمده بود تا آمد اولین سئوال او همین بود من به او گفتم : بله مثل اینکه اگر خدا بخواهد داری پدر می‌شوی. آنقدر خوشحال شد که من هیچ وقت او را در این حال ندیده بودم مثل پروانه دور و برم می‌چرخید... 🔻راوی: همسر شهید شبی که بهزاد شهید شد به خانه‌اش رسیدم دیدیم که همسر شهید را بردند بیمارستان که خوشبختانه در همان وقت زایمان کرد. خاطره به یاد ماندنی این است که: حکمت خداوند این طور بوده است که در یک شب همزمان پدر شهید می‌شود و فرزند به دنیا می‌آید چقدر زیباست حکمت خداوند متعال که همزمان این دو کار با هم انجام می‌شود. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وقتی روز چهارم آبان می‌خواستند دانش‌آموزان را جهت مراسم رژه و جشن تولد شاه ببرند جایگاه، ایشان از صف فرار کرد، البته با بسیاری از بچه‌ها. صبح روز بعد که آمدند شهید بهزادی گفت: من عمه‌ام فوت کرده بود. بدشانسی نفر دوم هم همین را گفت. نفر سوم و چهارم همینطور. باعث شدند که همگی به شدت تنبیه شوند و انضباط آنها صفر رد شود. 🔻راوی: آقای عبدالحسین شیر افکن (دبیر زبان) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📌شهدای شهرستان دیلم ۱. ۲. ۳. ۴. ۵. ۶. ۷. ۸. ۹. ۱۰. ۱۱. ۱۲. ۱۳. ۱۴. ۱۵. ۱۶. ۱۷. ۱۸. ۱۹. ۲۰. ۲۱. ۲۲. ۲۳. ۲۴. ۲۵. ۲۶. ۲۷. ۲۸. ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. ۳۶. ۳۷. ۳۸. ۳۹. ۴۰. ۴۱. ۴۲. ۴۳. ۴۴. ۴۵. ۴۶. ۴۷. ۴۸. ۴۹. ۵۰. ادامه دارد...
عید نوروز سال ۶۵ بود که شهید همه اعضای خانواده ما را به همراه اقوام‌ برای روز ۱۳ نوروز که همان ۱۳ به در می‌باشد برای گردش به روستای چاهک _یکی از روستاهای گناوه که آنجا همیشه محل تفریح مردم شهرستان گناوه بوده_ برد و عکس گرفتیم و روز بسیار خوب و به یاد ماندنی ما بود که دیگر هیچ وقت نتوانستیم با او دسته جمعی جایی برویم و خاطره از همدیگر داشته باشیم. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید همان اوایل جنگ به بسیج روستای امام حسن (علیه‌السلام) پیوست در آن زمان حسن و برادرم مرتضی هم محصل بودند و جز پایگاه مقاومت بسیج روستای گاودارنیز بودند. شهید یک روز که در خانه نشسته بودیم گفت: آیا شما نماز خواندن را بلد هستید؟ اول من شروع به نماز خواندن کردم که مرا قبول کرد و برادرم مرتضی بعد از من نماز خواند که اشکالاتی داشت و همین امر باعث شد ایشان بیشتر تلاش کنند و نماز خواندن را یاد بگیرند. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خاطره‌ای که همیشه در ذهنم می‌باشد و همیشه به یاد دارم از شهید این است که در زمان جنگ تحمیلی ایشان روی نفتکش مشغول به کار بودند و شب‌ها گاهی وقتی به خانه می‌آمدند یک شب دایی و خاله هایم به شهید گفتند: که این کار بدرد تو نمی‌خورد و این کار را رها کن. در جواب گفتند: من می دونم که کشته میشوم _و عیناَ برایش روشن بود که در این قیام کشته میشود_ و گفت: بگذارید کشته شوم. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال ۶۲ یا ۶۳ با همکاری اهالی روستای گاودار یک کمباین کشاورزی خرید و نزدیک به دو سال در روستای گاودار مشغول به بریدن گندم‌های مردم بود و موقعی که از روستای گاوداری می‌خواست به روستای مال قائد سفر کند برای همیشه به تمام اهالی روستا گفت: اگر این کمپاین را می‌خواهيد چون حق شما است بردارید و پول من را پس دهید که تمامی اهالی روستا گاودار بخاطر صداقت شهید گفتند: تعلق به شما دارد و ما نمی‌خواهیم. و ایشان کمباین را به روستای مال قائد آوردند و رانندگی کمباین را به من محول کرد و یک سال در روستای مال قائد کشاورزی کردم. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir