هدایت شده از 「آرامشِ جوان🕊」
هدایت شده از -مغموم-
رَشتاك!🇵🇸
- ه.ا سایه
آن درخت کهن منم
شبم از بیستارگی، شب گور
در دلم پرتو ستارهی دور
آذرخشم گَهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست كلاغ
آسمان، تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شبخوان كه با دلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان، گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت . .
#هوشنگ_ابتهاج | #سایه
رَشتاك!🇵🇸
- 🍊
نارنگی را باید با دست پوست
کند و الا مزهاش میرود ؛ اصلا
لذت خوردنش این است که
دستت بوی نارنگی بدهد !
ببین کوهها را چقدر آسوده ایستادهاند.
ابرها را که چطور بدون دنباله ناپدید میشوند.
هیچ موجودی مثل انسان، بدبختی را به انواع
وسائل برای خودش تهیه نمیکند . .
#نیما_یوشیج
رَشتاك!🇵🇸
دست بردار از خیال خام من جان من این ترم مشروطم نکن ✍🏻 #فاطمه_خسروی
خطاب به دبیران محترم *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- توی آسمون ماه ُ دق میده .
رَشتاك!🇵🇸
با همهی بی سرو سامانیام باز به دنبال پریشانیام
گل گفتین آقای #علیرضا_آذر
گل گفتین . .
رَشتاك!🇵🇸
-
گاهی همه چیز را
به حال خود رها کن ُ
راه خودت را برو . .
و در گوش روزگار بگو :
حال من خوب است
و تو هرگز حریف ِ
حال خوب من نخواهی شد !
و بخند ؛
به خوش باوری سایههای
بخت برگشتهای که هنوز
جسارت آفتاب را ندیدهاند . .
رَشتاك!🇵🇸
-
من عاشق همان
هوای باران ِبیخبری هستم
که غافلگیرانه قطرههایش
روی گونههایم
به رقص در میآیند ؛
موهای آشفتهام را
دگرگونتر از اینی که هست
میکنند و با من میبارند !
و ابرها با من میخوانند
و من برای نخستینبار
زبانشان را میفهمم . .
✍🏻 #فاطیماه