eitaa logo
روانشناسی
6.5هزار دنبال‌کننده
442 عکس
1.7هزار ویدیو
10 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن زیبایی که برنده ی جایزه اسکار شد انسانیت و مهربونی واقعی چه شرایطی داره کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
داستان پسری به نام شیعه 📚 دوازدهم 🚥 ما را به خانه دیگری بردند . 🚥 چندتا از دوستان شیعه پدرم ، 🚥 با هم جلسه گرفتند و به بابا گفتند : 👑 اینجا ، در این شهر 👑 در این کشور و در این حکومت ، 👑 ما شیعیان ، هیچ قدرتی نداریم 👑 اینجا عربستان است 👑 و به شدت از ما شیعیان بیزارند 👑 هر روز دنبال بهانه می گردند تا ما را بکشند 👑 اگر آنها ، شما را اینجا پیدا کنند 👑 همه محله ما را ، به آتش می کشند . 👑 پس شما بهتر است به ایران بروید 👑 آنجا کشور شیعه است 👑 شما آنجا در امان هستید 👑 آنجا حتی سنی ها و مسیحی ها هم آزادند 👑 آنجا کسی با شما کاری ندارد 🚥 پدر با ناراحتی گفت : 🌷 من چطوری بروم 🌷 در حالی که همه جا به دنبال من هستند ؟ 🌷 این بچه را چکار کنم ؟! 🌷 او که نمی تواند پا به پای من برود ؟! 👑 گفتند : نگران نباشید 👑 ما به شما کمک می کنیم 🚥 فردای آن روز ، به خانه دیگری رفتیم 🚥 پذیرایی مفصلی از ما کردند 🚥 شب نیز ، به خانه دیگری رفتیم 🚥 سپس فردای آن روز ، 🚥 به سمت بیابان حرکت کردیم . 🚥 شب شد ، هوا خیلی تاریک و ترسناک بود 🚥 صدای حیوانات ، مرا به لرزه در آورد 🚥 صدای گرگ ، صدای سگ ، صدای زوزه ، 🚥 صدای بادی که به درختان برخورد می کرد 🚥 از ترس حمله حیوانات وحشی ، 🚥 دائم به سمت چپ و راستم نگاه می کردم . 🚥 به حدی که گردنم درد گرفت 🚥 و از شدت ترس و دلهره و وحشت ، 🚥 خودم را خیس کردم . 🚥 دوستان بابا ، 🚥 ما را به همدیگر پاس می دادند 🚥 یکی می آمد و ما را تحویل او می دادند 🚥 و آن فرد قبلی ، می رفت 🚥 دمدمای صبح شده شد 🚥 کفش های من پاره شدند 🚥 خارهای بیابان ، امانم را بریده بود 🚥 به سختی راه می رفتم 🚥 پاهایم را ، آرام بر زمین می گذاشتم 🚥 تا خارها کمتر اذیتم کنند 🚥 پاهای من ، خونی شده بودند 🚥 ولی نمی توانستم به پدرم بگویم 🚥 چون خودش ، این روزها ، 🚥 خیلی بیشتر از من ، اذیت شده 🚥 این ماجراها ، برای او ، عذاب دردناکی هستند 🚥 تا اینکه به زیرزمینی وسط بیابان رسیدیم 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥مهارتهای کلامی... 💥دکتر سعید عزیزی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣اگر شکرگزار باشی، بزرگت می کنم... 🎙 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 سیزدهم 🚥 وسط بیابان ، یک زیرزمین مخفی بود 🚥 که با شن ، پوشیده شده بود . 🚥 یک نفر ، آنجا بود و ما را تحویل گرفت 🚥 و نفر قبلی خداحافظی کرد و رفت . 🚥 وارد زیرزمین شدیم 🚥 راه طولانی تونل زیرزمینی را پیمودیم 🚥 ناگهان ؛ از خستگی این همه راه ، 🚥 چشم های من تار دیدند 🚥 و با صورت به زمین افتادم . 🚥 پاهایم قدرت حرکت نداشتند . 🚥 دوست بابام ، مرا بلند کرد و در بغل گرفت 🚥 و به راه رفتن ، ادامه دادند . 🚥 بعد از چند ساعت ، از زیر زمین خارج شدیم 🚥 نور آفتاب ، چشمم را اذیت کرد 🚥 دستم را ، بین آفتاب و چشمانم گذاشتم . 🚥 یکی دیگر از شیعیان ، ما را تحویل گرفت 🚥 و نفر قبلی نیز ، مرا بوسید 🚥 و از پدرم خداحافظی کرد و رفت . 🚥 حدود یک ساعت پیاده روی کردیم 🚥 تا به یک روستا رسیدیم 🚥 ما را به یک خانه ای بردند . 🚥 یک پیرمردی که مشغول نماز خواندن بود 🚥 وقتی ما را دید 🚥 با لبخند به استقبال ما آمد 🚥 و با مهربانی به ما گفت : 🇮🇷 هله هله به ایران خوش آمدید 🇮🇷 اینجا دیگر در امان هستید 🚥 پدرم با شنیدن نام ایران ، 🚥 از خوشحالی ، لبخندی زد و بیهوش افتاد 🚥 او را به اتاقی بردند تا راحت بخوابد 🚥 من هم کنارش خوابیدم 🚥 و فردای آن روز ، از خواب بیدار شدیم 🚥 اهل آن خانه ، خیلی از ما پذیرایی کردند 🚥 با مهربونی و محبت ، با ما رفتار کردند 🚥 همسایه هایشان نیز ، 🚥 یکی یکی پیش ما می آمدند 🚥 و به ما ابراز علاقه و ارادت می کردند 🚥 هر روز دوستان جدیدی پیدا می کردم 🚥 روستای آنها ، خیلی باصفا بود . 🚥 هم شیعه داشت هم سنی 🚥 همه کنار هم ، با صلح و آرامش ، 🚥 زندگی می کردند . 🚥 هیچ کدام همدیگر را ، 🚥 نجس و کافر نمی دانستند . 🚥 همدیگر را اذیت نمی کردند . 🚥 به همدیگر احترام می گذاشتند 🚥 به خانه های همدیگر ، رفت و آمد می کردند 🚥 از همدیگر ، زن می گرفتند 🚥 و بدون هیچ مشکلی ، 🚥 شیعه و سنی با هم ازدواج می کردند . 🚥 ولی بعضی شیعه ها ، 🚥 ندانسته و جاهلانه و یا شاید مغرضانه ، 🚥 کاری می کردند که بین شیعه و سنی ، 🚥 اختلاف بیفتد 🚥 مثلا در مراسمات و مجالسشان ، 🚥 به اعتقادات اهل سنت ، فحش می دادند 🚥 که باعث می شد 🚥 مثل همان بلایی که بر سر ما و مادرم افتاد 🚥 و شاید بدتر از آن ، بر سر دیگران بیفتد 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
روانشناسی قلب 36.mp3
7.46M
36 ❣️شکست عشقی؛ فقط دررابطه یک زن و یک مرد،خلاصه نميشه. 🔻بالاترین شکست عشقی، زمانی اتفاق میفته که قلب انسان، میلش به خدا وآسمون رو ازدست ميده... کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این آقا قیمت دو تا جنس رو عوض میکنه تا ببینه همسرش کدوم رو انتخاب میکنه و ادامه‌ی داستان 😂 پ.ن: به نظرتون چند بار توی خریدهامون ذهنمون اینجوری دستکاری شده؟ کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درد دل زیادی ممنوع قانون کائنات کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍وقتی فرزندان تو خونه کمک نکنند و کار نکنند باید چیکار کنیم؟ 📣حجت‌الاسلام دکترالهیمنش کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این تویی که مهمی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند، رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نکبت تمدن غرب را ببینید بعد از پنجاه سال زندگی مشترک در دادگاه مرد میگه بچه ها شبیه من نیستند بعد دادگاه نتیجه بررسی DNA رو میگه معلوم میشه هیچکدام از سه فرزند از پدرشون نیستند پدرشون کسی دیگه است کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مدیر اسلامی چه کسی است؟ ⬅️ براساس سخنان حضرت امیر سلام‌الله علیه، خطاب به آنها که از نهج‌البلاغه زیاد دم زدند ❗️ 👈ایام گزینش وزرا و مدیران دولتی... استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈🍃نفست احتیاج داره به یه تفریح که حالتو خوب کنه 🔻دلیل خیلی از ورشکستگی‌ها، و بن‌بست‌های کاری و اجتماعی و خانوادگی، عدم توجه کافی به تفریح خود و خانواده‌مان است! کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقدس اردبیلی و ازدواج با زن کر و کور و کچل مومن واقعی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
👈🏻سه وظیفه مهم زن در قبال همسر به روایت امام صادق (ع) در بیان امام صادق علیه‌السلام اشاره شد؛ از جمله آنکه 🔹مردان باید چنان سازگاری و تفاهم داشته باشند که محبت زن را به خود جلب کند، با همسر خوش اخلاقى باشند و با آراستن خود براى وى جلب توجه کنند و نیز تا حد توان خود امکانات رفاهی همسر را فراهم کنند. اما در ادامه خطاب به زنان فرمود: «لَا غِنَى بِالزَّوْجَةِ فِیمَا بَیْنَهَا وَ بَیْنَ زَوْجِهَا الْمُوَافِقِ لَهَا عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ وَ هُنَّ صِیَانَةُ نَفْسِهَا عَنْ کُلِّ دَنَسٍ حَتَّى یَطْمَئِنَّ قَلْبُهُ إِلَى الثِّقَةِ بِهَا فِی حَالِ الْمَحْبُوبِ وَ الْمَکْرُوهِ وَ حِیَاطَتُه‌ لِیَکُونَ ذَلِکَ عَاطِفاً عَلَیْهَا عِنْدَ زَلَّةٍ تَکُونُ مِنْهَا وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَة وَ الْهَیْئَةِ الْحَسَنَةِ لَهَا فِی عَیْنِه‌.» یعنی زن نسبت به شوهر سازگار خود از سه چیز بى‌‌نیاز نیست: 🔸۱. حفظ کردن خود از هر پلیدى و آلودگى تا دل شوهر در هر شرایط خوب و بد تا رسیدن به اعتماد به زن مطمئن شود. 🔸۲. مراقبت از شوهر و پرستارى از وى تا اگر گاهى خطائى از زن سر زد، در باره‌‌اش دلسوزى کند و با او مهربان باشد. 🔸۳. اظهار عشق به شوهر با عشوه و دلربایى و خود را آراستن به زیبایى که مورد نظر شوهرش است‌. (تحف العقول، ص ۳۲۳) در توضیح بند اول حدیث باید گفت عمده چالش‌هایی که در زندگی اتفاق می‌افتد، به خصلت‌ها و صفات افراد باز می‌گردد. خانمی که نهادش را پاک نگه دارد و خود را از رذائل اخلاقی به ویژه رذائلی که بیشتر در زندگی زوجین رواج دارد همچون بدبینی، بدگویی، سوءظن، تهمت، غیبت، قیاس، چشم‌وهم‌چشمی و ... مبرا کند، به همان اندازه می‌تواند منزل را برای خانواده بهشت کند. در این صورت چنان دل شوهر مطمئن می‌شود که می‌تواند به همسر خود اعتماد و روی نظرات وی حساب باز کند؛ بنابراین عمده بی‌اعتمادی‌های مردان سلیم‌النفس به همسر خود به دلیل بروزات منفی است که از زن مشاهده می‌کنند و به سختی می‌توانند به سخنان و رفتار‌های زن حساب باز کنند. بانویی که فرصت خلوت در منزل را در راستای اصلاح رفتار خود به‌کار می‌گیرد و به اصلاح رذائل خود می‌پردازد، مجرای رحمانیت خدا در خانواده می‌شود و به این ترتیب برکات الهی به‌سوی این خانه جریان می‌یابد؛ هرچند این مسئله دو سویه است و مردانی هستند که به واسطه شرایطی خاص محیطی و خانوادگی متصف به صفات زنانه شدند. مورد بعد مراقبت از شوهر است که امام با واژه «حیاط» از آن یاد کردند. 💬حیاط به معنای حلقه زدن به دور وی و نگهداری و محافظت آمده است. خیلی‌ها تصور می‌کنند مردان باید مراقب همسر خود باشند، در حالی که مردان هم نیاز به مراقبت دارند به گونه‌ای که احساس کنند حلقه‌ای از محبت همسر دور او را فرا گرفته است. در این صورت اگر لغزشی از زن سر زد، مردان با مهربانی و محبت از این لغزش عبور می‌کنند؛ بنابراین زنانی که نسبت به شوهر خود و حالات وی بی‌تفاوت و حتی کم‌تفاوت هستند، نباید انتظار داشته باشند در شرایط حساس همسران‌شان به آن‌ها نیکی کنند و اگر هم محبتی می‌بینند باید به حساب بزرگ‌منشی و روح بزرگ همسر خود بگذارند. هرچند مردانی که خوب رشد کرده باشند و دارای صفات حسنه باشند، همواره به دیده اغماض به خطای همسران خود و اطرافیان می‌نگرند، هرچند در حق آنان ظلم شده باشد. نکته دیگر اینکه این تأکید امام از آن روست که خداوند حس عاطفه و محبت را در زنان بیشتر نهادینه کرد تا به این واسطه، محیط خانواده و زندگی را گرم نگه دارند و محبت خود را خرج این حریم مقدس کنند و از همسر و فرزندان خود مراقبت عاطفی کنند. مسئله بعد که امام صادق علیه‌السلام به آن اشاره کردند، اظهار عشق با شیوه‌های زنانه به همسر و آراستن خود برای اوست. معمولاً بانوان در این زمینه‌ها مهارت خاصی دارند منتها این امر باید در صحنه عمل خودش را نشان دهد وگرنه شوهر به تعارض بر می‌خورد و به مرور رفتارش به سردی سوق می‌یابد. از یک سو می‌بیند زن چنان اظهار محبت می‌کند که گویی خوش‌بخت‌ترین مرد دنیاست، اما از سوی دیگر می‌بیند همسرش در ساده‌ترین مسائل حاضر نیست از او اطاعت کند و در سختی‌های زندگی اوقات را برای شوهر و فرزندانش تلخ می‌کند. کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله فروغی: داستانی زیبا از معجزه محبت کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
۴۸۸۲
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 چهاردهم 🚥 پدرم تصمیم گرفت 🚥 تا مرا به حوزه علمیه شیعه ها فرستاد 🚥 تا با اعتقادات آنها آشنا شوم 🚥 خودش کار می کرد 🚥 تا وسایل راحتی من و خواهرم را ، فراهم کند 🚥 تا خوب درس بخوانم 🚥 و هر دو خانواده شیعه و سنی را بشناسم 🚥 او همیشه تشویقم می کرد 🚥 تا کاری کنم شیعه و سنی ، یکی شوند 🚥 کاری کنم تا برادران سنی مان را ، 🚥 از جهلی که دارند ، نجات بدهم 🚥 و آنها را آگاه کنم . 🚥 اما من قلبم از آنها ، پر از کینه و انتقام بود 🚥 فقط به فکر انتقام از کسانی بودم 🚥 که مادرم را کشتند . 🚥 ولی در حوزه علمیه به من یاد دادند 🚥 که هر کار کوچک و بزرگی را ، 🚥 فقط برای رضای خدا انجام دهم . 🚥 به خاطر همین ، تصمیم گرفتم 🚥 در کنار درسهای حوزه و آشنایی با مذاهب ، 🚥 کتاب های خداشناسی را ، مطالعه کنم 🚥 تا خدا را بهتر بشناسم 🚥 تا بهتر بتوانم او را عبادت کنم . 🚥 از وقتی خدا را شناختم و به عبادت پرداختم 🚥 آرامش و امنیت ، همه وجودم را گرفت . 🚥 به همین خاطر ، 🚥 تصمیم گرفتم اسم خودم را عوض کنم 🚥 تا هر وقت کسی مرا با آن اسم صدا بزند 🚥 آرامش و امنیت را به یادم بیاورم 🚥 مادرم را به یاد آورم 🚥 سختی هایی که کشیدم را بیاد آورم 🚥 به همه گفتم که از این به بعد ، 🚥 اسم من شیعه است . 🚥 به من بگوئید شیعه 🚥 تا یادم باشد مذهب مقدس شیعه ، 🚥 مثل مادرم مظلوم است . 🚥 در سن کم ، در پانزده سالگی ، 🚥 در بحث مناظرات خیلی قوی شدم 🚥 گاهی با علمای اهل سنت و وهابیت ، 🚥 مناظره می کردم . 🚥 با یاری خداوند ، در هر مناظره ای ، 🚥 آنها مغلوب می شدند . 🚥 بعضی ها شیعه می شدند 🚥 بعضی به لجاجت و نادانی خود ، 🚥 ادامه می دادند . 🚥 کم کم مشهور شدم . 🚥 دوستان و دشمنانی پیدا کردم 🚥 بعضی ها ، که با من دشمن شدند ، 🚥 مرا تهدید می کردند 🚥 که از این کارم ( یعنی مناظره ) دست بردارم 🚥 من در مناظرات ، 🚥 به دنبال اثبات خودم نیستم 🚥 به دنبال تحقیر و توهین به دیگران نیستم 🚥 فقط می خواهم همه دنیا ، حق را بفهمند 🚥 با وجود همه تهدیدها ، 🚥 وقتی تصویر مظلوم مادرم ، 🚥 جلوی چشمم می آمد 🚥 من تشویق به ادامه کار می شدم . 🚥 بیست ساله شدم 🚥 به دعوت از سازمان حج و زیارت ، 🚥 به خانه خدا مشرف شدم 🚥 و در آنجا ، به اصرار علمای مکه ، 🚥 قرار شد با چند تن از علمای وهابی ، 🚥 مناظره کنم . 🚥 اعمال حج را به جا آوردم 🚥 از خدای بزرگ ، کمک خواستم 🚥 و با توکل بر او ، به سمت جلسه رفتم 🚥 وقتی داخل شدم 🚥 همه با چشم حقارت ، به من نگاه می کردند 🚥 و با زبان عربی ، به همدیگر می گفتند : ⛳️ این بچه می خواهد با ما مناظره کند ؟! 💥 ادامه دارد ... ✍ نویسنده : حامد طرفی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenaseeه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شبهه ❌حجاب یک نوع مبارزه با زیبایی است! 🔻من به عنوان یک دختر جوان، به طور فطری دلم میخواهد زیبا باشم و مرا زیبا ببینند، پس چرا باید خودم را بپوشانم⁉️ 🎤 پاسخ استاد ازغدی کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کل داستان زن محبت و عاطفه است. ❤️کل داستان مرد اقتدار و جایگاه است. 👈👌این دو رو اقناع کن همه چی درست میشه... 😫بچه ات اگر چشم نمیگه چون خودت چشم نمیگی، بچه باید از کسی بشنوه تا یاد بگیره. 😉 کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ سه چیزی که در خانه مطلقا ممنوع است!! کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آرزوی مرگ نکنید!! کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند حقیقت روانشناسی اگر کسی .... راز نگهداره اگر کسی ....نیاز به عشق داره اگر کسی .... تنهاست اگر کسی .... آدم دل پاکی است اگر کسی ....غمگینه اگر کسی .... مسئولیت پذیره اگر کسی .... داره عشقش رو بهت نشون میده کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
روانشناسی قلب 37.mp3
5.93M
37 🎧آنچه خواهید شنید؛ ❣️تقوا؛ یعنی ترس... ترس از چیزهایی که راه آسمون رو به روت می بندن!...همین باید تقوا رو توی قلبمون... جا بندازیم کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee
که با حضور خدا شیرین می شود قسمت دوازدهم خدا منو برای گرفتن صادق آماده کرده بود با راههای مختلف قبل از تصادف ،مدتی بود هر روز قران می خوندم .جای خاصی رو نه ،قران رو باز می کردم و هر جا می اومد میخوندم ،معنیش رو هم میخوندم و در مورد معنی آیه فکر می کردم چند روزی بود که صفحه ی ماجرای حضرت ابراهیم و قربانی کردن حضرت اسماعیل می اومد و من فکر می کرد در مورد آیه و اینکه خدا فرداش دوباره به حضرت ابراهیم همان فرمان رو بهش می‌ده و اینکه حاضره اجرا کنه و روز سوم دوباره همان فرمان داده میشه و خودم رو جای حضرت ابراهیم می گذاشتم و وحشت می کردم و وقتی نظر اسماعیل رو میپرسه ،اسماعیل می گه پدر جان انجام بده به آنچه امر شدی ان شاالله مرا از صابران خواهی یافت چه پدری!چه پسری!و چقدر سخته اینکار و اجرای چنین فرمانی چند روز همین صفحه می اومد اینکه پشت سره هم این صفحه بود یا با فاصله یادم نیست اما چند بار این صفحه اومد و‌ من روی اون فکر می کردم نیم ساعت سبک سنگین می کردم و خودم رو جای او می گذاشتم و تجزیه و تحلیل می کردم و هی می گفتم آخ آخ آخ وای وای و سعی می کردم مطیع بودن خودم رو افزایش بدم قبلاً در زمینه فوت فرزند اصلا با خدا شوخی نداشتم و بیتِ ((من از درمان و درد وصل و هجران ؛؛ پسندم آنچه را جانان پسندد)) در مورد مسایل دیگه بود نه فوت فرزند اما طی این روزها که قرآن رو باز می کردم و این قصه می اومد هی فکر می کردم و سعی می کردم خودم رو جای حضرت ابراهیم ع بزارم و مثل او مطیع باشم البته نمی تونستم اما از اخ آخ و وای وای گفتنم کم شده بود و از لحاظ تئوری قبول کرده بودم هر روز که این صفحه می اومدم خدا داشت رو من کار می کرد برای مطیع شدن هفته ی قبل از تصادف روزی پنج جز قران میخوندم روز اول برای مادرم روز دوم پنج جز برای پدرم و روز سوم و چهارم برای پدر شوهر و مادرشوهرم می‌خوندم یادم نیست همه ی معانی رو می خواندم یا موردی بعضی جاها.به هر حال روی معانی دقت می کردم که درس بگیرم کتابی دارم به نام بشنو از نی که هر چند وقت یکبار اونو میخونم شرح دعای ابوحمزه ثمالی است و حاوی مطالب عارفانه و عاشقانه با خدا و کتاب هرچی میره جلوتر همراه شدن با او یعنی عمل به آن سخت می شد ( مثل همراه شدن و هم فکر شدن با حضرت ابراهیم س ) برای همین باید موقعی که می خونی روش فکر کنی دقت کنی این کتاب رو‌ از اول انقلاب داشتم ،اسم نویسنده ع ص بود سال‌های سال نویسنده ع ص بود بعد از ۳۰-۲۰سال کتابهای ع ص اسم دار شد به نام علی حائری صفایی (البته اخیراً چند سالی هست شناخته شده ) بعد تصادفمون رفته بودیم درمانگاه که اعلامیه چهلم درگذشت علی حائری صفایی رو دیدم الان اینترنت نگاه کردم ۴ روز بعد از تصادف ما تصادف کرده بوده ما ۲۸ خرداد ۷۸ علی حائری صفایی ۲ تیر ۷۸ آخرین باری که رفتم نمایشگاه ۵ تا از این کتاب بشنو از نی خریدم همان باری که با صادق رفته بودم در اردیبهشت ماه اضافه خریدم تا بدم به افراد بخونند به برادر شوهرم گفتم بخونه اما چون احتمال می دادم نخونه گفتم پنج جز قرآن برای پدر و مادرتون میخونم این کتاب رو بخونید و گفت باشه فرداش به اون برادرشوهرم که طبقه ی بالای ما بود همینو گفتم و فوری پنج جز قران رو می خوندم روز اول ۵ جز برای مادرم روز دوم ۵ جز برای پدرم روز سوم ۵ جز برای مادر بزرگم روز چهارم و پنجم برای قرار دادی که با برادر شوهرام بستم فرداش خواهر زاده ام از شمال اومده بودند خونمون و قطعا این قرانها قبل اومدنشون بوده چون یه شب خواهر زاده ام موند و رفت و ما بعدازظهر رفتیم بهشت زهرا و بعدش تصادف کردیم چون تا جز ۲۵ اومدم جلو پنج روز روزی پنج جز و دیگه ادامه پیدا نکرداگر فقط فوت صادق بود شاید می شد ادامه داد نمی دونم اما همه ی فکرم بیمارستان پیش علیرضا بود اخه اون دکتر احمق گفته بود معلوم نیست اونم بمونه بعدها فهمیدم اصلا او فقط دکتر فیزیوتراپ بوده اخه موقعی که سوختگیها در حال خوب شدن هست انگشت‌ها تا نمیشد و او هر روز می اومد و دست و پا و انگشت‌ها رو حرکت می داد باز روزهای قبل از تصادف کتاب سیاحت غرب و شرق رو هم خوندم در مورد سیاحت غرب ، هی پسرم صادق رو صدا میزدم و با آب و تاب براش قسمتهاییش رو میخوندم تا بالاخره علاقمند شد و همه ش رو خوند این کتاب هم در بالا بردن ایمان موثر بود برای همین صادق تصمیم گرفته بود کل قران رو با معنی حفظ کنه باز چند روز قبل از تصادف در بیداری بوی خون شنیدم و احساس خطر کردم و شاید احساس وظیفه که باید خون ریخته بشه تا خونی ریخته نشه به یکی از بستگان شوهرم گفتم شما یه گوسفند می کشید من بعداً به شما پولش رو بدم ؟گفت نه بعد که چند وقت ازش پرسیدم یادتونه ..... با عجله گفت نه گفتم پس معلومه یادتونه کانال روانشناسی باموضوعات همسرداری وتربیت فرزند،رشدفردی با ویسها و کلیپهای مرتبط👇 @Ravanshenasee