eitaa logo
دورهمی رزمندگان گرمن
125 دنبال‌کننده
352 عکس
51 ویدیو
0 فایل
جمع آوری خاطرات و عکس های رزمندگان دوران دفاع مقدس روستای گرمن ارتباط با ادمین @ze_ebrahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
سید عبدالله حسینی از روستای قلعه محمدآقا مقر قائمیه دزفول عملیات کربلای پنج ۱۳۶۵ خداقوت رزمنده 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
﷽ 🌸 سلام علیکم ،خوش آمدید 🌸 یادگاران دفاع مقدس رزمندگان گرامی روستای گرمن رزمندگان ارجمند ،هم دیاری مهربان اولین هدف از تشکیل گروه‌ دورهمی رزمندگان گرمن در فضای مجازی ✳️ دورهم جمع شدن مجازی همرزمان از جای جای ایران اسلامی ست، که البته یکی از برکات آن، دیدن همرزمانی است که حتی بعد از پایان دفاع مقدس همدیگر را ندیده و از حال همدیگر خبر نداشتیم رزمندگانی دعوت شدند اما هنوز هم باید بگردیم رزمندگان گرمنی در شهر های مختلف ایران اسلامی را بیابیم، آنان دلشان پَر می‌زند برای همرزمانشان، ** *از راهشون* *از رسمشون* *از هدفشون* *از اخلاقشون* *رفتارشون* *کردارشون* *از عبادت هاشون* *شب زنده داری هاشون* 🌹 ترویج فرهنگ ایثار و شهادت  ✳️ گردآوری اطلاعات و خاطرات رزمندگان، شهدا ، آزادگان ،خانواده معظم و جانبازان  🇮🇷 ببان فرمایشات رهبر معظم انقلاب 🔸بیان خاطره جنگ دوران دفاع مقدس 🔹بیان خاطرات فعالیت‌های بسیج 🔸تجدید خاطره با شهدای عزیز 📸 ارائه و به اشتراک گذاشتن عکس های دوران دفاع مقدس و فعالیت های بسیج ⛔️ از خودداری کنید چون همه ما گروه و کانال های مختلف مذهبی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و . . . . . داریم 🔹سپاسگزار یادگاران دفاع مقدسی هستیم که به گروه احترام می‌گذارند، و ما را در اجرای آن یاری می‌دهند. 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
محمود بیاریان و رضا قنبری رزمنده زنجانی موذن و مکبر در تبلیغات لشکر۱۷علی ابن ابیطالب علیه السلام احتمالا بعدها شهید شد سال ۶۳ ارسالی از اسماعیل صفری 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
✍ خاطرات محمدرضا امینی قسمت 1⃣ یادم میاد بعدازظهرهای هرروز دورهمی ما باتفاق خیلی ازدوستان مثل مجت
✍ ادامه خاطرات محمد رضا امینی قسمت 2⃣ بعدازنمازمعمولا اگرمناسبتی نداشت بادوستان میرفتیم کتابخانه حدود یک ساعتی بودیم بعد به منازل‌ میرفتیم. معمولابنده باتفاق وحسین اکبری تا قلعه میانه میرفتیم کنارتراس برق.تازه دورهمی ما سه نفر شروع میشد تا پاسی ازشب، یادم میاد یک شب داشتم میرفتم خانه خواستم طبق معمول درهول بدم باز کنم دیدم در بسته از پنجره ای که داخل قلعه وجود داشت نگاه کردم دیدم برق های خانه مان خاموشه ساعتم نداشتم ولی خیلی زمان گذشته بود.در زدم در و باز نکردند. چارهای نداشتم رفتم بطرف منزل محمودشان داشتم میرفتم دیدم هم جلوی مسجد قلعه میانه این طرف و آنطرف میره تا منو دید با هم زدیم زیرخنده . گفت درب منزلمان بستن. خجالت میکشم درب بزنم همینطور داشتیم صحبت میکردیم که دیدیم از زیر مکتب خانه که مسیر منزل محمودشان بود یکنفرفانوس بدست آمد متوجه شدیم مادر خدا بیامرز محمود ظاهرا دلش نیامده بود محمود بلاتکلیف بیرون باشه دلواپس بود تشرهای مادرانه زد به هردومان ، خیلی شرمنده شدیم.باتفاق محمود رفتیم منزلشان بدون شام خوابیدیم تا صبح بعدازنماز صبح من رفتم منزلمان اول مادرم با من سرسنگین بود فهمیدم که ظاهرا دیشب که منزل نرفته بودم خوب خوابش نبرده بود وبا رفتارش منوخیلی شرمنده کرد که این رفتارها باعث شد منبعد ما به بیرون رفتن ها و به موقع منزل رفتن خیلی مقید بشیم. (اینهم بگم آن زمانها مغرب که میشد نماز که میخواندن بلافاصله شام و زود میخوابیدن ) ✍ .......
هدایت شده از اطلاع رسانی گرمن
هر روز میگن : سلام علیکم صبح‌ بخیر ... قرارهامون یادتون نره: برای کار کنید و به او کنید ، مثل ما ... 🏝🌹🏝🌹🏝🌹 🔰 امروز روز 🌹محل شهادت: هفت تپه بمباران هوایی آشپزخانه تیپ ۱۲ قائم آل محمد عج 🌹تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ 🌹 حاج محمد علی کاظمی 🌹 محمد باقر صفری 🌹 محمد جعفر صادقی 🌹 حاج نوروزعلی قربانی 🌹🌴🌹🌴🌹🌴 🇮🇷﷽ عضویت در کانال اطلاع رسانی گرمن در ایتا https://eitaa.com/garman_shahrood
به اطلاع کلیه برادران وخواهران گرامی میرساند: کسانی که خاطر یا عکس از گرانقدر و گرمن دارند به آی دی اینجانب بفرستند و اگر می تواند مطالب بگذارند اعلام نمایند تا به عنوان مدیر تعیین شوند و مطلب و عکس ها را خودشان در کانال قرار دهند آی دی @ze_ebrahimi
اسماعیل صفری شهید رضا قنبری زین العابدین ابراهیمی ارسالی از اسماعیل صفری 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
اسماعیل صفری زین العابدین ابراهیمی ارسالی از اسماعیل صفری 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
شهید رضا قنبری ارسالی از اسماعیل صفری
دورهمی رزمندگان گرمن
خاطره ای از #شهیدعلی_اصغرترابی امام خمینی ره در دهه ۵۰ شمسی در پاسخ به سوال مامور ساواک که از او
خاطرات علی اصغر قریب مادرم نقل میکند : زمانی که خبر علی اصغر را می‌دهند  ؛  فقط به آخرین مهمانی که برادرش در کنارش بوده است فکر میکرده ؛  به  شام آخرین شب قبل  از برگشتن به جبهه که گویا آخرین مهمانی خواهر از برادرش بوده است. در پیچ و خم افکارش با خودش تکرار میکرده دیدی مادر راست گفت.... زیرا مادرش می‌گفت : اینبار  علی اصغر دیگر برنمی‌گردد . بالاخره شب ۱۳۶۵/۱۲/۲۵ من چشم به این دنیا گشودم... آنشب برای خانواده من گویا شبی عجیب بوده است... انگار دوهفته قبل مراسم  چهلمین روز از (علی اصغر) بوده  و چندین نفر از فامیل در منزل پدر بزرگم نشسته بودند . پدرم از شاهرود به گرمن می‌رسد و یک راست به منزل پدرخانمش می‌رود و خبر را اینگونه بیان می‌کند بچه سالم و  پسر هست..... به گفته دایی احمد دیگر انگار بابا بچه اش نشده و پسر از دست نداده است !!!! از فرط خوشحالی و با چشمانی اشک آلود و صدایی بغض آلود از ته دل  فریاد می‌زند علی اصغر....علی اصغر.....خدا علی اصغرم رو به من برگرداند...و نام من؛ هم نام دایی شهیدم شد. همواره پدر بزرگ به دایی ها و مادرم میگفت اگر خداوند به شما هر فرزند پسر عطا کرد از من بابت نامش سوال نکنید چون نام آنها معلوم هست  فقط .... 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman
دورهمی رزمندگان گرمن
خاطرات علی اصغر قریب مادرم نقل میکند : زمانی که خبر #شهادت علی اصغر را می‌دهند  ؛  فقط به آخرین
خاطرات علی اصغر قریب خاطرم هست کلاس سوم ابتدایی مدرسه مهدیه گرمن سرکار خانم محمدی یکی از  همان معلمینی که را در داخل مدرسه از راهی جبهه کرد معلم من شد. در لیست حضور و غیاب روزانه بلا استثنا هر روز وقتی به اسم من میرسید یک مکث چند ثانیه ای معنا داری می‌کرد و می‌گفت علی اصغر ترابی....... من هم بی درنگ میگفتم حاضر. 🇮🇷﷽ دورهمی رزمندگان گرمن https://eitaa.com/Razmandegan_garman