🍁🌷🍁🌷
🌷🍁🌷
🍁🌷
🌷
#خاطره
حدودای ساعت یک بامداد براش عکسِ حرمِ #ارباب رو فرستادم
گفت ان شاء الله طلبیده بشیم
قرار بود بعد از برگشتنش از #سوریه
با رفقاش #اربعین #کربلا بره
اما زودتر از رفقاش نزد ارباب طلبیده شد..
البته #طلبیده_شدنی_ابدی...
فکر نمیکردم یه روزی #فاصله بینمون بشه از زمین تا آسمون...
چقدر زود طلبیده شدی...
محمدرضا جان
نزد ارباب ماروهم دریاب...
#رفیق_شهیدم
#قهرمان_من
#شهید_محمد_رضا_دهقان
#شهادت
#عاشقانه
#خدا
#کپی_مطالب_کانال_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
@shahed_sticker۵۲۶.attheme
156.6K
• #تم_فانتزی 📲
• #تم
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
💠طلبــهها از آیتالله بهــاءالدینی
درخواست درس اخلاق کردند.
ایشـان فـرمــودند:
"بــروید ❤️صیاد شیــرازی❤️ شوید،
اگر صیــاد شیــرازی شدید هم
دنیـــا دارید و هـم آخـرت..."
#آیت_الله_بهاء_الدینی
#طلبه
#شهید
#صیاد_شیرازی
#کپی_مطالب_کانال_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
مداحی آنلاین - منم و هوای تو - حسین خلجی.mp3
2.29M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
💚💔💚
🍃منم و هوای تو
🍃هوای قشنگ ترین دقیقه ها
✌️🍁💔😭💔🍁✌️
🎤 #حسین_خلجی
⏯ #نوآهنگ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
#دلتنگ 🖤
#دلتنگی 💔
#حرم 💚
#پیشنهاد_دانلود ✌️
#التماس_دعا 🌺🍁🌺
#شبتون_کربلایی 🌚🍁🌚
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 💚💔💚 🍃منم و هوای تو 🍃هوای قشنگ ترین دقیقه ها ✌️🍁💔😭💔🍁✌️ 🎤 #حسین_خلجی ⏯ #نوآه
💔🍁💔🍁💔
🍁💔🍁💔
💔🍁💔
🍁💔
💔
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلاتو
😔😔😔😔
دلتنگم آقا...
#عاشقانه
•{☺️👌}•
•| فقط مال خـــــ🙃ــــودمی ..
•| خـــــــ😄ـــــنده هاتــ🙃ـــــ
•| طــــــرز نگـــ👁ـــاتـــــ
•| تمــــامــــــ حــــــجــــــــــــم قـلـ💛ـ💚ـ💙ـ💜ـ❤️ــبت
•| تمــــام 👻ـروح° و فکـــ🤔ـــرت
•| تــمــــــ😌ــــــام تـــ✌️ـــو
•| ســـهــ✊ــم مــ🙃ـــنه
•| هیـچ وقـــــت
•| ازم دور نشـ😔ــو
•| تو برای مــــ🙃ــــن همـه ی دنیـ🌎ـایی
#همسرانه
#همسنگر
#عاشقانه_مذهبی
#مذهبی
#عشق
#کپی_مطالب_کانال_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
تو جامعہ ای که ...
بعضی از پسـرا
چفیه میزارن و
مدافع حـ♡ـــرم میشن
هسـتن
🌺ـدختـرایی که
چــ✿ــادر میپوشن و
مــــدافع حیــ😊ــا میشن .
#چادر #چادرانه #حیا #دختر #دخترانه #حجاب #محجبه #مدافع_حیا #مدافع_حرم #پسر
#کپی_مطالب_کانال_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
به توکل نام اعظمت
🌹🌹بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم🌹🌹
🌅صبح خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا
❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
چند روز بعد از #عملیات بود...
یه نفرو دیدم که 🗒ـکاغذ و ✏️ـقلم دستش بود...
هر جا می رفت همراه خودش می برد...
🤔🤔🤔
از یکی پرسیدم...
این بچه چشه...
😳😳😳
گفت...
آر پی جی زن بوده...
توی عملیات اون قدر آر پی جی زده که دیگه نمی شنوه...
😔😔
باید براش ✍ـبنویسی تا بفهمه...
😢😢
👂ـگوش هاش رو داد تا 👁ـچشم و 👂ـگوشمون باز بشه...
#چشم و #گوش مون که باز نشد هیچ...
😞😞😞
بماند...
😭😭😭
#شهدا_شرمنده_ایم
#شهادت
#شهدا
#عاشقانه
#کپی_مطالب_باذکرصلوات_هدیه_نثارشهداآزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
🌹🌹بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیم🌹🌹
🌺 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌺
🌹 #معرفی_شهید🌹
✋نیت کنید و حاجتهاتون رو طلب کنید مهمان #شهید_مسعود_گنج آبادی
🔵 حاجت ها رو از شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
برای آشنایی بیشتر شهدا در نشر مطالب کوشا باشیم
زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،
بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#معرفی
#معرفینامه
نام: مسعود
نام خانوادگی: گنج آبادی
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: 1338-06-04
محل تولد: مشهد
تاریخ شهادت: 1362-01-24
محل شهادت:شرهانی
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#زندگینامه
مسعود گنج آبادى در چهارم شهريور ماه سال 1338 در #اراك به دنيا آمد.
شش ساله بود كه به علّت انتقال پدر(حسين)، به همراه خانواده به #خرّمشهر رفت.
در سال 1344 پا به مدرسه گذاشت. سال اوّل ابتدايى را در #دبستان #شاپور_خرّمشهر گذراند و بعد از حدود سه ماه به #دبستان_راه _آهن #اهواز(#سرلشكر_انصارى ) رفت و به علّت انتقال مجدّد پدر - كه در آن موقع #كارمند راه آهن بود – به #مشهد عزيمت كرد.
سال دوّم را در دبستان حسن على منصور(شهيد بخارايى فعلى واقع در احمدآباد) گذراند. دوران #راهنمايى را در مدرسه اميرعلى شيرنوايى مشهد و دوران #دبيرستان را در دبيرستان ابن يمين (شهيد حكمت فعلى) گذراند. درسهايش در طول دوران تحصيل خوب بود و مربّيان و معلّمين از او راضى بودند. قبل از سنّ تكليف، فرايض مذهبى اش را انجام مى داد و #قرآن_مجيد را در كودكى آموخت.
#مدل_سازى و #نقّاشى از علايقش بود.
برادرِ مسعود نقل مى كند: «در دوران كودكى، من و مسعود از وسايل اضافى منزل مثل قرقره و باطرى به عنوان دوستون سرباز خودى و دشمن استفاده مى كرديم و در خيال و عالم كودكانه با يكديگر مى جنگيديم و در همان دوران، او اكثراً در صف خودى بود و تمايل نداشت به عنوان دشمن باشد.»
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#زندگی_نامه
او #فعّال و پر جنب و جوش بود.
و از همان كودكى در بازيها، به #راستگويى و #صداقت خيلى حسّاس بود و دروغ گفتن باعث ناراحتى اش مى شد.
در اواخر سال 1356 زمزمه هاى #انقلاب در #كشور بلند شد و چون برادر بزرگ مسعود از زمان دبيرستان عليه رژيم مبارزه مى كرد، آمادگى بيشترى براى پذيرفتن حكومت اسلامى در خود داشت و با اوّلين پيام امام(ره) و #روحانيّت، فعّاليّت خود را در مدرسه آغاز كرد كه آشنايى مسعود با انقلاب قبل از پيروزى و قبل از اينكه نهضت علنى شود، از طريق برادرشان شروع شد.
در #جلسات و #مراسم_مذهبى_سياسى كه قبل از پيروزى به صورت مخفيانه انجام مى شد، شركت داشت و از انجام دادن هيچ كوششى براى استقرار #نظام_جمهورى_اسلامى و سركوبى عُمّال رژيم شاه دريغ نداشت. در درگيريهاى ميان #عمّال_شاه و #حزب _اللّه از جمله: مراسم سخنرانى، تحصّن در دانشگاه، كمك به #مجروحان در #بيمارستان امام رضا(ع) و #راهپيمايى و درگيرى چهار راه #شهدا شركت داشت.
با علنى شدن انقلاب، همگام با ساير آحاد ملّت #حزب_اللّه در #تظاهرات شركت مى كرد. مسعود به خاطر خوش خط بودن، پيامها و اعلاميه هاى امام(ره) را مى نوشت و #توزيع می كرد و نيز بر روى ديوارها #شعار نويسى مى كرد. او نيمه هاى شب به پشت بام مى رفت و نداى اللّه اكبر سر مى داد.
تحوّل روحى او از سال 1357 شروع شد.
در چندين #مسجد و #پايگاه در بخش فرهنگى و واحد پرسنلى فعّاليّت داشت؛ از جمله عضو #بسيج_پايگاه_مسجد_توفيق و #مسجد_سجاد(ع) و #مسجد_جواد_الائمه(ع) بود.
در كشيكهاى شبانه شركت مى جست و در فعاليتهاى فرهنگى - تبليغى به خاطر مهارت در #خطّاطى و #نقّاشى فعّاليّت گسترده اى داشت. در انجمن اسلامى دبيرستان شهيد حكمت فعّاليّت داشت و از پايه گذاران انجمن و عضو فعّال بسيج بود.
تا اينكه سال آخر دبيرستان را تمام كرد و در سال 1358 ديپلمش را گرفت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
در #شناسايى افراد #ضدّ_انقلاب فعّاليّت مستمر داشت و با بحث و گفتگو سعى بر #ارشاد افراد نا آگاه مى كرد.
پدرش #خاطره اى را در اين خصوص اين گونه نقل مى كند:
«قبل از شروع جنگ و در زمان درگيرى حزب اللّه با اشرار و ضدّ انقلاب، همراه #شهيد_چراغچى در خيابان كوهسنگى با منافقين درگير شد.
ضدّ انقلاب چندين بار او را تهديد كرده بود كه روزى او را هدف گلوله قرار خواهد داد، امّا شخص ديگرى را به طور اشتباه مورد اصابت قرار دادند و شهيد كردند.»
وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى مدّت كمى با كاركنان كميته انقلاب اسلامى(دادگاه ويژه مواد مخدّر) همكارى كرد و در سال 1360 عضو #سپاه_پاسداران شد.
در ابتدا به طور موقّت عضو بود و سپس به صورت رسمى در آمد.
وى اكثر اوقات فراغتش را با #جهاد_سازندگى همكارى مى كرد.
بيشتر تابستانها براى همكارى با جهاد سازندگى و دروى گندم به روستاها مى رفت و در خدمات رسانى به روستاها از قبيل:
ساختن حمّام و مراكز بهداشتى فعّاليّت بسيار داشت.
به #ورزش، به خصوص #كوهنوردى علاقه بسيار داشت.
در رشته جودو موفّق به دريافت كمربند شده بود.
به #مطالعه كتابهاى علمى - مذهبى به خصوص كتابهاى شهيد مطهّرى علاقه وافرى داشت.
كتابهاى آموزش نظامى و كتابهاى سياسى را نيز مطالعه مى كرد.
چون در بخش فرهنگى سپاه بود، بيشترين مطالعه را در آن مكان داشت. علاوه بر اين به خطّاطى و طرّاحى و #گلسازى با خمير و #گلكارى نيز مى پرداخت.
در واقع هر كارى را كه براى #جذب و #ارشاد ديگران مؤثّر مى دانست،
فرا مى گرفت و به بهترين شكل انجام مى داد كه در واقع انجام كارش هدفدار بود.
به خواندن به موقع #نماز مقيّد بود و صبحها زودتر از ديگران بر مى خاست و سايرين را بيدار مى كرد و همواره ديگران را براى نماز به موقع تشويق مى كرد.
بيشتر، نمازهايش را در مسجد مى خواند.
نمازهايش طولانى بود و در خلوت انجام مى شد و حالاتى عرفانى - معنوى داشت. در جلسات مذهبى به خصوص #دعاى_كميل و #نماز_جمعه و #جماعت شركت مى كرد. #نمازهاى_نافله و شب را با #تواضع و #فروتنى به جا مى آورد و نيمه هاى شب به راز و نياز با #خدا مى پرداخت.
به #نماز_غفيله اهميّت بسيارى مى داد و آن را ترک نمى كرد.
و در مشكلات، به خدا #توكّل مى كرد و نماز مى خواند. به #قرائت_قرآن علاقه بسيار داشت و در دوره هاى قرآن حضور مى يافت.
به #ائمه_اطهار(ع) به خصوص #حضرت_زهرا(س) بسيار علاقه مند بود.
در #عزادارى ائمه(ع) به خصوص ايّام عزادارى امام حسين(ع) شركت فعّال داشت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#تخصص و علاقه در بسیاری از کارها داشت در #عكّاسى #نجّارى ساخت #وسايل_تزئین_چوبى #برق_كشى #سیم_كشى و #تعمير_لواز_منزل نيز علاقه نشان مى داد.
بچّه ها را بسيار دوست مى داشت و هميشه سعى در سرگرم كردن آنان داشت.
فردى #اجتماعى بود و در عين حال از مسائل فردى نيز غافل نبود.
ايشان تمام همّ و غمّ خود را صرف #مطالعه، #كارهاى_هنرى و اداى #فرايض_دينى مى كرد.
به امام(ره) علاقه بسيارى داشت و ايشان را نماينده #امام_زمان(عج) مى دانست و عقيده داشت امام آمده است تا راه را به انسانها نشان دهد. اوامر ايشان را اطاعت مى كرد و ديگران را نيز به اين كار تشويق مىكرد. از پيروزى انقلاب بسيار خوشحال بود و براى حراست از آرمانهاى نظام جمهورى اسلامى، از هيچ فعّاليّتى دريغ نداشت.
او همواره در حال مبارزه با نفس و پرورش روحى و معنوى خود بود و سعى مى كرد لحظه اى از ياد خدا غافل نباشد. اغلب از تشك و لحاف، براى خوابيدن استفاده نمى كرد و روى زمين مى خوابيد و بدين ترتيب روز به روز بر غناى روحى و معنوى خود مى افزود. اين سير تكاملى وى ادامه داشت تا جنگ تحميلى شروع شد.
شركت در جبهه را فريضه مى دانست و مى گفت: «همان طور كه پيشوايان دينى ما و حضرت على(ع) و امام حسين(ع) براى بقاى اسلام و حفظ و حراست از جان و ناموس و مال مسلمانان جنگيدند و به شهادت رسيدند، ما هم بايد از خود گذشتگى نشان دهيم و در جنگ شركت كنيم. بايد از حريم جمهورى اسلامى ايران دفاع كنيم تا مبادا ذرّه اى از خاك وطن اسلامى به دست اجانب بيفتد.»
به نداى امام خمينى(ره) لبيك گفت و به عنوان مسئول پرسنلى و مأمور جذب و تحقيق برادران سپاه و تحت مأموريت شناسايى نيروهاى متخصّص و كارآمد بسيج براى جذب به سپاه، به منطقه جنگى رفت و در آنجا با سمت مسئول پرسنلى لشكر 5 نصر خدمت كرد.
پنج بار به جبهه رفت.
اولين بار از طريق بسيج عازم #هويزه شد و سه ماه در آنجا بود و پس از مرخّصى، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامى درآمد. مجدد به منطقه بازگشت و مدّتى در بستان حضور داشت. بعد از آزاد سازى بستان، ايشان #فرمانده #گروهان_شهيد_عليمردانى بود و به علّت اينكه در قسمت #پرسنلى سپاه مشغول خدمت شد، گروهان تحت امرش را تحويل داد. پس از سه ماه به مرخّصى رفت و در سوّمين اعزام با قبول سمت #فرماندهى_گروهان_النّازعات در منطقه تنگه چزّابه حضور پيدا كرد و در تاريخ 22 بهمن ماه سال 1360 در حمله #تنگه_چزّابه از ناحيه پا بر اثر اصابت تركش، مجروح شد و مدّتى را نتوانست به جبهه برود. او به پشت جبهه و سپس به مشهد منتقل شد. و حدود سه ماه بسترى شد.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
دارای خصلتهای خوب و فراوانی بود که هر چه گفته شود باز هم کم است
کمکم به خانواده و مادر در امر کارهای خانه اعم از شستشوی لباس خرید و تمام دوستان آشنایان اقوام حس خوبی نسبت به این شهید عزیز داشتن
از دروغ غیبت به شدت بدش می آمد...
و و و...
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خاطره
#پدر
آرزوى پيروزى اسلام و شهادت از آرزوهاى هميشگى او بود.
پدرش مى گويد: «روزى در تراس منزل، رو به قبله ايستاده بوديم. به او گفتم: فرزندم، منطقه #معلول شدن، #اسير شدن و حتّى #شهيد شدن دارد.
او گفت: پدر جان من همه اين مسائل را مى دانم، ولى بايد براى #پاسدارى از خون شهدا و انقلاب به جبهه برويم.
بايد به دستورات رهبر انقلاب گوش دهيم. و همان طور كه امام حسين(ع) نيز در راه اسلام شهيد شدند و با خون خودشان نهال اسلام را آبيارى كردند،
ما هم بايد همان طور باشيم. شايد اين #افتخار نصيب من هم بشود.»
او همواره به شهدا #غبطه مى خورد و مى گفت:
«خوش به سعادت آنان كه در طريق اللَّه به سعادت جاودانه دست يافتند.»
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#نحوه_شهادت
#زمان_شهادت
#مکان_شهادت
او مكرّر و با شوق فراوان مى گفت: «شب حمله، شب ديدار مهدى(عج) است.»
مسعود با يكى از دوستانش - ابوالقاسم اكرمى - هر كدام فرمانده يك گروهان از سپاه در شوش بودند كه در جريان اين برخورد و درگيرى، مسعود گروهان «والنّازعات» را فرماندهى مى كرد و ابوالقاسم اكرمى فرماندهى گروهان ياسين را به عهده گرفت. ساعت 13310/5 شب هر دو گروهان از دو طرف به صورت گازانبرى حركت مى كردند و پس از عبور از مواضع و خطوط دشمن و سركوب نيروهاى عراقى بازگشتند.
در حمله والفجر 1 - كه در 24 فروردين 1362 از منطقه شرهانى شروع مى شد در نزديكيهاى صبح و در هنگام بازگشت در خاكريزهاى سوم - جايى كه عراقى ها از تيربار هوايى استفاده مى كردند - بر اثر اصابت گلوله ضدّ هوايى به ناحيه سينه و قلب او در شيار تپه 103، به فيض عظيم شهادت نايل مى گردد.
در لحظات آخر از دوستانش خواست كه به مادرش بگويند، از او راضى باشد.
جسم مطهّر او را بعد از انتقال به مشهد، در 1 ارديبهشت 1362 تشييع كردند و در بهشت رضا(ع) به خاك سپردند.
آخرين بارى كه مسعود به جبهه مى رفت، شهادت در چهره اش آشكار بود. خانواده، دوستان و آشنايان آخرين ديدارشان را با او به خوبى به ياد دارند.
يكى از همرزمانش مى گويد: «آثار شوق و برافروختگى، در چهره او هويدا بود؛ شبيه آن حالتى كه در مورد ياران امام حسين(ع) و آن حضرت نوشته اند: و هرچه به لقاء معبود نزديك تر مى شدند، برافروخته تر و بشّاش تر بودند.»
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
پدر مسعود قبل از اينكه خبر شهادت فرزندش را بشنود، دريافته بود كه او شهيد شده است. چنان كه مى گويد: «موقعى كه مسعود شهيد شده بود خانواده در اهواز بودند و من خودم به آقاى حلاّجيان مراجعه كردم و سؤال كردم كه فرزندم كجاست؟ ايشان در جواب گفتند: حاج مسعود رفته است خطّ. شب هنگام موقع خواب او را ديدم كه گفت: ساكم در قسمت پرسنلى لشكر است و مقدارى وسايل و وصيّت نامه ام پيش آقاى مراد نژاد است و هنگامى كه صبح از خواب برخاستم، گفتم كه مسعود شهيد شده است و وقتى نزد آقاى حلاّجيان و مرادنژاد رفتم، آنها شروع به گريه كردند و اين خبر را دادند.»
او خود را در كنج قفس زندانى مى دانست و بالأخره پرواز ابدى نصيبش شد.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4