#فرمانده_دلها
تو آموزش یه بار که در منطقه حسابی عرق بچه ها رو درآورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت : نکنه فکر کنین که فلانی ما را #آموزش میده ، من #خاک_پاهای شماهام .
من خیلی #کوچکتر از شماهام اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم.
ولی #دلش رضا نداده بود و با #گریه از همه خواست که دراز بکشن، همه #تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه، همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف #پوتین بچه ها و #خاکش رو می مالید رو #پیشانیش می گفت: من خاک پای شماهام .💔😥
#قهرمان_من ؛ #شهید_ابراهیم_همت
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
این #جمله بر سر برگ تمام دفترهایش دیده میشد:
«میخواهم لحظهای فراموش نکنم که در #محضر خداوند هستم و هیچگاه #گناه نکنم.»
یک شب سر نماز، سجدهاش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد.
بلندش کردم.
گفتم «مامان، تو را به #خدا این همه گریه نکن.
آخر تو چه ناراحتی داری؟» با چشمهای مشکی و قشنگش که از شدت #گریه #سرخ شده بود. گفت:
«مامان، برای امام خمینی گریه میکنم، امام تنهاست. به امام خیلی فشار میآید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد.
...
#زندگی
#زندگینامه
#زندگی_نامه
#گریه_سحرگاه
#مادر_شهید #محمد_معماریان
میگوید:
«محمد، 8 سال داشت.
یک روز #صبح از #خواب #بیدار شده بود و #گریه میکرد.
تعجب کردم.
فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد میکند.
کنارش رفتم و نوازشش کردم.
گفتم: چرا گریه میکنی؟
گفت:
هوا روشن شده و من نمازم را نخواندهام.
انگار خواب #مرگ رفتهام که #نمازم #قضا شد.
در حالی که محمد فقط 8 سال داشت،
اما نمازش هیچ وقت قضا نمیشد.»
وای به حال ما که کوچیکترین گناهمون قضا کردن #نماز هامونه
😔😔😔
اسمش را در #بسیج نمینوشتند
#خانم_منتظری
ادامه میدهد:
«خودم مدتها #سابقه #مسئولیت در #بسیج را داشتم
و #پایگاه_حضرت_زهرا سلامالله علیها در #قم را مدیریت میکردم.
ولی اسم #محمد را در بسج نمینوشتند و میگفتند سناش کم است.
خودم دستش را گرفتم و به پایگاه بسیج رفتم.
گفتم:
حالا یک بچهای هم میخواهد #پناهنده #اسلام شود، شما نگذارید. ⁉️
دوست دارید ما مادرها بچههایمان را توی #بغل بگیریم؟
پس چه کسی از این #مملکت #مواظبت کند؟
اصرار کردم.
قبول نمیکردند.
گفتم:
#امام_حسین علیهالسلام هم زن و بچهاش را به #کربلا برد و #فداکاری کرد.
حالا شما این پسر #نوجوان را قبول نمیکنید،
روز #قیامت جواب #سید_الشهدا علیهالسلام را چه خواهید داد؟
به هر زحمت و زوری بود، اسم او را در پایگاه #بسیج_مسجد_المهدی_قم نوشتند.
تقریبا 13 ساله بود که پایش به جبهه باز شد.
در حالی که پدرش هم از پنج سال قبل در جبهه خدمت میکرد.»
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وصیت_های_سحرگاهان
#خانم_منتظری
با #نقل #خاطرات آن شب میگوید:
«محمد گفت که من دیگر از #جبهه برنمیگردم
و این #آخرین_دیدار ماست.
به #احتمال زیاد #جنازه من برنمیگردد
و ممکن است اگر برگشت، سر نداشته باشم.
فقط #دعا کن که از #امام_حسین علیهالسلام جلو نیفتم.
اگر #شهید شدم و راضی بودی،
آن کفنی را که از #مکه برای خودت آوردهای
و با آب #زمزم شستوشویش دادهای،
به تنم بپوشان و #شال_سبزی را که از #سوریه آوردهای به گردنم بیاویز.
#گریه نکن
و اگر گریه کردی جلوی چشم دیگران نباشد.
در تنهایی هر چه خواستی گریه کن.»
قرص و محکم، تمام حرفهایش را شنیدم. #صبح شده بود. #نماز خواندیم و رفتیم دنبال کار و بارمان.»
#وصیت
#وصیتنامه
#وصیت_نامه
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#برو_بچه_جان!
#مادر_شهید نوجوان قمی
از روزی که محمد برای آخرین بار خانه را ترک کرد، میگوید:
«وقتی آماده شد که برود، نگاهی به من کرد و گفت: محمدت را خوب نگاه کن. چیزی نگفتم
نگاهش کردم
از نگاه قاطعم فهمید که اهل #گریه و #زاری نیستم
رفت و در #قاب در خانه قرار گرفت.
بلند گفت:
دیدار ما به قیامت.
محمدت را نگاه کن!
گفتم: برو بچهجان! تو را به #علی_اکبر #امام_حسین علیهالسلام بخشیدم.
رفت و کمی آنطرفتر ایستاد.
باز گفت: رفتم ها! نمیخواهی محمدت را برای بار آخر نگاه کنی؟
داد زدم: برو بچه! تو را به #قاسم و #علی_اصغر بخشیدم.
قرار نیست وقتی چیزی را دادم، پساش بگیرم.
رفت. 21 روز بعد، خبر #شهادتش را آوردند.
در حالی که 16 سال و 3 ماه داشت.
❤️❤️❤️❤️
چنین مادرهایی ما داریم ک حتی برای کشور ناموس اهل بیت از جون خودشون فرزنداشون میگذرن
ـعاشـ💖ـقتونم مادران عزیز😍😍
#مادر
#فرزند
#پسر
#مادر_و_فرزند
#مادرانه
❤️❤️❤️
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
خودم
پسرم را به #خاک سپردم
ا#مادر_شهید میگوید:
«وقتی #جنازه را آوردند، سه روز در #نهر_خیّن در #شلمچه مانده بود.
سه روز هم در #معراج_الشهدا نگه داشته بودند تا پدرش از #جبهه برگردد.
یک روز هم طول کشید تا کارهای #تشییع و #تدفینش انجام شود.
یعنی جمعاً 7 روز از شهادتش میگذشت.
#کاسه سر محمد خالی بود و فقط #صورت داشت.
توی کاسه خالی سرش، پر بود از #پنبه که #دندانها و #زبانش لابهلای پنبهها بود.
جنازه را خودم توی #قبر گذاشتم و خودم تلقینش را خواندم.
وقتی دستم را از زیر سرش برداشتم، #خون تازه دستم را رنگین کرد.
دستم را نشان جمعیت دادم و گفتم: ببینید بعد از هفت روز خون تازه از سر محمدم جاری است.
اما #گریه نکردم.
محکم و استوار همه کارهایش را انجام دادم و آمدم بیرون.
بعد هم که #دفن شد، روی قبر ایستادم و با #استعانت از #عمهام #حضرت_زینب سلامالله علیها، سخنرانی کردم.
به این #امید که در ساعات آخر عمر ما خانم از ما راضی باشد.»
جالب اینجاست که خودش قبل از #اعزام آخر به #دامادمان گفته بود که این #قبر من است و دقیقا در همان نقطه به خاک سپرده شد
#شهادت
#شهیدانه
#شهادت
#عاشقانه
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#حدیث
#حدیث_روز
🏴 #امام_رضا سلام الله علیه:
♦️چون #ماه_محرم
می رسید،
کسی پدرم را #خندان نمی دید
و #غم و #افسردگی
بر او غلبه می یافت
تا آن که ده روز از محرّم می گذشت ،
روز #دهم_محرّم
که می شد ،
آن روز ،
روز #مصیبت و #اندوه و #گریه پدرم بود.
📚 امالی صدوق ،
🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃🌺🌸🍃
#محرم
#عزا
#ماتم
#عاشورا
#کربلا
#کوفه
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
zahra.bano سرباز:
#حدیث
#حدیث_روز
#امام_صادق میفرمایند
جد ما حسین (ع) هنگامی که به گریه کنندگان خود نگاه میکند برای آنان استغار میکند
واز جد پدر ومادر و برادر خویش میخواهد که آنها هم برای گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزای او استغفار کنند...
الکسیر العبادات فی اسار الشهادت
#نماز
#گریه
#استغفار
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
✅شخصی از #امام_صادق (ع) پرسید:
آقا جان!
جدتان امام حسین (ع) الان کجاست؟
🌸حضرت فرمودند:
چقدر #جثه تو کوچک است و چقدر #سوال تو بزرگ است!
بدن #مبارک امام حسین (ع) در #قبر است
اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا
نزد #جد و #پدر و مادرشان است
و نظر مبارک امام حسین (ع) به دو #مکان و #موضع است:
1⃣ به #زوار_قبرش
2⃣ به #مجالس_عزایش
آنگاه حضرت فرمودند:
امام حسین (ع) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند
که برای عزادارانش #استغفار نمایند تا #خدا آنان را بیامرزد.
...
👈در روایتی دیگر امام حسین (ع) فرمودند:
اگر #گریه_کننده بر من می دانست که چه #اجری نزد خداوند دارد
#شادی اش از #اندوهش بیشتر می گردید.
📚#منابع :
#چشمه_سار_عشق، ص 10
#قصص_الحسینیه، ص 72
#ماه_محرم
#محرم
#امام_حسین
#گریه
#عزا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خاطره
#خاطرات
حاجتم را از امام رضا (ع) گرفت
#دوست_شهید:
کارهای اعزامش جور نمی شد،
احساس من این بود که همه یک جوری دست به سرش می کنند از این موضوع خیلی ناراحت بود،
یکبار گفت:
دیگر به هیچ کس برای رفتن به #سوریه رو نمی زنم.
آن روز وقتی به #حرم_حضرت_رضا (ع) وارد شدیم
حال عجیبی داشت.
چشم هایش برق خاصی داشت.
وارد #صحن که شدیم رو به #حرم #سلام داد،
تا #پنجره_فولاد #گریه کنان با حالت تند راه می رفت،
خودش را چسباند به پنجره فولاد،
از قسمت خانم ها می دیدمش که زار می زد و می گفت:
ببین آقا دیگه #سرگردون شدم،
برای #دفاع از حرم #آواره ی شهرها شدم،
#رسوا شدم،
تو #مزار_شهدا انگشت نما شدم.
طاقت نیاوردم رفتم داخل حرم،
دلم خیلی برایش سوخت، یک #زیارت_نامه از طرف خودم برایش خواندم.
آمدم داخل صحن دیدم کمی آرام شده است.
نشسته بود رو به روی پنجره فولاد،
نزدیکش شدم بهم #لبخند زد، #تعجب کردم،
گفت:
حاجتم را گرفتم تا ماه دیگر #اعزام می شوم،
شک نکن.
محکم شده بود.
گفت:
امام رضا (ع) پارتی ام شد.
درست ماه بعد اعزام شد همانطور که امام رضا (ع) بهش گفته بود.
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
سینه تان بوی #شهادت ندهد #شهید نمی شوید
#همرزم_شهید:
در حال رفتن به #حرم_حضرت_زینب (س) بودیم که #حسین شروع کرد از شهادت گفتن.
می گفت:
اگه می خواهید شهید بشوید باید #خالص باشید،
به #مادیات #دنیوی #دل نبندید که میان سینه تان را بو می کنند اگه بوی شهادت می داد به بالا می برند.
اول باید از خود #بی_بی_زینب (س) و #ائمه_اطهار #طلب کنید
و دوم اینکه از همه چی این دنیا #پدر #مادر #زن و #بچه و #دارایی هایت #دل بکنی.
چون شهادت آسان نیست و شهادت را به هر کسی نمی دهند.
تنها کسانی به این #درجه_والا دست پیدا می کنند که #سعادت و #لیاقت اش را داشته باشند.
از #ماشین پیاده شدیم اشک در چشمانش #حلقه زده بود.
مسافت کمی را طی کردیم که رسیدیم به درب ورودی #حرم.
از #بازرسی که رد شدیم تا چشمش به #گنبد افتاد شروع کرد زار زار #گریه کردن.
بعد اینکه #زیارت کردیم و خواستیم برگردیم پاهایش شل شده بود.
نمی توانست راه بره.
می گفت: چجوری از این جا دل بکنم.
آخرش هم #برات_شهادت را همان شب گرفت.
#ارادت_خاصی به #علی_ابن_موسی_الرضا (ع) داشت که شب شهادتش هم مصادف شد با سالروز شهادت امام رضا (ع).
خیلی #صاف و #ساده و #اهل_اشک و #گریه بود.
هر زمان با خودش #خلوت می کرد به یک جا خیره می شد و اشک می ریخت.
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#فرازی از #وصیت_نامه شهید
#شهید_محمدعلی_جهان_آرا
«ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».
بارپرودگارا، ای #رب العالمین، ای غیاث المستغیثین
و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را #شکر می گویم که #شربت_شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی #فقیر و #حقیر و !گناهکار خود #ارزانی داشتی.
من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک #مشت #درد و #رنج دارم که بر این #صفحه ی #کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم.
خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم.
با تمام دردها و رنج هایی که بعد از #انقلاب بر جانم وارد شد #صبر و #شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، #نعمت آزادی را درک نکرده اند
چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
ای امام!
من به عنوان کسی که شاید #کربلای_حسینی را در #کربلای_خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛
ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، #گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند #ذلت و #خواری را...
#شهادت
#شهیدانه
#شهدا
#عاشقانه
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
.
غسلشداد
کفنشڪرد،
آنگاهنشست وَ
تنهابرایش #گریه کرد...😞
بعد آرامدرون #قبرش گفت:
زهرا...!
منمعلے...🥀
#فاطمیه 🏴
#مابچههایمآدرپھلوشڪستهایم💔
#خاکریز_خاطرات
چشماش مجروح شد و منتقلش کردن تهران
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
اقای دکتر مجرای اشک چشم سالمه؟؟
می تونم دوباره با این چشم #گریه😭کنم؟
دکتر پرسید:براچی این سوال رو می
پرسی پسرجون؟؟
محسن گفت: چشمی که برا امام حسین(ع) گریه نکند بدرد من نمی خوره😔
{خاطرات زندگی روحانی شهید محسن درودی}
#گریه_برای_امام_حسین
#خاطرات_شهدا
🥀🖤
@Refighe_shahidam313
🏴🏴🏴
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
قال الرضا (ع) :
كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا
و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه
عشرة ايام، فاذا كان اليوم العاشر
كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه
امام رضا (ع) فرمود :
هر گاه ماه محرم فرا میرسيد،
پدرم (#موسى_بن_جعفر) ديگر #خندان ديده نمیشد
و غم و افسردگى بر او غلبه ميافت
تا آن كه ده روز از #محرم میگذشت، روز دهم #محرم كه میشد، آن روز، #روز_مصيبت و اندوه و #گريه پدرم بود.
امالى صدوق، ص ۱۱۱
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
امام رضا علیه السلام:
هر که
روز عاشورا روز #سوگواری و #اندوه و #گریه اش باشد،
خداوند عزّ و جلّ روز قیامت را روز #شادی و #سرور او قرار دهد...
میزان الحکمه جلد7 صفحه 410
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام #حدیث #حدیث_روز
👇🥀👇🥀👇🥀👇
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
به روایت از همرزم شهید :
رفتار و شجاعت و خلق و خوی پسنديده او هنوز هم در دل همسنگرانش باقی است با آن #نمازهای خالصانه و #دعا و #گريه های #پرسوز و عارفانه به درگاه خدا خاطرات بسی به ياد ماندنی در دل همسنگران به جای گذاشته.
🍃🌷🍃
زرق و برقهای دنيا در حوزه معنويت و روحانيتی كه علی در آن به سر می برد جاذبه خود را از دست داده بود.
🍃🌷🍃
يك روز قبل از#شهادت خويش در حالی كه كفن بر تن پاك خود می پوشد اعلام می دارد كه فردا شهيد خواهم شد.😭
🍃🌷🍃
در شيرين ترين لحظات در تاريخ 1365/12/5# در منطقه شلمچه در ادامه عمليات كربلای 5 در حال سجده شربت گوارای شهادت را سر كشيد.😭😭
🍃🌷🍃
در# نامه ای به يكي از برادران خود می نويسد كه از فرمايشات رهبری پيروی كرده و همواره در زندگی خود صبر و تقوی را پيشه خود سازد چون صفات متقيان در ابتداي قرآن توصيف شده است و نمازهای يوميه را در اول وقت و با خشوع و فروتنی به جای آورید.
🍃🌷🍃
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄