شهید محمدرضا تورجی زاده، از بس که شیفته حضرت زهرا (س) بود، به سادات هم ارادت ویژه داشت.
گردانی داشت به نام یازهـــرا (س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.
داشت سوار تویوتا میشد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی میخواهم بیایم گردان یا زهرا.
گفت شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر میشود گردان مادرمان برایمان جا نداشته باشد؟
تا فهمید سیـّدم، پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت.
محمدرضا هم مداح بود هم فرمانده،
سفارش کرده بود روی قبرش بنویسند یازهــــــرا.
اونقدر رابطش با حضرت زهرا قوی بود که مثل بی بی شهید شد.
خمپاره خورد به سنگرش و بچه ها رفتند بالای سرش؛
دیدند ترکش خورده به پهلوی چپ و بازوی راستش.... 😓💔
خدایـــا
معیار سنجش اعمال خلوص است، من میدانم اخلاصم کم است،اما اگر مخلص نیستم، " امیــــــدوارم".🌿⭐️
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🦋
#روایت_عشق🌸
#شهیدانه🌹
@Revayateeshg
●برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با #عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(س) می کنم."
● هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی #مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟
📎فرماندهٔ گردان یازهرای لشگر 14 امام حسین(ع)
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
#خاطراتشهدا 🧡
#روایت_عشق 🌼
●ولادت : 1343 اصفهان
●شهادت : 1366/2/5 بانه ، عملیات کربلای10
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
بعضیا اَصلا آسِمونےاَن
موقتاً چَند روزے پیشِمٰان
زنْدگے رو براےِ نوکـَرے . . . .
مرگُ براےِ شھید شدن
میخوان.... 🧡
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالروز_ولادت
#روایت_عشق
@Revayateeshg
◽️برای #نماز اهمیت زیادی قائل بود.
آن را با مقدمات، آداب و مستحبات انجام میداد و بعد از نماز مشغول تعقیبات میشد. 🌸
از همان دوره نوجوانی سعی میکرد نماز را اول وقت و به جماعت بخواند.✨
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#نماز_اول_وقت
#روایت_عشق
@Revayateeshg
╰─┅─🍃🌼🍃─┅─╯
دارد دلِ مـا
از تو تمنای نگاهــی
محروم مگردان دل ما را ،
ڪہ روا نیـست . . . .
❤️#شهیـد_محمدرضا_تورجی_زاده
🧡#روزتون_شهدایی
💚#روایت_عشق
@Revayateeshg
اےشَهـید❤️
خـوب جَوانـے ڪردے
و بـہ پاے خـُدا
دلت💔راڪه گذاشتی
شَهیدشُدے
مےشودسُـراغِ مـن دل خَستـہهَـم بیایی؟
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالروز_شهادت
#روایت_عشق
@Revayateeshg
روز هفتم چله زیارت عاشورا💕
هدیه به :🌱
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#امام_زمان عج
#امامحسین ؏
@Revayateeshg
شهید محمدرضا تورجی زاده، از بس که شیفته حضرت زهرا (س) بود، به سادات هم ارادت ویژه داشت. گردانی داشت به نام یازهـــرا (س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.
داشت سوار تویوتا میشد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی میخواهم بیایم گردان یا زهرا.
گفت شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر میشود گردان مادرمان برایمان جا نداشته باشد؟
تا فهمید سیـّدم، پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت.
محمدرضا هم مداح بود هم فرمانده،
سفارش کرده بود روی قبرش بنویسند یازهــــــرا.
اونقدر رابطش با حضرت زهرا قوی بود که مثل بی بی شهید شد.
خمپاره خورد به سنگرش و بچه ها رفتند بالای سرش؛
دیدند ترکش خورده به پهلوی چپ و بازوی راستش...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg