#قرارصبحگاهی ✨🏴
#روایت_عشق 🖤🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
درست مے گویند
هر عمل، عڪس العملے دارد
مثلا ...
تُ مے خندے و
من مے میرم براے خنده هایت🌷
#شهید_مرتضی_عطایی
#روزتون_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
🌹 شهید همت، همیشه وقتی از منطقه به خانه میآمد و من در خانه نبودم، پشت در میایستاد و در را باز نمیکرد. من میگفتم: «شما که کلید داری پس چرا داخل نمیروی؟» میگفت: «نه عیال جان! دوست دارم شما در را برایم باز کنی. اگر شده ساعت ها هم پشت در میایستم تا شما بیایی و در را باز کنی.» یادم هست یکبار من مسجد بودم و وقتی بازگشتم دیدم کنار در ایستاده است. من گفتم: «میرفتی داخل.» گفت: «نه؛ مگر میشود من همسر داشته باشم و در را خودم باز کنم.»
#عاشقانههایشهدا
#شهیدابراهیمهمت
#روایت_عشق
@Revayateeshg
عاشقــان وقتـ نمازاست😍
اذان مے گوینـــد💞
#حے علے العاشقے🌙
#حے علے المجنونے🦋
#حے علے البندگـــے🌱
#روایت_عشق ❤️
@Revayateeshg
شب #عاشورا ، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد.
شروع کرد براشون به حرف زدن.
گفت:
« حر، شب عاشورا توبه کرد.
امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند.
بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»
نصف شب که شد.
گفت:
پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد.
بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.
گفت:
«حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم.
❤️راوی: همرزم شهید
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#شهید_سید_احمد_پلارک
#خاطراتشهدا
#روایت_عشق
@Revayateeshg
❤️#کلام_شهدا
🧡#روایت_عشق
💚#شهید_اسماعیل_خانزاده
لبیک یاحسین، یعنی از جان گذشتن!
نه اینکه از دور به آتش نگاه کردن و بعد از خاموشی خود را ناجی معرفی کردن...
@Revayateeshg
جاے شهید قربانی خالے که
همسرش میگفت:
هروقت از سوریه میومد
هیچ چیزی باخودش نمےآورد
میگفت:
من از بازارشام هیچ چیزی نمیخرم.
بازاری که درآن حضرت زینب رو چرخونده باشن خرید نداره
#شهیدروح_الله_قربانی
#یادش_باصلوات
#روایت_عشق
@Revayateeshg
╰─┅─🍃🌼🍃─┅─╯
وَمایےڪههمههستیمـــان
ازحسیــــݩبنعـــــلےاسٺ🖤
#امام_حسین
#روایت_عشق
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
@Revayateeshg
حاجحسن_جمالی_هوای_تو_کردم_هوای_چشماتو_.mp3
5.04M
🖤هوای تو کردم هوای چشماتو...
[🎤🎼]#مداحی_زمینه
[🎧🎼]#حاجحسنجمالی
[🏴🕯]#روایت_عشق
[🍂💔]#محرم
•┈•••✾•🖤•✾•••┈•
@Revayateeshg