اگه شد، دو رکعت نماز هدیه به امام حسین سلامالله کنین که ویژه به داد شبههزدهها برسن...
ایدهش یهویی به ذهنم رسید ولی موقعیت خوبیه...
(اونایی که شبههزده شدید نبودن و نیستن، آنچنان درک نمیکنن که چه برزخ و جهنمیه و چه بر سر جسم و روح و زندگی میاره، پس دلسوز هم باشیم و هم نوعامونو دعا کنیم🖤)
محرم 1.png
1.33M
🔔شبهه:
📌 چرا وقتی امام حسین سلامالله میدونستن که اگه برن کربلا شهید میشن، بازم رفتن و حتی خونوادهشون رو با خودشون بردن؟ این خودکشی نیست؟
#فایل_چاپی
#سلسله_شبهات_محرم
✅ پاسخ این شبهه را ببینید و به دوستان خود هدیه دهید 💡🌱
« کاری از مجموعهٔ رُنِشــا »
🆔 @Ronesha_ir تلگرام | روبیکا
Ronesha | رُنِشا
🔔شبهه: 📌 چرا وقتی امام حسین سلامالله میدونستن که اگه برن کربلا شهید میشن، بازم رفتن و حتی خونو
به فرموده رهبری، هیئت محل تبیینه.
و این مورد رو بارها در سخنرانیهاشون اشاره کردن و در دیدار با طلاب و روحانیون، مدام میگفتن یکی از راههای تبیین، پاسخ به سوالات جوانانه و این وظیفهی من و شماست.
حالا، تو این ایام تا اربعین که مدام روضه و هیئت هست، بهترین زمانه که شبهات و سوالات محرم رو که باعث لرزش دل جوون و نوجوون ما میشه و اشکشو خشک میکنه و تا جایی که آمار گرفتم کمترین هیئتی هست که برنامهای برای رفع شبهات داشته باشه جواب بدیم... پس بیایین به حد وسع خودمون این فایلو چاپ کنیم و دم در هیئت، مسجد، مصلی و هر جا که امکانش بود بچسبونیم یا بهدست نوجوون و جوون حاضر در هیئت بدیم که هم شبههی خودش حل شه و دلش قرص شه، هم بتونه جواب بقیه رو بده🌱✨
پس محتوا با ما
انتشار و چاپ با شما
تا کار جمعی نباشه، اثر نداره...
قطعاً هر کس اینکارو انجام بده، کاملاً در ثواب کار شریکه🦋
خب دیگه، علیعلی ببینم چه میکنید، اگه انجام دادین لطفا عکس یا فیلمشو واسم بفرستین:
🆔 @ZKordi1
میگن نوجوونامون دیگه امام حسینی نیستن و هیچ حُبی نسبت به اهل بیت ندارن...
حالا نوجوونامون در اوج بیتوجهی و برنامهی فرهنگی و دینی براشون نداشتن:
Ronesha | رُنِشا
خودجوش میگشتن اینور اونور و اینجوری ابراز ارادت میکردن. تو این محوطه اومدن و گفتن خواهر میشه اینجا پیش شهدا اجرا کنیم؟ مشکلی نداره؟ اذیت نمیشین؟ و منی که نوجوون این مدلی ببینم دوست دارم حلوا حلواش کنم گفتم نه نه اصلاً اجرتون با سیدالشهدا، بفرمایید... و بعد بهشون گفتم یه لحظه میایستین ازتون فیلم بگیرم؟ اشکالی نداره منتشرش کنم؟ چندتاش موندن اونور و گفتن باشه اشکال نداره... و این فیلمو گرفتم که بمونه به یادگار از همچین نوجوونای پا کارِ پاکِ امام حسینیمون🖤
دو چراغ اول روشن شد... الحمدلله🌱
تیم رنشا فقط تیم تحقیق و ادیت و نشر(مجازی) نیست... تکتک افرادیم که اینجوری مایه میذارن جزئی از تیمن و در تکتک کارا شریک🌼
سلام و رحمت خدمت ممبر پیگیر و پرتلاش رنشایی! خیلی خداقوت به شما بابت زمانی که برای خوندن و فهم شبهات میذارین✨ اما بله دقیقاً خوبیِ بینهایت واسه کسایی که تازه میخوان شروع کنن همینه که قشنگ از صفر شروع میکنه و خوشابحالتون که زود و به موقع به دستتون رسید، واسه من که خیلی خیلی خیلی دیر بود. یعنی من کارمو واسه شبهات و پاسخگویی شروع کردم و دوره شبههزدگیم تموم و بینهایت تازه شروع شد! :)))
و واسهی شبهه کتکزدن خب الحمدلله که جوابو پیدا کردین، ولی منتها به لطف ایتا دقیقاً همین شبهه یه صفحهش خود به خود حذف شده و ناقص شده!🥲 پس فایل PDFش رو پایین میذارم که کامل بخونیدش؛ انشاءالله همچنان در مسیر درست موفق باشید🍃
کتک زدن زن در قرآن.pdf
3.03M
🔔شبهه:
📌 کتک زدن زن در قرآن‼️😧
- در آیه ۳۴ سوره نساء به زدن زن،
توسط همسر اشاره شده! داستان چیه؟
#خوندنشبرهرزنشیعهایواجبه
✅ پاسخ این شبهه را ببینید و به دوستان خود هدیه دهید 💡🌱
« کاری از مجموعهٔ رُنِشــا »
🆔 @Ronesha_ir تلگرام | روبیکا
Ronesha | رُنِشا
یه وقتایی وظیفهت نشره، لایکه، فالوئه، حمایته. و اگه وظیفهتو انجام ندی، اینجا تو انحراف اون کسی ک
آیدی رنشا رو اتفاقی بیوی بعضیاتون دیدم و خیلی جالب بود که اینجوری دلی، تبلیغ کانال رو میکنین که دوستاتون یا اعضای گروههایی که توشون هستین کانالو ببینن و احیاناً یه خوراک فکری به یه شبههزده برسه ودلش آروم بگیره... ایدهتونو دوس داشتم تیم گمنام رنشا! :) اجرتون با صاحب کار...همین
Ronesha | رُنِشا
دو چراغ اول روشن شد... الحمدلله🌱 تیم رنشا فقط تیم تحقیق و ادیت و نشر(مجازی) نیست... تکتک افرادیم ک
الحمدلله چراغ سوم به مدد آقا امام حسین سلامالله هم روشن شد🌱
سلامتیِ رُنِشاییِ دغدغهمند صلوات!
Ronesha | رُنِشا
الحمدلله چراغ سوم به مدد آقا امام حسین سلامالله هم روشن شد🌱 سلامتیِ رُنِشاییِ دغدغهمند صلوات!
ایشون هم فایل سندیت غدیر رو چاپ کردن
هم فایل مربوط به شبهه محرم...
دمشون گرم!
هدایت شده از کانال علامه طهرانی
✅ نجات در مراجعه و تفکّر در صحیفۀ سجّادیه است
[سالکان إلی الله مخصوصاً عالمان دینی باید] با مزاولت و تدبّر و تفکّر در صحیفۀ امامالسّاجدین قبل از نزول در گور، به فکر خودشان بیفتند، و در فکر علاج و چارهای برآیند! وگرنه سوگند به خدا و مقام عزّت و جلال او که با این درسهای متعارف و معمول حوزوی بدون بررسی و محاسبۀ نفس و طیّ طریق و منهاج اولیای راستین که صحیفۀ سجّادیّه را نصبالعین قرار داده و با آن روح خود را صیقل و جلا زدهاند، کار از پیش نمیرود و نه خود و نه دیگران تمتّع و بهرهای نخواهند یافت.
📚 امامشناسی، ج15 ص48
🆔 @allame_tehrani
#دلانه
بعد از مدتها تونستم این قبرستون قدیمی رو برم. رفتم قسمتِ پرتِ قبرستون که پر از قبرای این مدلی بود. شکسته، بدون نام و نشون، و بعضاً فقط یه مقدار سنگای کوچیک دورشون بود که نشون میداد زیر این یه کوچولو تپههای پر از خار و خاشاک، یه زمانی کسایی جسمشونو گذاشتن و منتقل شدن. باقی قبرای جدید برخیهاشون پُر از تجملات و حتی چند طبقه بودن، ولی نمیدونن که هر چقدرم بخوای متفاوت جلوهش بدی، اصل همشون یکیه دیگه :)
کلاً این قسمت قبرستون، همیشه یه دور منو از این زمینِ بازی جدا میکنه و دوباره محکم میکوبه زمین.
باهاشون حرف میزنم، درد و دل میکنم، فاتحه میخونم، و بهشون میگم:
کسی سمت شما نمیاد نه؟ کسی اصلاً شما رو نمیشناسه و معلوم نیست برای چند صد سال پیشید نه؟ کسی به فکرتون نیست و هدیهای بهتون نمیده نه؟ عب نداره، من هستم... ولی شما هم برام دعا کنین که به دعاتون نیاز دارم.
بهشون میگم الان حالتون چطوره؟ در چه وضعین؟ راضیین یا پشیمون و حسرت زده؟ اصلاً شب اول قبرتون، لحظات انتقال و جداییتون از زندگیِ فیک اینجا، چطور بود؟ بهش فکر میکنم، تحلیل میکنم، تجسم میکنم، خودمو شبیهسازی میکنم، و اینجوری درونم یه زلزلهی چند ریشتری میشه و با یه حال متحول برمیگردم...
حالا فکرشو کن، یهویی به این شخص، و امثال ایشون، کلی هدیهی معنوی برسه و درجهشونو بالا ببره و کمکشون کنه!
- حالشونو خریدارم :)
اینکه یهو بعد چند صد سال، اینهمه آدم یادت کنن، عجیب حس خوشایندی داره، اصلاً شاید واسه خودمونم همین شدا! خودمونو که جاشون بذاریم، عمیقا حس خیرخواهی درونمون شروع به جوشش میکنه و ته ته ته دلمون به این شخص و اشخاص گره میخوره و با فرستادن یه فاتحه و هدیه معنوی، ما هم در کنار اونا خوشحال میشیم و اثر خوبشو تو زندگیمون میبینیم... این حال و هوا رو داشتن، قشنگه، عجیبه، جذابه، نه؟
پس بیا با خوندن یه فاتحه، و هدیه دادنش به افراد بینامونشون که کسی نمیشناسشون و برای سالها پیشن و یا باقیات صالحات خوبی ندارن، خوشحالشون کنیم.🌱
خلاصه که این قبرستونو جلوتر میرفتم که یهو میخکوب شدم. یه مزار سفید رنگ، که اسم دختری هم اسم من بود رو با رنگ آبی خوشرنگی که دوست دارم نوشته بودن و جدیداً فوت شده بود.
هیچی دیگه، انگار بالای سر قبر خودم ایستادم، قلبم تند میزد و خداروشکر کردم که هنوز فرصت دارم و تموم نشده.
و خونواده همین شخص هماسم، مجلس روضهی امام حسینسلامالله تدارک دیدن که ثوابشو به دخترشون هدیه بدن، و منی که اصلاً قرار نبود برم، یهو جور شد و رفتم و وقتی اسم اون شخص میومد، چای میدادن و... انگار مجلس ختم خودم شرکت کردم و حال عجیبی بود.
نمیدونم، ولی اگه بهم بگن کجا واست بهشدت تلنگر آمیزه و کنفیکونت میکنه و تغییرت میده و متحولت میکنه و محرکته که رشد کنی، بدون شک میگم: قبرستون، مخصوصاً پیش قبرای شکسته و قدیمی و بینام و نشون.
از این شبیهسازیای سازنده اگه شمام دارین واسم بنویسین، میخونم و ایده میگیرم...
https://daigo.ir/pm/THoTmf
۱- خلاصهش کنیم و بگیم: هذا من فضل ربی، و الا به مویی بندیم آخدا... همشو خودت لطف میکنی جلومون میبری و شیرینیشو میدی به ما و ما فکر میکنیم کی هستیم بابا! :)
۲- در رابطه با شبیهسازی؟ خب قبلا تو رنشا یه خلاصهای ازش گفتم ولی پاک کردم.(اونموقعی که سندورم دیلیت بیقرار داشتم) داستان از این قرار بود که با جمعی از شماها قرار شد از خانم فاطمهزهرا سلامالله الگو برداری کنیم. چطور؟ با شبیهسازی اتفاقات و مسائل ریز این دنیا به اون دنیا و... . چون زمانی که خانم جان بعد ازدواجشون به خونه امیرالمومنین سلامالله میرن، وقتی به داخل خونه میرسن، شروع به گریه میکنن. و مولا میفرماین که چی شده؟ چرا گریه میکنین؟ و خانم جان هم میفرماین علی جان! زمانی که از خونه پدرم به این خونه اومدم، یاد زمانی افتادم که قراره روزیم از این خونه، به خونهی قبر برم و منتقل شم... و همین شبیهسازی باعث این حال و دگرگونیشون شد و از اونجایی که سیره ایشون باید الگوی ما باشه، ما هم باید سعی کنیم روش ایشونو یاد بگیریم و اجرایی. کلاً این تحول و فکر این مدلی در موضوعات مختلف، بهشدت باعث رشد آدم میشه... حالا سعی میکنم #شبیهسازی های که در طبیعت رو دارم اینجا هم به مرور بنویسم که دور هم ایده بگیریم(اونایی که پاک کردمو هم مجدد میذارم)شما هم اگه داشتین واسم بفرستین منم یاد بگیرم🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدنیست حضرت...!🍃
🎙آیتالله محمدصادق حسینیطهرانی
(پسرِ علامه محمدحسین حسینیطهرانی)
- علامهطهرانی
سلام و رحمت خدمت شما، ممنون از توجهتون🌸 اتفاقاً خودمم میخواستم یه نکتهای رو بگم و چه خوب شد که شما بهش اشاره کردین.
ولی میدونین چیه؟ اگه به این باشه، آه خیلیا پشت سر میلیونها زائره که! :)
این گفتن بستگی به نیت شخص زائر داره. اگه هدفش ارائهی خودش با عکس و ژستهای مختلف مثلا با چفیه و از پشت سر با چادر و فلان باشه یا کلاً نیتش فخر فروشی و از این داستانا باشه، بله مشکل داره گفتنش و این نوع عکس گذاشتناش که مصداق تبرج هم هست. چرا مشکل داره؟ چون ارائهی خود وسطه، نه جهت دادن توجه بقیه به سمت امام! و دلتنگیشون که سبب نوشتن زیارت براشون بشه! چون روایت داریم که اگه کسی حتی نیت شرکت در کار خیر رو داشته باشه و نتونه انجام بده، بازم در ثوابش شریکه. حالا بنده نه عکس از خودم با این ژستا تا حالا گذاشتم نه هم قصد فخرفروشی دارم، فقط قصدم اینه که دل بقیه به اندازه وسع خودم متوجه امامی که قلبش مرکز توحیده بشه و این زیارت آثار مثبت معنوی رو روی روح شما هم داشته باشه.
واسه همینه که پایین پیامای این مدلیم میزنم: #نه_به_تک_خوری ;)
پ.ن: اینم رفع شبههای که تو بعضی کانالا مدام دیدم که چه برای زیارت ائمه چه برای راهیان نور و... گفتن که نه عکس از این مکانها بذارین و نه چیزی بگین و حتی شدیدترش گفتن که اصلاً نمیخواد نائبالزیاره باشین دلمون میشکنه چون فلان میشه و...
هدایت شده از وحید یامین پور
گفتم: آقا چطور میشه که بعضی وقتها مثلا در زیارت حرم اهل بیت علیهمالسلام که عبادت و ذکر زیاد میشه، وسوسه و شک در معارف هم یه دفعه به ذهن آدم حمله میکنه؟
گفت: اگر از کسیکه مواد مخدر مصرف میکنه بپرسی جاییات درد میکنه میگه نه. مواد، دردش رو تسکین داده. اگر مواد رو کنار بذاره و پاکیزه بشه تازه دردها خودشو نشون میده. در حرم اهل بیت علیهمالسلام یا در ایام خاص مثل محرم آدم که لطیف میشه تازه بعضی ضعفها در عقاید خودشو نشون میده...
#بشنو_از_نی
اینو اینجا دیدم و یاد یه سری از پاکستانیا تو کربلا افتادم.
چندتا خانم جوون آفتابسوختهی لاغر بودن که بچه زیر دو سال بغلشون بود. پوشششون به پاکستانیا میخورد و خسته بودن و برای استراحت اومده بودن. سر صحبتو باهاشون باز کردم و گفتم: از کجایین؟ گفتن پاکستان، حدسم درست بود. گفتم خستهاین نه؟ بیایین اینجا استراحت کنین. گفتن آره خیلی، ما ۲۵ روزه تو راهیم تا برسیم کربلا! ماتم برد. همینجوری موندم و نگاشون میکردم. ساده، بیآلایش، خالص، و مهمتر از همه، عاشق! میگفتن عاشق که باشی خستگی واست معنا نداره، غر نمیزنی و مدام دنبال رضایت معشوقی. درکی نداشتم، تا اینکه اونارو دیدم، و با عمق وجود درک کردم و از وضع خودم خجالت کشیدم.
سلام و رحمت، نه بابا هستم!😄
فقط اینجا مثل کانالای دیگه و روزمره نویسی نیست که هر روز کلی پیام داخلش بذاریم و اینجوری فعال نگه داریم که یه وقت افول نکنه و لفت ندین و از این داستانا...
نه، اینجا محور اصلیش شبههست با چاشنی متفرقهی مرتبط...
و خب بعد فشرده کار کردن شبهات غدیر و قربان و محرم، رسماً کم آوردم و نیاز به استراحت بود و اعمال یه سری تغییرات در تیم برای بهبود کار و در کل یه سری مشغلههای دیگه که این نبودن در اینجا رو شدت میداد و از کم توفیقی ماست...
ولی انشاءالله اینجا متوقف بشو نیست، فقط دیر به دیر ازش فعالیت میبینید، همین :)
ممنون از صبوریتون🍃
سلام، کتابهای: عطش، استاد، کهکشان نیستی فوقالعادهن! (مخصوصاً آخری که نویسندهش آقای محمد اصفهانی هستن، کانالشون: @m_h_esfahani)
مستند هم هست، یادمه قبلاً با مستندای "حدیث سرو" جلو میرفتم و برای شناخت علمای بزرگ و شاخص شیعه خیلی خوب بودن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دلانه
حساب کردم دیدم با کلیپ شاید جمع و جور تر شه، چون با عکس و کامل بخوام بگم زیاد میشه. ولی هی ادیت زدم و آخرش مکث کردم و با خودم گفتم: واقعاً چرا اینقدر همه چی میرسه به قبر و قیامت؟ نمیدونم دلیلش چیه که از بچگی تو این فازم:/
جوری که سوم دبستان آخرای زنگو از معلمم اجازه میگرفتم که برم بالا منبر و خلاصهی مباحث مرگ و شب اول قبری که از برنامه سمت خدا یاد گرفتمو واسه بچهها تعریف کنم! :)) و اونام میخکوب گوش میدادن... حالا همون روحیه با سخنرانی "آنسویمرگ استاد امینی خواه" ادامه پیدا کرد و تا الان رسید به خریدن کفن و تبرک در حرم امیرالمومنین سلامالله.
بله، اونی که تو پلاستیکه، کفنه.
بالاخره به خواستهام رسیدم و از نجف خریدم، چون کربلا نمیشد خرید، رسمش نیست پیش آقای بیکفن، کفن خرید و برد تبرک کرد...