روزنگار کاشان l نقد و نظر
باز کردن باب گفتوگو پیرامون نایبیان بر اساس مستندات با رعایت صداقت و بیطرفی ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو ه
باب گفتوگو پیرامون نایبیان
بر اساس مستندات با رعایت صداقت و بیطرفی
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🔹باسلام وارادت
🔹ظاهرا این رشته سر دراز دارد!
🔸شایسته است درباب تاریخ معاصر منطقهی کاشان، باب گفتگو و تحقیق براساس مستندات تاریخی ونه الزاماً شفاهی، باز شود تا زوایا و ویژگیهای تاریخی با رعایت صداقت و بیطرفی کامل مورد ارزیابی وکاوش قرار گیرد.
🔸دراین راستا و در بررسی تاریخ نایبیان کمتر به علتها و زمینههای ظهور و بروزاین «واقعه» پرداخته شده است.
🔹چند زمینهی اصلی پیدایش نایبیان:
🔸اولین و مهمترین زمینه، وقوع خشکسالی و قحطی بیسابقه از حدود اوایل مشروطیت یعنی سالهای ۱۲۸۵به بعد که دربسیاری از نقاط ایران آنچنان قحطی وخشکسالی گسترش مییابد که براساس نقل های تاریخی حدود نیمی از جمعیت ایران تلف می شوند و کاشان وبرزک هم مستثنا نیستند.
🔸دیگر وقوع جنگ فراگیر بین الملل اول دراین سالها وهجوم دولتهای مهاجم مثل انگلیس و المان و روسیه وعثمانی و قربانی شدن ایرانیان در این جنگ چنانکه بیشتر شورشها وغارتگریهای مضبوط درتاریخ در این دوره ناشی از رقابت و نوچهپروریهای این دول متخاصم بوده است
🔸اتفاقاً «نایبیان کاشان تماما تحت حمایت المانها بوده اند».
🔸زمینهی دیگر ضعف حکومت مرکزی و اختلاف سردمداران مشروطه و خوانین و متولیان سیاست و دین و ادامهی «دعوای مشروطه ومشروعه» و نبود سازمانهای نظامی متمرکز که خودبه خود عامل «هفت تیر کشی قورباغهها» میشود.
🔸عامل دیگر گرسنگی و بیکاری تعداد زیادی از مردم کوچه و بازار و استخدام اراذل واوباش با مزد «یک لقمه نان» توسط شورشیان وطاغیان.
🔸عوامل دیگری هم چون ظلم وفشار خوانین وسرمایهداران و محتکران که شدت درد را مضاعف میکرد.
🔸ناگفته نماند یکی از ویژگیهای تبلیغاتی نایبیان که مورد اقبال عمومی واقع میشود غارت و «چپو»ی انبارهای گندم محتکران و پختن نان مجانی برای مردم گرسنه بوده است.
🔸مجموعهی این عوامل و زمینههای مبسوط دیگر باعث ظهور این طایفه درکاشان می شود و نوچهها وتفنگچیهای این طایفه هم هرجا سراغی از توشه و غله و غذا می یافتند بدان هجوم میبردند و البته جاسوسان گرسنه و راپورتچیهای محلی هم در ازای مواجبی ناچیز شریک دزد و رفیق قافله بودند چنانکه هنوز هم در حافظهی جمعی برزکیها این افراد خاطره ساز هستند.
🔸اما درباب مطلبی که استاد مشهدی بیان داشتهاند نقل قول درست است و معمران ما هم بارها تعریف می کردند، اما «خوردن گوشت جانوران وحتی مردگان و ریشهی درختان و غیره» مربوط به سالهای قحطی و لااقل چند سال پیش از ظهور نایبیان است اما زمان حمله و غارتگری چند بارهی نایبیان وضع مردم برز ک نسبت به روستاهای اطراف مناسب بوده است و دلیل حملهها هم همین وضع خوب برزکیها بوده است.
🌸 با پوزش از محضر بزرگواران فرهیخته
🌺 تاریخ انتشار بیست و یکم دی ماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
باب گفتوگو پیرامون نایبیان بر اساس مستندات با رعایت صداقت و بیطرفی ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی
ستیز تحقیق و تولد اندیشه
✍️ به قلم مدیر مسئول
🔹 فرهنگ و هنر/38🔹
🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» به پیشوند «عضو هیأت علمی دانشگاه کاشان» و پسوند «تحقیق و پژوهش» آراسته است و فرق او با مردم کوچه و بازار حتی به صرف همین «پیشوند» و «پسوند» زمین تا آسمان است و به همین جهت حق و حقوقی بر گردن او خواسته یا ناخواسته قرار گرفته که شایسته است نسبت به حفظ و نگهداشت آن تمرین و ممارست به خرج داده و برای تک تک کلمات و واژههایی که در عام و خاص به کار میگیرد دقت به خرج داده و برای طرح هر گزاره به الزامات آن توجه نماید.
🌺 این یادداشت را در ادامه بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
ستیز تحقیق و تولد اندیشه ✍️ به قلم مدیر مسئول 🔹 فرهنگ و هنر/38🔹 🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» به پیشوند
ستیز تحقیق و تولد اندیشه
✍️ به قلم مدیر مسئول
🔹 فرهنگ و هنر/38🔹
🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» به پیشوند «عضو هیأت علمی دانشگاه کاشان» و پسوند «تحقیق و پژوهش» آراسته است و فرق او با مردم کوچه و بازار حتی به صرف همین «پیشوند» و «پسوند» زمین تا آسمان است و به همین جهت حق و حقوقی بر گردن او خواسته یا ناخواسته قرار گرفته که شایسته است نسبت به حفظ و نگهداشت آن تمرین و ممارست به خرج داده و برای تک تک کلمات و واژههایی که در عام و خاص به کار میگیرد دقت به خرج داده و برای طرح هر گزاره به الزامات آن توجه نماید.
🔸البته گفت و گو بر بستر تحقیق و پژوهش چه بسا ممکن است به جنگ و دعوا بین محققان و پژوهشگران کشیده شود ولی این بدان معنی نیست که ناشی از خصومتی شخصی است و همانطور که در پایان جلسه نقد و بررسی کتاب «آقای خان» در خانۀ کاج پس از همۀ جنگ و جدلهایی که پیش آمد به لبخند بر لب و عکس یادگاری منتهی شد.
🔸همانطور که بر اساس نقد و بررسی و جنگ و جدلهای علمی دوستیها برقرار مانده و لبخندها، زیبایی عکسهای یادگاری را دو چندان کرده است ولی این بدان معنی نیست که باری که که بر کلمات و واژهها نهاده شده رها کرده و به سادگی از کنار آن گذر کنیم.
🔸محمد مشهدی نوشآبادی معتقد است راهزنی و غارتگری نایبیان در برزک بلایی بر سر مردم آورده که به ناچار در پهن چهارپایان میگشتند تا برای سد جوع دانهای جو یا گندم بیابند و بدین طریق از گرسنگی رهایی یابند.
🔸علیالقاعده گزارهای است که ایشان بر اساس تحقیق و پژوهش بدان دست یافته است نباید آن را از باب تحقیر و توهین روستا یا شهری تلقی کرد، چه بسا که «سعید خیرخواه» نیز در یادداشتی که پس از آن به رشتۀ تحریر درآورده است اشاره کرده در زمان قحطی که بر کل کشور حاکم شد مردم به مردهخواری روی آورده و بر اساس مستندات پیدا و پنهان نیمی از مردم کشور از گرسنگی جان باختند.
🔸ولی تفاوت این گزاره با آن گزاره در این است که محمد مشهدی نوشآبادی آن را به غارتگری نایبیان ربط داده و «سعید خیرخواه» آن را با ظرافت و احترام رد کرده و گفته است اگر گرسنگی و گشنگی بر مردم برزک حاکم شده مربوط به دوران قحطی است و حتی به خوردن مردار و حیوانات - البته حرامگوشت- کشیده شده است.
🔸«سعید خیرخواه» با وجودی که به آشکار و ضمنی بسیار بر نایبیان و عملکرد ایشان تاخته است ولی نتوانسته اقدامات مطلوب ایشان را در حمایت از مردم فقیر منکر شود و یادآور شده که اینان بر انبارهایی که سرمایهداران از متاع مورد نیاز مردم گرده آورده و احتکار کردهاند تاخته و آن را بین مردم فقیر توزیع کردهاند. کاری که اگر در هر حکومتی انجام شود رنگ و لعاب ارزش پیدا کرده ولی چون قرار است نایبیان را از پیش دزد و راهزن بدانیم بسیار نرم و نازک از کنار آن گذشته و مسیر تحقیق را به کوچۀ علی چپ هدایت کردهایم.
🔸و از همه مهمتر هنوز محققان دانشگاهی که بر طبل عدل و انصاف کوفتهاند هنوز به این پرسش پاسخ نگفتهاند چگونه غارتگران و راهزنان نایبی خود را در اینجا و آن جا گرفتار زمین و کشاورزی کرده و سربازان خود را بر آباد کردن آن گماردهاند. نسبت دزد و راهزن با زمین و کشاورزی از چه روست که پس از آن اسناد قنات سرداری را جمع آوری و کتاب کرده تا به عنوان سند جنایت ایشان بر سر تاریخ بکوبیم؟!
🔸البته نکتهای که جناب «سعید خیرخواه» بدان اشاره کرده و به نظر میرسد بایستی مورد توجه دو چندان قرار گیرد بسترهای تاریخی بروز چنین اتفاقاتی است و چه بسا اگر ما آن را در نیابیم و از شرایط امروز ، دیروز را قضاوت کنیم چه بسا راه به خطا رفته و جور به تاریخ کردهایم. البته آن را نیز چه بهتر است از گوشه و کنایههایی برای تسکین قضاوتهای قلبی در امان نگه داشته و بر مدار بیطرفی گام برداریم و جمعی را که بخش عظیمی از کشور را تحت تأثیر اقدامات درست یا غلط خود قرار دادهاند از هفتتیرکشی قورباغهها متمایز نماییم.
🔸همان طور که در یادداشت پیشین بدان اشاره شد حاکمان بر لغات و کلمات چنانچه جانب عدل و انصاف نگه ندارند از حاکمان عرصه سیاسی و اجتماعی برای بسترسازی استبداد و خفقان بس خطرناکتر بوده و چه بسا میدان را بر گفتوگو تنگ کرده و بدین طریق اندک سوسوی نوری که قرار است بر زوایای تاریک تاریخ تابیده شود خاموش نمایند.
🔸اکنون شایسته است «محمد مشهدی نوشآبادی» بر مدار تحقیق و پژوهش مستندات تاریخی خود را برای ادعای مطرح شده ارائه و در ضمن توضیح دهد چگونه راهزنان و غارتگران نایبی -به زعم ایشان- بخشی از وقت و انرژی خود را صرف کشاورزی در مناطق مختلف شهر و روستا کرده و برای آبادانی آن همت کردهاند؟!
🌺 تاریخ انتشار: بیست و دوم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
باب گفتوگو پیرامون نایبیان بر اساس مستندات با رعایت صداقت و بیطرفی ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی
زبان راجی
نشانهای از تمدن در کوهستان پیش از کویر
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🔸زبان راجی یا به تعبیر عامیانه «رایجی» گویشها و لهجههایی است که در بعضی از نقاط مرکز ایران از زمانهایی نامعلوم رواج داشته است. در منطقهی کاشان گویش روستاهای اطراف مانند منطقهی برزک و قمصر و قهرود تا شهرهای دورتر مانند دلیجان و نراق و محلات و خوانسار و غیره و همچنین در آران و بیدگل با عنوان «دهی» متداول بوده است.
🌺 این مقاله را در کانال «روزنگار» بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
زبان راجی نشانهای از تمدن در کوهستان پیش از کویر ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
زبان راجی
نشانهای از تمدن در کوهستان پیش از کویر
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🌸بخش نخست
🔸زبان راجی یا به تعبیر عامیانه «رایجی» گویشها و لهجههایی است که در بعضی از نقاط مرکز ایران از زمانهایی نامعلوم رواج داشته است. در منطقهی کاشان گویش روستاهای اطراف مانند منطقهی برزک و قمصر و قهرود تا شهرهای دورتر مانند دلیجان و نراق و محلات و خوانسار و غیره و همچنین در آران و بیدگل با عنوان «دهی» متداول بوده است.
🔸به هر جهت در باب وجه تسمیهی این زبان، باور غلطی مطرح است که میگویند چون این لهجه و زبان میان مردم رواج داشته است آن را رایجی گفتهاند. با اندکی تامل میتوان به غلط بودن این برداشت رسید چرا که اصالتاً همه جا زبان «راجی» گفته میشده است نه رایجی و دیگر آن که وقتی بیشتر دقت میکنیم، خویشاوندی این زبان و لهجههایش با زبان قدیم منطقهی ری با عنوان «رازی» در مییابیم.
🔸بنابر این، زبان راجی منطقهی کاشان و شهرهای یاد شده و حتما شهرهای دیگری در ایران یا همان زبان رازی در تهران، ری و مناطق اطراف یکی بوده است. چنانکه شهر ری را در اصل در قدیم راگ میگفتهاند و بنا بر تحولات زبان شناسی به «راز» تبدیل شده و اکنون با عنوان زبان رازی مشهور است.
🔸نکتهی دیگر که به نظر نگارنده آمد آن که وجه تسمیهی این نامگذاری در اصل چه بوده است؟ چرا زبان راجی بیشتر در مناطق کوهستانی به ویژه در روستاها و شهرهای اطراف کاشان یا ری رواج داشته است؟ چنانکه خود شهر کاشان با قدمت ده هزار ساله به استناد آثار سیلک هرگز از چنین زبان و گویشی استفاده نمیکردند و در هیچ یک از مناطق شهری کاشان آن را نمی شناسند؟
🔸بنابر این دلایل و شواهد دیگر میتوان یک نظریه یا گمانهی جدید را در باب این زبان و گویش مطرح ساخت و آن این که بنابر تحقیقات باستان شناسی و زمین شناسی، مناطق مرکزی ایران یعنی کویرهای نمک و لوت در اصل، در تاریخی نامعلوم دریا بودهاند و محل سکونت آدمیان اجباراً در سواحل این دریا قرار داشته است. چنانکه هنوز هم آثار سواحل دریایی در مناطقی مانند قمصر و برزک و جاهای دیگر به لحاظ وجود لایههای شن و ماسه و فسیلهای ماهیان قابل اثبات است، پس زیستگاه قدیمی ساکنان منطقهی مرکزی ایران همین کوهستان ها و جاهای بلند بوده است.
🔸البته شاید این ایراد وارد باشد که چرا در بعضی مناطق کویری مانند آران و بیدگل و ابوزیدآباد هم زبان «راجی» وجود دارد و پاسخ این شبهه آن است که به هر حال امکان مهاجرت و سکونت مردمان کوهستان در دورههای خشکی دریا به جاهای مختلف وجود دارد و این معنا ناقض نظریهی ما نخواهد بود.
🔸به هر جهت، می توان این «نظریهی زبانی» یا سکونتی را مطرح ساخت که ساکنان قدیمی مناطق مرکزی و کویرهای لوت و نمک در کوهستانهای ساحلی اقامت داشتهاند و به لحاظ پیوستگی جغرافیایی از طریق خشکی و احتمالاً وسایل حمل و نقل دریایی باهم مراوده و رفت و آمد میکردند.
بدین لحاظ ما امروزه یک خویشاوندی ریشه دار زبانی و گویشی را در این مناطق شاهد هستیم و اتفاقا زبان و گویش مرکزی راجی در همین ارتفاعات و ساحلهای قدیمی رواج دارد.
🔸ویژگی دیگر این زبان، وجه تسمیه یا نام گذاری قدیمی آن می باشد که به نظر نگارنده واژهی راگ یا راک در اصل لغت به معنی تخته سنگ و کوه می باشد، چنانکه در فرهنگ های بین المللی و زبانهایی مانند انگلیسی «rock» به معنی سنگ بزرگ میباشد. بنابر این زبان و گویش راجی، زبانی است که ویژهی کوهیان و اهالی صخرههای بلند و سواحل مرتفع بوده است. چنانکه پیشتر یادآور شدیم، پیوستگی و خویشاوندی زبان راجی مثلاً از روستاها و شهرهای اطراف کاشان تا شهر ری از طریق کوهستانهای مرتبط میسر بوده است و از آنجا که در منطقهی ری (=راگ_راز) شیوع و فراگیری گستردهتری داشته است، بدین نام معروف شده است.
🔸ناگفته نماند، تمام گویشها و لهجههای رایج همه زیرشاخههای زبان اصلی مادر یعنی فارسی باستان و میانه و بخشی، فارسی عصر ساسانی میباشند و این گستره در تمام پهنهی بزرگ فلات ایران و سرزمینهای مجاور با عنوان «ایران فرهنگی» رواج داشته است. این گستره و پهنه از مرزهای چین و هندوستان تا دورترین نقاط مغرب زمین و سرزمین روم وجود داشته است و هنوز هم ریشهها و رشتههای زبانی و فرهنگی عامل ماندگاری فرهنگ باستانی ایران و آیین و فرهنگ مهری می باشد.
🔸این گفتار ادامه خواهد داشت.
🌺 تاریخ انتشار: بیست و ششم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
زبان راجی نشانهای از تمدن در کوهستان پیش از کویر ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
زبان راجی
زمان پیدایش و وابستگی نام گویش به واژۀ «راک»
✍️غلامرضا براتی
🌺عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران
سلام و درود،
■ نامعلوم بودن زمان این گویش به جهت
واژگان،
دستور و
واکه ها
پذیرفته نیست.
اسناد محققان زبان فارسی
مانند
ناتل خانلری،
خلف تبریزی،
سرکاراتی،
یدالله منصوری،
حیدری وادقانی،
ریاحی و . . .
واژگان این گویش را به جهت پیشینه تاریخی
از ماد،
هخامنشیان و اشکانیان،
ساسانیان
و دوره سلجوقی به این سو آورده اند.
■ وابستگی نام گویش به واژه راک در هیچیک از حدود ۱۸۰ مقاله تحقیقی ادبیات فارسی از تمامی مجلات معتبر در ایران که گردآوری و چند بار مطالعه کردم، مورد اشاره نیست بلکه در مقالات متعدد، به دگرش نام راژی از نام پایتخت ماد باستان استناد شده است:
راگا >> راگی >> راژی>> راجی>> رایجی
☆
اطلاعات بیشتر را در دیباچه فرهنگنامه راژی آورده ام.
ارادتمند- غلامرضا براتی
روزنگار کاشان l نقد و نظر
زبان راجی زمان پیدایش و وابستگی نام گویش به واژۀ «راک» ✍️غلامرضا براتی 🌺عضو هیئت علمی دانشگاه شهی
ریشهی واژهی «راجی»
🔹نقد و نظر🔹
🌺باسلام وارادت خدمت استاد بزرگوار دکتربراتی
🔸همان طور که بیان فرمودهاید هیچ تاریخ آغازین و یا هم زمان با دورههای سه گانه فارسی باستان، فارسی میانه و فارسی دری برای گویش «راجی» درتحقیقات استادان بزرگوار پیشین یا حاضر دیده نمی شود.
🔸البته شروع وتدوین فرهنگ آریایی و زبان فارسی را به دورهی مادها که نخستین پادشاهی آریایی است نسبت میدهند که بدیهی است، اما تاکنون به رویشگاه اصلی و وجه تسمیهای که دراین گفتار اشاره شده، هیچ کجا اشاره نشده است.
🔸ضمنا ریشهی واژهی «راجی» برای نخستین بار دراین گفتار آمده است.
🔹«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»
🌺 سعید خیرخواه
روزنگار کاشان l نقد و نظر
ریشهی واژهی «راجی» 🔹نقد و نظر🔹 🌺باسلام وارادت خدمت استاد بزرگوار دکتربراتی 🔸همان طور که بیان ف
تعلق گویش راژی به ماد باستان
🌺سلام و درودی دیگر،
🔸آنچه کوتاه آمد، گستردهتر و با استنادات بیشتر فهرست میشود. امید متناسب با زمینه تحقیقی مخاطب باشد:
■ نخستین موضوع مورد اشاره - اسناد تحقیقی تعلق گویش راژی به ماد باستان:
□ تبیین این تعلق در مقاله
۱. حیدری و فلاحیان وادقانی، ۱۳۹۴،
نقل از ژوکوفسکی، اسکارمان، ارانسکی، هرآلن، براون، کمیتون و یارشاطر.
۲. داوری و همکاران، ۱۳۹۸
□ استناد به واژگان مادی در گویش راژی:
۳. سیفی و سبزعلیپور، ۱۳۸۳
۴. سرکاراتی، ۱۳۷۷
۵. عسگری، ۱۳۸۶
۶. ناتل خانلری، ۱۳۶۹
■ دومین موضوع- پینام واژه راژی:
۱. حیدری و فلاحیان وادقانی، ۱۳۹۳
۲. راسخمهند، ۱۳۹۱
۳. پورریاحی، ۱۳۶۷
۴. رُلفنارمن، ۱۳۸۸ *
🌸 سپاس
🌺 غلامرضا براتی
------------------------------
* عنوان مقالات و نام مجلات قابل دسترس است.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
زبان راجی نشانهای از تمدن در کوهستان پیش از کویر ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
زبان راجی
و نکات تازهای پیرامون فارسی میانه و دری
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🌸بخش دوم
🔸ناگفته نماند بسیاری از واژگان و ساختارهای زبانی این گویش هم اکنون در افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و سایر خویشاوندان فرهنگی ایران کاربرد دارد. خاطرنشان میشود گویش راجی و لهجههای مختلف آن با زبان رسمی فارسی دری که از قرن سوم به بعد در ایران رواج مییابد متفاوت است، زیرا زبان فارسی دری نوعی زبان التقاطی و جدید میباشد که در اثر پیوند زبان عربی با فارسی پدید آمده است و لااقل جملهبندیها و ساختار نثری و شعری آن تماما بر پایهی زبان عربی بنا شده است.
🔸عروض فارسی یعنی چارچوب شعری فارسی دری مبتنی بر عروض عربی است و تقریبا تمام وزنها و بحرهای شعری هم در طول بیش از هزار سال، همان کارکرد عروض عربی را دارد.
🔸در باب زبان فارسی دری، نگارنده تحقیق مفصلی دارد که در آنجا اثبات شده است که این زبان یعنی فارسی دری پیش از اسلام رایج نبوده است و در طول دو قرن نخستین خاموشی فرهنگ ایرانی یعنی دو قرن سکوت قرن اول و دوم هجری، آرام آرام فرهنگ اسلامی و زبان عربی با آموزههای زبانی و فرهنگی ایرانی در هم آمیخته و به تعبیر شادروان دکتر زرین کوب این فرهنگ و زبان با دو بال « ایرانی » و « اسلامی » روییده است و ما امروزه حاصل آن را در هزاران اثر مکتوب شعری و نثری و مناسک عمومی شاهدیم.
🔸جالب این جاست که بر خلاف تصور محققان رسمی ادبیات و فرهنگ ایران، زبان دری مربوط به نواحی مرکزی و یا دربار ساسانی نبوده است و هیچ شاهدی مبنی بر این گمانه نداریم. زبان رسمی پیش از اسلام همان زبان فارسی میانهی عصر ساسانی و در بعضی جاها زبان اوستایی میباشد. همچنین به جز بعضی آثار دینی در بخشهای باقیماندهی اوستا و چند سرود مختصر آثار مکتوب دیگری از زبان فارسی میانه هم موجود نمیباشد. اما با کمال شگفتی یکباره نخستین جلوههای زبان فارسی دری اول به صورت شعر و در ادامه به شکل نثر پخته و مدون از حدود سالهای 240 هجری و در زمان حکومت ایرانی صفاریان آغاز میشود.
🔸دیگر آن که محل رویش و زایش و شکوفایی زبان فارسی دری برخلاف انتظار نخستین بار در مناطق شرقی یعنی خراسان بزرگ و منطقهی ورارودان (ماوراءالنهر) میباشد. و این ویژگی هم خود دلیلی قاطع بر این نظریه است که زبان دری هرگز در مناطق غربی و مرکزی ایران رواج نداشته است. با شکوفایی و رشد زبان فارسی دری و استمرار علمی و استقرار عمومی و درباری آن، به ویژه در دربارهای سامانیان و غزنویان، آرام آرام این زبان به سایر نقاط ایران از جمله نواحی غربی و مرکزی و آذربایجان هم سرایت میکند.
🔸ناصر خسروی قبادیانی در سفرنامهی خود مطلبی آورده است که مبین صحت این نظریه میباشد، وی گوید:«در تبریز قطران نام شاعری را دیدم که شعر نیکو همی گفت ولی زبان فارسی نمیدانست و پیش من دیوان «دقیقی» و «منجیک» را آموخت.»
🔸مجموعهی این شواهد بیانگر این نکته است که شاعران و نویسندگان فارسی زبان در نواحی شرقی ایران نخست زبان دری را که یک زبان رسمی بود آموخته بودند و آنگاه شاعران و نویسندگان سایر نقاط مرکزی و غربی این زبان را در مدرسه و مکتب میآموختند و بدان شعر میگفتند یا کتاب مینوشتند.
🌺 تاریخ انتشار: بیست و هشتم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
زبان راجی و نکات تازهای پیرامون فارسی میانه و دری ✍️سعید خیرخواه 🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلام
زبان راجی
و نکات تازهای پیرامون فارسی میانه و دری
✍️سعید خیرخواه
🌺عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی -واحد کاشان
🌸ادامۀ بخش دوم
🔸جالب است بدانیم شاعرانی بزرگ چون نظامی گنجوی و خاقانی شروانی و حافظ و سعدی و دیگران در اصل زبان مادری فارسی محلی خویش را داشتند و پس از آموزش در مکتب زبان دری را آموخته، آنگاه بدان شعر میگویند یا مینویسند. نهضت فارسی دری از قرن ششم به بعد در تمام حوزههای فرهنگی و علمی ایران رایج میگردد و تمام شاعران و نویسندگان به ویژه در نواحی مرکزی و غربی در حقیقت، با زبان دوم آموزشی خویش شعر میگویند و مطلب مینویسند.
🔸هنوز هیچ محققی به این پرسش اساسی پاسخ نگفته است که کدام ویژگی در زبان فارسی دری وجود دارد که در هیچ یک از زبانهای دنیا وجود نداشته است که این گونه بستر مناسبی برای جوشش خلاقیتهای هنری و فکری فراهم آورد. برای نمونه اگر فرضاً مولوی آثار خود را به زبان عربی یا ترکی یا لاتین میسرود هرگز جاودانه نمیشد.
🔸هر چند این مطالب شاید ربطی به زبان راجی نداشته باشد ولی برای رفع شبهه و شایبه در ذهن مخاطبان بیان شد.
🔸گفتنی است زبان و گویش راجی هیچ گاه و در هیچ نقطهی ایران حالت رسمی و مکتوب به خود نمیگیرد و هیچ اثر شعری یا نثری برجسته به این زبان در اختیار نداریم. اخیرا به صورت تفننی بعضی از شاعران یا نویسندگان کوشیده اند به زبان راجی شعر بگویند یا مطلب بنویسند که البته آن چنان عمیق و ارزشمند نیست و ساز و کارهای شعری و جمله بندیها بیشتر تقلید از زبان دری است.
🔸و آخرین نکته در این باب آن که زبان راجی که زبانی فراگیر و شفاهی است توانسته است در طول چند هزار سال حامل فرهنگ عامیانه و فولکلریک ایران باشد. بدون آن که نوشتههای مکتوب یا شعر برجسته ای بدان نوشته یا سروده باشد.
🔸در گفتارهای دیگر بیشتر به جایگاه زبان دری و فرهنگ ایرانی اسلامی خواهیم پرداخت.
🌺 تاریخ انتشار: بیست و هشتم دیماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
قلم تیز و چشم مثبتاندیش ✍️به قلم مدیرمسئول 🔹دانشگاه /39🔹 🔸برای نگارنده که یک خبرنگار بیش نیست جا
آخرین سخن در واپسین لحظات عمر
🔹دانشگاه /40🔹
▪️خدا رحمت کند «علی شاعری» را. گویی چنین روزی را پیشبینی کرده بود که خانواده، اقوام، دوستان، اساتید و کارمندان دانشگاه کاشان در چهلمین روز درگذشت او در تالاری آزادی این دانشگاه گرد هم آیند تا برای شادی روح او صلوات فرستاده و فاتحه بخوانند. به همین خاطر پیشدستی کرد و از لنز دوربین چشم در چشم مدعوین دوخت و حرفهایی زد که احساس میکرد اهمیت دارد و شاید مرور آن برای آخرین بار در لحظات پایانی عمر به خصوص برای دانشگاهیان ضروری و بااهمیت است.
▪️این یادداشت را در روزنگار بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آخرین سخن در واپسین لحظات عمر 🔹دانشگاه /40🔹 ▪️خدا رحمت کند «علی شاعری» را. گویی چنین روزی را پیشب
آخرین سخن در واپسین لحظات
به بهانۀ مراسم چهلم مرحوم علی شاعری
🔹دانشگاه /40🔹
▪️خدا رحمت کند «علی شاعری» را. گویی چنین روزی را پیشبینی کرده بود که خانواده، اقوام، دوستان، اساتید و کارمندان دانشگاه کاشان در چهلمین روز درگذشت او در تالار آزادی این دانشگاه گرد هم آیند تا برای شادی روح او صلوات فرستاده و فاتحه بخوانند. به همین خاطر پیشدستی کرد و از لنز دوربین چشم در چشم مدعوین دوخت و حرفهایی زد که احساس میکرد اهمیت دارد و شاید مرور آن برای آخرین بار در لحظات پایانی عمر به خصوص برای دانشگاهیان ضروری و بااهمیت است.
▪️«علی شاعری» عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان بود و چند صباحی -از 28خردادماه 1382 تا دهم تیرماه 1383- بر صندلی مدیریت شهری کاشان تکیه زد ولی خیلی زود فهمید که واقعیت جامعه با آنچه در کتاب و کلاسهای درس و دانشگاه میگذرد زمین تا آسمان تفاوت دارد. به همین خاطر خیلی زود عطای آن را به لقایش بخشید و به دانشگاه و کرسی استادی خود بازگشت تا خاطرۀ خوشی برای همگان باقی بگذارد. خاطرهای که اکنون بار دیگر توسط خانواده، دوستان و همکاران در جلسۀ چهلم مرحوم مرور شد.
▪️هرکس خاطرهای گفت تا بخشی از شخصیت مرحوم «علی شاعری» روشن شود. یکی از کمک او به نیازمندان گفت که در خفا پول در اختیار معتمدین قرار داده تا گوسفند خریداری نموده و بین فقرا تقسیم کند. گاه و بیگاه به مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست سر زده تا ساعاتی را با بچهها بگذارند. لحظاتی که برای او لذتبخش و شادیآفرین است.
▪️مرحوم شاعری یک استاد متخصص و متعهد است. کسی که بر تدریس خود اشراف دارد؛ ابتدا آن را به خوبی فهمیده تا از پس تدریس آن برآید. برای ثانیه ثانیه وقت دانشجویان ارزش قائل است؛ پیش از همه پا به کلاس درس میگذارد و پس از آنان میرود. با تواضع پاسخگوی همۀ دانشجویان است؛ گویی تمام وقت با تختۀ سیاهِ کلاس درس در ستیز است تا نزد خدا و خلق خدا روسفید بیرون آید.
▪️علی شاعری لبخند بر لب دارد. گاه این لبخند به قهقههای بدل میشود که همچنان در خاطر تک تک دوستان موج میزند. آرام و متین است. بدان معنی که آرامش بر زندگی او حاکم شده و در جنگ و گریز نیست که به جایی برسد، پستی به دست آورد یا مال و منالی بدوزد. ولی رئیس دانشگاه میگوید در عین آرامش، بی دغدغه نیست؛ دغدغه جامعهای که با هزار و یک مشکل مواجه است و باید برای آن تدبیری اندیشید!
▪️دغدغهای که با دوستان خود مطرح میکند؛ «آیا دانشگاه کارآفرین است؟! مگر نه این که در کشورهای توسعه یافته دانشگاه در وهله نخست، نیاز شهر و پیرامون خود را برطرف کرده و پس از آن به ارتقای کشور میاندیشد؟! آیا دانشگاه کاشان نیز چنین است؟!» شاید پاسخ به همین دغدغههاست که زیر بار مسئولیت معاونت پژوهشی دانشگاه کاشان میرود ولی پس از یک سالی از آن هم دل بریده و دل بر کلاس درس و دانشجویان میبندد.
▪️رئیس دانشگاه به زندگی و مرگ او حسره خورد و گفت: خوشا به حال «مرحوم علی شاعری» که از زمان مرگ خود با خبر بود. میدانست که چه موقع فرا میرسد ولی ما را چه میشود؟! فکر میکنیم هزار سال عمر به دنیا داریم. شاید به همین خاطر به جای آن که لبخند بر لب و آرامش بر روح ما حاکم شود دائم در جنگ و گریزیم. جنگ و گریزی بیامان که انتهایی بر آن متصور نیست!
▪️علی شاعری در آخرین لحظات عمر خود باز آرام بود و در ویدیویی با همکاران خود گفتوگو کرد. دیگر از آن لبخند و قهقهه خبری نبود ولی اثری از اضطراب و نگرانی نیز در صدای او به چشم نمیآمد. او واقعیت مرگ را پذیرفته بود ولی گویی همچنان با واقعیات جامعه خود در جدال بود و از آن مهمتر همچنان دغدغهای که برای شهر و دانشگاهی که عمری در آن کار کرده بود، پابرجا بود و ترجیح داد آخر لحظات عمر خود را صرف آن کند.
▪️ولی این بار به جای دانشجویان، استاتید و مدیران را خطاب قرار داد و گفت دانشگاه یک «سیستم» است. دانشجو، کارمند و اساتید پا به آن گذاشته و فارغالتحصیل و بازنشسته خارج میشود و البته اختصاص بودجهای که به تکمیل این فرآیند کمک خواهد کرد ولی بهرهوری این سیستم چیست؟ «علی شاعری» در آخرین لحظات عمر خود ابراز امیدواری کرد تا فارغالتحصیلان این دانشگاه جامعهای را بسازند که سیستم -دانشگاه- در ایفای رسالت خود روسفید برون آید.
🌺تاریخ انتشار: یکم بهمنماه 1403