#بدونیم🖐🏻
اگـریكمذهبۍ
مبارزهبانفسنکند،
ممکناستجنایتهایۍ بکند
کهازڪفارهمبرنمۍآید..!
_استادپناهیان
استادی میگفتند،
هر وقت درس رو نفهمیدی
یا حوصله درس رو نداشتی؛
بدون اصلی ترین دلیلش گناهه!
گناه نکن آقاجون...
فلذاست که فرمودند:
هر روز محاسبه و مراقبه کنید،
که ببینید آخر کار چند چندید؟
یه وقت سه هیچ از خودت عقب نیفتی!
#چشم_هایتان کلاس درسی ست...
که باید پای نگاه هایشان
بنشینیم وبیاموزیم!👌👌💫
که چگونه میشود...
#دنیا تا این حد
در نظر به #پایین بیفتد!🥀🥀
💠شهیدم کن💠
زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... .
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند.
✳️سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده.
💐مي دانستم دنبال شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود.
✅شب هاي جمعه مي رفت بهشت زهرا. صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد.
مي گفتم خسته مي شي بخواب.
مي گفت مامان آدم با شهدا صفا مي كند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد.
❄️من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد...
🌷از خاطرات شهید مهدی عزیزی که بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت و حتی لحظه شهادت، تصویر ابراهیم همراهش بود. او همواره به تصویر شهید هادی سلام می کرد...
📚برگرفته از کتاب یاران ابراهیم. اثر جدید گروه شهید هادی
از آن جوانهای دگراندیش بود. در مسائل سیاسی طرفدار ... بود.
هرچه با او بحث کردم بی فایده بود.
گفتم امروز برویم گلزار شهدای شاهرود و با هم بحث کنیم.
❤️ در میان قبور مطهر شهدا راه می رفتیم. رسیدیم به مزار رضا نادری.
فکری به ذهنم رسید. گفتم همین جا بمان تا من برگردم.
در دل به شهید رضا نادری گفتم خودت دستش را بگیر.
وقتی برگشتم دیدم دو زانو کنار قبر نشسته! به جمله روی قبر اشاره کرد و گفت: این شهید داره با من حرف میزنه ببین رو قبرش چی نوشته؟!
رضا دستش را گرفت و حسابی تغییرش داد.
🔷رضا برای روی قبرش متن خاصی را آماده کرده بود که بسیار عجیب است:
ای برادر که از سر مزارم میگذری کمی درنگ کن. آیا با خواندن یک فاتحه، مسئولیتی که برعهده تو نهاده ایم را فراموش خواهی کرد؟!
📙خاطرات و دستنوشته های عجیب رضا در کتاب کمی درنگ کن توسط گروه شهید هادی منتشر شد.
#سلام_امام_زمانم 💚
طلوع کن ای آفتاب عالم تاب
ای نوربخش روزهای تاریک زمین
ای آرام دلهای بیقرار
ای امام مهربان
طلوع کن و رخ بنما
تا این روزهای سخت
اندکی روی آرامش ببینیم
و قرار گیرد زمین و زمان
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹 #روحانی_شهید_مجاهد 🌹
علی سیفی نوجوان که بود یک شب #مهمان ما بود.
صبح وقتی از #خواب بیدار شد که نماز صبحش #قضا شده بود!
خیلی ناراحت بود.
وسایلش را جمع کرد و رفت!
تا مدت ها خبری از او نداشتم.
بعدها فهمیدم دو هفته به خاطر یک نماز قضا روزه گرفته بود.
خاطرات 🌹 شهید علی سیفی
📚 کتاب بیا مشهد
شهدارا یادکنیدحتی بایک صلوات
🌹🍃🌹🍃
✅ بیایید شبیه ابراهیم باشیم..
✴️ ابراهیم هادی در مقابل نامحرم چه برخوردی داشت⁉️
⚛ آیا ما به اون صورتی که تمام شهدا در برخورد با نامحرم ، انجام می دادند هستیم ؟ یا فقط حرفش را میزنیم...
✳️ #سلام_بر_ابراهیم
❣تواضع ابراهیم❣
💠 وقتی به ابراهیم می گویند بیا برای شام با فرماندهان نان و کباب بخور او به آنان محل نمی گذارد و می گوید همه ما بسیجی هستیم
💠 وای به حال روزی که بین بسیجی و فرمانده تبعیض قائل شویم و غذای آنان متفاوفت شود. آن موقع کار سخت می شود ...
#سلام_بر_ابراهیم
🍃مۍگفت:
اخمتو؎محیطۍڪہ
پرازنامحرمہ،خیلۍهمخوبہ..!🖐🏽
#شھیدمصطفۍصدرزاده
#شهیدانہ♥
📚پرفروش ترین های نشر شهید هادی در نمایشگاه بین المللی مجازی کتاب
۱. سه دقیقه در قیامت (بیش از هزار جلد)
۲. سلام بر ابراهیم۱
۳. شنود
۴. تقاص
۵. سلام بر ابراهیم۲
۶. با بابا
۷. عارفانه
۸. خدای خوب ابراهیم
۹. شاهرخ
۱۰. تا شهادت
🌺خوشحالیم از اینکه فرصتی برای تهیه کتاب برای دوستان شهرستانی و روستایی ایجاد شد.
✅از حدود سه هزار بسته پستی، بیشترین تعداد مربوط به روستاها و شهرهای کوچک بود.
_ #شهیدانه🕊🌿 _
گفتم کاش میشد منم همراهت بیام جبهه
لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد !
گفت هیچ میدونی سیاهیِ چادرتو
از سرخیِ خونِ من کوبنده تره؟!
همین حجابتو رعایت کنی ؛
مبارزتو انجام دادی !🌸🌿
#همسرشھیدمحمدرضانظافت🤍
☘🕊
و شھادت
نصیب کسانۍ شُد
کہ در رھ عشق
بۍ ترس
با جآن خود بازۍ کردنند!!
#برادر_شهیدم
🌸✨🕊
خدایا...
هیچ نسبتی با شهدا ندارم...🌹
اما دلم به دلشان بند است...💔
خون سرخشان بد جوری پاگیرم کرده...😢
میدانم لایق #شهادت نیستم...ص
اما آرزویش را داشتن که عیب نیست...😓
فریاد میزنم تو را...🗣
در لابلای شعر هایم...❤️
شاید انعکاسش جواب تو باشد...🙃
اما میدانم پاسخی نمیدهی..
وقتی #شرمنده تر از همیشه بگویم...😥🗣
#شهدا شرمنده .....
#شهدا
.
.
.🌸✨🕊
#شهیدانه🦋
شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید.
او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
پن. رفیقِ شهید، شهیدت میکنه :) ❣
#خاطــره🎞
رفیقشهید :
منظورازکارهایخیر،🌱
کمکوسرکشیبهنیازمنداییبود🥺
کهخودشمیشناختوگاهیبه
آنهاسرمیزدوکمکهاینقدی˼💵˻
میکردواگرخانوادهاینمیتوانست
برایفرزندشلباستهیهکند˼👕👖˻
باهمدستآنبچهرامیگرفتیمو ˼👬˻
برایشخریدمیکردیم˼🛍˻
گاهیوسایلمنزلتهیهمیکرد
وسعیمیکردهمهاینکارهارا❤️
کسیمتوجهنشود˼🤫˻
وبهصورتناشناسانجاممیداد،
حتیدرانجمنهایخیریهزیادیعضوبود✨
شهیدبابڪنوࢪے💛
•✾🌸
•• ↷
╭═══════════♥️