eitaa logo
کمال الدین
103 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
♨️ مکرر در مورد گرانی‌ها به مسئولین تذکر می‌دهیم ولی گوش شنوایی نیست حضرت آیت الله مکارم شیرازی امروز در آغاز درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با انتقاد از گرانی‌های افسار گسیخته امروز کشور گفتند:🔻 ➖ مکرر ما به تذکر می‌دهیم، ولی گوش شنوایی نیست؛ گاهی گوش می‌دهند ولی کاری نمی‌توانند انجام دهند و گاهی نیز کاری می توانند انجام دهند، اما عمدا انجام نمی‌دهند. ➖ امروز وضع عجیبی در کشور وجود دارد و قیمت‌ها ساعتی شده و عده زیادی نیز از این وضعیت سوءاستفاده می‌کنند؛ اما بسیاری از افراد جامعه مانند، کارگران، بازنشستگان و طلاب حوزه که در پایین ترین حد قرار دارند در فشار و سختی گذران زندگی می کنند. 📣 حوزویان نیز باید در برابر این مشکلات ساکت نباشند. باید با مردم کنیم چرا که مردم دادشان از این بالاست لذا باید مکرر به مسئولین تذکر داد. ❓راز دشمنی با حوزه و حوزویان چیست؟ علت این همه دشمنی و عداوت نیز ضرباتی است که در طول تاریخ دشمنان و مستکبرین عالم از حوزه خورده اند. ضرباتی که در ماجرای تحریم تنباکو به پیکره انگلیس خبیث زده است، ضرباتی که مراجع و به داعش زده‌اند و گروه حشدالشعبی را ساختند و همچنین ضربه ای که در ایران به دیکتاتوری پهلوی زد همه و همه باعث این عداوت و دشمنی با حوزه شده است. 🔻تبیین چهار وظیفه مهم حوزویان در شرایط کنونی ▫️اولین وظیفه حوزویان این است که خوب بخوانند و از نظر علمی پیشرفت کنند. ▫️دومین وظیفه آشنایی با جامعه است که نگویند چرا یک مسئله روز و مهم در حوزه مطرح نمی شود. ▫️متخلق بودن به اسلامی باید حوزویان همانند پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) رفتار کنند تا بتوانند قلوب مردم را به سوی خدا کنند. ▫️ و در کنار آنان بودن در این شرایط گرانی و مشکلات جامعه باید مردم بدانند که ما در کنار آنها هستیم و از این وضعیت اصلا راضی نیستیم و مکرر به مسئولین کشور تذکر می دهیم. متن‌کامل:👇 http://hawzahnews.com/detail/News/463073@HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
سلام و درود بر بیت شریف آیت الله العظمی رضوان الله تعالی علیه  و آقا زاده محترم ایشان اینجانب مع الواسطه از این عالم برجسته مدقق ، دانش اندوزی کردم چون به نگارش تقریرات حضرت استاد علامه جوادی آملی در فقه مشغول هستم  مکرر از افاضات استادشان مرحوم محقق داماد ره نیز مستفیض میشویم مخصوصا در بحث صوم بسیار بیشتر بهره بردیم  حتی توفیق داشتم و و پروری آن بزرگ ره را ازدیدگاه حضرت استاد آملی دامت برکاته نگارش کنم که در یادنامه آن بزرگوار نیز به چاپ رسید همچنین توفیق داشتم در درس مکاسب جناب استاد آقا سید علی پسر بزرگشان که در تشریف دارند مدتی شرکت کنم این را از باب مقدمه بیان ارادت به شریف محقق داماد رضوان الله تعالی علیه عرض کردم اما این سخن جناب استاد آقا سید مصطفی در باره حوزه قم فرمود نسبت به کلیت حوزه جفاست البته در هر دوره ای افراد خاطی و نادان وجود داشته است  ایشان چگونه از برتری تربیت و سواد حوزه دوره گذشته سخن می گوید در حالیکه آنوقت در حوزه ، خواندن درس فلسفه جرم و شرک بود آیا آن اهانتی به میشد یا به دیگر بزرگان فراموش شده است الان به برکت و   در همین   و رایج شده است و آستانه تحمل حوزه نسبت به دو رشته مهم بالا رفت الان هم انسان های فهیم و سالک اهل تحقیق کم نیستند که گرفتار زرق و برق کرسی نشدند با فقر تنگ دستی سرگرم و تحصیل و هستند که  شما از وجود آنان بی خبری. حوزه خود زخم فراوان برداشته است حال دو طلبه هم به شما جسارت کردند آیا حکایت از  سقوط حوزه است؟! این فرمایش حضرتعالی به نظرم زیبا نبود آموزنده و سازنده نیست آیا این نکته یادشده تامین کننده آن که فرمودید هست ؟ گمان نکنم بلکه تنها بیانگر رنجش شماست حضرت عالی که وامدار این حوزه هستی اصل و اساس رشد شما در این حوزه بود برای تدریس در قم و ارتقا سطح علمی طلاب قم چه داشتی یا دارید. سخن دیگری دارم در این فضای غمبار و غبارالوده بیش از این مناسب نمی دانم . انشاءالله بعد از این از فرصت باقی استفاده کنید دین خود را به قم ادا کنید اگر چه خدمات حضرت عالی در خدمت به و است رضوان خدا بر روح والد مکرمتان که بر ما حق استادی دارد طلبه قم سید کمال الدین عمادی ۲/۹/۱۴۰۱
👓 روزی که راننده، شیخ عباس قمی را وسط بیابان پیاده کرد! 👈🏼راننده به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من( امام خمینی) چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت : اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم... خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مى‌ریخت. بیابان سوزان و بى‌انتها در چشمهایمان رنگ مى‌باخت و به کبودى مى‌گرایید، از دور هم چیزى دیده نمى‌شد، ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد. و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون سید بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى(ره ) و گفت: اگر مى‌دانستم، تو را اصلاً سوار نمى‌کردم، از نحسى قدم تو بود که ماشین، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت، یااللّه برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. هم من هم بلند شدم که با شیخ عباس پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى‌کرد که با او باشم، هرچه من پافشارى مى‌کردم، او نهى مى‌کرد، دست آخر گفت: فلانى، راضى نیستم تو ، هم مثل من اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ... بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند مى‌کردم نگه نمى‌داشت، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت. وقتى سوار شدم، راننده آدم خوب و خونگرمى بود، و به‌گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنی است و مسیرش همدان است، از دست قضا من هم مى‌خواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى‌گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى‌توانم آنها را به‌دست آورم، به این خاطر مى‌خواستم به همدان بروم. راننده با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم، سعى مى‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم. تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه‌اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: فلانى، این‌طور که تو مى‌گویى و من از حرفهایت برداشت کردم، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش، من همین الآن پیش تو مسلمان مى‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایى را که از من حرف‌شنوى دارند مسلمان مى‌کنم. بعد هم شهدتین را گفت بله، خدا را بنگرید که چه مى‌کند، ماشین پنچر مى‌شود، راننده پیاده‌اش مى‌کند، کامیونى مى‌رسد که مسیرش همان جایى است که او مى‌خواهد برود و از همه مهمتر آن ثواب را خداوند نصیبش مى‌کند که از آن زمان به بعد از نسل و ذرّیّه آن مرد هرکس به دنیا بیاید مسلمان است و ثواب و حسنه‌اش براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى(ره ) مى‌باشد. این روح بلند و مطیع این بزرگان است که آنها را این‌چنین مطیع در برابر قضای الهی نموده است که تمام وجودشان را در راه خدا فدا کرده‌اند و این‌گونه است که خدا این‌چنین به آنها عنایت می‌کند، شاید هرکدام از ما انسان‌های کوتاه‌بین بودیم، همان موقع عصبانی شده و کلی با راننده ماشین دعوا می‌کردیم که تقصیر ما چیست؟! و حاضر به پیاده شدن نبودیم، غافل از آنکه این مشیت الهی است که می‌خواهد به این وسیله انسانی را به‌دست ما به دین حق دعوت کند، این ثواب بزرگ را در برابر صبر و شکیبایی که به‌خاطر خدا و دین او تحمل کرده‌ایم عنایت فرموده است و در آن شرایط بد جامعه که افکار عمومی بر علیه روحانیت است، به‌خاطر خدا و حفظ دین، تمام مشکلات و سختی‌ها را به جان می خرند. 💬 شیخ علی پناه به نقل از @ardeshirilajimi اعتماد به خداوند 🌱مهمان ما باشید 👇 🌐https://eitaa.com/ardeshirilajimi 👈🏼کانال ما را به دوستان تون معرفی بفرمائید 🙏🏼