eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
12.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
2 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #دویست_وشصت_سه آرشا کنارم نشست وبستنی قیفی رو سمتم گرفت وگفت: _ویژ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 7ماه بعد: خودکارو روی میز انداختم وباخستگی سرمو بلند کردم... دستمو به گردن کشیدم وآخ آرومی گفتم.. امروز زیادی ازخودم کار کشیدم.. بخاطر تعطیلات همه ی کارها روی هم تلمبار شده بود وباید حساب هارو تا آخر وقت وارد سیستم میکردم.. همونطور که گردنمو مالش میدادم از جام بلندشدم و به سمت آبدارخونه رفتم وباخودم گفتم شاید چایی خستگیمو کمتر کنه! لیوانمو پراز چایی کردم واومدم بیرون.. نگاهم به بخار چایی بود که یه وفعه خوردم به یه چیزی ونفهمیدم چی شد لیوانم افتاد وصدای آخ مردونه ای بلند شد! ترسیده باچشمای گرد به روبه روم نگاه کردم که باقیافه ی برزخی آرشا روبه روشدم! آرشا_ کوری مگه؟ جلوتو نگاه کن دختره ی خنگ! حرصم گرفت.. بیشعور نفهم به من میگه خنگ! دستمو به کمرم زدم وباچشمای ریزشده ودندون های کلید شده گفتم: _خنگ خودتی.. من حواسم نبود توچرا جلوتو نگاه نمیکنی؟ کور منم یاتو؟ اومد جواب بده که دراتاق میثم بازشد وباتعجب گفت: _چتونه بازبه جون هم افتادین؟ _ببخشید ولی توانتخاب کارمند باید بیشتر دقت میکردین که یه دونه کورشو بهتون غالب نکنن! آرشا_ به من میگی کور؟ چایی داغو ریختی رو لباسم اونوقت طلب کارم هستی؟ میثم یه چیزی به این بگوها وگرنه... _وگرنه چی؟ هان؟ وگرنه چی؟ یه کاری نکن مثل دفعه قبل یه جوری بزنمت که 10روز مرخصی... میثم_ بسه! بسه! باجفتتونم! این بچه بازی ها چیه؟ اومدم حرف بزنم که میثم گفت: _صحرا خانم من ازطرف آرشا معذرت میخوام.. آرشا_ ای بابا میگم چایی رو این روی لباسم ریخته! انگشت اشاره مو به حالت تهدید بالابردم وگفتم: حواست باشه چی میگی این به درخت میگن! میثم_ کافیه دیگه.. برین سرکارتون.. یک کلمه دیگه نیمخوام بشنوم! اینجا میدون جنگ نیست! بی صدا رفتم سمت آبدار خونه که صدای پرتحکم میثم مانعم شد: _کجا؟؟؟ _به لیوان شکسته زمین اشاره کردم.. _اینا جمع کنم! میثم_ نمیخواد برگرد اتاقت به نعمت میگم بیاد جمع کنه! @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥