eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
12.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
2 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #دویست_وشصت مهراد: _بس کن مامان توروخدا بس کن.. اگه ادامه بدی.. حت
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 ونداد موشکافانه نگاهم کرد وگفت: _چه خبر؟ از این ورا؟ آفتاب از کدوم ‌طرف دراومده یادی از رفیق قدیمیت کردی؟؟ روی صندلی چرمی خودمو جابجا کردم وگفتم: _شرمنده ام سرم شلوغ بود.. فشار زندگی یه کم زیاد بود و... حرفمو قطع کرد وگفت: _اونو که میدونم.. واسه من که یک سال تمام مشاورت بودم عذر وبهونه نتراش! راحت باش.. تعریف کن! بدون مقدمه گفتم: _بیا ازنو شروع کنیم.. ازهمون روز اول که اومدم اینجا واز رفتنش گفتم.. ازهمون اوله اول.. ونداد_ اسمش چی بود؟ دریا؟ _صحرا.. خودکارشو بین انگشت هاش جابجا کرد _هوم.. دورا دور جویای احوالت بودم.. مگه ازدواج نکردین؟ پوزخندی گوشه ی لبم نقش بست.. به گلدان خوش نقش ونگار روی میزش چشم دوختم.. _جداشدیم! _چرا؟ اون همه خاطرخواهی و لیلی ومجنون بازی چی شد؟ _نمیخواست.. منو نمیخواست.. عاشق عماد بود.. وقتی رفتم سراغش فهمیدم.. نذاشتم به هم برسن و.... همه چی رو گفتم.. از اون شب لعنتی و ازدواج اجباریمون.. ازبچه ای که قربانی انتقام جفتمون شد.. از کم آوردنم و خسته شدنم.. از درخواست طلاق وهدیه ی سالگرد ازدواجمون.. همه چی روگفتم.. نمیدونم چقدر گذشته بود که جفتمون توی سکوت به نقطه ای زل زده بودیم که ونداد سکوت رو شکست! _گند زدی پسر! عصبی پاهامو تکون دادم وسکوت کردم! ونداد_ فقط یک راه میتونم بهت پیشنهاد بدم! باپوزخند_ برم دنبالش وبرش گردونم؟ تک خنده ای کردوگفت: _اون که ممکن نیست.. پرونده ی صحرا بسته شد! ازاینجا به بعد باید به خودت فکرکنی! سوالی نگاهش کردم... ونداد_ یه رابطه ی جدید.. عشق جدید.. خونه وخاطرات جدید.. باچشمای ریزشده پرسیدم: _چی؟ از روی صندلیش بلندشد وبا لبخند گفت: _پاشو رفیق.. بریم یه ناهار درست وحسابی بخوریم که خیلی وقته باهم ناهار نخوردیم! مهمون من! @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥