eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
12.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
2 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #دویست_وهفتاد_دو صدایی پشت تلفن نشنید.. سکوت عمیق مهراد نگرانش کرد
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 مهراد: ونداد_مهراد قرارمون این نبود.. قراربود حق انتخاب بااون باشه.. بابا چرا نمیخوای بفهمی زندگی بدون اون خانم هم جریان داره وتارک دنیا نمیشه!!! _آره.. دیگه واسم مهم نیست.. زنگ زدم بگم اون موضوع دیگه منتفیه.. ازامروز واقعا دیگه پرونده ی صحرا بسته شد! ونداد_ اوکی.. الان کجایی میخوام ببینمت.. _بیرون شهرم خودم میام می بینمت! بدون خداحافظی گوشی روقطع کردم و کوبوندم زمین... به موهام چنگ زدم.. به این هفت ماه لعنتی فکرکردم.. به روزی که بعداز مدت ها به دیدن ونداد رفتم وبه ناهار دعوتم کرد... 7ماه پیش... _اصلا متوجه میشی من چی میگم؟ پسرخوب نیومدم پیشت که شوهرم بدی! وندادباخنده_ میدونستم شوهرمیکنی خودم پاپیش میذاشتما... لبم به نشونه ی خنده کش اومد.. کارشو بلدبود.. خوب میدونست چطوری بحثو عوض کنه.. بعداز ساعت ها حرف زدن جفتمون به نتیجه نرسیدیم و قرار شد یه روز مناسب تر درموردش حرف بزنیم.. ازاون روز به بعد تقریبا هرروز با ونداد ملاقات میکردم و باکمک اون تونستم خودمو قانع کنم واجازه بدم واسه یه مدتم که شده بذارم صحرا نفس بکشه.. یه مدت که گذشت فهمیدم ونداد راست میگه وباید به جفتمون فرصت بدم.. باید جفتمون فراموش کنیم وبه قول ونداد از نو شروع کنیم... ترلان بعدازاون شب که جونشو نجات دادم آروم ترشد وکم کم مثل یه دوست کنارم موند وفهمید که قلب من واسه اون جایی نداره.. باکمک ترلان بنفشه روپیدا کردم ونداد باهاش حرف زد.. تونستم خونه و شرکتی که توش کارمیکنه پیداکنم.. 2ماه پیش که دیدمش دلم بیتاب ترازهمیشه ‌شد.. به نظرمیومد دیگه اون صحرای افسرده نیست وهمین بهم امید میداد که فراموش کرده ومی بخشه.. تنهاچیزی که آرومم میکرد که اجازه بدم کارکنه محل کارش بود.. شرکت میثم بود ومیثم پسر چشم پاکی بود.. باتموم شکاک بودنم به میثم اطمینان داشتم ومیدونستم جای صحرا امنه اما انگار کور خوندم ودست بالا دست بسیاره... @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥