عشقدیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وبیست_وشش بالاخره به ساحل رسیدم و شوقی بچگانه توی دلم نشسته ب
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
🍀
🌺
🍀
#رمان_عشق_دیرینه
#سیصد_وبیست_وهفت
_اینجا چیکار میکنی؟
این سوالی بود که همزمان از هم پرسیدیم..
_من که به خودم مربوط میشه اما شما اینجا چیکار میکنید جای سوال داره!
کلافه یه دستشو به کمرش ودست دیگه روی لب هاش کشید..
میدونستم این حرکاتش از روی عصبانیته.. هرچی باشه این آدمی که روبه روی من ایستاده شوهرمن بوده و با تک تک رفتارهاش آشنا بودم...
_یه ملتو علاف خودت کردی اینم جواب دادنته؟
_ملت واسه چی باید اعلاف من باشن؟
دستشو به سمت راه برگرشت دراز کرد وبی حوصله گفت:
_بیا برو خودت میفهمی!
دلم نمیخواست برم.. دلم میخواست باهاش برای️ مدت کوتاهی هم که شده تنها باشم و به ساختن رویاهام کنار مهراد ادامه بدم!
_هروقت از️دریا خسته شدم برمیگردم..
پوزخندی زد وگفت:
_مگه توازدریا خسته هم میشی؟
یادش بود.. مردمن هنوزم یادش مونده بود عادت های بچگونه مو!!
لب گزیدم تا مانع لبخندی بشم که سرسختانه لب هامو هدف گرفته بود.. لبخندی از سر رضایت!
_نه خسته نمیشم.. اما برمیگردم.. شما میتونی بری!
اومد جلو.. توی یک قدمیم ایستاد.. چشماشو ریز کرد وپرسید:
_چرا با شوهرت نیومدی؟
میخواستم لب باز کنم و حرف هایی رو که روی دلم مونده بود وشبیه غده ای سرطانی سالها بامن زندگی میکرد روبهش بگم..
میخواستم بگم چون شوهرم درست زمانی که فکرمیکردم همه چی خوبه ولم کرد وطلاقم داد..
اما سکوت کردم.. نگاهمو به دریا دوختم وگفتم:
_من کنار دریا به آرزوهایی که بهشون نرسیدم فکرمیکنم، ترجیح میدم اینجوری جاهارو تنها برم! جاهای خوب لیاقت یاد آوری خاطرات خوب رو دارن!!
تک خنده ای سرد.. شایدم ازسرنفرت کرد وگفت:
_دریا اگه خوب بود که اسم زن روش نبود!
نفس عمیقی کشیدم.. مثل خودش تک خنده ای تلخ تراز پوزخند زدم وبا تعنه واشاره به کار هاش گفتم:
_هزاران زندگی سرهمین زن خراب شد وکسی ککش هم نگزید!
@Sekans_Eshgh
#بفرست_برا_دوستات😌😘😍❤️🔥