عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #230 به همشون نزدیک میشیم..... تا ازحرفاشون به یک سرنخی برسیم ا
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#231
تو مسیر خونه آرشام جلوی یه پاساژ بزرگ نگه داشت
و چند تا وسایلی که درواقع نیازمون نبود خریدیم
سریع سوار ماشین شدیم
وقتی داشتیم خرید میکردیم مهران رفت
گفت اون زودتر از ما میره تا شک نکنن
ساعت نزدیک ۶ عصر بود که به خونه رسیدیم
همه جا پر بود از کارگر هایی که داشتن کار میکردن
با چشمایی از حدقه بیرون زده بهشون نگاه میکردم
صمدی با دیدن ما به طرفمون اومد....
آرشام با اخم دستام رو محکم گرفت
از اینکارهاش خندم میگرفت .......
از طرف دیگه وقتی میدیدم انقدر حواسش بهم هست.....
از خوشحالی میخواستم بال بال بزنم
صمدی نگاهش گره خورده بود رو دستامون
به خودش اومد و سریع با اخم گفت:
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀