عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #256 دستام میلرزید بدون وقفه اشک از چشمانم سرازیر میشد همه ی این
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#257
بنیتا رو با چشمانی بسته بی حال روی صندلی عقب گذاشته بودن
از سرش خون میومد.....
نمیتونستم جلوی خودم رو نگه دارم و اشک میریختم
آرشام اصلا حواسش بهم نبود به فکر فرو رفته بود
مردمک چشماش میلرزید
به بیمارستان که رسیدیم سریع از ماشین پیاده شد
و پرستار ها رو صدا کرد
چند تا از پرستار ها اومدن و بنیتا رو روی بلانکارد گذاشتن
با آرشام دنبالشون میرفتیم
بنیتا رو داخل یه اتاق بردن و در رو بستن
خیره به در اتاق به دیوار تکیه دادم
همچنان دستام میلرزیدن ......
آرشام جلوی اتاق داشت راه میرفت
بی حال سر خوردم و روی زمین نشستم
آرشام بهم نگاه کرد وقتی حال و روزم رو دید
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀