عشقدیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #70 آرایش ملیحی هم کردم .... بعد نگاهی تو آینه به خودم کردم و لب
🍀🌸🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
🍀
#امواج_عشق
#71
_یکم اونطرف تر یه پارک هست میرم اونجا قدم بزنم اگه خواستی بیا
با عصبانیت بهش نگاه کردم این بشر چرا اینطوریه خشک و بی روح
حالا که اینطوری گفت منم لجبازی میکنم و باهاش نمیرم
به دیوار تکیه دادم و به خیابان چشم دوختم
اما زیرچشمی به آرشام نگاه میکردم که بدون توجه به من به راهش ادامه میداد
حوصله نداشتم برم داخل هتل منتظرش باشم
از طرف دیگه غرورم هم اجازه نمیداد
باهاش برم برای همین خلاف جهت آرشام به طرف دیگه خیابون قدم برداشتم
چند قدمی رفته بودم که یهو دیدم سه تا پسر جوان از اون طرف دارن میان
نه راه پس داشتم نه راه پیش برای همین تصمیم گرفتم
بی توجه به اون سه تا پسر به راهم ادامه بدم اما.....
اما یکی از اونا به ترکی گفت:
_اوه گوزلیم تانیشاک؟؟(اوه خوشگلم آشنا بشیم)
بی توجه بهشون سرم رو به طرف مخالف چرخوندم
که دوستش بهش گفت:
_او بیرادان دِقیل(اون اهل اینجا نیست)
#کپیممنوع رمان آنلاین میباشد❌
✨✨✨✨✨✨✨
✨@Sekans_Eshgh ✨
✨✨✨✨✨✨✨
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀🌸🍀