Narimani-Shohada-Fatemiyon.mp3
4.32M
🎵شور زيبا #شهدايي
🍃چقدر غريبونه بهونه ميگيرم ...
🍃گرفته دل من برا شهداي تيپ فاطميون....
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بـه چـه سـرگرم ڪــنم دیده و دل را دل تو را میطلبد دیده تو را میجوید #شهید_نظر_میکند_به_وجهالله...
چقدر #خاطرهی ناتمام دارم من
که اسم تک تکشان #حکمت است
و تقدیر است!
نمی دانمـ⭕️ حکمت و یا تقدیر
چه بوده..
هر چه هست
⇜مدتی نیامدنت
⇜مظلومیتت
⇜ #شهادتت
صبری عظیم میطلبد😔
#شهید_سیدسجاد_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (11) 💠ما را هم ببريد.... 🔸شیرین ترین خاطره ام، #جانبازی_ام بود در سال 1370. می
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (12)
💠ماجراے توسل بچه های تفحص
به #حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
🔰بچه ها روزها خاک هاے منطقه را زیر و رو مے ڪردند و شب ها🌙 از خستگے و با ناراحتے به خاطر پیدا نڪردن #شهدا، بدون هیچ حرفے منتظر صبح مے ماندند😔 یڪے از دوستان معمولاً توے خط براے عقده گشایے، نوار #مرثیه ے حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مے گذاشت📻 و اشک ها😭 ناخودآگاه سرازیر مے شد
🔰من پیش خودم گفتم: « #یا_زهرا! من به عشق مفقودین به این جا آمده ام، اگر ما را قابل مے دانے، #مددےڪن ڪه شهدا🌷 به ما نظر ڪنند، اگر نه، ڪه برگردیم تهران😢»
🔰روز بعد #فڪه خیلے غمناک بود و ابر سیاهے🌫 آسمان را پوشانده بود. بچه ها بار دیگر به حضرت زهرا (سلام الله علیها) #متوسل شدند، هر ڪس زمزمه اے زیر لب داشت. در همین حال یک «بند انگشت» نظرم را جلب ڪرد😧 خاک را ڪنار زدم، یک تڪه #پیراهن نمایان شد. همراه بچه ها خاک ها را با بیل⛏ برداشتیم و پیڪر #دو_شهید ڪه در ڪنار هم👥 صورت به صورت یڪدیگر افتاده بودند، آشڪار شد😀
🔰پس از جستجوے خاک ها #پلاک هایشان نیز پیدا شد. لحظه اے بعد بچه ها متوجه آب💧 داخل یڪے از قمقمه ها شدند و با فرستادن #صلوات، جهت تبرک از آن نوشیدند. وقتے پیڪرها را از زمین بلند ڪردند، در ڪمال تعجب دیدند پشت پیراهن #یکی از دو شهید🌷 نوشته شده:
⭕️«مے روم تا #انتقام_سیلےزهرا بگیرم.»⭕️
📱منبع: سایت تبیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹 #حاج_حسین_یکتا بچهها اصرار بر امر #حق داشتہ باشید. یہ چیزی رو فهمیدید خوبہ، ولش نڪنید؛ #سختہ
رفیق
کجا یه #گناه رو به خاطر
روی گلِ
#یوسفِ_زهرا(س)
ترک کردی و ضرر کردی؟
رفیق
دارن برا #ظهور_امامِ_عصر_عج
یارگیـرے میڪنن...
حواست باشه...!
#جانمونی ازقافله 🙂☝️
🎤 #حاجحسین_یڪتا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
Mojtaba Mamezani Khodaei Khoda Gharibe_(www.new-song.ir).mp3
6.71M
🎵 #یک_تلنگر_بسیارزیبا👌👌
✨ خدایی خدا غریبه😭😭
#خداااا_شهیدم_کن😭😭
🎤🎤 #مجتبی #رمضانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خَلاص شدن هنــر #خالِص شدن می خواهد و تــو #هنرمندی اے شَهیــد یادم بده چگونہ از #بند دنیـا خود
هر که از
روی #ارادت
پا نهـد در راہ عشق ❤️
عالمـ🌷ـی پیش آیدش
ڪز هـر #دوعالم بگذرد . . .
#پاسـدار_مدافع_حرم
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
هر که از روی #ارادت پا نهـد در راہ عشق ❤️ عالمـ🌷ـی پیش آیدش ڪز هـر #دوعالم بگذرد . . . #پاسـدار_م
4⃣8⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
⚜سهشنبه بود ،ساعت دو و بیست دقیقه. یک کوله داشت🎒 که هر وقت میخواست برود سفر از آن استفاده میکرد. آن سال از من خواسته بود که #شال_عزایی که دو ماه محرم و صفر روی شانهاش بود را نشویَم.
⚜آن را همانطور همراه با چفیه در ساکش💼 گذاشت. دو دست #لباس هم بیشتر از من نخواست❌ برادر کوچکترش هم بود، موقع خداحافظی احساسی داشتم، میدانستم که دارد به #جنگ میرود.
⚜سرش را انداخت پایین و از در خارج شد🚪 دیگر نتوانستم تحمل کنم یکباره به او گفتم: #بایست تا با هم خداحافظی کنیم. دستش را گذاشت روی در و نگاهی #عمیق به من کرد.
⚜دویدم به سمتش آینه #قرآن را برداشتم و از زیر آن که ردش کردم به سمت ماشین🚗 رفت. وقتی رفت به سمت ماشین طاقت نیاوردم و با #تشر گفتم: حسن برگرد من با تو روبوسی نکردم. برگشت، خواستم صورتش را ببوسم اجازه نداد🚫
⚜دستهایم را گذاشت روی #صورتش
و بعد روی سینهاش کشید و عقب رفت.
اتفاقا همرزمش بعد از #شهادت به من گفت: که از حسن پرسیده: چطور با #مادرت خداحافظی کردی⁉️ که جواب داده است: #نگذاشتم صورتم را ببوسد، ترسیدم پاهایم برای رفتن سست شود😔
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh