#نیمه_پنهان_ماه 1
زندگی #شهید_مصطفی_چمران
🔻به روایت: همسرشهیــد
#قسمت_سی_ودوم 2⃣3⃣
🔮این جریان را، خدمت #امام که رفتیم به من گفتند: مصطفی برای دولت هم کار نکرد. هر چه کرد به دستور مستقیم خودم بود☝️ و من #مسئول شما هستم. بعد بنیاد شهید🌷 به من خانه داد. خانه هیچی نداشت. جاهد - یکی از دوستان دکتر- از خانه خودش برایم یک تشک، چند بشقاب و...آورد تا توانستم با پدرم تماس بگیرم☎️ و پول برایم فرستاد.
🔮به خاطر این چیزها احساس می کردم مصطفی به من #ظلم_كرد. البته نفسانی بود این حرفم، بعد که فکر می کردم، می دیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت، اما آن چه به من داد یک دنیا است👌 مصطفی در همه عالم هست، در قلب انسان ها♥️
🔮من یادمه یک بار که به ایران می آمدم، در فرودگاه🛫 بیروت یک افسر مسیحی لبنانی با درجه بالا وقتی پاسپورتم را به نام #غاده_چمران بود دید، پرسید: نسبتی با چمران داری؟ گفتم: #خانمش هستم. خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او دشمن بود و با ما جنگید ولی مرد شریفی بود. بعد آمد بیرون دنبالم، گفت: ماشین نیامده برای شما؟ گفتم: مهم نیست.
🔮خندیدند و گفتند درست است، تو #زن_چمران هستی. گاهی فکر می کرد به همین خاطر خدا بیش تر از همه، از او حساب می کشد😞 چون او با مصطفی زندگی کرد: با نسخه کوچکی از امام على عليه السلام. همیشه به مصطفي مي گفت: تو #حضرت_على نیستی، کسی نمی تواند او باشد، فقط حضرت امیر آن طور زندگی کرد و تمام شد🚫
🔮و مصطفی هم چنان که صورت آفتاب خورده اش باز می شد و چشم هایش نم دار😢می گفت: نه، درست نیست ! با این حرف دارید راه #تکامل در اسلام را می بندید، راه باز است، پیامبر مي گويد هرجا من پا زدم #امتم می تواند، هر کس به اندازه سعة اش. همه جا مصطفی سعی می کرد خودش کم تر از دیگران داشته باشد، چه لبنان، چه کردستان، چه اهواز
🔮لبنان که بودیم جز وسائل شخصی خود چیزی نداشتیم، در لبنان رسم نیست که کفشتان👞 را در بیاورید و بنشینید روی #زمین. وقتی خارجی ها می آمدند یا فاميل، رویم نمی شد بگویم کفش را در بیاورید، به مصطفی می گفتم: من نمی گویم خانه مجلل باشد ولی یک مبل داشته باشد🛋 که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند #مسلمان ها چیزی ندارند، بدبختند. مصطفی به شدت مخالف بود و می گفت...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام آقا✋
دوباره #جـمعه و
تسبیح خورشـ☀️ـید
که دانه دانه
#زخم لحظهها را💔
می شمارد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
واقعا کی فکرش💭 رو میکرد
ادامه #راهتان
اینقدر سخت باشد😓
بعد از شما
#غرق شدیم
در روزمرگی هایمان😔
و گیر کردیم
به سیم خاردار #نفس
#دعایمان_کنید🤲
#شهید_مرتضی_عطایی
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - با همه لحن خوش آواییم - مرحوم آغاسی.mp3
1.48M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃با همه لحن خوش آواییم
🍃در به در کوچه تنهائیم
💔 #جمعه_های_دلتنگی
😔😔😔آقا بیا 🙏😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتما.ببینید.
تا حالا شده امام زمان علیه السلام تورانگاه کند و از دیدن تو لذت ببرد⁉️
🎙 #استاد_قرائتی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📎مادر من را رها کن.
❣محمدم در آخرین تماسش📞 به من گفت: مادر دعا کن #شهیدشوم، اگر شهید نشوم دیوانه میشوم، مادر من را رها کن😔
❣من هم روز #جمعه در روضه اباعبدالله(ع) شرکت کردم، رو به قبله ایستادم و گفتم: حضرت زینب (س) محمد #هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید🙏
❣هر طور که شما میخواهید من راضی هستم، "روز شنبه" ساعت هفت⏰ غروب تیر به #سر فرزندم میخوردو دم صبح به شهادت میرسد🕊🌷
#شهید_محمد_کیهانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#حتما.ببینید. تا حالا شده امام زمان علیه السلام تورانگاه کند و از دیدن تو لذت ببرد⁉️ 🎙 #استاد_قرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مادر_شهید
🔰روزهای آغاز سال 43 بود. بیست وسه سال از خدا عمر گرفته بودم. خداوند سه #دختر به خانواده ما عطا کرده. فرزند بزرگم چهار ساله4⃣ بود. تا سه ماه دیگر هم فرزند بعدی به دنیا می آید👶
🔰مثل بسیاری از مردم آن زمان در یک خانه شلوغ🏡 و پر جمعیت بودیم. حیاطی بود و تعدادی اتاق در اطراف آن. در هر #اتاق هم خانواده ای!
🔰رسیدگی به کارهای خانه و چندین فرزند خیلی #سخت بود. مادرم به کمکم می آمد. اما باز هم مشکلات زیادی داشتیم😢 البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند.
🔰همه تحمل می کردیم و شکر خدا🙏 را می کردیم. مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد با این همه #ناشکری! مادرم بیش از همه به من سفارش می کرد. می گفت: وقتی #باردار هستی بیشتر دقت کن👌 "نمازت را اول وقت بخوان" به "قرآن و احکام" بیشتر اهمیت بده. میگفت: هر غذایی🍛 که برایت می آورند #نخور
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنوشته زینب سلیمانی به یاد پدر
💠من به فدای خواهر حسین(ع)
🔰بابای عزیزتر از جانم چه قدر خوب شد نام مرا #زینب گذاشتید. مادرم میگفت شما وقت انتخاب اسمم گفتید «بعدها متوجه میشید چرا اسم زینب را انتخاب کردم برای دخترم😍».
🔰 #شهادتتان از درون، خیمه سوزان من بود و تمام وجودم یکییکی از درون میسوخت و روی هم فرو میریخت😞 اما وقتی عظمت حضور مردم👥 را دیدم که چه باشکوه و #باعزت و با تمام وجود برایتان به میدان آمدند، دلم کمی آرام گرفت.
🔰همیشه به من میگفتید #عزت دست خداست و بدانید اگر گمنامترین🌷 هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد، میبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش💞 میگیرد. میدانم راز آن چهره نورانیتان و آن همه عزت و عظمتتان فقط در #نمازهای نافله و گریههای شبانه😭 و گرسنگی در بیابانها و گرمای صحراها و آن همه خطر را به جان خریدن نبود...
🔰بلکه شما جان و مال و دنیا و آخرتتان را با خداوند متعال، #فاطمه_زهرا(س) و عمه سادات(س) معامله کردید. آن روز که رسم «کلنا عباسک یا زینب»♥️ را نوشتید، این نوشته وِرد زبان همه عالم شد. شما " #علمدار خیمه خواهر حسین(ع)" شدید و من تا آخرین نفس فدایی بانویی میشوم که نام مبارکش را بر من نهادید تا حق این نام را ادا کنم✅
#زینب_حاج_قاسم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁مهدی به همراه تعدادی از دوستانش به دیدن آیتالله #حقشناس رفته بودند که آیتالله از بین دوستانش،
به برادرش مجید زنگ زده بود📞 گفته بود:
🔸 #آقا منو دعوت کرده. خوب به حرفهام گوش کن!
👈مواظب مامان و بابا باش. به اونا بگو هیچ وقت بی تابی نکنن❌ هر وقت دلشون گرفت؛ برن #بهشت_زهرا(س)، مشکلشون را #حل_میکنم....
#شهید_مهدی_عزیزی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نبردمدافعان حرم
ولحظه شهادت
#شهید_محمد_سخندان🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh