✌️🏻♥️~
معلـمپرسید ↯
چندتابمببراۍنابودۍداعش
واسرائیل لازمھ؟!
دآنشآموز : دوتا!(:
همہخندیدن..
معلم : دوتا؟!چطورۍ؟!
دآنشآموز ↯ :
¹.فرمانِآسیدعلۍ😎🤞🏻
².سربندِیازهرا😌🧡
#رهبرانه :)🦋♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید روح الله قربانی💛
☆مناسب برای #استوری و #بک_گراند☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #تولد #شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۴ سوریه، حلب
📅تاریخ انتشار : ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
جاهلیت مدرن.mp3
4.1M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
❤️ #مهدوی
📌 قسمت ۱۷
🎤 استاد #رائفیپور
🔸«خدایان جدید»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چقدر این روزها احتیاج داریم
که او برگردد
و بیاید پشت میکروفن
با صلابت و یقینی از جنس آرامش بگوید:
"کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان #اسرائیل در این کرهی خاکی خواهد بود..."
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#انتخابات #القدس_اقرب
#سحر_شهریاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#خاطره🎞
همرزم شهیدبابک :🌱
اولین شبی که رسیدیم مارو بردن حلب پادگان بوهوس یک شب اونجا مستقر شدیم.
صبح بابک شروع کرد به تمیز کردن و نظافت اون دور و بر و مایکی دونفر دیگه هم کمکش کردیم.
اولین کاری که کرد از ماخواست که یکسری وسایل برای #ورزش آماده کنیم;چون فکر میکرد اونجا موندنی هستیم.
🌼بابک واقعا روحیه جهادی داشت
یعنی بچه ای نبود یه جا بشینه و یا مغرور باشه و خودشو بگیره❤️
باهمه جوش میخورد همون روز اول😊
💢توی مناطق هم نماز شب
و قرآن خوندنش ترک نمیشد.🥀
#شهید_بابک_نوری✨❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ازصدامپرسیدند:چرابعـدازڪشتنسید محمدباقـرصدر،خواهرشبنتالھدےرا ڪشتے؟گفتھ:مناشتباھیزیدراتڪرار نمےڪنم . . .
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
دو صفحه📖 دیگر از کتاب یک تن و این همه مزار 😍
📌 صفحات #هفتاد و هشتم #هفتاد و نهم
▪️قصه هایی از زندگی فرمانده شهید حسین ایرلو فرمانده لشکر المهدی (عج) ❤️
#کپی ⛔️
#اختصاصی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#سلام_امام_زمانم❤️
ای بلندترین واژه هستی
شما در اوج حضور ایستاده ای
و غیبت ما را می نگری
و بر غفلت ما می گریی
از خدا میخواهیم
پرده های جهل و غفلت از
دیدگان ما کنار رود
تا جمال دلربای شما را بنگریم
🌤اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ🌤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🦋
رفیق!
حواست بہ جوونیت باشه،
نکنہ پات بلغزه
قراره با این پاھا
تو گردان صاحبالزمان باشۍ!
#شهید_حمید_سیاهکالی🌿
سلام
صبحتون شهدایی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
『🌿』
قدیمبویِایمانمیدادیم . .
الانایمانمونبومیده🖐🏽💔'!
قدیمدنبالگمنامیبودیم ؛
الانمواظبیماسممونگمنشھ :))
|🌼| #شھیدنورعلیشوشتری ؛
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠ویژه برنامه سالروزفتح خرمشهر
📅 یک شنبه ۲خرداد۱۴۰۰
⏰ همزمان بانماز مغرب وعشاء
💺سخنران:راوی هشت سال دفاع مقدس #حاج_علی_پیراسته
📍نبش استادیوسفی۲۴-مسجدالمنتظر(عج الله)
📎لطفا بارعایت مواردبهداشتی تشریف بیاورید
#مشهد
🌷🍃🌷🍃
@ShahidNazarzadeh
بعد از تو💕
تا همیشه
#شبها و روزها
بی مـ🌙ـاه و مهر مےگذرند
از کنار ما
💥اما پشت دریچه ها
در #عمق سینه ها
ماھ ِ قصه های #تو
#همیشه تابان است🌝
دیروز #یکم_خرداد_ماه سالروز شهادت شهیدبزرگوار#براتعلی_نظرزاده
#شهید_براتعلی_نظرزاده🌷
شادی روحشان #صلوات
🍃🌹🍃🌹
کانال شهید نظرزاده
👇👇👇👇👇👇👇👇
@shahidNazarzadeh
خاطره ای از شهید نظرزاده
💠خبر شهادت
🔰شهید نظرزاده به عنوان بسیجی رفتند برای اعزام به جبهه. از طریق #مسجدجوادالائمه ثبت نام کردن. یک شب، دو شب موندن بعد اعزام شدند.
🔰ماه رمضون بود که خبر شهادتش رو بهمون دادن. نمیدونم چندم #ماه_رمضان بود. ما چشم انتظار آمدنش بودیم، قند شکسته بودیم🍚 آماده کرده بودیم. مرغ گرفته بودم ببرم بزارم خونه بابام توی یخچال، شنیدم در می زنند به #جواد پسر بزرگم گفتم ببین کیه، رفت دم در یک مرتبه دیدم برگشت.
🔰گفتم کی بود مامان گفت: یک آقایی. بهم گفت داخل خانه کیه؟ گفتم #مامانم. گفت غیر از مامانت کس دیگه ای نیست؟ گفتم چرا پدر بزرگ و مادر بزرگم و خاله ام. دیگه اون بنده خدا رفته بود، گفتم خب نپرسیدی چیکار داره؟! گفت زود رفتند. دل من یهو یه جوری شد😢 گفتم نکنه یه #خبرایی_هست.
🔰مرغ ها🍗 رو برداشتم رفتم خونه بابام بزارم تو یخچال دیدم نیستند. رفتم دم پنجره. دیدم اقا رضا با یه نفر دیگه با موتور اومدن. مثل اینکه گفته بود ایشون خالَمه، بنده خدا رفت. می خندید😄 گفت چه خبر خاله؟ گفتم خبرا که دست شماست کجا بودی⁉️ این بنده خدا کی بود، واسه چی اومده بود. گفت اومده بود #تحقیق کنه برای پسر خاله. گفتم خاله شب که کسی تحقیقات نمیاد. گفت چرا چون #ماه_روزه است و هوا گرمه شب میان واسه تحقیق
🔰این که رفت، من یه مقدار #خبردار شدم که خبرهایی هست و اینا به من چیزی نمیگن. برگشتم خونه خواهرم. رفتم دیدم عموم خدا بیامرز نشسته؛ سلام و احوالپرسی کردیم. دیدم پسرخواهرم چندتا دفتر و ... زیر بغلش گرفته. گفتم کجا میری آقارضا؟ گفت امشب #نگهبانی هست دارم میرم. گفتم نه دروغ میگی آقا رضا، گفت به جان خودم خاله، گفتم اگر خبری هست به من بگو. گفت هیچ خبری نیست خاله، عمو مگه خبریه؟؟ گفت نه❌ هیچ خبری نیست.
🔰گفت بیا بشین یه چایی☕️ بخور گفتم نه من میرم خانه. به آقاجواد گفتم: مادر هر خبری هست اینا چیزی به من نمیگن. #جواد رفت به خاله اش گفت چه خبره خاله؟ خواهرم گفته بود خبری نیست دیگه اومدیم خوابیدیم. دیدم #سحر دو تا بچه های کوچکم خیلی بی تابی می کنند. این دو تا طفلکی ها پشت سر هم بودن از لحاظ سنی، خیلی بی قراری می کردند. جواد گفت: من میرم مسجد🕌
🔰همین که رفت چیزی نگذشت که دیدم یه دفعه برگشت. گفتم #نماز نخوندی گفتش نه مامان (رنگش هم خیلی پریده بود) گفت مثل اینکه یه خبرایی هست مامان😥 من پامو گذاشتم تو مسجد همه گفتن شش تا بچه داره مثل اینکه #بابا رو میگفتن. گفتم خب می خواستی بری بپرسی گفت دیگه اصلا پام پیش نرفت که برم تو مسجد.
🔰بچه ها رو خوابوندم. دیگه خودمم خوابیدم هوا روشن شد ساعت های شش و نیم، هفت🕗 بود دیدم پسر خواهرم اومد زنگ زد در رو باز کردم. گفت خاله خوبی چه خبر؟ گفتم سلامتی خاله جان! خبر ها که دست شماست. گفت نه خبری نیست فقط بابای جواد(شهید نظرزاده) #زخمی شده. گفتم الکی میگی آقا رضا زخمی شده یا #شهید_شده⁉️ اونم گفت: حالا که شما میگی خاله، آره شهید شده😔
🔰سردخانه که رفتیم فقط بدنش سرد بود ما گفتیم که حتما #خواب هست. دیدم تمیز، مرتب خوابیده. پسر خواهرم میخواست عکس بگیره📸 که دیدیم پشت سرش، سمت چپ ترکش خورده و به شهادت رسیده. روحشون شاد🌷
راوی: همسر بزرگوار شهید
#شهید_براتعلی_نظرزاده
#شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_973734172.mp3
4.29M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
❤️ #مهدوی
📌 قسمت ۱۸
🎤استاد #رائفیپور
🔸«نشانه ها آخرالزمان»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh