eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید_محمد_محمدی در خانه بودم که به یکباره با صدای وحشتناک کوبیدن در به خودم آمدم😰 رفتم سمت در، دیدم بچه‌ها هراسان و مضطربند😰 گفتم چه شده که در را اینطور می‌زنید؟ امیررضا پسر کوچکم از شدت وحشت زبانش بند آمده و تمام صورتش پر از اشک شده بود 😭و گریه می‌کرد.احمدرضا گفت مامان، بابا را با چاقو زدند 🔪🥀 سراسیمه خودم را بالای سر محمد رساندم. محمد غرق خون، کف خیابان افتاده بود. از پهلویش مثل چشمه خون می‌جوشید😔 به سختی تکلم می‌کرد و می‌گفت دارم می‌سوزم. تشنه‌ام، آب بدهید😢 هرطور بود محمد را به بیمارستان رساندیم. کمتر از دو ساعت بعد به شهادت رسید🥀 ۲۷ مهرماه سال ۹۹ در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های تهران شهادت به سراغ مردی آمد که سال‌ها در پی شهادت بود.محمد محمدی قرار بود بار و توشه سفر به سوریه‌اش را ببندد و برای دفاع از حرم عمه سادات برود اما آنقدر مخلص بود و گمنام خدمت کرد که به اذن خدا شهادت در خانه‌اش آمد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد کیهانی💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان می کند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان خطاب میکنیم که فرمود :"کشته شدن عادت ما و شهادت ماست"😌 🍃و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی❣ 🍃او همان که خداوند دلهای است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات بیقرار بودند و جز برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات رسیدند🌹 🍃اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم😓 ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷ 📅تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : اندیمشک 🕊محل شهادت : حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شیشه رفلکس.mp3
1.56M
🎵 🎶 🔴 📌 قسمت ۱۳۹ 🎤 استاد 🔸«شیشه رفلکس»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن طالبی فر🌾 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🍃چشم هایم میخِ نوشته ی مقابلم شده است؛ توصیه ی درباره ی زنده نگه داشتن یاد شهدا. چشم هایم می‌بیند، لب هایم می‌خواند، اما لبریز از شوق می‌شود برای عمل به او؛ هیهات اگر امر کند و ما همچنان بر زمین نشسته باشیم! 🍃دیگر قرار از دست می‌دهم و به تن قلمم میکنم؛ نام شهید حسن طالبی فر مقابل چشمانم جان می‌گیرد. بی آنکه بخواهم دستم شروع می‌کند به حماسه گری، به نوشتن و سرودن از شهیدی که تنها چهارده سال داشت و طعم تلخ را چشید اما لحظه ای خود را غافل از نگاه خدا ندید. 🍃عاشقانه کرد. کتاب های سیاسی و برنامه ی همیشگی او بود و دغدغه اش برای بصیرت آفرینی او را به خواندن کشانده بود. امام خمینی(ره) گوهر نایاب این را، عزیز می‌شمرد و مشتاقانه در به پیروزی رسیدن این انقلاب تلاش می‌کرد. تا جایی که وقتی فرمان جهاد می‌دهد سر از پا نمی‌شناسد و راهی می‌شود. 🍃خلاصه کنم. گویا می‌دانست قرار است به سمت خدا پر بگیرد آخر چند ساعت قبل از شهادت پیشنهاد غسل می‌دهد‌؛ در آب کرخه شهادت و آب را به تن جهادگرش تبرک می‌کند. ساعاتی بعد تیرهای ، مسیر قلبش را در پیش گرفته و برای همیشه اورا سعاتمند و آخرت می‌کند. ✍️نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ١٢ اردیبهشت ١٣٣٩ 📅تاریخ شهادت : ٩ آبان ١٣۵٩ 📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ١۴٠٠ 🕊محل شهادت : نامشخص 🥀مزار شهید : نامشخص 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علی خلیلی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم رب الحسین♡ 🍃همه درگیر بودند، درگیر شهادت، به دنبال کسب لیاقت از عمه ی سادات تا پر بکشند به و بشوند 🌷 🍃تا بشوند *شهید* و رنگ بدهند زندگی بی رنگ و ظلمت زده ی ما را. اما میان این شلوغی ها، میان این دعاهای شهادت، دعای تو عجیب به دستان عرش خدا رسید و گویی مستقیم عطر چادر خاکی (ص) را گرفت🌹 🍃گویی عمه جانمان (س) شهادت نامه ات را به دست مادرش سپرده بود و تورا در سپاه سربازان او نهاده بود که اینگونه زهرایی(س)، را در آغوش کشیدی. 🍃آن لحظه ای که ایمان و اعتقاداتت را برتری دادی و دست پهلویت را نشانه گرفت؛ همان لحظه بود که خدا بالید به پهلوی شکسته ات و فخر کرد به زمین و زمان از داشتن چنین بنده ی دلبری❣ 🍃گویا علاقه ات به ، غیرت علوی ات و همه و همه ی این ها تورا با تمام وجود به سمت وظیفه ی دینی ات کشاند و در اخر این تو بودی که عاقبت بخیر شدی🕊 ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ آبان ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۳ فروردین ۱۳۹۳ 📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *آرزوےِ پودر شدن..*🕊️ *شهید محمد رضا(علی) بیات*🌹 تاریخ تولد: ۷ / ۱۱ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱ / ۱۳۹۵ محل تولد: فلاح/ تهران محل شهادت: سوریه *🌹همرزم← هر مسئولیت پر خطر و دشواری را به او می‌سپردیم بدون اعتراض میپذیرفت🍃چند روز قبل از شهادت از یک‌دیگر خواستیم که در حق هم‌دیگر دعا کنیم📿 و سپس از آرزو‌های خود بگوییم💫 نوبت به محمدرضا که شد، گفت دعا کنید خدا من را پودر کند🥀پدرش← عروسی یکی از خواهرزاده هایم بود🎊در مراسم بودیم که حس کردم یک لحظه جو مراسم بهم خورد‼️و همه باهم در حال صحبت شدند‼️از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت خبر داده‌اند محمد رضا به شهادت رسیده است🕊️همرزمهایش تعریف کردند که محمد رضا و دوستانش به کمین می‌خورند🥀تعداد بسیاری از تکفیری‌ها را نابود میکنند💥 اما به دلیل اتمام مهمات، به رگبار گلوله بسته می‌شوند🥀و پیکر مطهرشان سه روز زیر آفتاب میماند🥀☀️ در نهایت نیز آن منطقه در دست تکفیری‌ها باقی مانده و آن را بمباران میکنند*💥 *محمد رضا فرمانده آموزشی نیروهای جبهه مقاومت در «فلوجه» بود💫او همانطور که خواست پودر شد🥀و من روضه علی اکبر(ع) را لمس کردم🥀پیکرش برای همیشه در آن‌جا به یادگار ماند🥀و به آرزوی خود که گمنامی همچون حضرت زهرا (س) بود رسید*🕊️🕋 *جاویدالاثر* *شهید محمد رضا(علی) بیات* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
روزگار من (۳۱) پشت مدرسه یه بادجه تلفن بود سحر گفت بیا بریم اونجا یه زنگ به بچه ها بزنیم فرزانه ـ مگه کارت داری ؟؟ اره یکی خریدم برا روز مبادا که از بیرون راحت در تماس باشیم 😌😌😌😌 رفتیمو سحر کارت و وارد کرد و شماره ی شاهین و گرفت بعد ۵تا بوق خوردن ... سحر ـ الوووو... شاهین ـ الوو ... سلاااام خانم خانمااا...چه عجب یادی از ما کردین ...کجایی؟؟؟ سحرـسلام تازه از مدرسه تعطیل شدیم ...تازه شم ما همیشه به یاد شما هستیم فرزانه هم پیشمه گفتیم یه زنگی بهتون بزنیم و یه حال و احوالی ازتون بپرسیم دمتون گرم ...چه خبرا سحری؟؟ سلامتی شاهینـ راستی ما یه خونه جدید خریدیم نمیخوای تبریک بگی؟؟؟ عه جدی مبارکهههه...مگه خونه نداشتین ؟!! چرا ولی یه خونه مجردی منو و بهنام خریدیم سحرـ چه خوب پس مستقل شدین برا خودتون 😏😏 اره ما اینیم دیگه یه پا مردیم واسه خودمون 😌😌😌 سحرـ پس یه شیرینی بهمون بدهکارین بهنامم درست بغل دسته شاهین نشسته بود گوشیم روی بلندگو بود و بهنامم گوش میداد بهنام یه چشمک به شاهین زدو با اشاره گفت بگوو بیان اینجا شیرینی بخورن 😉😉😉 شاهین ـ پس الان از ما شیرینی میخواین ؟ بله که میخوایم یعنی میخواین ندین ..ای نامردا😒😒 منم همش به سحر میگفتم زود باش دیگه چقدر طولش میدی قطع کن بریم دیرمون میشه 😰😰😰😰 شاهینـ نه ولی هرکی بخواد شیرینی بخوره بیاد خونمون ... هم اینجارو ببینه هم شیرینی شو بخوره... میاین دیگه؟؟ 😏😏😏😏 سحر ـ نمیدونم والا باید از فرزانه بپرسم . اگه شد که میایم شاهین ـ نه دیگه اگرو اما نداریم باید بیاین وگرنه دلخور میشیم ...اصلا همین بعدازظهر بیاین !!! سحرـبعدازظهر؟؟؟!! فرزانه بعدازظهر میتونی بریم قرار؟؟ فرزانهـ نه نه اصلا امروز نمیشه بگو نه سحر ـ فرزانه میگه امروز نه کار داره باشه پس بمونه برای فردا ...اما دیگه بهونه نداریماااا؟؟ عه شاهین داره اعتبار کارتم تموم میشه ...باشه باشه بهت خبر میدم فعلا خداحافظ سحر گوشی رو قطع کردو رو به من گفت فرزانه چرا امروز نمیشه مسخره... ببخشیدا سحر جون اگه امروز میرفتیم من چی می پوشیدم لابد همون مانتو کوچیکه!!! 😒😒😒😒 پس تو دردت مانتو بود فقط ای خل و چل ولی شیطون انگاری توهم دلت پیشش گیر کرده میخوای براش تیپ بزنی اره 😄😄😄😄😏😏 نه جوونم فقط میخوام ظاهرم خوب باشه همین 😅😅😅😅😅 اره جون عمت تو گفتی و من باور کردم به نظرت الان بالا سره من دوتا گوشه درازه یا یه دمه دراز دارم اره فرزانه؟؟! 😉😉😄😄 با این حرفش زدیم زیر خنده و دوییدیم سمت خونه تا دیرمون نشه 😆😆😆😆😆 🏃🏃🏃🏃🏃 نویسنده 📝 انارگل🌹 📝 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️با وجود تمام آشوبهای زمین، چرا ظهور اتفاق نمی‌افتد؟ 💥 الآن، ۳۱۳ نفر از یاران حضرت، کجا هستند؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان سلام امام زمانم ✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
یعنی درد... دردے ... یعنے با یڪے شدن... یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے گذشتے... یعنی فقط را دیدی و او را خواستی نه تعریف و را گمنامی یعنی ....... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم گمنام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طـرح به مناسبت سالـروز شهادت شهید ظهراب سلطانی🥀 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨بسم الله الرحمن الرحیم 🍃"ارزش و انسان به اختیاری بودن آن است، همین امتیاز است که انسان را به مقام والا می رساند و مسجود می سازد. برای به رسیدن زمان و مکان مشخصی وجود ندارد و انسان برای خدا در هر لحظه و هر مکانی که می تواند باید این کار را انجام دهد." 🍃راست میگفتی؛ برای به خدا رسیدنِ تو زمان و مکان محدودیتی نداشت، فرقی نمیکرد کردستان باشی و درگیر جنگ با ها، یا ارتش باشی و در حال آموزش. هر جا که بودی بوی خدارا استشمام و بر سر و پیمان هایت استواری میکردی. 🍃کم کم حس کردی، ها سکوهای بلندی برای پرتاب به سوی خدا هستند؛ پادگان ارتش را رها کردی و به سمت جنوب پر کشیدی؛ مجروح میشدی اما نمیگذاشتی منطقه خالی از حضورت باشد. آنچنان جانانه به پای این خاک میکردی که برای بدست آوردنِ سر تو تعیین کرده بودند؛ از بس بودی و بی باک... 🍃جسارتت را هم خدا خریدار شد و منطقه ی عین خوش همان سکوی پرتاب تو شد، تورا به پرتاب کرد و همانکه دستت به دست خدا رسید، شهید نامیده شدی💚 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آبان ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عین خوش 🥀مزار شهید : گلزار شهدای رهنان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◽️جای خالی بعضی‌نبودن ها با هیچ بودنی پر نمی‌شود... مخصوصا اگر آن آدم پشت و پناهِ دل‌های زیادی باشد که از نبودنش شکسته‌اند...💔 یک نفر مثل کوه🍃 یک نفر شبیه پدر🍂 یک نفر به نام شهید.🍃 بعضی‌ها پدر شناسنامه‌ای آدم نیستند، اما یک عمر پدرانه در مقابل همه‌ی طوفان‌ها می‌ایستند تا سوز ناامنی سمت تو نیاید... حتی حاضرند نیمه شب فرودگاه بغداد پدری را در حقت تمام کنند... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
شوق به رسول الله.mp3
2.98M
🎵 🎶 🔵 📌 قسمت ۱۴۰ 🎤 حجت‌الاسلام 🔸«شوق به رسول الله»🔸 🌺 👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید شریف اشراف 🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
*بسم الله الرحمن الرحیم 🍃محکم و باصلابت، نخستین واژگانی که پس از دیدن قاب عکسش در ذهنم نقش بست. چشم هایی مقتدر که در پستوی آن ها میشد را لمس کرد. چشم هایی که دلت میخواست ساعت ها به آنها خیره شوی و برایت از عشقی که به امام داشت بگویند. 🍃از همان برقی که هنگام دیدن تصویر و شنیدن صدای میان دیدگانش شعله میکشید و گرمای عشقش همه را به حیرت واداشته بود. او برای خدمت به امام امت، اورا موفق ترین کرده بود؛ برای آموختن هم به رفت اما ترک ،رسمِ سربازان این خاک نیست. 🍃مدت ها بعد پس از بازدید موزه حرم ، به فکر نوشتن افتاد و میگفت: "هر وقت نوشتن قرآن تمام شود، عمر من هم تمام میشود" همین هم شد! از ساال ۱۳۴۷ نوشتن قران را آغاز کرد و سال ۱۳۵۸ نوشتن آن به پایان رسید... 🍃شهادت به وی الهام شده بود. میخواست به برود که رو به دوستانش گفت: "من از این ماموریت زنده نمیگردم" رفت و تا آخرین قطره خونش شجاعانه کرد. شهید اشراف در تاریخ دهم آبان سال ۱۳۵۸، به ارزوی همیشگی اش رسید و تا ابد افتخار سرزمینی شد که مملو از شهید اشراف هاست. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢ فروردین ۱٣۱۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آبان ۱٣۵٨ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : بانه 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎞 پدرشہید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده بابک شهید میشه...🕊🥀 او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم..😞 منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم...👀🚶‍♂ خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ..😓 بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند☺️ و رفت»🍃 ♥️ ‍‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌴🥀🕊🌹🕊🌴 خاطرات_شھـــــدا سردار_رشید_اسلام شهید_والامقام عباسعلی_جان_نثاری شلمچه مسئول موقعیت شهید یونسی بودم یه روزرفته بودم سرکشی از نیروهای موقعیت ، وقتی برگشتم دیدم خودرو فرماندهی کنار سنگره و یکی از هندوانه هایی که اونجا کاشته بودیم عقب ماشینه برداشتم ورفتم توی سنگر(من فکر کردم ایشون این کارو کردن که بعدا معلوم شد که این کار رو راننده ایشون انجام داده ) خلاصه رفتم توی سنگر وهندوانه رو بریدم وگذاشتم جلوی ایشون وگفتم چون هندونه ها رو بچه ها زحمت کشیدن وکاشتن شما نمیتونید ببرید ولی میتونید توی خوردنش با دوستان شریک بشین نگاهی عمیق به من کرد وبعد از خوردن هندونه از پیش ما رفتند. بعداز رفتن ایشون بچه ها به من گفتن خدا به دادت برسه، میدونی کی بود؟ (لازم به ذکر است که بگم من یک ماه بود به اون منطقه اعزام شده بودم وایشون رو نمیشناختم) گفتم: کی بود؟ بچه ها گفتن ایشون فرمانده ستاد بود منتظر باش که به زودی از ستاد احضارت کنند چند روز بعد از ستاد من رو خواستن پیش خودم گفتم کارم در اومد خلاصه رفتیم ستاد؛ دفتر مدیریت . گفتن تو چیکار کردی که از طرف فرماندهی احضار شدی؟ رفتم داخل اتاق، ایشون گفتن: از امروز شما مسئول دفتر فرماندهی هستین .چندوقتی گذشت یه روز از ایشون پرسیدم: چرا حقیر رو برای این کار در نظر گرفتین در حالی که من اون روز توی خط؟ ایشون گفتن: چون به فکر نیروهات بودی . تا وقتی که در خدمت ایشون بودم هیچ وقت اجازه ندادن تنهایی غذا بخورم میگفتن باید سر یک سفره با هم غذا بخوریم. روای: همرزم_شهیید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ ‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *شهادت همانند حضرت علی اصغر(ع)*🏴 *شهید محمد تقی غیور انزله*🌹 تاریخ تولد: ۴ / ۶ / ۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۲ / ۲ / ۱۳۶۶ محل تولد: مشهد محل شهادت: ماووت-عراق مزار: حرم امام رضا (ع) *🌹همرزم← ۱۶ سال سن داشت✨ بچه‌ها او را عارف کوچولو صدا میکردند🌷 در خط سوم، جایی که قبضه‌های خمپاره مستقر بودند قرار داشتیم میخواستم با او خداحافظی کنم🤝🏻 هر چه دنبالش گشتم نبود🎋 کنار رودخانه پیدایش کردم💦نشسته بود با خودش زمزمه‌ای داشت و گریه میکرد🥀به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا🤲🏻گفت: «روضه علی‌اصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علی‌اصغر»؟؟ گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت میرسم🕊️بعد گفت: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف میکنم🌷خندیدم و گفتم: قول میدهم ولی تو رو که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی⁉️ «گفت: همینجا✨ کنار قبضه‌های خمپاره، سه روز دیگه من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضه‌های خمپاره میرویم، یک ناشناس با ماست💫 ناگهان گلوله‌هایی از آسمان می‌آید💥 من گلوله را میبینم💥عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد💥 ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد💔 من و آن ناشناس شهید میشویم»🕊️ دقیقاً همان شد که گفته بود. سه روز بعد همانند حضرت علی اصغر(ع)🏹🥀ترکش گلویش را برید*🕊️🕋 *شهید محمد تقی غیور انزله* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh