✍🏻فرازی از وصیت نامه پاسدار شهید مهدی شجاعی
🕊….من خجالت می کشم از این که عمر با ارزش خود را لحظه ای صرف خواندن نوشته های من کنید. شرمنده ام از این که کاغذی را سیاه کنم.آیا وجود من آن قدر ارزش دارد که شما برایش گریه و ناله کنید؟و جنازه ای را که سر تا پا گناه و معصیت است؛ تشییع کنید؟….
❤️آن زمانی که خودم را شناختم در مدرسه عشق و شهادت بود. مدسه ای که معلمش دعا و مناجات و پایان مدرکش؛ شهادت بود.
🕊خود را در قفسی می دیدم که دیوارهایش را نقاشی کرده اند و منظره های دورنما کشیده اند و مرا فریب می دادند….
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهید محمد امین کریمیان👆🏻😍😇👆🏻
التماس دعا، جوونی که شدی عاقبت بخیر☺️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💚فضیلت های اخلاقی حضرت علی اکبر علیهالسلام
#شهید کربلا❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فرازی از وصیتنامه شهید؛
به مردم شریف ایران؛
خدمت مردم شریف ایران عرض میکنم آتشافروز فتنه و اعوان و انصارش خائن به انقلاب هستند و اگر کسی ذرهای ارادت به این شخصها دارد زیر تابوت مرا نگیرد.
در ادامه به تمام برادران عرض میکنم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (حفظه الله علیه) ولی امر تمام مسلمین جهان است.
اگر کسی میخواهد بداند تابع و مرید شهدا است باید مطیع این سید بزرگوار باشد.
شهید مدافع حرم محمدامین کریمیان🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@SHAHIDnAZARZADEH
نامونامخانوادگی : محمدجوادروزیطلب
تاریخومحلولادت : ¹³⁴²شیراز
تاریخومکانشهادت : ¹²/¹²/¹³⁶⁴ فاو
درجبههنقاشیهای🎨زیادیمیکشیدکههنوزروی دیوارهایخرمشهر،نمازخانههاوقرارگاهها،
آثاریازنقاشیهایاوباقیماندهاست.
محمدجوادسرانجامدرعملیاتخیبر،زمانیکه همراهبایکیازدوستانشدرحالنقاشیگنبدامام🕌 حسین(ع)بود،براثرترکشخمپارهواصابتبهسر، خونپاکومطهرشبرصحنهنقاشیپاشیدهمیشود وبهدیدارالهیمیشتابد
اووصیتکردهبودکه : «مادرمدرحالیکهچادررابرسرداری🌱،خودتمرادر قبربگذارتامردمازایناستقامتتودرسبگیرندو فرزندانشانرابهجبههبفرستند».
#شهیدمحمدجوادروزیطلب
---(💛🧡)--
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💢شهید گمنام
پِلاڪ را از گردنش درآورد.
گفتم: از ڪجـٰا تو را بشنـٰاسند؟!
گفت:آنڪہ بـٰاید بشنـٰاسد!
میشنـاسد👌🏻🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شهدا شاهد بر #باطن و #حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند
#شلمچه
#شهید_آوینی°°[💜💕]°°
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷🕊🍃
#شهــــــــدا🕊💔
کبوترانی که سکوی پروازشان
سیم خاردار و #معراجشان خط مقدّم بود
همان بی بدیلانی که با رنگ خون
صفحه عاشقـــانه زندگی را نقاشی کردند
وبا زمزمه
#یابن_الحسن دعوت یار لبیک گفتند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میگفت:« انقلاب کارمند نمیخوادآدم جهادی میخواد. #فرق حاج قاسم با بقیه #همکاراش تو همین بود:)…
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میگفت:
اگرانسانسرشرابهسمتآسمانبالابیاورد
وڪارهایشرافقطبرای#رضایخدا انجام
دهدمطمںٔنباشزندگیشعوضمیشود
وتازهمعنیزندگیڪردنرا#میفھمد♥'!:)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
May 11
🔴 شهید چمران ثابت کرد:
میشه در آمریکا تحصیل کرد
ولی از شهادت محروم نشد!
میشه در نظام طاغوت
رشد کرد ولی طاغوتی نبود!
و میشه در بالاترین پستهای ریاستی حضور داشت ولی همچنان خادم و خاکی باقی ماند.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌟زندگی به سبڪ شهدا
📝 راوی: همسر #شهید_نیلچیان
🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش.
🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسممان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛
♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواجمان را ببینند؛ این که میشود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود.
⚜ عروسیمان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانهی بخت.
📚 کتاب قرمز رنگ خون بابا
🌻#ازدواج_آسان
🌱#الگو_گیری_از_شهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#استاد_پناهیان
📌باور نمی کردم....
باور کنید، اصلا باور نمیکردم جوونهای مجردی باشن، در طول این مدتی که نایب امام زمان علیهالسلام توصیه فرمودن، اینا جدی نگیرن؛
بعد هیئتی هم باشن!
باور نمیکردم... میگفتم اشارهی آقا بسه دیگه.
الان ... وقتی شماها رو میبینم، ... باور میکنم که امام صادق [علیهالسلام] چهارهزارتا شاگرد داشتن، میگفتن دنبال چهلتا مرد میگردم...!!!!!😞💔
از شما بهتر کی؟
شما آخرشین دیگه!
به خودتون نگاه کنید!
خجالت نمیکشید؟!‼️
خانواده شیعه، دخترش، پسرش، گیرِ بند و بیلهای الکی ازدواج نمیکنه. ازدواج میکنه، تیتیش مامانی بازی در میارن، بچهدار نمیشن... .
یه جوری تشریک مساعی کنید. موضوع مهمتر از این حرفهاست. بازی در نیارید!
وقتی که آقای تو داره در مورد تهدید نسل صحبت میکنه، یعنی تو باید بگیری مطلب رو، نه اونی که لقمهی حرام تو خونهاش میبره...
هر خانواده دهتا بسه؟!
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
#بحران_جمعیت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حـقاڪهتوخـورشیدزمینےوزمانـے
حقـاڪهتـومراد؎ومریـدٺشـدهامـ من
#رهبرانہ••🌙🌻••
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🎧نسخه صوتی🎧
📚رمان دا ⇩⇩⇩
#قسمت_بیست_سوم
نویسنده: سیده زهرا حسینی
🌷خاطرات #سیده_زهرا_حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع خرمشهر در روزهای آغازین جنگ است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استورى | #شهید_آوینی
🔻پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند،اما حقیقت آن است که زمان ما رابا خود برده است وشهدا مانده اند...
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
آب از سرم گذشتہ صدا میکنی مرا⁉️
در یک قنوٺِ سبز🤲دعا میکنی مرا؟
این شوقِ پر زدن کہ بہ جایے #نمیرسد
بال وپرم شڪستہ🥀هوا میکنی مرا؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨امروز سالگرد شهادت شهید احمد گودرزی
🕊نــام : احمد
🌷نـام خـانوادگـی : گودرزی
🌷تـاریخ تـولـد : ۱۳۷۵/۱/۱
🌷تـاریخ شـهادت : ۱۳۹۴/۱۲/۱۴🌧
🌷کـشور شـهادت : سوریه، حلب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*❣۱۳ سال عاشقی
همسرم اصالتاً اهل بروجرد و متولد اول فروردین ۱۳۵۷ بود که در ورامین بزرگ شد. من اصالتاً افغانستانی هستم و پدرم سالها پیش به ایران مهاجرت کرد. مشهد متولد شدم و از زمان کودکیام در ورامین ساکن شدیم. سالها همسایه احمدآقا بودیم. وقتی احمد از من خواستگاری کرد خانوادهها مخالفت میکردند. احمد ۱۳ سال به پایم نشست و بارها به خواستگاریام آمد. گفته بود زهرا یادت باشد یا تو یا هیچ کس دیگر! در دلم گفتم الان یک چیزی میگوید، بعد یادش میرود، اما او روی حرفش ایستاد.
#شهید احمد گودرزی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨زندگی ساده
از خدایم بود احمد همسرم شود. بالاخره دل خانوادهام به رحم آمد و خواستگاریاش را پذیرفتند. برای خرید عقد به بازار رفتیم. کت و شلوار برای احمد خریدیم، اما احمد گفت: من کت و شلوار دارم وقتی قرار است یک بار بپوشم و کنار بگذارم چرا پولتان را هدر میدهید؟ مراسم عقد مختصری در ۲۸ دی ۹۲ گرفتیم و زندگیمان شروع شد. خانوادهام شروط زیادی برای احمد گذاشتند که همه را قبول کرد. گفت: فقط یک شرط دارم. چون پاسدارم شرایط کاریام طوری است که مأموریت زیاد میروم، شما با نبودنهایم کنار بیایید. گفتم باشد قبول میکنم.❤️☺️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌺❤️احمد زخمی شده بود، اما چند لایه لباس میپوشید تا من متوجه نشوم. گفتم چه خبره این همه لباس؟ میگفت، چون سوریه سرد بود به زیادی لباس عادت کردم. بعد از شهادتش فهمیدم مجروح شده بود، یک هفته بیمارستان بقیهالله بستری بود، اما به دیگران گفته بود به خانوادهاش خبر ندهند❤️
❤️وقتی میخواست برود خم شد پایم را بوسید. گفت: حلالم کن. خندیدم و گفتم رفتن که حلال کردن نمیخواهد. مگر چه کار کردی؟ باشد حلالت کردم. جلوی سالن پذیرایی ایستاده بودم. احمد به دیوار حیاط تکیه داده بود. پنج دقیقه فقط نگاهم کرد و پلک نزد. یک دفعه در را باز کرد و رفت. دیدم با دست اشکهایش را پاک میکند. از کوچه دور شد.😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh