eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به دردانه‌های شهدای دختر : بابا مصطفی اگه دلت برای من تنگ شده همین الآن بیا اینجا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
آزادگــان مـا شهیدان اند و مانـــدند تا را گـــــرامے و را ادامہ دهند.. 26 مرداد 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
آزادگــان مـا #وارثـان شهیدان اند و مانـــدند تا #نــامشان را گـــــرامے و #راهشان را ادامہ دهند..
✌️ ⚜از آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را می‌ڪنند یا نه ؟ همه به نگاه ڪردند،ولی آقا سید چیزی نگفت . ⚜مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شڪنجه می‌کنند یا نه⁉️ ظاهراً شما اردوگاه هستید . آقا سید باز هم حرفی نزد😶. ⚜پس شما را شڪنجه نمی‌ڪنند⁉️ آقا سید با اون بلند و ابهت خاص خودش👌 سرش پایین بود و چیزی نمی گفت . ⚜نوشتند✍ اینجا خبری از شڪنجه نیست . ڪه فرمانده اردوگاه بود ، آقای را برد تو اتاق خودش گفت :تو بیشتر از همه ڪتڪ خوردی ، چرا به اینها چیزی نگفتی ⁉️ ⚜آقای ابوترابی برگشت فرمود : ما دو تا هستیم با هم درگیر شدیم ، آنها هستند.دو تا مسلمان هیچ وقت📛 شڪایت پیش ڪفار نمی‌برند . ⚜ اردوگاه ڪلاه نظامی👮ڪه سرش بود را محڪم به زمین ڪوبید و صورت را بوسید. ⚜ بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو خودش می زد،می گفت شما الحق سربازان 🌷 🌷 هستید . 🎤روایت در موردسید آزادگان 🌷 " " 🌷 🌺سلام✋ بر آنهایی ڪه از همه چیز تا ما به هر چه میخواهیم 🌺سلام✋ بر آنهایی ڪه راست ڪردند تا قامت ما خم نشود🚫 🌺سلام✋بر آنهایی ڪه به نفس افتادند😪 تا ما از نفس نیافتیم یارااااااان چه غریبانـه رفتند از این خانه 🌷🌷 🗓 ۲۶ مرداد به میهن اسلامی ایران .. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠 حرف‌حســــاب این #شهــدا🌷 🔸اول از #دلشون مراقبت کردند 🔹بعد #مدافع_حرم شدند. چون ‌قلـ♥️ـب؛ ‌خونه‌‌ ی خداست از حرم #خدا دفاع کردند که بهشون لیاقت دفاع از #حرم_حضرت_زینب(س) رو دادند👌... #حاج_حسین_یکتا 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Beheshty950509_05.mp3
6.75M
🔻آرزویم اینه که باشم.... 🔻روسفید پیشه خواهر باشم شهادت آرزومه... شهادت آبرومه... 🎤🎤با نوای سیدرضا 👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
لحظه #شهادتش🕊 به رفیقاش میگه: منو بلند کنید رو دو #زانوهام بشینم رفیقاش میگن: #خون زیادی ازت رفته نمیشه😣 گفت نه باید بلند بشم! #امام_حسین اومده میخوام بهش سلام بدم😔 سلامو داد و #شهید شد...😭💚 #شهید_مدافع_حرم🕊 #شهید_سجاد_عفتی🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ دردم #مداوا میڪنے مثل همیشہ عقده ز دل #وامیڪنے مثل همیشہ بهر #ظهور خود چرا اے یوسف عشق امروز و #فردا میڪنے مثل همیشہ 💞 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌸🍃🌸🍃 💫هر #صبح زنده مے شوم از #خنده هاے دوست 🌟لبخند #دوست، ناب ترین شڪل #گفتگوست... شهیدان #رسول_خلیلی🕊❤️ #حسین_معزغلامی🕊❤️ #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه9⃣7⃣ 💠طبابت در جبهه 🔸كسی #جرأت داشت بگوید من مریضم، همه ماشاءالله #دكتر بودند. آن هم از
🌷 ⃣8⃣ 💠حکایت عباس ریزه😇 🔸من برای خودم کسی هستم. اما فقط می گفت: «نه❌! یکی باید بماند و از چادرها مراقبت کند. بمان بعداً می برمت!» گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم😔 و !» 🔹وقتی دید نمی تواند دل فرمانده را نرم کند دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یک کاری کن. بابا منم بنده ات هستم! 😞» چند لحظه ای کرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. 🔸عباس ریزه یک هو دستانش پایین آمد😟. رفت طرف منبع آب و گرفت. همه حتی فرمانده کردند. عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر🏕. دل فرمانده 💓. فکری شد که عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز کند. 🔹 رهایش نکرد. آرام و آهسته با سر قدم های بی صدا در حالیکه چند نفر دیگر هم همراهی اش می کردند👥 به سوی چادر رفت. اما وقتی چادر را کنار زده و دید که عباس ریزه دراز کشیده و 😴، غرق حیرت شد. پوتین هایش را کند و رفت تو. 🔸فرمانده صدایش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟  پس واسه چی گرفتی؟» عباس غلتید و رو برگرداند و با صدای خفه گفت: «خواستم را بگیرم😏!» 🔹فرمانده با چشمانی گفت😳: «حال کی را؟» عباس یک هو مثل که روی آتش🔥 افتاده باشد از جا جهید و زد: 🗣«حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم را می گیرد و جا می مانم. منم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»😂😂 🔸فرمانده چند لحظه به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی را گرفته بودند و سرخ و سفید می شدند. یک هو فرمانده زد زیر خنده و گفت😂: «تو آدم نمی شوی. یا الله آماده شو برویم.» 🔹عباس پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی خدا. الان که وقت رفتنه. عمری ماند تو خط مقدم می خوانم تا بدهکار نباشم!» بین خنده بچه ها😄😄 عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی🚌 که آماده حرکت بودند و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان !»😂😂  😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🐚🍃🐚🍃🐚 میانبر رسیدن به خدا "نیت" است کار #خاصی لازم نیست بکنیم کافی است کارهای #روزمره_مان را به خاطر #خدا انجام دهیم اگر تو این کار #زرنگ باشی شک نکن #شهید بعدی تویی...😍 #شهید_همت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
میان کل جهان در برابر #داعش زبانزد است #قیام مدافعان حرم فدای غیرت و #مردانگی این مردان فدای لطف و #مرام مدافعان حرم #شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷 #عمار_حلب 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1⃣6⃣3⃣ 🌷 💠درسی که ازنوجوان١٣ساله گرفتم. 🔰در یکی از عملیات ‌ها مجروحان بسیاری را به بیمارستان « » آوردند. وقتی که رزمندگان مجروحین را به داخل بیمارستان 🏥منتقل می‌ کردند، یک نفر آمد و گفت: مراقب او باش. به عقب نگاه کردم👀 کسی را ندیدم! 🔰بار دیگر یک نفر دیگر از آمد و با عجله گفت: خواهرم مراقب آن مجروح باش. دوباره به این طرف و آن طرف سرک کشیدم اما چیزی ندیدم😟. برای بار که به من توصیه کردند تا مراقب مجروح باشم از آنها پرسیدم: «اینجا که کسی نیست❌. می‌ شود به من نشانش دهید؟» 🔰یکی از رزمندگان جلو آمد و ملحفه ‌ای را که تقریبا ١٣ ساله در داخل آن بود نشانم داد. او دست و پاهای خود را در از دست داده و حالش وخیم بود😔. 🔰هنگامی که نزدیکش رفتم تا به او رسیدگی کنم به خیره شد و با لحنی خاص و آرام گفت: «من هستم به دیگر مجروحان رسیدگی کنید👌.» منقلب شده بودم😢، به حرفش گوش ندادم و خواستم هر طوری که شده به او رسیدگی کنم. اولین کاری که باید انجام می‌دادم به او بود. اما.... 🔰اما دست و پایش قطع شده بودند و نمی‌ شد رگی پیدا کرد😔 تا سرم را به آن زد. در نهایت توانستم از رگ بگیرم و سرم را از آنجا به بدنش تزریق کنم. 🔰نوجوان ١٣ ساله که در آخرین دقایق⌛️ عمرش در یک جمله کوتاه داده بود بعد از ١٥ دقیقه شد🌷. اما همچنان صحنه‌ ای را که به چشمانم خیره شد و آن جمله را گفت، به یاد دارم💬. راوى: پرستار دفاع مقدس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🌺🍃🌺 مـے شـود تنـها #قـَدرے مـارا هـم #دعـا کـنیـد؟ تـا بـانـوے دمـ❤️ـشـق مـارا هـم #خریـدار شود....😭 #لشـکرفـاطمـیـون💚 #دلتنـگـے 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از پست های روز
4_438945988363681883.mp3
2.29M
🎧 مداحی 🎤🎤سیدرضا 🌹 👈تقدیم به شهدای"تیپ فاطمیون"📣 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#روزشمار_غدیر 🗓13روز تا روز"روز راهنمایی"باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی ⬅يك فروشگاه #کتاب می تواند در اي
#روزشمار_غدیر 🗓12 روز تا روز جداسازی"حق از باطل" باقیست 📩 #پیشنهادتبلیغی ⬅همه كاسبان می توانند با پذیرایی از مشتریان و ارائه #تخفيف ويژه به مناسبت #عيد_غدير گامی را در جهت بزرگداشت این عید بردارند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
توضیح: داستانی که مےخوانید، واقعی و به نقل از #دختر_تازه_مسلمان_زرتشتی است که خودشون، داستان رو نو
⃣ وقتی وصیت نامه شهدا رو خوندم دیدم در وصیت نامه ی خیلی از 🌷شهدا🌷 به حفظ اهمیت داده شده. ✳️ اگر در مناطق اقلیت نشین رفت و آمد کنید می بینید حجابشون حتی از عرف جامعه هم خیلی بهتره ... واقعاً حیا و عفتشون از خیلی از مسلمان ها بهتره... این به معنای این نیس که مسلمان ها حفظ حجاب ندارن، ولی بی حیایی و بی غیرتی به شدت رواج پیدا کرده اما خدا رو شکر مردان عفیف و زنان عفیفه هم درحال افزایشند. من خودم هم هرچند آزاد بودم اما واقعاً اهل رابطه با جنس مخالف، پوشیدن لباس های زننده و آرایش نبودم... این کارها یعنی تابوشکنی... و دور از ملاحظات خانوادگی بود.✳️ یکی از بزرگترین اشتباهات من در بحث حجاب این بود که بعد از مسلمان شدنم چون خودم تغییر ظاهر دادم انتظار داشتم جامعه هم مثل من تغییر کنه❗️ ولی نکرد؛ و این سبب تفکر بیشتر و بدبینی ام شد❕ حدود تیر ماه سال ۹۲ بود و من با یکی از دوستانم صحبت می کردم، حرف از فعالیتهای برادرش شد، اون موقع نمی دونستم که به این پسرا میگن ، بخاطر غیرت و سربه زیری که برای من عجیب بود. توضیحاتی داد و گفت حوزویه، منم خواستم که حوزه رو بهم نشون بده بهم خندید!😐 ولی گفت می ریم جلسه "خانم عطایی" "همسر حاج آقای علوی"... چند روز بعد رفتیم.... حرفها مثل عسل به دلم می نشست💖 ولی اصلاً فکر نمی کردم که من زرتشتی هستم و اون حرفها برای مسلمون ها... بعد از جلسه برای کمک کردن همونجا موندیم، که در حین جلسه، رفت و آمد آقایون خیلی جلب توجه میکرد؛ که همه شاگردهای حاج آقای علوی بودن؛ در عین ندونستن و سادگی، منم بعد از جلسه خانمها رفتم نشستم تو حیاط پشت همه آقایون، برای اینکه ببینم اون آقا با اون نوع لباسهایی که پوشیده چی داره میگه... حدود ده دقیقه بعد برادر دوستم وارد حیاط شد و با خشم و داد ازم پرسید اینجا چه غلطی میکنم⁉️😡 و بعد از آقای علوی پرسید: چرا یه دختر آتش پرست زرتشتی رو به خونش راه داده❗️ من به شدت از اون آقا و واکنش افراد حاضر در اونجا ترسیده بودم❕😰😨 به عنوان یک زرتشتی کاملاً خودم رو در موضع ضعف دیدم، و مسلمانان رو افرادی مغرور و بی اخلاق.😕😐 زمزمه ها شروع شد... بعضی از خانما گفتن نجس شدیم❗️😖 آقایون هم داد و بیداد...❗️😡😠 آقای علوی اومدن سمت من که به شدت ترسیده بودم، گفتند: "دخترم اگر خانوادت اجازه میدن امشب شام رو اینجا مهمون ما باش و به ما افتخار میزبانی بده."😌 سر و صدا بلند شد... حاج آقا به اون آقا گفت: "شما هم دیگه حق نداری پاتو اینجا بذاری"😡 و راهنماییش کرد بیرون؛😏 و بعد رو به حضار گفت: "زرتشتی ها اهل کتابند📕 و مثل گل🌸 پاک."🙃😌 قلبم❤️ آوم شد و ترسم ریخت. بعد از صحبت ها، با مادرم تماس📱 گرفتم و گفتم شب رو اونجا میمونم، ایشون هم قبول کرد. بعدها فهمیدم آقای علوی خانواده من و چند خانواده یهودی رو توی منطقه شهران میشناخته؛ و با پدرم دوستی نزدیکی داشتند... چنان با مهر و عاطفه از من پذیرایی شد که فراموش کردم چند ساعت پیش چه حرفایی شنیدم... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
ماندیـم و شما #بال گشودید از این شهر ... رفتیـد به جایی که ببینیـــــــد #خدا را ... 🌸 شهید نوید صفری، در کنار مزار #شهید_محمدرضا_دهقان🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
جز خدا هیچ کسی پشت #آدم نیست، من آن موقع هم که رفتم با آن افراد درگیر شدم به کسی #امید ندوخته بودم به خاطر لبخنـد #آقا و #دفاع از #ناموس رفتم... #شهید_نهی_از_منکر 🌷شھید علی خلیلی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Hamed Zamani - Akharin Ghadam [128].mp3
3.85M
🎵آخرین قدم 🎤🎤 حامد 👈تقدیم به 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
همیشه به فکر جمع کردن #باقیات_الصالحات بود، مدتها مینشست و فکر میکرد که چطور ذخیره ای برای #آخرتش جمع کند .. 🌷شهید روح الله قربانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣5⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠پای حرفهای یک #همسر_شهید_دهه_هفتـــادی #بخش_اول(2/1) 🌺زینب فروتن همسر بزرگ
2⃣6⃣3⃣ 🌷 💠پای حرفهای یک (2/2) میگفت: بعد از شهادت روح الله زنگ زد بهم و گفت: ببین همسر مصطفی رو؛ چقدر محکمه👌... تو هم دوست دارم اگه اینطوری باشی☺️ 🌷میگفت: روح الله واسه من مثل بود؛ از قنوت های نمازش حاجت✨ میگرفتم! 🌷میگفت: خیلی ها میگن شهید مرده🙁، نیست دیگه کنارت⚡️ اما من این روزا روح الله رو بیشتر از زمانی که کنارم بود ؛ آدمایی که دنبال جسم ان رو مرگ میبینن... باید نگاه رو تغییر داد👀... ما خدا رو نمیبینیم و لمسش نمیکنیم ⚡️اما همیشه هست و کمکمون میکنه☺️. 🌷میگفت: خط مقدم ایران🇮🇷...اگه شوهرای ما جلوی داعش اونجا مقاومت نمی کردند 🚫الان داعش وسط ایران بود😨 🌷میگفت: خیلی وقتا بهم میگن شهید شده عوضش کلی پول 💰و سهمیه و اینا بهتون میدن😏... بهشون میگم به ولله اگر دربرابر یک میلیارد حاضر باشید ما رو به هنگام زنده بودن همسرامون و دلتنگی 💔ما بعد از رو تحمل کنید. 🌷میگفت: روح الله همیشه میگفت من به خاطر این چادر 🌸روی سرت دارم میجنگم، نیاد روزی که روو سرت نباشه😔. 🌷میگفت: خدا خودش توی# قرآن گفته جهاد، مرگ هیچ کس رو جلو عقب نمیکنه❌... پس اگر هم نمیرفتن، اجلشون اون موقع بود...چه خوب که رفتن🕊... 🌷میگفت: چون راکت خورده بود به روح الله و شهید سرلک تقریبا هیچی ازشون برنگشت😔 به ما از روح الله نشون دادن... . 🌷میگفت: ایشالا یه روز میشه شلمچه... اردوی راهیان میریم سوریه😍 و محل همسرامون رو میبینیم... 🌷میگفت: برامون که توو این راه صبور باشیم... ماهایی که عزیزترین❤️ کسمون همه چیزمون رو توو راه دادیم... 🌷میگفت: اگر یه چیز تو زندگیم باشه که به سبب اون توفیق پیداکردم که عنوان بگیرم، ... ♨️متولد بود اما ادبياتش شده بود همان ادبيات 👈همسران شهيد در سالهاي دهه شصت ... همان استحكام... همان دل قرص... همان شور و حال... و من در تمام طول حرف زدن هايش به اين فكر ميكردم كه او قد كشيده در همين دهه اي ست كه ميلياردها ميليارد همايش ها و سمينارهاي بي حاصلى كرده اند😔 كه نكند تهاجم فرهنگي او و هم نسلانش را به بيراهه🔞 ببرد... 😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
دلم #آشوب است..💔 نمۍ دانم چہ باید ڪرد بمانم یا برگردم؟ فقط یڪ چیز را می‌دانم☝️ نباید بگذارم #عمہ_ام دوباره #اسیر شود..❤️ حتی #به‌قیمت جانمـ❤️ـ * بخشی از #وصیت_نامه 📜 شهید #احمد_مشلب ❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#ریحـــــانه🌸 دراین زمانـہ اگر بخاطر « #حرف_مردم»تغییرڪنے این جماعت هرروز تو را جور دیگر مے خواهند😕 ولے لبخند خالق را😍👌 بہ هیچ حرفے ترجیح ندہ « #حجاب»راعـاشقانہ❤️ انتخاب ڪن #فقط_خدا♥️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh