خیلی عاشق #امام_حسین (ع)بود و در روضه های #حضرت_رقیه(س) آنقدر بی تاب بود که بعد از پایان مراسم،چشم های #سرخش از دل آتش گرفته اش خبر می داد.
در #گزار_شهدای_رشت، مزار یکی از #شهدای_گمنام همیشه محل راز و نیاز و نجواهای #شهیدمسافر بود.
بارها و بارها شاهد بودم که مدتی طولانی بر سر آن مزار نشسته و اشک می ریزد. حاجت اصلی اش هم همیشه یک چیز بود؛ #شهادت!
#شهید_سعید_مسافر🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از پستهای روز
24[shia-leaders.com].mp3
10.59M
🎵 #شور_شهدایی
🌴چه جوری آروم بشم
🌴چطور دل تو دلم واشه
🎤حاج محمدرضا #بذری
🎤کربلایی محمد #اسداللهی
👈تقدیم به #شهدای_مدافع_حرم🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 9⃣8⃣ 💠 صیغه برادری 🔸در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در #عید_غدیر. به رسم استحباب، ابر
🌷 #طنز_جبهه0⃣9⃣
🔸روزی در #عملیات کربلای یک در مناطق اطراف #مهران چند اَفسر #عراقی به اسارت در آمده بودند
🔹طبق معمول یکی از بچه ها که اسمش حسین و #بمب_خنده بود گفت بچه ها اجازه بدین تا من حرفهای اینا رو #ترجمه کنم
🔸دو سه تا کلمه گفت یک #اَل هم به اول اونها اضافه کرد - مثلا الکجا الآمدین - الواحد شما کجاست 😂😂و... عراقی ها هاج و واج به #خنده بچه ها و صحبت این عزیز نگاه میکردند
🔹خلاصه گفت اینها #عربی بلد نیستند -گفت کَن یو اِسپیک .......#افسره خوشحال گفت یِس یِس بعد حسین گفت خوب حالا شما از کجا هستین؟( با لهجه انگلیسی فارسی)
🔸بازم عراقیه با اشاره گفت من چیزی نمیفهمم، حسین گفت : اینا کجا درس #افسری خوندن نه #عربی بلدن نه زبان #لاتینشون خوبه😀😀
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق!
الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر... هر قدمے ڪه در راه #خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارامان ڪردند.
حالا روزی دَه برچسب دشت مےکنیم،
اما بسیجیان #دلسرد نباشید.
حاشا ڪه بچه بسیجے میدان را #خالے ڪند...
#شهيد_ابراهیم_همت🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
8⃣2⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠شناسايى داماد شش ماهه
🔰بار #آخر كه می خواست اعزام شه وقتی کوله پشتیش🎒 رو می بستم، چندتا میوه🍎🍋 براش گذاشتم تا تو راه بخوره، تو ميوه ها یه دونه #دارابی هم بود، خندیدو😄 بهم گفت: اینارو به #خاطر_دلت مى برم ولی دوباره میارمشون تا با همدیگه💞 بخوریمشون.
🔰چند وقت از #مفقود شدنش مى گذشت که یه روزی از #سپاه_بابلسر خبر دادن که برای شناسایی کوله شهید 🎒به سپاه بریم، به همراه پدر شهيد به سپاه بابلسر رفتم، یه برادر پاسدارى محتویات یه کوله پشتی رو جلوى ما خالى کرد، یه #میوه_پوسیده از كوله افتاد!
🔰اشک تو چشام جمع شد😭 و فورى شناختم و گفتم: همین کوله #همسرمه، همه با تعجب نگاهم کردن، چون فقط لباس بسیجی که جبهه بهش داده بودن، توش بود و همين #میوه پوسیده. گفتم: خودش به من قول داده بود كه این میوه رو برمى گردونه تا #باهم بخوریم.... تنها همين میوه پوسیده باعث شناسایی وسایل و كوله #شهید🌷 شد.
راوى: خانم رحمانی همسرشهید
#شهید_فتح_الله_نوروزی (عبدالله)
🗓 تاریخ شهادت اسفند۱۳۶٢، عمليات والفجر۶، منطقه دهلران-چیلات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh