5⃣7⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠ذكرى كه به واقعيت پيوست....
🔰یکی از #شهدا همیشه ذکرش این بود: #یابن_الزهرا، گشته ام از فراق تو شیدا، یا بیا یک نگاهی به من کن، یابه دستت مرا در کفن کن. از بس این شهید🌷 به #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت. بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد: اگر من شهید شدمـ🕊، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی🎙.
🔰آن روحانی می گوید: من از #مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که #شهید شده بود. رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی🎤 کنم.
🔰رفتم منبر و بعد از ذکر #خصوصیات شهید و عشقش💞 به امام زمان (عج) گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان (عج) این بوده است:
⇜یابن الزهرا، گشته ام از فراق تو شیدا، یا بیا یک نگاهی به من کن، یا به دستت مرا در #کفن کن.
🔰تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من #غسال هستم، دیشب به من گفتند: یکی از شهدا فردا باید تشییع شود⚰، و چون پشت #جبهه شهید شده است، باید او را غسل دهی. وقتی که می خواستم این شهید🌷 را کفن کنم
🔰ديدم درب غسالخانه🚪 باز شد و شخص #بزرگواری به داخل آمد و گفت: بروید بیرون، من خودم باید این شهید را #کفن کنم. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود💫. شهید هم کفن شده و آماده ی #تشییع بود.
📚منبـــع
📗کتاب "روایت مقدس"
📕کتاب "میر مهر"/ ص۱۱۷
به نقل از حجه الاسلام سیدمسعود پورآقایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 💠کرامات شهید 🔰من امسال نا امید بودم ودل شکسته💔 مدتیه پدر و همسرم #اختلاف خ
#ارسالی_از_کاربران
🔹چند وقتی میشه که به خاطر کسادی کار همسرم، اوضاع #اقتصادی خوبی نداشتیم.
حالا که دیگه دم عید شده و خرج ها چند برابر. خیلی ناراحت بودم😔 و از طرفی هم دوست نداشتم همسرم شب عید #شرمنده بشه.
🔸دیروز که پست #شهید_حسین_معزغلامی رو گذاشتین، مطالعه کردم. دلم شکست💔
همینجور که اشک میر یختم😭 باهاش حرف میزدم. گفتم من یقین دارم #زنده هستین چون کلام خداست. نمیدونم لایق هستم بهم کمک کنین یا نه⁉️ ولی بهتون امید دارم، به خاطر بچه هام به همسرم کمک کن که شرمنده نشه😞
🔹من زمان زیادی نیس که با #شهدا آشنا شدم، جز شرمندگی هم چیزی واسشون ندارم😔 همیشه به چندتا از شهدایی که میشناسم #متوسل میشم. اما اینبار اصلا برای مشکلم یادم نبود🗯 که ازشون کمک بگیرم.
🔸ظهر که این اتفاقات افتاد، #شب همسرم اومد و گفت: کار خوبی واسش پیدا شده😃
همون لحظه یاد #کرامت این شهید عزیز افتادم. من کم کاری کردم ولی ایشون خیلی #بزرگواری کردن.
❣امیدوارم ادامه دهنده ی #راهشون باشیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh