🌷شهید نظرزاده 🌷
#الگوی_برتر 🔰هیچ کسی فکرش را نمیکرد روزی برسد که مجید #شهید شود چرا؟ چون روی دستش #خالکوبی داشت چو
9⃣8⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠بعضی ها هنوز فکر می کنند مجید آلمان یا ترکیه رفته است.
🔸«آقا افضل» #پدر_مجید بارها میان صحبتهایش از مجید بیهوا میگوید:. «تعریف کردن فایده ندارد❌. کاش الآن همینجا بود خودش را میدیدید خیلی #پسرخوبی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود💞.
🔹وقتی رفتیم #سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم ✨حضرت رقیه✨ رفتم و درست همانجایی که مجید در #عکسهایش نشسته بود، نشستم و درد و دل کردم.
🔸گفتم هر طور که با #حضرت_رقیه درد و دل کردی❤️ حرف من همان است
اگر دوست داری #گمنام و #جاویدالاثر بمانی حرفی نمیزنیم🔇. هر طور که خودت دوست داری حرف ما هم همان است✓.
🔹از وقتی #شهید شده خیلیها خوابش😴 را میبینند. یکبار #پیرزنی بیهوا آمد خانه ما و گفت شما #پدرمجید هستید؟ من هم گفتم بله.
🔸گفت من مشکل سختی😣 داشتم که پسر شما حاجتم را داد.من فقط یکبار #خواب مجید را دیدهام. خواب دیدم یک لباس سفید⚪️ پوشیده است.
🔹 #ریشهایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش کردم و تا میتوانستم #بوسیدمش.
با گریه😭 میگفتم #مجید_جانم_ کجایی؟ دلم میخواهد بیایم پیش تو.
🔸حالا هم هیچچیز نمیخواهم 🚫اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر #دخترهایم است؛ اما دلم میخواهد بروم پیش #مجید. بدجوری دلم برایش تنگشده💔 است.».
🔹تحول و #شهادت مجید آنقدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عدهای باور نکردهاند.هنوز فکر میکنند مجید #آلمان یا #ترکیه رفته است؛ ⚡️اما مجید تمام راه #باسر دویده است. مادرش هنوز نگران است.
🔸نگران نمازهای #نخواندهاش، نگران روزههای باقیمانده مجید که آنقدر #سریع گذشت که نتوانست ⭕️آنها را بهجا بیاورد.
🔹نگران آنکه نکند جای خوبی نباشد📛
«گاهی گریه میکنم😭 و میگویم. پسرِ من نرسید #نمازهایش را بخواند. گرچه آخریها #نماز_شب خوان هم شده بود؛ ⚡️اما آنقدر زود رفت که #نمازو_روزه قضا دارد
🔸اما دوستانش میگویند.
مهم #حقالناس است که به گردنش نیست❌ و چون مطمئنم حقالناس نکرده، دلم آرام میگیرد.»
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جاوید_الاثر_مجید_قربانخانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مـن کـجا و بـا #شهیـدان زنـدگی مـن کـجـا و قـصـه ی رزمـنـدگی⁉️ مـن کــجــا و دیــدنِ وجــهِ #خــدا
8⃣3⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠بعضی ها هنوز فکر می کنند مجید آلمان یا ترکیه رفته است.
🔸«آقا افضل» #پدر_مجید بارها میان صحبتهایش از مجید بیهوا میگوید:. «تعریف کردن فایده ندارد❌. کاش الآن همینجا بود خودش را میدیدید خیلی #پسرخوبی بود. پسرم بود. داداشم بود. رفیقم بود💞.
🔹وقتی رفتیم #سوریه وسایلش را تحویل بگیریم. حرم ✨حضرت رقیه✨ رفتم و درست همانجایی که مجید در #عکسهایش نشسته بود، نشستم و درد و دل کردم.
🔸گفتم هر طور که با #حضرت_رقیه درد و دل کردی❤️ حرف من همان است
اگر دوست داری #گمنام و #جاویدالاثر بمانی حرفی نمیزنیم🔇. هر طور که خودت دوست داری حرف ما هم همان است✓.
🔹از وقتی #شهید شده خیلیها خوابش😴 را میبینند. یکبار #پیرزنی بیهوا آمد خانه ما و گفت شما #پدرمجید هستید؟ من هم گفتم بله.
🔸گفت من مشکل سختی😣 داشتم که پسر شما حاجتم را داد.من فقط یکبار #خواب مجید را دیدهام. خواب دیدم یک لباس سفید⚪️ پوشیده است.
🔹 #ریشهایش را زده است و خیلی مرتب ایستاده است. تا دیدمش بغلش کردم و تا میتوانستم #بوسیدمش.
با گریه😭 میگفتم #مجید_جانم_ کجایی؟ دلم میخواهد بیایم پیش تو.
🔸حالا هم هیچچیز نمیخواهم 🚫اگر روی پا ایستادم و هستم به خاطر #دخترهایم است؛ اما دلم میخواهد بروم پیش #مجید. بدجوری دلم برایش تنگشده💔 است.».
🔹تحول و #شهادت مجید آنقدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عدهای باور نکردهاند.هنوز فکر میکنند مجید #آلمان یا #ترکیه رفته است؛ ⚡️اما مجید تمام راه #باسر دویده است. مادرش هنوز نگران است.
🔸نگران نمازهای #نخواندهاش، نگران روزههای باقیمانده مجید که آنقدر #سریع گذشت که نتوانست ⭕️آنها را بهجا بیاورد.
🔹نگران آنکه نکند جای خوبی نباشد📛
«گاهی گریه میکنم😭 و میگویم. پسرِ من نرسید #نمازهایش را بخواند. گرچه آخریها #نماز_شب خوان هم شده بود؛ ⚡️اما آنقدر زود رفت که #نمازو_روزه قضا دارد
🔸اما دوستانش میگویند.
مهم #حقالناس است که به گردنش نیست❌ و چون مطمئنم حقالناس نکرده، دلم آرام میگیرد.»
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_جاوید_الاثر_مجید_قربانخانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸رفته بود #سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها👹 بایستند 💥اما رد خشونت جا
4⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰محمدحسین خیلی #حسرت دوران دفاع مقدس را میخورد. با غبطه🙁 میگفت: ای کاش من هم در #آن_زمان بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید😔
🔰یکی از برنامههای همیشگیاش زیارت #کهفالشهدا و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر⚰ دوستان شهید #مدافع حرمش شهیدان کریمیان🌷 و امیر سیاوشی🌷 را آوردند و در #چیذر به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت.
🔰ارتباط خاصی با #شهدا داشت و همیشه کلام شهدا را نصبالعین خودش قرار میداد👌 محمد #عاشق_شهادت بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد💪 که به #سوریه برود.
🔰یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: #مامان اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت میکنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به #اباعبدالله (ع) میگویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی من به فدایت❤️، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو❓ همان #خدایی که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است😊 همه عالم محضر خداست.
🔰گفت: وقتی #تو راضی هستی یعنی همه راضیاند. عاشقانه💖 تلاش کرد برای رفتن، اعزامها خیلی راحت نبود. یک روز #جمعه-صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر #محمدحسین ساکش را بسته و میخواهد برود🚌
🔰رفتم و گفتم: میروی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس📸 با هم بیندازیم. عکسها را که انداختیم، #بوسیدمش و راهیاش کردم. وقتی رفت گفتم با #شهادت برمیگردد اما مصلحت خدا بر این بود که #سالم برگردد.
🔰وقتی از #سوریه آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و #اسلام بیشتر شده بود✅ میگفت: مامان نمیدانید چه خبر است؟ خدا نکند آن #ناامنی که در سوریه ایجاد شده در ایران🇮🇷 پیاده شود. میگفت: تا زندهایم #محال است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند👊
#شهید_محمدحسین_حدادیان
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh