🌷شهید نظرزاده 🌷
#سلام_شــهدا نمےدانم برق نگاهتان چہ داشت چگونہ با دلِ آقاے مان بازے ڪرد... چہ دید ڪہ برایتان انگشت
0⃣5⃣4⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#پیش_بینے_شگفت_انگیز_امام_خامنہ_اے درخصوص شــهادت دو رزمنده مدافع حرم!
🍃یک روز به همراه جمعی از #فرماندهان در محضر #رهبرانقلاب حضور پیدا کردیم. پس از پایان دیدار و موقع خداحافظی، مسئولین #بیت ما را صدا زدند و گفتند حضرت آقا شما را خواسته است؛ لطفاً برگردید.
🍃همه تعجب کردند. دوباره به محضر حضرت آقا رسیدیم و آقا فرمودند به #عکاس بگویید بیاید. از #محافظ آقا سؤال کردیم جریان عکاس چیست؟ گفت آقا با کسانی که خیلی #دوستشان دارد عکس #شخصی میگیرد.
از حضرت آقا سوال کردم عکس ما را برای چه میخواهید؛ فرمودند: «جمع شما #بوی_شهادت میدهد.»
🍃دو نفر در این جمع بودند که #حاج_قاسم به اسم صدایشان کرد. حاج قاسم دو #انگشتر از آقا گرفته بود که به «سردار هادی کجباف و نادر حمید» داد و دستانشان را بوسید. کجباف و نادر حمید پس از گرفتن #هدیه به شدت #گریه کردند. عملیات بعدی این دو به شیوهی بسیار #عجیبی به شهادت رسیدند.
#شهید_نادرحمید🌷
#شهید_هادی_کجباف🌷
راوی : #عبدالفتاح_اهوازی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌀حساسیت روی بیت المال🌀
لباس های حاج محسن در طول عملیات والفجر8 خیلی #فرسوده و کهنه شده بود. وضع پوتین هایش #بدتر از لباس هایش بود.
هر آن ممکن بود پوتین هایش وا برود.
مسئول #تدارکات دیدش و گفت حاج محسن چه وضعیتی داری شما مثلا #فرمانده گردان هستی! بیا بریم تدارکات خودم #نونَوارت بکنم.!
محسن سخت زیر این مسائل می رفت چون به قول خودش نمی خواست برای #بیت.المال خرج بتراشد.
یک بار با ماشین از منطقه امد و #صبح که میخواستیم برویم گفتم برو ماشین روشن کن بریم. حاج محسن گفت مگه خودت ماشین نداری؟
گفتم چرا ولی پارکه، گفت: با ماشین خودت بیا، این ماشین را #سپاه داده به من تا باهاش برم منطقه نمیتوانم استفاده ی #شخصی بکنم.
منبع:کتاب معبر دوپازا
#شهید_محسن_دین_شعاری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطره🌸🍃 شیوه خاصی برای درس خواندن📖 داشت که تحت هیچ شرایطی آن را #تغییر نمیداد❌ برایش فرقی نمیکرد س
🔰اشک با طعم شیرکاکائو
🔸یک سال فقط یک کارت برای ورود به #بیت_رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود بعد از مشورت، او انتخاب شد✅ #خواهرش میخواست که او را بفرستم، اما نمیشد.
🔹تا فهمید که #رضایت دادیم برود سر از پا نمیشناخت، دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها👤 می رفت؛ وقتی از بیت برگشت، چشم ها و #صورتش قرمز شده بودند
🔸از روحیاتی که از او می شناختم مطمئن بودم که مسیر #بیت تا خانه را گریه کرده😭 و از دیدن چهره #رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آن جا بگوید و دلیل #گریه هایش چیست⁉️ اما یک کلام هم حرف نزد
🔹پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت : #شیرکاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود😋
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#راهی_برای_شهادت ⚜اگر میخواید شـــ🌹ــهید بشید اگر خیلی دوست دارید به اجرشهادت برسید آرزوی شـــ🌷ــها
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#چادرانه💞
همیشہ این #بیت شعر را بہ یاد آورید...
آنزمانے کہ"#حضرت_رقیہ س"🍂
خطاب بہ پدرش فرمودند:
#غصہےِ🍂
حجابِ #من را نخورے #باباجان...
چادرم سوختہ
اما بہ #سرم هست هنوز
#شهید_حججی
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🥀✨
#تلنگرانه💥
✨#تـو تلگـرام (300)دوســت !
✨#تـو اینســتا (200) دوســت !
✨#تـوی مـوبایل (100) دوســت !
🍃توی #مشـکلات
گرفتاری
نـاراحتی
تنهایی
نداری (1) هـمراه !
🍃امـا داخـل #قــبر تنــهای تنــها ....‼️
پـس مـراقـب باشــیم #فـریـب دنـیا را نـخوریم
آی اهـل نــت🗣
بـی اهـل #بیــت نشید💔
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃 🔻به روایت خواهر شهید ☘در خانه مدام احساسش میکنیم و با او حرف میزنیم... صبح که دلم برایش تن
🔰اشک با طعم شیرکاکائو
🔸یک سال فقط یک کارت برای ورود به #بیت_رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود بعد از مشورت، او انتخاب شد✅ #خواهرش میخواست که او را بفرستم، اما نمیشد.
🔹تا فهمید که #رضایت دادیم برود سر از پا نمیشناخت، دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها👤 می رفت؛ وقتی از بیت برگشت، چشم ها و #صورتش قرمز شده بودند
🔸از روحیاتی که از او می شناختم مطمئن بودم که مسیر #بیت تا خانه را گریه کرده😭 و از دیدن چهره #رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آن جا بگوید و دلیل #گریه هایش چیست⁉️ اما یک کلام هم حرف نزد
🔹پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت : #شیرکاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود😋
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#عاشقانه_های_شهدا
در تلفنم، نام#همسرم را 📱
با عنوان #شهیدزنده ذخیره کرده بودم😳. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🧐
به ایشان گفتم:
آنقدر#جوانمردی و اخلاق در شما میبینم😍
و عشق#شهادت داری که برای من #شهید زنده ای❤️
قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد 🗣
و گفت: شماره اش را بگیرم😅
وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان "شریک#جهادم و مسافر بهشت"🌹
ذخیره کرده بود
گفت: از اول#زندگی شریک هم بوده ایم ❤️
و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است😢اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا میسپارم و میروم.😔
آنقدر مرا با خانواده#شهدا انس داده بود 👌
که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم😊
شام#غریبان امام حسین علیهالسلام بود 🖤
که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت دعا کنم تا بی بی#زینب(س)قبولش کند🤲
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،😇
من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را#بیت الشهدا قرار دهم💐
#شهید_جواد_جهانی
#راوی_همسر_شهید
♡ایـنْجابِیْــتُالشُّهَــداســت... 👇🏻
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
¦📿⃟🌹¦
شهـدا،هدفشونشهادتنبود!
اونافقطمسیررودرستانتخابڪردن..
بینراههمشهادتبهشوندادهشد..(:❤️
#بیت شهدا اینجاست 👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh