eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
باجناقهایی که شهید مدافع حرم شدند😍😍 3⃣7⃣به یاد #شهید_قاسم_غریب(تصویر راست) #شهید_مهدی_ایمانی(تصویر
0⃣1⃣2⃣ 🌷 🕊❤️ 🔹شهادت ، راهی تازه را در مقابل باز کرد. قاسم با شهادتش مسیر زندگی باجناقش را تغییر داد. پس از آن و دلتنگی‌ها مهدی شروع شد. او یکی از بهترین رفقایش را از دست داده بود و باید کاری می‌کرد. 🔸شهید ایمانی متولد سال 1362 بود و 14 سال سابقه در حرم (س) را داشت. همچنین شهید ایمانی از پاسداران پیشکسوت دفاع مقدس و نیز از شهدای بزرگوار روستای فردوی قم هستند. خانواده‌ای که جهاد و مقاومت در خونشان است. 🔹شهید ایمانی به واسطه سال‌ها با فضای حرم و حریم اهل بیت(ع) آشنا بود. طاقت هیچ و هتک حرمتی را نداشت و این موضوع را خط قرمز زندگی‌اش می‌دانست. 🔸پس از شهادت قاسم، مهدی رخت رزم به تن کرد و رزمنده شد. او حالا قدم در راهی می‌گذاشت که قاسم برای آن جانش را داده بود. مهدی هم هیچ ابایی از حضور در میدان نبرد و معرکه نداشت و برای مقابله با دشمنان اسلام آماده هر کاری بود. 🔹همانطوری که پدر و برادر روزی بدون واهمه بر تاختند، او هم وارد کارزار شده بود و ترسی از چیزی نداشت. در دلش آرزوی موج می‌زد و دلش برای باجناقش، مهدی تنگ شده بود. 🔸سرانجام شهید ایمانی روز چهارشنبه ۲۲ آذر پس از چندین بار اعزام به سوریه، در استان در شرق سوریه به فیض شهادت نائل آمد. 🔹حالا خانواده حسینی دو شهید دارد؛ دو و دو رفیق که با فاصله کوتاهی از همدیگر، در مسیر قدم برداشتند و شربت شهادت نوشیدند. (س) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دست می‌کشم بر کتیبه‌ی و آن را به پرده مشکی دیوار که سیاهپوش عزای مادر است سنجاق می‌کنم و غم‌ها به دلم سنجاق می‌شود. 🍃آه می‌کشم، این روزها به زور بالا می‌آید. برمی‌گردم و چشم‌هایم به چشم‌های گره می‌خورد. بغض‌ها در گلویم پیچک می‌شود و اشک‌هایم به دادم می‌رسند. لبخندت مثل همیشه حاضر است تا را آرام کند اما آرام نمی‌شود و داغش تازه‌تر می‌شود. 🍃دوسال است لبخندت و اشک‌هایم از هم سبقت می‌گیرند. است در روضه حضرت مادر، جای خالی‌ات را با قاب عکست پر می‌کنم. گفته بودی اگر من نبودم مجلس را برپا کنید. حال با داغ که صاحبخانه دلم شده، می‌نشینم و برای حضرت مادر اشک می‌ریزم. 🍃 ، انگشتر و دستت هنوز مقابل چشمانم است و مرا می‌برد به ، به گودال، آنجا که انگشت و انگشتر را با هم بردند. ندای یا بنی‌مادر به گوش می‌رسد. 🍃ناله می‌زنم و دلم می‌رود به ، به پشت در، به هیزم‌های آتش گرفته و که بین در و دیوار می‌سوخت. نفسم می‌گیرد. آخ بمیرم که تو هم در سوختی. همچون مادر، غریبانه سوختی و بدن ارباً اربایت یادگار ماند برای ما.... 🍃سردار دلم، تلاقی زیبایی است که روز شهادتت با ایام شهادت حضرت مادر یکی شده. اشک می‌ریزم برای ، برای تو و که داغ نبودنت را بر دلم گذاشت... ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨ 📅تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: کرمان 🕊محل شهادت: بغداد، عراق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh