eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت اند. همان مادر که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان فرزندان مادر، را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های را می گویم. ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش هیهات من الذله حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر دنیا گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش.. نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو شد و باز هم دل کوچه لرزید آری.فرزندان هم مظلومیت را به ارث برده اند هم را.... فرزند زهرا ✍نویسنده : منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃هیئت ِحسین، خانه امید است برای ناامیدان از همه جا رانده. آنان که بغض هایشان را بغل کرده و به آغوش پناه آورده اند تا اشک بریزند و عقده های دل را خالی کنند. تشنه محبت اند. همان مادر که مهمانان فرزندش را خریدارانه نگاه می کند و واسطه می شود برای روسیاهان. 🍃فرزندان مادر، را از مادر به ارث برده اند. آخر یا روضه کوچه و صورت سیلی خورده شنیده اند یا از در سوخته و مادر قد خمیده خاطره دارند و یا روضه گودال و ندای یا بنی حضرت زهرا داغ شده بر دلشان 🍃اشک ریخته اند و میان هق هق ها، دست ها را مشت کرده اند. همان سینه زن های را می گویم. ، یکی از آن هاست .دلش تاب نیاورد باز هم عاشورای دیگری را ببیند.ندای از حرم عمه سادات به گوشش رسید. ضربان قلبش حسین را برایش تداعی کرد و ملکه ذهنش از سفر گفت و اینکه پایان قصه زندگی با خود اوست. کوله اش را اماده کرد و راهی شد. گذشت از دنیا و دل بستگی هایش. حتی از همسرش.. 🍃نمیدانم کار اشک های آخر روضه بود یا نجواهایش در حرم یا عشقش به حضرت مادر که در کوچه از پهلو شد و باز هم دل کوچه لرزید. 🍃آری.فرزندان هم مظلومیت را به ارث برده اند هم را.... فرزند زهرا❤️ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳۰ شهریور ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : خوزستان، شهرستان امیدیه، بخش جایزان 🕊محل شهادت :تپه های العیس حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃دست می‌کشم بر کتیبه‌ی و آن را به پرده مشکی دیوار که سیاهپوش عزای مادر است سنجاق می‌کنم و غم‌ها به دلم سنجاق می‌شود. 🍃آه می‌کشم، این روزها به زور بالا می‌آید. برمی‌گردم و چشم‌هایم به چشم‌های گره می‌خورد. بغض‌ها در گلویم پیچک می‌شود و اشک‌هایم به دادم می‌رسند. لبخندت مثل همیشه حاضر است تا را آرام کند اما آرام نمی‌شود و داغش تازه‌تر می‌شود. 🍃دوسال است لبخندت و اشک‌هایم از هم سبقت می‌گیرند. است در روضه حضرت مادر، جای خالی‌ات را با قاب عکست پر می‌کنم. گفته بودی اگر من نبودم مجلس را برپا کنید. حال با داغ که صاحبخانه دلم شده، می‌نشینم و برای حضرت مادر اشک می‌ریزم. 🍃 ، انگشتر و دستت هنوز مقابل چشمانم است و مرا می‌برد به ، به گودال، آنجا که انگشت و انگشتر را با هم بردند. ندای یا بنی‌مادر به گوش می‌رسد. 🍃ناله می‌زنم و دلم می‌رود به ، به پشت در، به هیزم‌های آتش گرفته و که بین در و دیوار می‌سوخت. نفسم می‌گیرد. آخ بمیرم که تو هم در سوختی. همچون مادر، غریبانه سوختی و بدن ارباً اربایت یادگار ماند برای ما.... 🍃سردار دلم، تلاقی زیبایی است که روز شهادتت با ایام شهادت حضرت مادر یکی شده. اشک می‌ریزم برای ، برای تو و که داغ نبودنت را بر دلم گذاشت... ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵ 📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨ 📅تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید: کرمان 🕊محل شهادت: بغداد، عراق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh