🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه2⃣4⃣ 💠 #بى_خوابى_صدام 🔹يك شب در منطقه #طلائيه در سنگر خوابيده بوديم كه ناگهـان #آب بـا
🌷 #طنز_جبهه3⃣4⃣
💠 #رعد_و_برق
🔹یک شب که تو منطقه عملیاتی سمت #کردستان بودیم دشمن شروع کرد و با گلوله ی #توپ سمت ما رو می زد که یک گلوله هم خورد پشت #سنگر ما.
🔸تو این مواقع دیوارها و سقف سنگر می لرزید و گرد و خاک سنگر همه جا را فرا گرفت.بچه ها هر کدوم به یک طرف #فرار می کردند که #پناه بگیرند.
🔹یکی از بچه ها که اسمش اکبر بود #خوابیده بود، هیجان زده بلند شد و گفت: #صدای چی بود؟
گفتم: بلند شو توپ بود، توپ می زنند، توقع داشتی چی باشه؟
🔸 #راحت سر جایش خوابید و گفت: ای بابا فکر کردم #رعد_و_برق بود. چون من از رعد و برق می ترسم.😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 #بچههایی که طبق تعریف همرزمانشان، خلقوخوی #جبهه قدیم را با #واکس زدن شبانه کفشهای همسنگر
#خاطرات_شهدا 🌷
💠خاطرات جنگ با داعش
قسمت دوم(٢/٢)
🔰تا اینکه یه روز #داعش به اون تپه حمله کرد...
تپه #سقوط کرد و چند ساعتی هم دست دشمن بود 😨با حاج مهدی حرکت کردیم به سمت تپه ماشینهاشون🚘 بالای تپه بود و با #توپ ۲۳ داشتن به سمتون شلیک میکردن💥
🔰 وقتی به تپه رسیدیم ماشینمون 🚘پر از سوراخ تیر و ترکش بود حتی لباس تنم سوراخ شده بود ⚡️اما حتی یه خراش کوچک هم بر نداشتم #حاج_مهدی شروع کرد به توپخانه دستور شلیک داد.
🔰 گلوله های توپ رو سر خودمون و دشمن پایین میومد💥 یه گروه پشتیبانی هم از راه رسید و دشمن پا به فرار گذاشت به بالای تپه که رسیدیم دو تا #پسرخاله کنار هم یا بهتره بگم تو بغل هم لبخند زنان #شهید شده بودن😔😔 .
ابو علی و چند تا از بچه های فرهنگی رسیدن و شهدا🌷 رو به عقب بردن
🔰دو تا پسرخاله ها کسی نبودند جز
برادران #شهید_مجتبی و #مصطفی_بختی
که چون میدونستند دو تا برادر همزمان نمیشه📛 کار کنن خودشونو پسرخاله معرفی کرده بودند.
🔰عصر اون روز خیلی دمق بودم بغض تو گلوم بود 😔منتظر بودم یه جا خالیش کنم تا اینکه #سید_ابراهیم رسید .با چشمان اشک آلود😢 عکسهای سر #متلاشی شده و جسم پاره پارشونو نشونش دادم.
🔰با یه خنده ای گفت☺️ جووون چه #خوشگل شهید🕊 شدن کفری شدم و افتادم دنبال سید ابراهیم و اونم تو خاکا میدوید و میگفت #انشالله تو از این بدتر #شهید_بشی.
🔰هیچ وقت یادم نمیره #مادر بزرگوارشونو که بعد از مجلس #بالبخند متینی میگفت مجلس عقیقه بچه هام حتما بیاین🙂 وگرنه دلخور میشم. میگفت ما شیرینی و میوه به مهمونا میدیم ما #عذادار نیستیم🚫
#شهیدان_بختی🕊🌷🕊
👈روحشان شاد راهشان پر رهرو🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه 1⃣9⃣ 💠 نماز شب خوان ناشی 🔸نماز شب از مستحباتی بود که خیلی به آن اهمیت می دادیم اما با
🌷 #طنز_جبهه 2⃣9⃣
💠 شمر و شلمچه!!
🔸 از آن #بادمجان درشت های بمی بود که گلوله های #توپ فرانسوی صد بمب هم به او کار نمی کرد.😂 مثل برق بلا
🔹شنیدن و دیدن این که #مجروح شده، مثل این بود که بگویند، آتش، آتش گرفته یا تیر، تیر خورده. مگر کسی #باور می کرد که او از پا درآمده باشد.
🔸هرکس می دید، می گفت: «شما دیگر چرا؟»، «آدم قحطی بود؟»، «حیف تیر، حیف ترکش» کنایه از این که تیر و ترکش نصیب کسانی می شود که حسابشان #پاک پاک باشد.
🔹واقعاً #ایمان داشتند که افراد خلاف، چیزیشان نمی شود. یکی از بچه ها که همراهش آمده بود، گفت: « #شلمچه این حرف ها نیست، #شمر هم که بیاید، تیر می خورد، چه برسد به این!؟» بلند شد که با #عصا دنبالش کند، که بچه ها جلویش را گرفتند.😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻دوست شهید: 💢یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک #قفل درست و درمان نمی
🔰گل یا پوچ
🔸عملیات در پیش بود از «خلصه» به سمت #شیخ_نجار حرکت کردیم بیشتر نیروهـا با اتوبوس🚌 رفتند ولی ما به خاطر #توپ هایی که روی خودرو حمل میکردیم عقب ماندیم در شهـرک صنعتی شیخ نجار بقیه نیروهـا را گم کردیم😕 و یک ساعتی⏰ سرگردان بودیم قرار شد بچه هـا یک جا منتظر بمانند تا من #مقر را پیدا کنم
🔹بعد از برگشتن دیدم #حامد بچه هـای کوچک سوری را دور خودش جمع کردہ و #گل_یاپوچ بازی می کنند!!سرگردانی حسابی خسته مان کردہ بود😪 گفتم: «حامد وسط این #اوضاع چه حوصله ای داری ؟!!» جواب داد این بچه هـا تا چشم باز کردن جنگ💥 و خرابی دیدن میخوام یکم از اون حال و هـوا بیرون بیان ...
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜♦️⚜♦️⚜ 🔅سعیمان این #باشد ڪہ خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگهداریم و #شهدا را به عنوان یڪ الگو 🔅
♨️ترکش #توپ☄ خورده بود
به گلوی حاج حسین و رانندهاش
خونریزیش شدید بود#نمیذاشت زخمش رو ببندم میگفت: اول اون (رانندهاش رو میگفت)شنیدم #حاج حسین زیر لب میگفت:
♨️اون زن و #بچه داره
امانته دست من کم کم چشماش
داشت بسته میشد#بیهوش شد ...
شبیه شهدا رفتار کنیم..
#نعم_الرفیق_ما
#شهید_حسین_خرازی
#الگوی_نسل_جوان
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh