🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
♨️مسئول اطلاعات ارتفاعات بمو “ #رضا_پرویزی ”
برای من میگفت :
شب🌙 که میرفتیم شناسایی،یه لحظه صخره ها ریختُ بچه ها آویزون شدند هیچ راهی نداشت،نمیتونستم بگیریمش😰 .
برید صخره بمو را ببینید
بمو دیدنیه!👌
صخره های در آسمون
دیوارهای در آسمون
میگفت : نگاهش میکردیم. اون هم مارو نگاه میکرد . چه کارش کنیم⁉️
#عراقیها از لای سنگهای لب صخره یه چیزایی احساس کرده بودند .
💥یه لحظه گفت : سلام منو به امام برسونیدُ بگید : هر آنچه از دستمون بر میآمد انجام دادیم . #شهادتین گفت و دستش رو ول کرد.😔
وقتی تو یادمانا فضا خصوصی میشه مهمونی #خصوصی میشه آروم آروم باد می گیره باد که می گیره گرد و خاک می شه
یعنی چی مهمونی خصوصی می شه؟؟؟
گفت : یعنی این که استخوون بچه ها رو بردند
#گوشت شون کجاست⁉️
#خونشون کجاست⁉️
#پوستشون کجاست⁉️
قاطی خاکاست می خوره به #صورت_زائرا !!
🎤روایتگر #حاج_حسین_یکتا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
. ❌ #لطفا متن زیر رو با #حوصله بخونید❌
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
✖️ محمد! 😊
❌ بله #داداش ؟
✖️ #اینستاگرام اِت رو به روز کردی؟
❌ آره چطور؟ 😎
✖️ این قضیه #استوری چیه اون بالا اضافه
شده
❌ اوووو پسر ، از دنیا چقد عقبی خیلی
باحاله #باحااااال ...
معمولا #عکس های روزانشونو میزارن
البته معمولا به درد ما که خیلی میخوره!😉
✖️ چرا؟
❌ اون زیر میتونی #کامنت بدی واس عکس
طرف؟!
✖️ آره
❌ خب اگه اونجا کامنت بدی میره تو
دایرکتش!
ما قبلا کلی خودمونو میکشتیم بریم
#دایرکت یکی که چجوری سر صحبتو با
طرف باز کنی و #خلاصه .....
اما الان مثلا واسه عکسش نظر میزاری
خود بخود سر صحبت وا میشه
بقیش هم که خودت واردی!! 😉
✖️ عجب! 😃 چقد خوب، تو هم اوستااا
شدیااا ناقُلا
❌ چه کنیم داااش 😅
تازه من تو استوری #قیافه چنتا از
#فالوئر هامو دیدم...اولین بارِ عکسشونو
گذاشتن!!
مثلا تو پستاشون #حیا میکردن نمیذاشتن
ولی اینجا انگار #خصوصی تره و .....
خلاصه فضای خیلی بهتری ساخته
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✨حسین حسین سلمان
(فیشششششش 📞)
✨ حسین حسین سلمان
(فیشششششش 📞)
✨ حسین جان ما تو شمال حلب گیر افتادیم... آتیش دشمن خیلی سنگینه...
(فیشششششش 📞)
بچه ها یکی یکی دارن پر پر میشن...
شما کجایین پس؟
(فیشششششش 📞)
اینجا نیرو کمه... کسی صدامو میشنوه؟؟؟ (فیشششششش 📞)
✨ بگوشم
✨ سلمان ماهم اینجا درگیریم....
✨ داد نزن از اون طرف بیسیم...
(فیشششششش 📞)
✨ اینجا... تو #سنگر های #دیجیتالی گیر افتادیم...
(فیشششششش 📞)
✨ جبهه ی شمال اینستا گرام...
✨ نیروهامون دارن خودشون خودشونو
#شهید...
✨ نه ببخشید #ساقط میکنن... 😓
(فیشششششش 📞)
✨ زود بازیو باختن سلمان جان...
✨ خیلی زود....
✨ با یه عکس...
(فیشششششش 📞)
✨ اگه میتونی نیرو بفرست برامون....
________________________
✍پ.ن:
طرف صحبت فقط با خانم ها #نیست
متاسفانه هر دو طرف رعایت نمیکنیم...
💥اما...
خواهر من شما باید #بیشتر رعایت کنی...
میدونی چرا⁉️
یاد حرف یه بزرگی میفتم که خیلی سنگینه:
میگفتن دختر شیعه #ناموس_امام_زمانه.
این روزا وقتی واسه ناموس آل الله و قضایای شام گریه میکنیم....
یخورده هم واسه ناموس شیعه و این فضای مجازی #ناله_بزنیم....
🌸 صلوات فراموش نشه!✋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
1⃣7⃣ به یاد #شهید_مصطفی_بدرالدین🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
2⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠شجاعت شهید بدرالدین
🔹شهید مصطفی بدرالدین برادر همسر و جانشین سردار شهید حاج #عماد_مغنیه، فرمانده سابق شاخه نظامی حزب الله بود.
🔸وی از سال 1982 هنگامیکه از زندان #کویت آزاد شد و فعالیت جهادی و مبارزاتی خود را در دوایر حساس امنیتی و نظامی #مقاومت آغاز کرد
🔹او همواره از سوی سازمانهای #جاسوسی اسرائیل، آمریکا و انگلیس تحت تعقیب قرار داشت و بارها از عملیات #ترور جان سالم بدر برده بود.
🔸سازمانهای جاسوسی اسرائیل، آمریکا و انگلیس بر این باور بودند که #شهید_بدرالدین در پس بزرگترین عملیات مقاومت، در #شناسایی و #انهدام شبکههای جاسوسی آنها در لبنان و سوریه و #بازداشت عوامل آنها در این شبکهها قرار دارد.
🔹پس از #ترور شهید عماد مغنیه مسئولیت هدایت و راهبری شاخه نظامی حزب الله را برعهده گرفت. با آغاز بحران #سوریه و ورود آن به مرحله #نظامی، شهید بدرالدین حضور در این عرصه و مبارزه با گروههای #تکفیری را وظیفه خود شمرد.
🔸وی سال گذشته در دیداری #خصوصی به یکی از فعالان رسانهای #لبنان گفته بود: «وظیفه من مبارزه با توطئههای این کشورهاست و مبارزه در لبنان یا سوریه یا هر جای دیگر را جز با در دست گرفتن پرچم پیروزی و یا رسیدن به #شهادت رها نخواهم کرد و در نهایت نیز به #آرزویش رسید و در اردیبهشت سال95 در سوریه به #شهادت رسید.
#شهید_مصطفی_بدرالدین🌷
#شهید_مدافع_حرم_لبنانی
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#تلنگــــــــــر 🔔🔔
تا اخر بخونید😢👇
🔺دیــروز #شهـــدا افسـرجنـگـ سـخت شدنـد
🔻و امــروز #ما افسر_جنگ_نرم ...
🔺آنــروز دشمـن خاکـ ما را نشانـه گرفتــ🎯
🔻و امــروز #اعتقادمان را ...
🔺دیـروز آنها جنگیدنــد کـ خاکـ ندهنـد📛
🔻امـروز ما میجنگیـم کـ حیا و عفت ندهیـم ...📡
♦️گاهـی فکـر میکنم🗯 اگــر شهـدا جای ما
بودند در فضای_مجازی چـه میکردنـد؟؟
♦️عکس خـود را به اشتراکـ میگذاشتند و
مسببِ نگاهِ حرامِ صدها نفر میشدند؟😔
♦️برای #نامحـرم کامنتِ التماس دعـا و زیارت
قبـول میگذاشتند و با نامحرم در دایرکت
خلوت میکردند🔞⛔️؟
♦️روابط عاشقانه و #خصوصی خـود و
همسرشان را عمـومی میکردند و دل هزاران
مجرد را میسوزاندند😢 ؟
♦️از سفرها و غذاها🍲 و روزمرگی های خـود
پستــ میگذاشتند و باعث آه کشیدن دلِ
نیازمندان میشدنـد ؟☹️
♦️تمـامِ وقت خـود را صرف فعالیت در این فضا
میکردند و از خانواده و درس و مطالعه📚
غافـل میشدنـد ؟😐
✍پی نوشت:
#شهــدا جنگیـدند و پیـروز شدنـد👌
💥امـا آیا #ماهـم ...؟
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
گاهی اوقات تو #چادر مشغول به خودمون بودیم که محمد تقی #غیبش میزد! می رفتیم دنبالش، می دیدیم در حال ش
شهید بهشتی:
در زندگی دنبال کسانی #حرکت کنید که هر چه به جنبه های #خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید، #تجلی_ایمان را بیشتر می بینید.
پی نوشت:
شهید محمدتقی در کنار #روحیه.قوی نظامی و تشکیلاتی، فردی #شوخ.طبع بود و این تصویر نمونه ای از شوخ طبعی این بزرگوار هست
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#شهید_مدافع_حرم
🌷🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#وصیتنامه👆 #همسرعزیزم💞 باقی عمرگران قدرخودرا به تحصیل علم📚 وادامه ی زیبای زندگی🌴بپردازی من ازشمارا
🔸آخر #شب خوردنی های مختلف میآوردیم و تا نیمههای شب فیلم و سریال📺 و... نگاه می کردیم
🔹همان زمانها هم با خودم میگفتم چقدر به من #خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم😍 واقعا هم همینطور بود.
🔸من با داشتن #امین💞 خوشبخت ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی #خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. #مردی با این همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد
🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را #تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم⛔️ خودش با #محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود😍
واقعا سیاست داشت
در #مهربانیـش..😌💖
به نقل از #همسر_شهید
#شهید_امین_کریمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣3⃣1⃣ به یاد #شهید_عباس_کردانی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣3⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 شهیدی که زمان و مکان شهادتش رو میدانست
🌷شهید عباس کردانی از قبل می دانست که در چه روزی و در کجا #شهید می شود🕊 شبی آقا #امام_رضا(عليه السلام) را در #خواب می بیند
🌷امام رضا عليه السلام در خواب ساعت، تاریخ📆 و #مكان شهادتش🌷 را به او اطلاع می دهند. و عباس به صورت #خصوصی این اتفاق را برای چند تن از دوستانش👥 نقل می کند.
🌷یه روز بعد از #دومین اعزام که بنا به دلایلی به اهواز برگشته بود به بنده گفت: فلانی این #سفر_آخر من هست و دیگر برنمی گردم❌ البته من از کارهایش متوجه شده بودم که مقداری عوض شده
🌷به او گفتم چرا می گویی سفر آخر هست⁉️ برنمی گردی یا اینکه #شهید میشی؛ سرش را تکان داد و گفت: بله من #شهید خواهم شد😊 خواب امام رضا (عليه السلام) را دیدم و امام رضا که #دروغ نمی گوید⛔️
🌷من تعجب کردم😟 ولی او گفت: سال گذشته نیز به تو گفته بودم که #سال آخر زندگی من هست و شهید خواهم شد🕊 و من در آن لحظه سخنش را به یاد آوردم سرانجام #عباس همانطور که خودش پیش بینی کرده بود، در 🗓تاریخ 94/11/19 در #عملیات آزادسازی در شهر #نبل_والزهرا در اثر اصابت تیر💥 به #سینه اش به شهادت رسید🌷 و پیکرش حدود #چهار روز در محل ماند.
🌷زمانیکه پیکر به دست ما رسید⚰ جز ناحیه ای که تیر خورده بود ، مابقی سالم بود. شهید چهار روز به #حالت_سجده قرار داشت و بوی بسیار خوبی😌 از پیکرش، آن محل را فراگرفته بود. آرامگاه شهید در #اهواز، بهشت آبادان، قطعه مدافعان حرم است.
راوی: دوست شهید
#شهید_عباس_کردانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا)
#خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری
#پارت_بیست_ودوم 2⃣2⃣
شرایط محل بسیار روی بچه ها تاثیر داشت. روحیه ی لات بازی و...
اما عجیب بود که همه ی بچه ها احمدآقا را به عنوان یک استاد قبول داشتند.
شب ها بعد از نماز داخل مسجد دور هم جمع می شدیم و احمد آقا برای ما احکام می گفت.
بعد هم کمی صحبت و نصیحت و بعد از هم جدا می شدیم.
احمد آقا یک استاد کامل و یک راهنمای راه خدا داشت.
ما در مسجد دیده بودیم که بارها آیت الله حق شناس ایشان را صدا می زد و آهسته و به طور #خصوصی او را نصیحت می کرد.
ندیده بودم که احمد آقا کسی را در #جمع نصیحت کند. به جای این کار کاغذهای کوچکی برمی داشت و معایب اخلاقی ما را داخل آن می نوشت.
بعد آن را به طور مخفیانه به شاگردهایش تحویل می داد.
روز به روز روحیات معنوی احمدآقا تغییر می کرد. هر چه جلو می رفتیم نمازهای احمدآقا معنوی تر می شد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی می کرد از بقیه فاصله بگیرد❗️
در انتهای مسجد امین الدوله یک #فرورفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود.
آنجا یک نفر می توانست نماز بخواند.
احمدآقا بیشتر به آنجا می رفت و از همان جا به جماعت متصل می شد.
یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. دقایقی بعد از این کار خودم پشیمان شدم❗️
احمدآقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد. بدنش #می_لرزید.
گویی یک #بنده_ی_حقیر در مقابل یک #سلطان با عظمت قرار گرفته.
نماز احمدآقا آن گونه بود که ما از بزرگان دین شنیده بودیم.
او در نماز عبد ذلیل در مقابل پروردگار جلیل بود. و اگر ایشان در زندگی به مراتب بالای کمال رسید ، به دلیل همین افتادگی در پیشگاه پروردگار بود.
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند. من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.
اما اعتقاد قلبی من و همه ی شاگردان احمدآقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال های آخر نشان از #معراج داشت❗️
#ادامه_دارد ...
📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی
تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh