eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
مصطفی در میدان نبرد به قدری از خود تسلط و شجاعت نشان داد که #فرماندهی یک گردان از«مدافعان حرم» به او واگذار شد و سرانجام در اول آبان ۱۳۹۴ شمسی، طی #عملیات_محرم، مصادف با شب «تاسوعای حسینی» بال در بال ملائک گشود🕊. #رفیق زرنگ سجاد، این بار هم جلو زده بود و «سجاد» آشفته و بی قرار، در لحظه به لحظه‌ی تشییع⚰ او حضور داشت. بعد از آن، «سجاد» #دوماه هم طاقت نیاورد. تابوت او، درست ۶۰ روز بعد از «مصطفی» روی دوش رفقای شهریاری قرار گرفت. درست شانه به شانه‌ی «مصطفی» جای کوچکی در گلزار شهدا🌷 باقی بود، که آن را برای «سجاد» مهیا کردند و امروز، «مصطفی» و «سجاد» در کنار هم، انتظار #ظهور_مولایشان را می کشند #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_سجاد_عفتی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂هرکس که بر سرش زده #باعشق سر کند 🍃باید هواى داشتن #دردسر کند 🍂باید هر آنکسى که پى وصل💞 می‌رود 🍃ت
3⃣4⃣8⃣ 🌷 💠خاطره یکی از رزمنده های 🔰سال گذشته برای عازم شده بودیم بعد از رسیدن به دمشق ما رو سوار اتوبوس ها🚌 کردند. قبل از سوار شدن به اتوبوس حسابی مارو توجیه کردند که تو مسیر از ماشینها پیاده نشیم🚫 و کلی از این دست . 🔰اتوبوس ها حرکت کردند ماهم با رفیقامون کنار هم👥 نشسته بودیم روحیه بچه ها خیلی ، مقصد ما بود 💥اما به خاطر شرایط و خوردن به تاریکی شب🌚 مجبور بودیم شب را در بمانیم. 🔰حدود نماز مغرب📿 بود رسیدیم به مقر اصلی حماء که قرار بود را آنجا بمانیم جمعیت نیروها زیاد بود. بعد از نماز زیارت عاشورا📖 و بعد هم شام رو خوردیم🍲 کم کم شده بود نیروهایی که تو اون مقر بودند برامون آوردند و خودشون پتو هارو تقسیم میکردند. 🔰من با حلقه زده بودیم و مشغول حرف زدن بودم که نفری که پتو تقسیم میکرد به ما، ناگهان سرم رو بلند کرده که پتو رو بگیرم که یه دفعه خشکم زد😦 🔰کسی که پتو تقسیم میکرد کسی نبود به جز تا دیدمش بی اختیار پریدم بغلش💞 کلی ذوق کردم😍 اونم کلی خوشحال شد. کلی باهم حرف زدیم بهش گفتم حاج مهدی اینجا چیکار میکنی⁉️ گفت داداش خدمتگزاری رزمنده رو انجام میدم بهش گفتم سمتت چیه؟ گفت: اینجا میبینی که دارم پتو پخش میکنم!!! 🔰بعد از حدود یه ساعت⌚️ حرف زدن بهم گفت برو صبح زود باید حرکت کنی بعد از هم خداحافظی👋 کردیم گفت فردا میبینمت . 🔰قبل از اذان📣 بیدارمون کردند و رفتیم برای نماز خوندن بعداز صبح گفتن به خط بشیم با تمام تجهیزات؛ مقر و مسئول انتقالمون به حلب میخواست صحبت های نهایی رو انجام بده✅ 🔰تمام نفرات به خط شدیم👥 که فرمانده بیاد که دوباره مات شدم😧. دیدم داره میاد پیش نیروها و با همون و لبخند همیشگی🙂 شروع کرد برای نیروها صحبت کردند. بعد از تموم شدند حرفای آقا مهدی خواستیم سوار اتوبوس🚌 بشیم بهش گفتم : حالا تو هیچکاره ای با معرفت⁉️ گفت : داداش دعا کن که عاقبت بخیر هم شد🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بهمن سال ۱٣۵٧ شهید احمد کاکا که سرباز گارد جاویدان بود به فرمان ، با اسلحه و مهمات، از لشکر گارد فرار کرده و روزهای ٢۱ و ٢٢بهمن را در کنار مردم، علیه عوامل شاه می جنگد. بعد از پیروزی انقلاب، یک عده از دوستانش که گرایش به افکار، منافق و چریک و فدایی داشتند دور و برش را گرفته و باعث می شوند تا او از دور شود. 🍃روزی به پیشنهاد و اصرار برادرش که خیابان های را نمی شناخت و تمایل داشت تا به دیدن در جماران برود با او همراه شد. در این دیدار امام در رابطه با که به گروهک منافقین می پیوستند، صحبت  کردند و خطاب به آنان فرمودند: "نمی خواهید آدم بشوید؟ کی می خواهید برگردید؟" بعد از این شهید احمد گفته بود. مثل اینکه امام تنها به من نگاه می کرد و می گفت: احمدِ کاکا! تو نمی خوای بشی؟ تا کی می خوای ادامه بدی؟ من سرم رو برگردوندم و چند بار به اطرافم نگاه کردم، اما انگار چشم امام فقط به چشمای من افتاده بود. 🍃بعد از این ماجرا اول وارد کمیته و بعد سپاه شد و با آغاز جنگ به رفت وسر انجام در ۱۱\٨\۱٣۶۱ در منطقه عین خوش در بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به پاكش به خیل شهدا پیوست و پیكر مطهرش در گله محله آرام گرفت.  ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱٣٣٧ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عین خوش 🥀مزار شهید : گله محله 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃شهید مهدی سال ۱۳۴۱ در شهرضا استان به دنیا آمد. پدرش به واسطه رویای صادقه ای که دیده بود نامش را گذاشت. 🍃شهید مهدی تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در مدارس شهرضا سپری کرد. وی در کنار به فعالیتهای مذهبی و سیاسی پرداخت. در دوران همراه مردم شهرش به تظاهرات میرفت و برای بیرون کردن ماموران شاه فعالیت بسیار کرد. پس از پیروزی انقلاب، وارد بسیج و سپاه پاسداران شد. دوره آموزش های لازم را در پایگاه غدیر گذراند. در سن هجده سالگی از طریق سپاه به اعزام شد. 🍃شهید مهدی در اولین مجروح شد ولی پس از بهبودی نسبی به جبهه برگشت. وی در عملیاتها از خود رشادت های بسیار به جا میگذاشت. در یک عملیات که دشمن از تانکهای مجهز اسرائیلی استفاده کرده بود، شهید مهدی با ابتکار خود، قبضه ار.پی.جی را پشت یک ماشین گذاشت با یک راننده که با مهارت و سرعت بسیار، دور تانکها میچرخید، توانست تعدادی از تانکها را منفجر کند. با دیدن این پیروزی روحیه بیشتری پیدا کردند و با نبرد بی امان، مانع پیشروی تانکها شدند. 🍃شهید مهدی در حال خاصی پیدا کرد. مرحله اول عملیات با موفقیت انجام شد. در آغاز مرحله دوم نگهبانها به جهت بی خوابیهایی که فرمانده شان در شناسایی داشت، او را برای بیدار نکردند. شهید مهدی با حسرت و آه گفت. آخرین نماز شب عمرم از دستم رفت. همان روز در مرحله دوم عملیات محرم تاریخ ۶۱.۸.۱۲ با سمت به شهادت رسید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۵ شهریور ۱٣۴۱ 📅تاریخ شهادت : ۱٢ آبان ۱٣۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : عملیات محرم 🥀مزار شهید : گلستان شهدای شهرستان شهرضا .. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📅تاریخ تولد : ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ آبان ۱٣۶۱ 🕊محل شهادت : عین خوش 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر ره
🔰بارها با خود فکر کرده ام آیا انسان ها خودشان شان را انتخاب می کنند یا سرنوشت است که آنهارا انتخاب کرده و گل چینشان می کنند‼️در مواردی این سوال برایم پر رنگتر می شود و یکی از آن موارد زندگی علی خاقانی  است که در دوران کودکی به بیماری🤒 سختی دچار شد تا جایی که امیدی به زنده ماندنش نبود و به طرز معجزه آسایی از مرگ رهید تابماند و علیه و مستکبران مبارزه نماید. 🔰دانش آموز بود و با ورود به دوران راهنمایی که مصادف با شروع جریانات بود در تظاهرات✊ شرکت می کرد و در آگاه سازی دوستانش نقش بسزایی داشت. با شروع تحمیلی با وجود سن و سال کمش عازم جبهه های💥 نبرد شد، تا از خاک کشور نماید. دفاع ازکشور اسلامی🇮🇷 و تحصیل در مسلخ عشق از او و صبور ساخت. 🔰 خاقانی سرانجام در تاریخ ۱۰\ ٨\۱٣۶۱ در حالیکه ۱۶ سال📆 بیشتر نداشت در جریان خاک خونین عین خوش را به خون خویش مزین ساخت و پیکر این نوجوان ۲۱ ساله ایران اسلامی در گلزار شهدای🌷 رهنان به خاک سپرده شد نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh