eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 بی‌شک توجه به چند اشاره‌ای که این در توبه‌نامه‌اش داشته است می‌تواند برای هریک از مردم، مسئولین و والدین تذکر باشد💥 تا بدانند چه تکلیفی دارند. 📌متن بخش‌هایی از صدای ضبط شده در این نوار کاست: 🔰پناه می‌برم از این که... ⚜از این که حسد کردم... ⚜از این که به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم. ⚜از این که زیبایی قلمم✍ را به رخ کسی کشیدم. ⚜از این که در غذا خوردن🍜 به یاد نبودم. ⚜از این که را فراموش کردم. ⚜از این که در راهت سستی و تنبلی کردم😞. ⚜از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده📛 آلودم. ⚜از این که در سطح پایین ترین زندگی نکردم. ⚜از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام✋ کنند. ⚜از این که شب بهر بیدار نشدم. ⚜از این که دیگران را به کسی خنداندم،غافل از این که خود از همه هستم. ⚜از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیـ🌎ـا و تجملاتش فکر کردم. ⚜از این که در مقابل ، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، نبودم❌. ⚜از این که شکمم سیر بود😋 و یاد نبودم. ⚜از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلمـ❤️ گفت نفرمایید. ⚜از این که نشان دادم کاره‌ای هستم، خدا کند که پست و مقام نکند. ⚜از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از به تو بود. ⚜از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه تری😔. ⚜از این که در سخن گفتن و راه رفتن دیگران را درآوردم. ⚜از این که پولی بخشیدم 💰و دلم خواست از من تشکر کنند🙁. ⚜از این که از گفتن مطالب غیرلازم خودداری نکردم و کردم. ⚜از این که کاری را که باید فی سبیل‌الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا را نیز در نظر داشتم. ⚜از این که را بی‌معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود،در نتیجه دچار شک در نماز⚠️ شدم. ⚜از این که بی‌دلیل خندیدم😄 و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را کردم. ⚜از این که " " را در همه کارهایم دخالت ندادم. ⚜از این که کسی صدایم زد ⚡️اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم. ⚜از ... 😔. و ...» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دوست_دارم_مثل_توباشم❤️ 🌸در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم؛ برادر هادی، #حقوق شما آماد
📞 کمیل کمیل هادی! جان به گوشی برادر⁉️ ♦️هادی جان مدت هاست بی تاب ات شده ام! ♦️هادی جان اینجا کسی از شما و کمیلتان نمیگوید❌! ♦️هادی جان ها عوض شده⇏! ♦️هادی جان پل های رسیدن به خدا↶،کانال های ارتباطی شما باخدا را به گرفته اند! ♦️اینجا بعضی دختران مراقب خود نیستند!!😢 📞هادی جان به گوشی⁉️ ♦️اینجا بعضی پسران ما بر عکس مرامت عمل میکنند، 😔! ♦️هادی جان یادشان رفته ات را.... هدفت را🎯 چرا رفتنت را😔 ♦️هادی جان همه جا را احاطه کرده اند رو به اتمام است 📞هادی جان صدامو داری برادر؟؟ هادی هادی کمیل!📞 کمیل جان...📞 ♨️از طرف من به جوانان بگو: چشم و تبلور خونشان به شما دوخته است.👌 ♨️کمیل جان فرصتی ندارم ولی این راهم بگو به همه ی اهالی کوچه : میخواهید عاشق شما شود! 👈قلم میزنید برای خدا باشد ... 👈گام برمیدارید برای خداباشد.... 👈سخن می گوئید برای خدا باشد... 👈هرچیز و همه چیز برای رضای خدا باشد... ✅✅ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بودنت را میکنند؟ چه کسانی⁉️ ⭕️کسانی که خودشون را دیگران کرده اند ♨️این را بدان↯↯ به من و تو اینگونه خطاب کرد 👈به پهلوی شکسته💔 (س) قسمتان میدهم که، را،حجاب را،حجاب را، رعایت کنید. ⭕️حال تو به من بگو ⇜حرف های آنها که برای خود قائل نیستند🚫 برایت مهم تر است یا حرف که به خاطر حفظ حجاب را به مادرمان زهرا(س) قسم داده است؟؟ ! 😍 💟و چه چیزی برتر از ☺ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 هر #جمعه در یکی از کوچه‌های محله بازی #والیبال برگزار می‌کرد 💢 و در کنار ورزش درس‌های معنوی و #اع
0⃣3⃣9⃣ 🌷 💢مسلمان شدن دختر مسیحی به سبب آشنایی با شهید ابراهیم هادی. ✍ راوی: خواهر شهید 💠مهمان برادر💠 ✨خانم جوانی با من ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی برای شما نقل کنم. نگاه من را به دنیا و آخرت تغییر دادو... تغییری در روند زندگیش ایجاد شده و... اما تغییرات این خانم بود. ✨این خانم جوان گفت: من دینم است از اقلیت های مذهبی ساکن تهران و وضعیت مالی ام خیلی خوب بود. به هیج و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم. هر کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هرروز بیشتر از قبل در فرو می رفتم. ✨دو سه سال قبل؛ در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستان، تصمیم گرفتیم که برای به یک قسمت از کشور برویم. نمی دانستیم کجا برویم شمال. جنوب. شرق. غرب و... ✨دوستانم گفتند بریم خوزستان هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است. از تهران با ماشین شخصی خودمون راهی خوزستان شدیم بعد از یکی دو روزی به مقصد رسیدیم. شب که وارد شهر شدیم؛ هتلی و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم. یکی از همراهان ما گفت: فقط یه راه داریم بریم محل . ✨همگی خندیدم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا رو میخواست! کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما رو . ✨یک اتاق به ما دادند وارد شدیم؛ دور تا دور آن پر از بود. هریک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را میکرد و حرف های زشتی میزد و... ✨تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم ! صبح که خواستیم بار دیگه به چهره این جوان شهید نگاه کردم. برخلاف بقیه نام اون شهید نوشته نشده بود. فقط زیر عکس این جمله بود: [ دوست دارم گمنام بمانم] ✨سفر خوبی بود. روز بعد در هتل و... چند روز بعد به تهران برگشتیم. مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم دنبال کتاب مورد نظر میگشتم؛ یکباره بین کلی کتاب یکیشون نظرم جلب کرد. چقدر این جوان روی جلد برای من آشناست!؟ خودش بود. همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. ✨یاد شوخی های آن شب افتادم ؛ این همان جوانی بود که میخواست بماند. این کتاب از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش بود. و نام او ابراهیم هادی بود. ✨همینطوری شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب رسیدم ؛ دیگر با میخواندم. اواخر کتاب که رسیدم. انگار راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود. ✨من آن شب به شوخی میخواستم ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم؛ اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود! او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقمند شدم و شخصیت او بر من تاثیر گذاشت ومن شدم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎀روز #تولد_تو روز نگاه بــ🌧ـاران بر شوره زار #تشنه بر این دل بیابان 🎀روز تولد تو🎁 گویی پر از #خ
🔹زمستان سال نود و یک📆 دعوت شدیم خانه‌ی یکی از اقوام که از قضا #ماهواره هم داشتند. همین موضوع باعث شد تا #رضا درباره اهداف شبکه‌های ماهواره‌ای📡 واسه صاحب‌ خانه و بقیه صحبت کنه. 🔸توضیحاتی در مورد چگونگی تشکیل این #شبکه‌ها، منابع مالیشون، اهدافشون🎯 و #حامیانشون داد، توی اون مهمونی تعدادی از افراد حاضر که از لحاظ نسبی رابطه دوری💕 با ما داشتن هم بودن و صحبت‌های رضا را هم گوش می کردن👌 🔹چند نفری شروع کردن به #مسخره کردن رضا که فلانی، توی فلان جا مغز تو شستشو دادن😏 تو کله شما کردن که #ماهواره فلان و فلان…. بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم😐 که چرا شروع می‌کنی از این حرف‌ها می‌زنی که بخوان مسخره‌ات کنن⁉️ و کلی توپ و تشر !!!! 🔸اما رضا این جوری جواب داد: من #وظیفه‌ام را انجام دادم، در قبال این خانواده توضیحات رو دادم، دیگه اون دنیا از من نمیپرسن❌ که چرا دیدی و میدونستی اما چیزی #نگفتی. من کار خودم و کردم، به وقتش این حرف‌ها جواب می‌ده✅ خیلی برام جالب بود، اون اصلاً به این فکر نمی‌کرد که دارن #مسخره‌اش میکنن، فقط به فکر انجام وظیفه‌اش بود👌 #شهید_رضا_کارگر🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‌#چادری بودنت را #مسخره میکنند؟ چه کسانی⁉️ ⭕️کسانی که خودشون را #عروسک دیگران کرده اند ♨️این را بدان↯↯ #شهید_رستمی به من و تو اینگونه خطاب کرد 👈به پهلوی شکسته💔 #فاطمه_زهرا(س) قسمتان میدهم که، #حجاب را،حجاب را،حجاب را، رعایت کنید. ⭕️حال تو به من بگو ⇜حرف های آنها که برای خود #ارزشی قائل نیستند🚫 برایت مهم تر است یا حرف #شهیدی که به خاطر حفظ حجاب #تو را به مادرمان زهرا(س) قسم داده است؟؟ #چادر_یعنی_پاکی! 😍 💟و چه چیزی برتر از #پاکی☺ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 4⃣5⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨ ⭕️ دو #دستور_تربیتی در قرآن ✍ قرآن میگه اگه کسی به شما خوبی کرد، شما ب
❣﷽❣ 5⃣5⃣ 📛از خداوند ایراد نگیر.... ❌بینیِ بزرگ... ❌ لبِ کلفت... ❌ گوشِ بزرگ... ❌ سرِ بدونِ مو... ❌چشمِ ریز و.... ☝️ ظاهر دیگران، یعنی مسخره کردن خدا (نعوذبالله)😱 ✔️چون خداوند،آن نقش را اینگونه آفرید👇 🕋 هوَ الَّذي يُصَوِّرُکُمْ فِي الْأَرْحامِ کَيْفَ يَشاءُ ✨اوست که شما را در رحم ها [یِ مادران] به هر گونه که می خواهد تصویر می کند. 🔔 هیچ وقت کسی رو نمیکنه❌ 🕋«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسخَر قَومُ مِن قَوم(حجرات/۱۶) ✨ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، نباید برخی، برخی دیگر را مسخره کند ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
بہش گفتم: چند ۅقتیھ بھ خآطر مسخڔم میڪنن....😔 بھم‌گفـٺ: براۍ اونایـی‌ڪھ اعتقاداتتون‌ رو‌😡 ‌میڪنن‌، دعآڪنین‌خدآبھ عشق❤️ '' دچاࢪشون‌ڪنھ😍 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh