eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک هفته قبل از #شهادتش🕊خواب دیدم که در منزلمان یک مراسمی برگزار شد و عکسی از محمد که #لباس_سبز پوشی
#شهــیـدانــــه✨❤️ جمله محمدرضا که گفت "می خواهم به #سوریه بروم و از من راضی باش😊" این جمله با همه #دین من بازی کرد و یک #هفته با خودم کلنجار می رفتم و الان خودم را سرزنش می کنم که چرا راحت تر و زودتر راضی نشدم😔. روزی در خانه🏠 گفت مامان اگر الان #حضرت—زینب بگویند پسرت را می خواهم شما چه جوابی داری به ایشان بدهی؟!😔 #نقل_از_مادر_شهید ❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠#امام_خامنہ_ای : 💐مـا مـدت هـشت سـال از حـيثيت، ناموس، دين، تماميت ارضی، مردم، انقلاب، حڪومت، نظا
💐بارالهـا ! یاریمان دہ . . . ڪہ چون آنان باشیم آنان ڪہ #خوب بودند نہ برای یڪ #هـفتہ، بلڪہ برای یڪ #تاریخ . . . #هفتہ_دفاع_‌مقدس_گرامیباد🌷 #یا_لیـتنا_کنا_مـعڪم🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌸 پنج شنبہ براے من یڪ روز مثل تمام روزهاست ؛ ولے برای او! یڪ قرار است و یڪ #دل_تنگ و بوسہ اے ڪہ هر #هفتہ مینشاند، بجاے گونہ ے پسر بر روے #سنگ بر دامن #مادر_شهیدان صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣ اے ڪاش تمـام #هفتہ یادت بودیـم بیـگانہ زخویـش و آشنایتــ بودیـم حیف است فقط #جمعہ تو را یاد ڪنیم اے کاش همیشہ هم صدایت بودیم 🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃✨🍃✨🍃✨ تا پیش از #سفر_کربلا خیلی پسر شری بود، همیشه چاقو در جیبش بود، خالکوبی هم داشت. وقتی از سفر
8⃣7⃣0⃣1⃣ 🌷 💠ماجرای خواب حضرت زهرای 🔰همه این‌ها بهانه‌های مجید بود و داشت دوران می‌گذراند. آن‌جا بهش گفته بودند باید سریع باشید👌 و خوب بتوانید بدوید🏃 چون تو می‌کشی، نفس کم‌ می‌آری. 🔰بعد از هشت روز به پدرش گفت: آقا دیدید قلیان نکشیدم🚭 بابایش هم خوشحال شد. به گفتم به خدا مجید کار‌هایی انجام می‌دهد که ما متوجه آن نشویم❌ پدرش هم گفت: نه، مجید می‌خواهد من باشم. 🔰کم‌کم دیدیم مجید شب‌ها🌙 نمی‌رود، اما خانه🏡 هم نیست، فکر می‌کردیم با دوست‌هایش سولقان و کن می‌رود، اما مجید تمام آن شب‌ها آموزشی برای می‌رفت. 🔰دو👥 یا سه نفر به ما گفتند مجید می‌خواهد برود، خیلی بهم ریختیم. چون آشنا داشتیم این پادگان و آن پادگان زنگ زدیم☎️ که راست است می‌خواهد سوریه برود؟! گفتند بله. 🔰به تک تک زنگ زدیم که اگر مجید قرار شد برود تمام مسیر‌ها به رویش بسته باشد⛔️ و ما اجازه ندادیم که برود. ولی به ما گفتند که حالا ایرادی ندارد حالا که را کنار گذاشته اجازه دهید در این دوره ها باشد✅ 🔰ولی کم کم جدی شد و به همه اطرافیان گفت هوای را داشته باشید من عازم هستم🚌 آن شب پای چپم گرفت و اصلا حرکت نکرد و خیلی جدی درد⚡️ گرفت و بیمارستان رفتیم. آن‌جا با هر آمپولی که به پای من زدند باز نمی‌شد🚫 🔰گفته بود خواب (س) را دیده است. به مجید گفتم، داداش بگو که نمی‌روم، اما نگفت که نگفت😔 هر شب یکی از به خانه می‌آمد تا من را راضی کند و برای رفتن مجید بدهم. 🔰بعد از این ماجرا‌ها همه می‌دانستیم مجید شب‌ها می‌رود، یک شب لباس‌هایش🛁 را خیس کردم و‌ گفتم اگر خانه آمد🏘 می‌گویم لباس‌ها است و بهت نمی‌دهم. 🔰یک روز آمد خانه و گفت: راحت شدید؛ همه رفتند. ما هم گفتیم خدا را شکر که . 💥اما مجید چیز دیگری بود و مجید قرار بود با پرواز بعدی🛫 به سوریه اعزام شود. 🔰متوجه شد که چاره‌ای نیست و هر بار که حرف از رفتن می‌زند من می‌شوم و هم رضایت نمی‌دهد❌ گذشت تا زمانی که یک روز سرخاک‌⚰ یکی از آشناهایمان رفته بودیم. همه بهش گفته بودند در بازار آهن تنهاست و تو تک پسر👱 خانه هستی، چه طوری دلت می‌آید بروی⁉️ 🔰گفته بود: حضرت زهرا(سلام الله علیها) را دیدم و بهم گفتند: یک بعد از اینکه بیای سوریه، میای پیش خودم💞 می‌دیدم که تا این اندازه شیطون و سرحال بود و می‌خندید، این هفته‌های آخر خیلی اشک می‌ریخت😭 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌾 #جمعه ها را بايد از تقويمـ🗓 بيرون كشيد پخش كرد بين روزهای #هفته 🌾انصاف نيست❌ كه همه ی #دلتنگی ها جمع شود در یک روز مشخص پخش شود در یک #عصر_دلگیر😔 #این_جمعه_هم_نیامدی... #غروب_جمعه💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#مهدی_جان🌸 🍁باید غزل نوشت زغوغای #سرگذشت 🌾از عمر عاشقی♥️ که همه بی خبر گذشت 🍁این #هفته هم گذشت به سویت نیامدم🚷 🌾این هفته هم #نیامدی و سخت تر گذشت😔 #این_هفته_نیز_جمعه_ما #بی_شما_گذشت💔😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀منتقم خدا✨ 🌱هفته به میگذرد باخیال تو پس لااقل به حرمت خون خدا بیا 🥀بیش ازهزار سال توخون گریه کرده ای ای خون جگر زینب کبری بیا 🏜💔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh