eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴حاج حسین یکتا : امروز وقتی شما در این فضا قرار می گیرید #شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با #وضو باشید و ذکر « ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شما الان بالای دکل #دیده_بانی قرار گرفته اید و بخواهید یا نه، #وسط میدان هستید.! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣8⃣3⃣ 🌷 ! ! ! 🌷در تاریخ ١/٥/١٣٦٧، در جاده اهواز _ خرمشهر كه آن‌جا را گرفته بودند با تیپ الزهرا، از لشكر ده سید‌الشهدا درگیر می‌شوند💥 و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده كه عبارت تن برابر در این‌جا مصداق علنی پیدا می‌كند، آن‌هم در صبح 🌞روز ! 🌷قضیه از این قرار است كه آن روز در حدود ٣٠ ، سوار بار كامیونی🚛 می‌شوند، به قصد جاده اهواز - خرمشهر، كه تیر تانك بعثی‌ها كه تا آن‌جا هم راه پیدا كرده بودند به كامیون، اصابت می‌كند 💥و خیلی از بچه‌ها می‌شوند ولی فقط 5 می‌شوند. 🌷این از نظر من نكته‌ عجیبی است به خصوص وقتی در میان این رزمنده‌ها كسی مثل هم بوده كه ده‌ها تركش می‌خورد ⚡️اما به نمی‌رسد🚫، گو این‌كه فقط شهادت🕊 در تقدیر تمام بوده كه در آن كامیون نشسته بودند، آن‌هم به تعداد ٥ نفر! 🌷نام این : 🕊سیدعلیرضا جوزى، 🕊سیدداود طباطبایى، 🕊سیدصاحب محمدى، 🕊سیدمهدی موسوی و 🕊سیدحسین حسینی است. 🌷پیکرهای مطهرشان ⚰از سر تا کمر چون اجداد طاهرینشان در بی‌سر و دست، به گونه‌ای قطعه قطعه می‌شود که قابل شناسایی و تفکیک نبودند❌؛ به همین دلیل پس از عقب‌نشینی دشمن، مطهر پیکر این پنج شهید🌷 توسط دیگر همرزمان در همان محل شهادت به خاک گرم و خونین سپرده می‌شود. 🌷با اتمام جنگ و بازگشت اهالی منطقه که در پی اتفاقاتی با توسل به این قبر مطهر (واقع در سه راه كوشك _ خرمشهر) حاجت می‌گرفتند، بنا به درخواست اهالی از مسئولان منطقه، هویت این قبور مطهر مشخص شد👌 و در سال ۷۶ با اصرارهایی مبنی بر ساخت مقبره با همت معظم شهدا و جمعی از همرزمان، بقعه کنونی که دارای است احداث شد. این بقعه در میان اهالی منطقه به بقعه فاطمیه(س) نام گرفته است و زیارتگاه خیل عظیمی از اهالی است🌸. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
8⃣4⃣4⃣ 🌷 💠پرواز با پا 🔰برای توجیه به همراه همه فرماندهان گردان رفتیم ابتدای ارتفاعات . از ماشين🚙 پیاده شدیم سر غروب بود 🌥و هوا گرگ و ميش شده بود. يكى از بچه هاى اطلاعات شروع به منطقه کرد، در جواب یک سئوال که الان موقیعت ما دقیقاً کجاست کم مى آورد؛ او رفت. 🔰سر شب🌝 شد. قرار بود آنجا بمانیم تا و چندتاى دیگه نیروها رو بيارن. ⚡️ناگهان متوجه شدیم به صورت دشتبانی در ۵۰ مترى ما هستند و سلاح ها را پشت سر کرده بودند تا ما رو فريب داده، خوب نزدیک بشن، و بعد به رگبار💥 ببندنمون. بعضی مى گفتن؛ ! اما نزدیكتر شدن، شروع کردن. 🔰ما ضربتی موضع گرفته، شديم.‌ اونا مجبور به عقب نشینی شدن و ما ٢٠ نفر بيشتر نبوديم. باید تا که نیروها برای پیشروی مى آمدند؛ آنجا مى مانديم و از خودمون و منطقه مراقبت مى كرديم👌. من و در شيارى کوچک استراحت مى كرديم که عراقیها شروع کردن به آتش💥 ریختن. 🔰خمپارهای ٨١ و ١٢٠ بيشتر مى شد تا اینکه صوت خمپاره ۱۲۰ كه زوزه کشان پایئن مى آمد را روى سرمون احساس کردیم من و على تکیه داده بودیم و ته پوتین هامون بهم چسبیده بود خمپاره دقیقا👌 پاهای علی فرود آمد و ما به زمين چسبیده و دو دست را روی سرگذاشتیم🙆♂ که از خوردن به سرمان جلوگیری بشه ⚡️اما.... 🔰اما بعد از فرود خمپاره💥 سه بار تكبير گفت. بنده که متوجه شدم ترکشی به من اصابت نکرده دو_سه بار على رو صدا زدم🗣 جواب نداد🔇! کنارش نشستم؛ دیدم آرام به رفته. آثار تركش بر سر و صورت نبود. پائينتر رو نگاه کردم دیدم از بالاى زانو قطع شده بود. .... راوى: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نگاهت اُفق را به زندگیَم نشان میدهد... زندگے ڪه نهایتش #خداوندست نگاهت آنقدر #مطمئن هست که دلم با
💠گوشه ای از رشادت های رزمندگان در دوران جنگ 🔹در عملیات رمضان فرمانده تیپ ۸ نجف که شب🌖 سخت و طاقت فرسایی را پشت سر گذاشته بود، همچنان در تلاش بود که این صد متر را به هم وصل کند. 🔸«کاظمی» چند راننده نفربر🚁، لودر و بولدوزر از میان بچه های تیپ انتخاب کرد. 🔹او به راننده مأموریت داده بود تا در حد فاصل یک صد متر باقی مانده خاکریز، در مقابل دید👀 دشمن به چپ و راست 🔁حرکت کنند و گرد و خاک🌫 به پا کنند 🔸تا نتواند این رخنه را به خوبی تشخیص داده ودستگاههای را هدف🎯 قرار دهد. خودش هم بلندگویی📣 دست گرفته و بدون ترس در این یک صد متر به چپ و راست میدوید 🔹در حالی که گاهی میخواند گاهی به دستگاهها دستور میداد گرد و خاک🌪 کنند. او علی الدوام میدوید🏃 و دعا میخواند 🔸میگفت: «نفربر گرد و خاک کن، لودر بیل بزن🚜، بیلت را بالا بیاور، بالاتر، بارکالله لودر! آفرین ! نفربر خاک کن خاک کن. الحجه بن الحسن العسگری». 🔹تمامی این کارها در جلو دید انجام میگرفت. همه سینه به سینه ی دشمن، جسورانه✊ در فکر ادامه کار و خاکریز بودند، صحنه ی غریبی بود، تصویر کاملی از شوق و خدمت😍 به اسلام و ایثار و فداکاری. 🔸در این حین راننده یک لودر از فرط خستگی😓 از و به پایین افتاد. بچه‌ها فورا دور و برش را گرفتند، آبی💧 به صورتش زدند. نیز که در آنجا حضور داشت سریعا به بالینش رفت و او را تشویق کرد 👏و از زحمات او قدردانی نمود 🔸اما کس دیگری برای جایگزینی وی نبود ❌ناچار دوباره برخاست و کار را داد. چند دقیقه بعد گلوله توپ💥 به کنار لودر خورد و آن را به آتش🔥 کشید. 🔹راننده لودر نیز شد و به عقب منتقل گردید. در همین لحظات چند با راننده از راه رسیدند. با تلاش بی وقفه اینها خاکریزها به هم وصل شد✅ و نزدیک ظهر کار تمام شد. هر چند چندین تن از رانندگان این وسایل و مدافعان آنها به رسیدند🕊. 📚منبعــ/عملیات رمضان / خاکریز سرنوشت ساز 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلتنگتم_آقا 💚 ای #انتظارِ جاری، ده قرنِ تا هنوز بی تو #غروب می شود این روز ها هنوز اما هنوز چشم #
🔻 👌 🎙 : 🌾شهدا وسط عملیات رو تمرین کردند 🍂و ما الان معبریم در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 ! 🌾هر کس از (س) طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو خواهد گرفت👌 ! 🍂وسط این همه و شبهه و حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌ درست 📿 کنید ؛ سیل و طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره ! 🌾مگر اینکه به کسی نظر کنه. وسط معبر کم نیاورند و اقتدا به کردند ! راست گفتند: به دوستت داریم❤️ و عمل کردند به حرفشون 🍂 نکنه ما کم بیاریم تو ! حرف ، سر و صدا نمیخرن❌ ! میخـــــــــرن ! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در دیداری که خدمت #آقا رسیدیم به ایشان گفتم همه این دلتنگـ💔ـی ها با دیدار شما #محو شد. همه این مصیبت
🌷 🌴می‌ گفت: یا نماینده ایشان امر کنند که برو محله باش نظام به جارو کردن نیاز دارد می‌ روم✊ 🌴 مطیع امر ولایت✌️ بود و همیشه میدان معرکه بود ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜ #حاج_حسین_یکتا: امروز وقتی شما در #فضای_مجازی قرار می گیرید #شهدا شما را نگاه می کنند، پس باید با #وضو باشید و ذکر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شما الان بالای دکل #دیده_بانی قرار گرفته‌اید و بخواهید یا نه، #وسط میدان هستید. #شهدا_می_بینند... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻 👌 : 🌾شهدا وسط عملیات رو تمرین کردند 🍂و ما الان معبریم در یک پیچ مهـــم تاریخی🗓 🌾هر کس از (س) طلب کمک کنه؛ خانــــم دستش رو خواهد گرفت👌 🍂وسط این همه و شبهه و حرف و حدیث نباید کُپـی کنیم❌ 💥درست 📿 کنید؛ سیل و طوفانے🌪 که اومده همه رو میبره 🌾مگر اینکه به کسی نظر کنه وسط معبر کم نیاورند و اقتدا به کردند 💥راست گفتند: به دوستت داریم♥️ و عمل کردند به حرفشون 🍂 نکنه ما کم بیاریم تو ! حرف، سر و صدا نمیخرن❌ میخـــــــــرن 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⇝✿°•° °°•°°•°° °•°✿⇜ : امروز وقتی شما در قرار می گیرید شما را نگاه می کنند، پس باید با باشید و ذکر «ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شما الان بالای دکل قرار گرفته‌اید و بخواهید یا نه، میدان هستید. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠دقایقی #حرف_حساب_دل❣ #خیلی_زیباست👇👇 #درد دارد دویدن(!) و نرسیدن 🏃 که دویدن ما #درجا زدن است... ب
•••🌼••• ·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•· '♦️''[بچه‌ها یِ °رفیقِ ° پیدا کنید؛ یِ دوست پیدا کنید ♦️کِ میدون مینِ گناه، 🔞 دستمونُ بگیره..]''' 🌸 ·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•· 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
داعشیها رسیده بودن پشت حرم شهید بیضایی وشهید صدرزاده دراین عملیات باهم بودن #شهيد_مصطفی_صدرزاده🌹 #
💢رفقاى اش مى گفتند وقت نمى كرد همه ده شب 🌙محرم را هيأت بيايد اماشب (ع)، هر طورى بود مى آمد. اما محرم اگر تبريز مى آمد با هم بوديم. 💢 در يكى از اين دفعات، هيأت كارى پيش آمد، من بلند شدم و رفتم. وقتى برگشتم، اواخر مجلس بود؛ حلقه اى تشكيل شده بود و داشتند شور مى زدند. هم آن وسط بود. 💢 حالش اما يكجور خاصى بود و مثل اين بود كه روى و روى زمين سينه نمى زند. حقاً محمودرضا هرچه پيدا كرد، بعد از مسجد🕌 ، پاى (ع) پيدا كرد. 🌷 ‌‌🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh