eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
مشق هایش را نوشت و رفت در کربلای۴ مجروح و در کربلای۵ #شیمیایی شد. در والفجر ۸ جلوی چند #تانک فریاد میزد #یااباعبدالله شاهد باش جلوی دشمنانت ایستادم. درحالی که ۱۴سال بیشتر نداشت، #پرکشید... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📎 #کلام_شهید یـادمون باشه ڪه... هـر چی برای #خـــدا ڪوچیڪی ‌و #افتـادگی ڪنیم، خـــدا در نظر دیگـرا
1⃣0⃣3⃣ 🌷 🌷نصفہ شب بود، چشم چشم رو نمى ديد، سوار بودیم، وسط دشت، كنار نشستہ بودم، ديدم يكى میاد، بہ تانك هـا نزديك مےشد، چندلحظہ مےڪرد، مےرفت سراغ بعدی،😐 سمت ما هم اومد ،دستش رو دو پايم حلقہ كرد، پايم رو و گفت : 🌷«بہ خدا سپردمتون.»😔 گفتم «حاج حسين؟»،😳 گفت :«هيـس! نيار»، رفت طرف تانك بعدے... 🌷تازہ فهمیدم رزمندہ ها رو مےبوسه، گفت اسمشو نیارم کہ کسے نفهمہ همون حاج حسین خرازی ...😞💚 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣8⃣3⃣ 🌷 ! ! ! 🌷در تاریخ ١/٥/١٣٦٧، در جاده اهواز _ خرمشهر كه آن‌جا را گرفته بودند با تیپ الزهرا، از لشكر ده سید‌الشهدا درگیر می‌شوند💥 و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده كه عبارت تن برابر در این‌جا مصداق علنی پیدا می‌كند، آن‌هم در صبح 🌞روز ! 🌷قضیه از این قرار است كه آن روز در حدود ٣٠ ، سوار بار كامیونی🚛 می‌شوند، به قصد جاده اهواز - خرمشهر، كه تیر تانك بعثی‌ها كه تا آن‌جا هم راه پیدا كرده بودند به كامیون، اصابت می‌كند 💥و خیلی از بچه‌ها می‌شوند ولی فقط 5 می‌شوند. 🌷این از نظر من نكته‌ عجیبی است به خصوص وقتی در میان این رزمنده‌ها كسی مثل هم بوده كه ده‌ها تركش می‌خورد ⚡️اما به نمی‌رسد🚫، گو این‌كه فقط شهادت🕊 در تقدیر تمام بوده كه در آن كامیون نشسته بودند، آن‌هم به تعداد ٥ نفر! 🌷نام این : 🕊سیدعلیرضا جوزى، 🕊سیدداود طباطبایى، 🕊سیدصاحب محمدى، 🕊سیدمهدی موسوی و 🕊سیدحسین حسینی است. 🌷پیکرهای مطهرشان ⚰از سر تا کمر چون اجداد طاهرینشان در بی‌سر و دست، به گونه‌ای قطعه قطعه می‌شود که قابل شناسایی و تفکیک نبودند❌؛ به همین دلیل پس از عقب‌نشینی دشمن، مطهر پیکر این پنج شهید🌷 توسط دیگر همرزمان در همان محل شهادت به خاک گرم و خونین سپرده می‌شود. 🌷با اتمام جنگ و بازگشت اهالی منطقه که در پی اتفاقاتی با توسل به این قبر مطهر (واقع در سه راه كوشك _ خرمشهر) حاجت می‌گرفتند، بنا به درخواست اهالی از مسئولان منطقه، هویت این قبور مطهر مشخص شد👌 و در سال ۷۶ با اصرارهایی مبنی بر ساخت مقبره با همت معظم شهدا و جمعی از همرزمان، بقعه کنونی که دارای است احداث شد. این بقعه در میان اهالی منطقه به بقعه فاطمیه(س) نام گرفته است و زیارتگاه خیل عظیمی از اهالی است🌸. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃دل من تنگ‌ همین #یڪ_لبخند... و تو در خنده مستانہ خود میگذرے! نوش جانت 💥اما... گاه گاهے بہ دلـ💗 خس
📚 ✨بسم الله النور✨ ⚜مَن کانَ یُریِدُ العِزَّهَ فَللّهِ العِزَّهُ جَمیعا 💢سربلند، داستان است که می خواست سری در میان سر ها درآورد؛ هر چند که باشد😔. 💢سربلند، داستان است. جابری که به زیارت ارباب بی سرش رفت👥اما با 💢سربلند، داستان است که میخواست حسین باشد؛ تاثیرگذار باشد👌. 💢سربلند، به معنای واقعی کلمه یعنی یعنی سر را بریدن و درنهایت بی سر شدن 💢سربلند، یعنی شدن. یعنی آنقدر والا شدن که از دست راهبر انقلاب، لقب گرفتن. 💢سربلند، یعنی از هزاران منبر و سخنرانی درباره ارزش بالاتر بودن، یعنی جریان ساز شدن✊؛ یعنی نماینده هزاران گل گلگون کفن مدافع حرم🌷 شدن. 💢سربلند، یعنی تلاش های بی وقفه، یعنی شب نخوابیدن های طولانی، یعنی های قضا نشده🚫. 💢سربلند، یعنی ، البته صد رحمت به مارکوپولو! 💢سربلند، یعنی پاسدار کتاب و کتابخوانی📚 بودن، یعنی شدن، یعنی باذوق😃 و تمیز کار کردن، آتش به اختیار فرهنگی بودن. 💢سربلند، یعنی چک برگشتی که یعنی ، یعنی آن که بردن اش، و همه می دانیم که رفتن کجا، بردن کجا😞. 💢سربلند، یعنی با جلوی دوربین🎥 ایستادن، یعنی ، یعنی فرمانده دبابه بودن. 💢سربلند، یعنی زندگی به سبک . و در نهایت 💢سربلند، یعنی روضه مجسم و غریب گیر آمدن بین وحوش درنده😈. 📚مطالعه این کتاب( ) اکیدا به همه دوستان توصیه می شود✅. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_علی_طنوریان بعد از 35 سال در تاریخ 25 شهریور 97 شناسایی و تشییع شد #شهیدی که از بهشت به پدرش
5⃣3⃣8⃣ 🌷 🔰 در 19 سالگی عازم جبهه شد. پس از اعزامش🚌 تغییرات زیادی در رفتار و چهره او رخ داد و چهره اش شده بود. نیمه‌های شب‌ و دعا📖 می‌خواند. پدرم پس از اعزام علی خواب دید که او برای خداحافظی👋 نزدش آمده است. 🔰زمانی که بیدار شد به گفت که ما دیگر علی را نمی‌بینیم🚫. مادرم از اوضاع روحی علی هم متوجه شده بود که او به شهادت🌷 می‌رسد. به همین خاطر ناآرام بود😥 تا اینکه و سپس را آوردند. 🔰دوستانش برایمان تعریف کردند که چند آرپی‌جی در عملیات رمضان به سمت دشمن پرتاب کرد💥. ناگهان دشمن را نشانه گرفت و با گلوله به سمتش شلیک کردند. نیروها عقب نشینی کردند و پیکر علی⚰ در منطقه جا ماند. پس از وسایل شخصی و ساکش💼 را برایمان آوردند؛ ⚡️اما خبری از پیکرش نشد😔. 🔰پس از گذشت ، از بازگشت علی ناامید شده بودیم. به ما گفته بودند که شن‌های روان روی 🌷 را پوشانده و احتمال این که پیدا شود، کم است. در تمام این سال‌ها حضور علی👤 را در کنارمان احساس کردیم. هر بار که به برمی‌خوردیم به کمک‌مان می‌آمد. 💠روزی پدرم داشت و به هیچ کس چیزی نگفته بود❌ او از می‌خواهد که کمکش کند. همان روز فردی ناشناس👤 به درب خانه ما می‌آید و مقداری پول💰 به دست پدرم می‌سپارد و می‌گوید که این پول را اگر نیاز دارید شما بردارید و اگر نه به یک فرد بدهید. راوی:خواهر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💐نمی ‌رسد، بہ #خداحافظی زبان از بغــض خوشـا بہ حال تـو ڪہ #مسافـر.بهشتـی . . .🕊 #شهید_عباسعلی_علیز
0⃣9⃣8⃣ 🌷 💠 انگشتر حاج قاسم 🍃🌹بعد از این که شهید مدافع حرم «عباسعلی علی‎زاده» در درگیری‌های سوریه توانست خودی که مابین ما و داعشی‌ها قرار گرفته بود را به عقب برگرداند و جان 17 تن از ایرانی را نجات بدهد، او را به‌دلیل این رشادت نزد حاج بردند 🍃🌹حاج قاسم وقتی شهید علی‌زاده را دید، او را کرد و پیشانی‌اش را بوسید و گفت: «من فعلا چیزی به همراه ندارم که به‎عنوان هدیه بدهم ولی این ، مال شما.» 🍃🌹این انگشتر به‎عنوان یادگاری در دست شهید علی‌زاده بود تا اینکه انگشترش را در آورد و به هم‌رزمش داد و به او گفت: «من فردا در سیلو شهید می‌شوم، این انگشتر را بعد از شهادت به پسرم بده.»    🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣🌸 🌸❣ 8⃣5⃣ از ایستگاه تا رسیدن به سر کوچه مون کمی باید پیاده میرفتم، هوا یه کمی گرم☀️ بود اما نه اونقدر که نشه تحمل کرد، به هر حال پیاده روی رو دوست داشتم،  نگاهم به ماشینا بود به آدما، به بچه هایی که درحال بازی بودن،  وقتی ببینی همه در یک روز دارن زندگی میکنن، دیگه نیست که بریزه ،  دیگه اثری از و نیست، همه چیز داره پیش میره … با سرخوشی قدم میزدم و افکارای عجیبی تو ذهنم میساختم،😇  یه دفعه سر کوچه نگاهم افتاده به سه نفر 👤👥که باهم درگیر شده بودن، دو نفر با یه نفر گلاویز شده بودن، به اون پسره که داشتن میزدنش نگاه کردم،  کمی دقت کردم، یه لحظه احساس کردم خیلی گرمم شد،  وای نه …😳😧 امکان نداره … قدمامو تند تر کردم و تقریبا با حالت بدو رفتم سمتشون،  در همین حین یه آقایی از مغازه اومد بیرون و رفت تا جداشون کنه که اون دو تا سوار ماشینشون شدن و در رفتن،💨🚗 خودمو رسوندم بهش،  نفس نفس میزدم، با نگرانی نگاهش کردم وگفتم:😨😳 _چیشده؟؟؟؟ چیکارت داشتن؟!!!!!! .... 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊 🔸حاج حسين رزمنده‌ ها را #عاشقانه دوست داشت💖 و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد😍 🔹یک شب #تانک ‌ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستـور حرکت بوديم. من نشسته بودم كنار #برجک و حواسم به پیرامونمان بود👀 و تحرکاتی كه گاه بچه‌ها داشتند. یک وقت ديدم یک نفر👤 بين تانک ‌ها راه می‌رود و با سرنشینان، گفت و گوهای كوتاه می‌كند. 🔸کنجکاو شدم ببينم كيست !! مرد توی تاريكی🌚 چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه #مـن نشسته بودم رويش. همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را #بوسيد! گفت: به خدا سپردمتون!! 🔹تا صدایش را شنيدم، نفسم بريد😧 گفتم: حاج حسين⁉️ گفت: #هيس؛ صدات در نياد ! و رفت سراغ تانک بعدی..... #شهید_حسین_خرازی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دلم‌هواے .. #شلمچہ کردہ   سرزمین‌ #عشق سنگرهاےنــ✨ـور لالہ‌هاے🥀خونین خاک #مقدس‌جبهه ڪه..↓ بوے #بهش
🔔🔔 💢بِهش گُفته بودَم چِرا اومَدی ⁉️ گفت: همینطوری اومدم خوش بگذرونم. اومدم تا راحت دلم میخواد انجام بدم. هر خلافی رو که میخوام اینجا راحت انجام بدم😕 ولی نمیدونست که نیومده🚷 و دعوتش کردن. 💢 کردن تا بگن رفیق♥️ خلاف کیلو چنده اینجا !؟ دعوتش کردن که بیاد شهدا رو ببینه و بشنوه که بخاطرش چند هزار👥 جوون هم سن سال خودش جون دادن😔 💢دعوتش کردن تا بیاد ببینه و بشنوه که تو سرمای استخون سوز بهمن ماه❄️ والفجر ۸ تو اون رودخانه وحشی بر سر بچه های لشکر ۲۵، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر فجر بر سر ها و ... چه ها گذشت😭 💢دعوتش کردن تا ببینه و بشنوه چه محشری بود کربلای ۵ تو ، بشنوه از اون نفس زدن های اخر بچه رزمنده بر اثر گازهای شیمیایی☠ از تنگی نفس، از پاهای رفته بر زیر شنی و بال بال زدن بچه ها، بشنونه که کربلای ۵. سر یه طرف افتاده بود دست یه طرف و پا یه طرف😭 که اون صحنه ای بود برای خودش ... ✍پ ن: یادمان باشد که هزاران شهید "خرج من و تو" شده اند و تا ابد بهشون مدیونیم ..😔✋ 📆فروردین۹۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨ 🍃تولد : ۱۳۴۴/۲/۱۶ - قم 🍂شهادت : ۱۳۵۹/۸/۸ - خرمشهر 🍁آرامگاه : تهران - گلزار شهدای بهشت🌸 زهرا سلام الله علیها 🌻در محاصره همسنگر حسین زخمی می شود و حسین با سختی و بسیار او را به پشت خط می رساند . وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکت اند . 🌾حسین در حالی که نارنجک به ☄کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند . به پای او می خورد ولی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک ، تانک را منفجر کند . با این 💥سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند . 🌻حضرت خمینی (ره) در پیامی فرمودند :"رهبر ما آن دوازده ساله ای است که با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم کرد و خود نیز شهادت نوشید.⚡️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💠امام خمینی (ره): 🔹«رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله‌ای است که با قلب کوچک❣ خود که ارزشش از صد‌ها زبان و قلم‌ ما بزرگ‌تر است با نارنجک💥 خود را زیر دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت نوشید.» روز نوجوان و بسیج دانش‌آموزی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh