eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🦋🕊🦋 ♥️ز غمِ یار، #چنانـم... غمِ #دیگری ندانم ♥️چه خیالِ #خوشتر از این ⁉️ همه یار است ، #خیالم
5⃣1⃣3⃣1⃣🌷 🔰شهید عبدالحسین محمدی در ظهر یکی از روزهای سال 1340📆در خانواده ای مستضعف در آغاجاری دیده به جهان 😍پدرش کارگری زحمتکش بود که به تنهایی بار سنگین خانواده رابه دوش می کشید. 🔰شهید هفت سال نداشت که پدرش را از دست داده و برادربزرگترش سرپرستی خانواده را گرفت ، برادری که مثلیک پدر بود .دوران دبستان را با انبوهی از مالی و دست و پنجه نمودن با فقر  و با تحصیل در دبستان مهرداد (شهید عطوفت )  سپری نمود.پس از فراغت از در تابستانها به علت مشکلات معیشت خانواده ، مانند بسیاری از افراد همسن و سالانش  برای کار به های اطراف آغاجاری می رفت 🔰 در ایام ماه رمضان ضمن اشتغال به کار در گرمای طاقت فرسا روزه می گرفت و را امر به معروف ونهی از منکر می کرد. مقطع راهنمایی را هم پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد. دبیرستان محمدی (شریعتی سابق ) .در اوایل تحصیلات دبیرستانی بود که انقلاب اسلامی اوج گرفت. 🔰او  در مدارس وتشویق دوستان  به ترک دبیرستان و  توزیع   های حضر ت م و برپایی جلسات دعا در منازل دوستان  و همکاری با  انجمهای اسلامی و توحیدی منطقه که با تلاش تعدادی از دوستان راه اندازی شده بود ، نقش فعالی داشت. پس از تشکیل پاسداران ، همراه با دوستانش به جلگه ی سبز پوشان سپاه پیوست . 🔰همراه با سلیمانزاده ، اسماعیل مختاری ، عین الله آور ، سادات و .... و با آغاز جنگ تحمیلی به قول خودش به جبهه رفت تا و ائمه الکفر را عملی کند تا  یقتلون فی الله را به اثبات برساند . در جبهه ی دارخوین ترکش خمپاره ای او را به آرزوی دیرینه اش رساند  و به پیوست. پیکرش بعد از انتقال به آغاجاری ، با شکوه 🌸فراوان و به خاک سپرده شد. مزارش اکنون در گلزار آغاجاری روشنگر💥 راه ماست. یادش گرامی و جاوید باد✔️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃راوی قصه های قاصدکی ست که معرکه عاشقی را به نظاره نشسته و پایان سرنوشت رزم آوران را در دل تاریخ حک میکند♡ 🍃از آن روزی که پیکِ عدرا* برایش از هتک حرمت گفت آغاز قصه رقم خورد ، رزم و را به تصویر کشید و ضمیمه کرد: بعضی از مردم جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.* و اینبار قرعه به نام دو یار افتاده بود ذکریا و . 🍃به هنگام نماز که تماشایشان میکردی اللهم الرزقنا هایشان رنگ و نیتشان بوی داشت. سجده آخر نمازشان روادید آسمان را به دستشان داد و بلیط رفتِ بدون برگشت را ،حداقل برای الیاس اینگونه بود 🍃حلب مشتاقانه پیکر⚰ او را به آغوش کشیده بود. همسر و فرزندانش چشم انتظارش بودند و غروب هایی که چشم مادر به قاب در خشک میشد 🍃فاطمه سه ساله زانوی غم بغل گرفته بود و بغضی میهمان گلویش شده بود لحظه‌ای چشمانش آرام نمیگرفت و ابرهای دلتنگی💔 همچنان می‌بارید، برای قاصدک از پدرش سخن می‌گفت تا بلکه به گوشش برساند🥺 🍃یادم به خرابه‌ی شام افتاد، دختری سه ساله که بهانه را می‌گرفت میخواست از و درد سیلی به پدر شکایت کند .به انتظار پدر نشسته بود بی رمق با خدای خود نجوا میکرد و پدر را میخواست😭 🍃ذکریا، سه ساله اش را تنها گذاشت تا مدافع سه ساله (ع) شود و چه غمگین است قصه فرزندان شهدا🌷 چه هایی که دلتنگ مهر پدری‌اند و چه محمد صدراهایی که پدر را فقط در یک قاب عکس دیدند 🍃حالا بعد از پنج بهار ذکریا با هفت شقایق دیگر🥀 برگشت و الیاس هنوز هم مهمان سرزمین است. 🍃میگویم بهار چون به قول شاعر: بهاری ست که عاشق شده و دلتنگ است برای عاشقانی که از سرزمین دور مانده‌اند همچون الیاس. بغض😢 میکند و برگ هایش را سنگ‌فرش خیابان ها میکند به امید اینکه الیاس ها برگردند😞 پروازتان مبارک عباس های زینب(س)❤️ پ.ن: * مرج عذراء که امروز عدرا نامیده می‌شود شهری است در  که در آنجا حجر بن عدی به خاک سپرده شده است. پ.ن:*سوره بقره آیه ۲۰۷ ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنو گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ 🎈🎁 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز تولد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂 که باشی تمام همّ و غمت می‌شود کسب رضای یار . امروز، قلم لب به سخن گشوده تا از مجنونی قصه بر زبان آوَرَد که روز به روز بیش‌تر شبیه می‌شد . 🍂 مؤمنی تمام‌عیار، آن هم در لباس جوانی .نامش علیست، ولایتمداری . 🍂 با شروع دلبری‌هایش برای محبوب بیش‌تر شد . برخاست و کوهی شد در مقابل جور اهریمنان،ایستاد و خم به ابرو نیاورد تا پوز را به خاک بمالد . 🍂 درخشید و از وطن و ناموس خویش دفاع کرد. علی بالفعل نشان داد که چه برای ولایتش است. 🍂با تمام جانش مقابل ایستاد . عاشقانه‌هایش را با همان خاک و خون به ترسیم کشید . 🍂حقیقتاً عاشقانه‌ی زیبایست، و ... ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : نامشخص 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۶۱ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای داریون .شیراز 🕊محل شهادت : عین خوش(دشت عباس) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم‌رب‌الغفار . 🍃ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید* . 🍃ما را برای خود چطور معنا کرده ایم؟ میشود زمانی را فرض کرد که جهاد وجود نداشته باشد و راه رستگاری برای مان بسته باشد؟ اینطوری اگر باشد که باید دور رحمت را هم خط کشید. هر وقت سه چیز در کنار هم جمع بشوند خود به خود جهاد در هر زمان و مکانی که باشد اتفاق می افتد:اول وجود دشمن و شناخت او دوم سختکوشی و تلاش برای مقابله با دشمن و سوم هم . . 🍃با این تعریف همیشه و برای هرکسی در هرجایی که هست امکان جهاد و وجود دارد. یکی با جهاد می‌کند و با وقف ذهن و فکرش برای حق. یکی با ای که دارد. دیگری با شاد کردن دل ضعفا و دردمندان. و.... همه اما وقتی را در هر شکل و لباسی، و در هر جا و مکانی که هست بشناسند و با هر توانی که دارند با آن مقابله کنند و این تلاش را با اخلاص درآمیزند، گره گشای ظهورند‌. . 🍃محسن خزایی از آنهایی بود که دشمن را شناخت، از توانایی های خودش که قدرت رسانه ایش بود برای مقابله با دشمن، با اخلاص تمام استفاده کرد و شد . . 🍃اویی که رزم و را در کادر دوربینش ثبت کرد و آسمان حلب جوش و خروشش را هرگز از یاد نبرد... انگار او در معرکه شام آمده بود تا دوباره دوربین سیدمرتضای آوینی را از روی زمین بردارد و بر دوشش بگذارد تا اینبار در و رشادتها و خاطرات مجاهدان راه حق را ثبت کند ، سخنانشان را حک کند و خود نیز عضوی از آنها شود آنهم در که حقیقتا عجب فصلی ست. هم عشاق را به تماشا مینشیند هم را به سوگ... ✍نویسنده: ‌ 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۱۵ آذر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵. حلب 📅زمان انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار : گلزار شهدای زاهدان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃به یاد آن روزی، که لابلای هوای گرگ و میش صبح، میان مزه شیرین هوای ، سیمای عاشقانه ات تا ابد بر لوح بهشتیان نقش بست. 🍃بابک نوری، شهیدی که معروف شده بود به ، مانند نام خانوادگی اش، چهره اش زبانزد بود... 🍃شاید آن های شاعرانه برای مولای شهیدش، هرکدام همچو منشور، پرتویی از رنگین کمان را بر چهره اش نقش میبستند. 🍃پرستوی عاشقی که سرزمین های ، با آغوش باز پذیرای اقامتش بودند، اما بلیط در دستانش، گذر و یکطرفه ای بود به . زمین، نردبان صعودش بود و آسمان، دل مشغولی اندیشه اش. 🍃شرط گزینش آزمون سبکبالان، زیبایی رخساره است. غافل از آنکه هم ظاهر و هم باطن تو، هردو مملو از زیبایی حضور بود. تو مجوز پرواز گرفتی و ما نیز که مفتخر بودیم به سیمای مزین، با قلب دوباره جاماندیم و و جاماندیم... ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۱ مهر ۱۳۷۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : رشت 🕊محل شهادت : بوکمال سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم‌رب‌الغفار 🍃ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید* 🍃ما را برای خود چطور معنا کرده‌ایم؟ می‌شود زمانی را فرض کرد که جهاد وجود نداشته باشد و راه رستگاری برایمان بسته باشد؟ اینطوری اگر باشد که باید دور رحمت را هم خط کشید. هر وقت سه چیز در کنار هم جمع بشوند خود به خود جهاد در هر زمان و مکانی که باشد اتفاق می افتد: اول وجود دشمن و شناخت او دوم سخت‌کوشی و تلاش برای مقابله با دشمن و سوم هم . 🍃با این تعریف همیشه و برای هرکسی در هرجایی که هست امکان جهاد و وجود دارد.یکی با جهاد می‌کند و با وقف ذهن و فکرش برای حق.یکی با که دارد.دیگری با شاد کردن دل ضعفا و دردمندان.همه اما وقتی را در هر شکل و لباسی، و در هر جا و مکانی که هست بشناسند و با هر توانی که دارند با آن مقابله کنند و این تلاش را با اخلاص درآمیزند، گره‌گشای ظهورند‌. 🍃محسن خزایی از آنهایی بود که دشمن را شناخت، از توانایی‌های خودش که قدرت رسانه‌ایش بود برای مقابله با دشمن، با اخلاص تمام استفاده کرد و شد مجاهد فی سبیل الله. 🍃اویی که رزم و را در کادر دوربینش ثبت کرد و آسمان حلب جوش و خروشش را هرگز از یاد نبرد. انگار او در معرکه شام آمده بود تا دوباره دوربین سیدمرتضای آوینی را از روی زمین بردارد و بر دوشش بگذارد تا این‌بار در و رشادت‌ها و خاطرات مجاهدان راه حق را ثبت کند، سخنانشان را حک کند و خود نیز عضوی از آنها شود آنهم در که حقیقتاً عجب فصلی ست.هم عشاق را به تماشا می‌نشیند هم را به سوگ... ✍نویسنده: ‌ 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱۵ آذر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار : گلزار شهدای زاهدان 🕊محل شهادت : حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم‌رب‌الغفار 🍃ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید* 🍃ما را برای خود چطور معنا کرده‌ایم؟ می‌شود زمانی را فرض کرد که جهاد وجود نداشته باشد و راه رستگاری برایمان بسته باشد؟ اینطوری اگر باشد که باید دور رحمت را هم خط کشید. هر وقت سه چیز در کنار هم جمع بشوند خود به خود جهاد در هر زمان و مکانی که باشد اتفاق می افتد: اول وجود دشمن و شناخت او دوم سخت‌کوشی و تلاش برای مقابله با دشمن و سوم هم . 🍃با این تعریف همیشه و برای هرکسی در هرجایی که هست امکان جهاد و وجود دارد.یکی با جهاد می‌کند و با وقف ذهن و فکرش برای حق.یکی با که دارد.دیگری با شاد کردن دل ضعفا و دردمندان.همه اما وقتی را در هر شکل و لباسی، و در هر جا و مکانی که هست بشناسند و با هر توانی که دارند با آن مقابله کنند و این تلاش را با اخلاص درآمیزند، گره‌گشای ظهورند‌. 🍃محسن خزایی از آنهایی بود که دشمن را شناخت، از توانایی‌های خودش که قدرت رسانه‌ایش بود برای مقابله با دشمن، با اخلاص تمام استفاده کرد و شد مجاهد فی سبیل الله. 🍃اویی که رزم و را در کادر دوربینش ثبت کرد و آسمان حلب جوش و خروشش را هرگز از یاد نبرد. انگار او در معرکه شام آمده بود تا دوباره دوربین سیدمرتضای آوینی را از روی زمین بردارد و بر دوشش بگذارد تا این‌بار در و رشادت‌ها و خاطرات مجاهدان راه حق را ثبت کند، سخنانشان را حک کند و خود نیز عضوی از آنها شود آنهم در که حقیقتاً عجب فصلی ست.هم عشاق را به تماشا می‌نشیند هم را به سوگ... ✍نویسنده: ‌ 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد: ۱۵ آذر ۱۳۵۱ 📅تاریخ شهادت : ۲۲ آبان ۱۳۹۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار : گلزار شهدای زاهدان 🕊محل شهادت : حلب 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش از حرف های ناگفته با خود دارد. 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی‌ست که خبر از آورده از اولین های هشت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود. 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید. 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار. 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ ♡ ♡ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲ 📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🕊محل شهادت : حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃نمی‌دانم از کجا شروع کنم، کدام مقدمه می‌تواند تو را توصیف کند؟ فقط می‌دانم که می‌خواهم آهسته در قصه‌ی زندگی‌ات قدم بزنم و حال خوب آن دوره را تنفس کنم. جاری در مسیر حیاتت را بنوشم و طعم شیرینش را از بر شوم. 🍃اصلاً من خواهان این هستم که راز آن دریای مواج را که در نور ماه غوطه‌ور است کشف کنم. چشم‌هایی که شصت و سه در قاب این دنیا رسم شدند. و صاحبش را صدا زدند! تویی که هیچگاه مجوز گشودن طومار افتخاراتت را ندادی؛ چراکه مرد بودی! گویی عهد بسته بودی که همه از تو فقط یک نام به یاد داشته باشند و طبع شوخ و لب خندان، همین... 🍃حتی رفیقانت هم از تو چند خاطره در میدان بیشتر ندارند، تنها موصل، حلب، و... پیچ و خم وجودت را شناختند و مردانه همراهی‌ات کردند. زمینه را فراهم کردی برای مادرت که دل از تو بکَند و خمسش را بدهد! به قول خودت چون پنج فرزند داشت باید خمسش را می‌داد. 🍃و قرعه به نام تو افتاد و بعد از چهل روز همنشینی با تخت بیمارستان در دوازدهمین روز تابستان آسمانی شدی. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٣ آذر ۱٣۶٣ 📅تاریخ شهادت : ۱٢ تیر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : موصل_عراق 🥀مزار شهید : تهران_بهشت زهرا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_رسول_خلیلی🌼 #سالروز_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد. 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی‌ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود. 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید. 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار. 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ ♡ ♡ ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۲۰ آذر ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۹۲ 🥀مزار شهید: بهشت زهرا 🕊محل شهادت: حلب، سوریه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh