eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥🔴 داستان مادری که شايد مظلوم ترین مادر شهید ایران است .... #شهید_یوسف_داورپناه🕊🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNaza
مادر بزرگوار من هستم. منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند من مادر شهیدم که منافقین👹 بچه ام را جلویم سر بریدند😨 شکم بچه ام را پاره کردند و را دراوردند. با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند💔 و من 24 ساعت⏰ با این بدن تنها ماندم و با دستم قبر کندم و کفن کردم و . ♨️بابت اقتدار و امنیت مان به چه کسانی بدهکاریم😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌹خدایا شهادت را نصیبم کن، دلم برای #حسین_خرازی پر میکشد، دلم برای شهدا پرمیکشد 🌹دنیا را رها کنید،دن
#شهید_کاظمی یار صادق و راستین سرداران ⇜شهید باکری 🌷 ⇜زین‌الدین ⇜ #خرازی ⇜همت ⇜بقایی و... بود و تمام وجود خود را #وقف حضور در جبهه‌های نبرد کرده بود و بی‌شک یکی از برجسته‌ترین و مقتدرترین #فرماندهان دفاع مقدس محسوب می‌شود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_کاظمی یار صادق و راستین سرداران ⇜شهید باکری 🌷 ⇜زین‌الدین ⇜ #خرازی ⇜همت ⇜بقایی و... بود و تم
7⃣5⃣9⃣ 🌷 💠خاطره سردار حاج قاسم سلیمانی از سردار شهید حاج احمد کاظمی🌷 🔰هیچ ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت🚫 كه او باكری و خرازی و همت و این شهدا🌷 را نكند. 🔰هیچ نمازی📿 ندیدم، كه احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نكند😭 وپیوسته این ذكر:⇜«یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان بود و بعد گریه می كرد. 🔰از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد😔 اما آن چیزی كه بچه های جبهه با احمد بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه، احمد رفتارهای جنگ بود✊ تداعی خلوص، صفا، پاكی، صداقت بود. 🔰وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد می انداخت💭 به یاد 🌷 می انداخت حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از جنگ می انداخت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روز اول بود که همه ورودی های #دانشگاه امام حسین (علیه السلام) دور هم جمع شده بودیم، دوری از خانواد
💠 🌷دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره. 🌷ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت ی گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن با ناخنگیر ! 🌷می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو پانسمان کرد و پاشد. 🌷چون بود تمام تلاششو می کرد که حتی ی ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه نشه . 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 چـــادر ٺـو عَلَم این جبهـۂ اسٺ 🌸 مــبادا دشمن، چــادر از سـرٺ بردارد گردان باید با چادرش، بوے یــ🌸ــاس را در شــهر پخش ڪند این را بدان که همان کسی ست که در راه عباس میدهد. ✌️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 در دانشگاه رشته ی #مدیریت می خواند؛ سال ۸۸ در جریان #فتنه کلا چند روز وسط معرکه بود، شوخی که ن
🔻 به نماز _حفظ حریم نامحرم به دوستش گفت: بیا یه کاری کنیم رفیقش سرش را انداخت پایین و با گفت: چکار کنیم؟ رسول گفت بیا قرار بذاریم مراقب دوتا چیز توی باشیم. ➖مراقب چی؟ یکی نماز؛ بخصوص ، یکی هم .... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 9⃣2⃣ #قسمت_بیست_ونه 💞آن ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻓ
﴾﷽﴿ 📚 ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 0⃣3⃣ 💞ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ و ﻓﻮت اﻣﺎم زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ آدم ﻫﺎي ﺟﻨﮓ وارد ﻣﺮﺣﻠﻪ ي ﺟﺪﯾﺪي ﺷﺪ. ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﺎ را ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﻧﻪ ﻣﺎ ﮐﺴﯽ را ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ.اﻧﮕﺎر ﺑﺮاي اﯾﻦ ﺟﻮر زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮدن ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﻮدﯾﻢ. ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻋﻮض ﺷﺪ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺗﺎ دﯾﺮوز ﺑﺎﻫﺎش ﺗﻮي ﯾﮏ ﮐﺎﺳﻪ آﺑﮕﻮﺷﺖ ﻣﯽ ﺧﻮردﯾﻢ، ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﺑﺮوﯾﻢ ﺗﻮي اﺗﺎﻗﺶ، ﺑﺎﯾﺪ از ﻣﻨﺸﯽ و ﻧﻤﺎﯾﻨﺪه و دﻓﺘﺮ دارش وﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ. ﺑﺤﺚ درﺟﻪ ﻫﻢ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﺤﺼﯿﻼت و درﺻﺪ ﺟﺎﻧﺒﺎزي و ﻣﺪت ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮدن درﺟﻪ ﻣ ﯽ دادﻧﺪ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﺪرﮐﯽ را رو ﻧﮑﺮد. ﺳﺮش را اﻧﺪاﺧﺘﻪ ﺑﻮد ﭘﺎﯾﯿﻦ و ﮐﺎر ﺧﻮدش را ﻣﯽ ﮐﺮد، اﻣﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﮐﺎﺳﻪي ﺻﺒﺮش ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻣﯽ ﺷﺪ .ﺣﺘﯽ اﺳﺘﻌﻔﺎ داد ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻧﺪ. 💞ﺳﺎل ﺷﺼﺖ و ﻧﻪ، ﭼﻬﺎر ﻣﺎه رﻓﺖ ﻣﻨﻄﻘﻪ. آن ﻗﺪر ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺮاب ﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮن ﺑﺎﻻ ﻣﯽ آورد. ﺑﺎ آﻣﺒﻮﻻﻧﺲ آوردﻧﺪش ﺗﻬﺮان و ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﺮي ﺷﺪ. از ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎش ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﭼﻨﺪ ﺑﺎر آﻧﺪوﺳﮑﻮﭘﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و از ﻣﻌﺪه اش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮداري ﮐﺮدﻧﺪ، اﻣﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﭼﻪش اﺳﺖ. ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪه ﺑﻮد. 💞ﮔﻔﺖ: "ﻓﺮﺷﺘﻪ، دﻟﻢ ﯾﮏ ﺟﻮري اﺳﺖ .اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﻢ روده ﻫﺎم دارد ﺑﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ." دو ﺳﻪ ﺗﺎ ﺗﻮت ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻮﺑﺮاﻧﻪ ﮐﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪ آورده ﺑﻮد، ﺧﻮرده ﺑﻮد. ﻧﻔﺲ ﮐﻪ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ، ﺷﮑﻤﺶ ﻣﯽ آﻣﺪ ﺟﻠﻮ و ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺸﺖ. ﺷﺪه ﺑﻮد ﻋﯿﻦ ﻗﻠﻮه ﺳﻨﮓ. زود رﺳﺎﻧﺪﯾﻤﺶ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن. اﻧﺴﺪاد روده ﺷﺪه ﺑﻮد. دوﺑﺎره از روده اش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺮداري ﮐﺮدﻧﺪ. ﻧﻤﻮﻧﻪ را ﺑﺮدم آزﻣﺎﯾﺸﮕﺎه. ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮدم ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را ﺑﺮده ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﺨﺶ ﺟﺮاﺣﯽ. دوﯾﺪم ﺑﺮوم ﺑﺎﻻ، ﯾﮏ دﺧﺘﺮ داﻧﺸﺠﻮ ﺳﺮ راﻫﻢ را ﮔﺮﻓﺖ. ﮔﻔﺖ: "ﺧﺎﻧﻮم ﻣُﺪق اﯾﻨﻬﺎ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺳﺮﻃﺎن داده اﻧﺪ وﻟﯽ ﻏﺪه را ﭘﯿﺪا ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﮑﻤﺶ را ﺑﺎز ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﻏﺪه ﮐﺠﺎﺳﺖ. ﮔﻔﺘﻢ: "ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﺬارم." ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را آﻣﺎده ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ ﺑﺒﺮﻧﺪ اﺗﺎق ﻋﻤﻞ. ﮔﻔﺘﻢ: "دﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺰﻧﯿﺪ روزﮔﺎرﺗﺎن را ﺳﯿﺎه ﻣﯽ ﮐﻨﻢ. ﭘﻨﺒﻪ ي اﻟﮑﻞ را ﺑﺮداﺷﺘﻢ، ﺳﺮم را از دﺳﺘﺶ ﮐﺸﯿﺪم و ﻟﺒﺎس ﻫﺎش را ﺗﻨﺶ ﮐﺮدم. زﻧﮓ زدم ﭘﺪرم و ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯿﺎﯾﺪ دﻧﺒﺎﻟﻤﺎن. ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را از آﻧﺠﺎ ﺑﺒﺮم. دﮐﺘﺮ ﮐﻪ ﺳﻤﺎﺟﺘﻢ را دﯾﺪ،ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺖ، ﮔﺬاﺷﺖ روي آزﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ و ﻣﺎ را ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮد ﺑﻪ دﮐﺘﺮ.......، ﺟﺮاح ﻏﺪد ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺟﻢ. 💞ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را روز ﻋﺎﺷﻮرا ﺑﺴﺘﺮي ﮐﺮدﯾﻢ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺟﻢ. اذان ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺑﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ ﺳِﺮُم داﺷﺖ، ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ اﯾﺴﺘﺎد و ﻧﻤﺎز ﺧﻮاﻧﺪ. ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮد. ﺳﻼم ﻧﻤﺎزش را ﮐﻪ داد، رﻓﺖ ﺳﺠﺪه و ﺷﺮوع ﮐﺮد ﺑﺎ ﺧﺪا ﺣﺮف زدن:"ﺧﺪاﯾﺎ ﮔﻠﻪ دارم. ﻣﻦ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎل ﺟﺒﻬﻪ ﺑﻮدم.ﭼﺮا ﻣﻦ را ﮐﺸﺎﻧﺪه اي اﯾﻨﺠﺎ، روي ﺗﺨﺖ ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن؟ ﻣﻦ از اﯾﻦ ﺟﻮر ﻣﺮدن ﻣﺘﻨﻔﺮم.... ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠اینک شوڪران ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 1⃣3⃣ 💞ﺑﻌﺪ ﻧﺸﺴﺖ روي ﺗﺨﺖ ﮔﻔﺖ:"ﯾﮏ ﺟﺎي ﮐﺎرم ﺧﺮاب ﺑﻮد. آن ﻫﻢ ﺗﻮ ﺑﺎﻋﺜﺶ ﺑﻮدي. ﻫﺮ وﻗﺖ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺮوم آﻣﺪي ﺟﻠﻮي ﭼﺸﻤﻢ ﺳﺪ ﺷﺪي. ﺣﺎﻻ دﯾﮕﺮ ﺑﺮو. ﻫﻤﻪي ﺑﯽ ﻣﻬﺮي و ﺳﺮﺳﻨﮕﯿﻨﯿﺶ ﺑﺮا ي اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ دل ﺑﮑﻨﻢ . ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻢ. ﮔﻔﺘﻢ: "ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺧﺎن ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺑﻪ رﯾﺸﺖ ﭼﺴﺒﯿﺪه ام و وﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﯿﻦ." ﻣﺎ روزﻫﺎي ﺳﺨﺖ ﺟﻨﮓ را ﮔﺬراﻧﺪه ﺑﻮدﯾﻢ. ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮدم اﯾﻦ روزﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬرد، ﭘ ﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ و ﺑﻪ اﯾﻦ روزﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﻢ. ﻧﺎﻫﺎر ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن را ﻧﺨﻮرد. دﻟﺶ ﻏﺬاي اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺖ. دﮐﺘﺮش ﮔﻔﺖ:"ﻫﺮﭼﻪ دﻟﺶ ﺧﻮاﺳﺖ ﺑﺨﻮرد. زﯾﺎد ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪارد." ﺑﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪ زﻧﮓ زدم و او از ﻫﯿﺌﺖ ﻏﺬا و ﺷﺮﺑﺖ آورد. ﻫﻤﻪ ي ﺑﺨﺶ را ﻏﺬا دادﯾﻢ. دو ﺑﺸﻘﺎب ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺮاي ﺧﻮدﻣﺎن.ﯾﮑﯽ از ﻣﺮﯾﺾ ﻫﺎ آﻣﺪ. ﺑﻬﺶ ﻏﺬا ﻧﺮﺳﯿﺪه ﺑﻮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺸﻘﺎب ﻏﺬاش را داد ﺑﻪ او و ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ از ﯾﮏ ﺑﺸﻘﺎب ﺧﻮردﯾﻢ. ﻧﮕﺮان ﺑﻮدم دوﺑﺎره دﭼﺎر اﻧﺴﺪاد روده ﺑﺸﻪ، اﻣﺎ ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ ﮐﻪ از ﺧﻮاب ﺑﯿﺪار ﺷﺪ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮد. ﮔﻔﺖ: "از ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ. ﻧﻈﺮ اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ روي ﻣﻦ ﻫﺴﺖ. ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﻫﺮ بلایی ﺳﺮم ﺑﯿﺎد ﺻﺪام در ﻧﻤﯿﺎد." 💞{ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪار ﻣﺎﻧﺪ. ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ، دﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮد، زل ﻣﯽ زد ﺑﻪ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮐﻪ آرام ﺧﻮاﺑﯿﺪه ﺑﻮد ،اﻧﮕﺎر ﻓﺮدا ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎر دارد. از ﺧﻮدش ﺑﺪش آﻣﺪ. ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﺮدن را ﯾﺎد ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد. ﮐﺎري ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮد ﺑﺘﻮاﻧﺪ. اﯾﻦ ﭼﻨﺪ روز ﺗﺎ آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ، ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮده ﺑﻮد و ﺟﻠﻮي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺧﻨﺪﯾﺪه ﺑﻮد. دﮐﺘﺮ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺳﺮﻃﺎن روده داده ﺑﻮد. ﺳﺮﻃﺎن ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪي روده ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﺪه زده ﺑﻮد. ﺟﻮاب ﮐﻤﯿﺴﯿﻮن ﺳﭙﺎه ﻫﻢ آﻣﺪه ﺑﻮد: ﺟﺎﻧﺒﺎز ﻧﻮد درﺻﺪ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ دﯾﺮوز زﯾﺮ ﺑﺎر ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎ از ﻋﻮارض ﺟﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎز ﺑﻨﯿﺎد ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﺑﯿﻤﺎري ﻫﺎي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﺎدرزادي اﺳﺖ. ﻫﻤﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮدﻧﺪ؛ ﻓﺮﺷﺘﻪ، ﺟﻤﺸﯿﺪ، دوﺳﺘﺎن ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ. اﻣﺎ ﺧﻮدش ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﮐﻪ « وﻗﺘﯽ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ آﻣﺪم، ﺑﺪﻧﻢ ﭘﺮ از ﺗﺮﮐﺶ ﺑﻮد. ﺧﺐ، راﺳﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ.» ﻫﯿﭻ وﻗﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮد ﻣﺜﻞ او ﺳﮑﻮت ﮐﻨﺪ... ...🖊 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
Beheshty950509_05.mp3
6.75M
🎵 ✨آرزوم اینه که باشم.... ✨روسفید پیش خواهر باشم😔 🎤🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
دلم کمی #آرامش می خواهد🕊 #کمی استراحت |☝️| 🇮🇷از این پرچم های #سه_رنگ🇮🇷 که #سرتاسر پیکرم بکشند و رویش بنویسند✍ 🌹| #شهید |🌹 #اللهم_الرزقنا_شهادة... #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ #مہـدے_جـاڹ ♡ ✍...آمدنت #رنگ دنیـا را عوض خواهـد ڪرد😍 🍃🌺 بہشت بـا تمـام آب و رنگش بـا #قدمہاے تو، بـر زمیـڹ نازڸ خواهد شد👌 ✔️ و مڹ بہ یُمـڹ داشتنت جرعہ‌هاے #عزت را سر مي‌ڪشم 🌺أللَّہمَ؏َـجِّڸْ لولیِڪَ ألْفـرج🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#سلام بر آنهایی که ⇜رفتند تا بمانند 🌷 ⇜و #نماندند تا بمیرند 🔹دعـا داشتند #ادعا نداشتند⭕️ 🔸نیایش داشتند #نمایش نداشتند 🔹 #حیــا داشتند؛ ریا نداشتند 🔸رســم داشتند #اســم_نداشتند😔 #سپاه_دلاور_آمل #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_41556793.mp3
1.55M
📡 #منبر_مجازی 🔺انواع تواضع... محبوب خدا کیست⁉️ 🎤🎤 #استاد_رفیعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♨️در ماجـرای #فتنه ‌ی ۸۸ . . . معمولاً به ما آماده‌باش می‌دادند. بنابراین چند تا از بچه‌ها برای این
💠 جاذبه مرتضی ❣جاذبه مرتضی خیلی زیاد بود. از پیرمردهشتاد ساله تا بچه کوچک، همه را #جذب خودش می کرد. با همه #رفیق بود. ❣بعد از شهادتش کسانی آمدند به خانه ما و از کارهای مرتضی گفتند که باورش برایمان #سخت است. نمیشناختمشان. ❣می گفتند که شما نمی دانید مرتضی برای ما چه کار کرده. مرتضی بچه ما را از #انحراف نجات داد. میگفتند مرتضی فقط مال شما نبوده، مرتضی برای همه ما بوده.» #شهید_مرتضی_کریمی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
وقتی به فرودگاه #دمشق رسیدیم، شهید طهماسبی گفت:«حسین! تا می‌تونی این یکی دو روز بگیر #بخواب!» گفتم:
✍ «احساس می‌کنم در وجودش استقرار دارد...» این جمله‌ای بود که یکی از دوستان ما درباره می‌گفت. 💢راست می‌گفت. هرکس عباس را می‌دید ایمان و را در وجودش احساس می‌کرد. می‌شد از روحیاتش فهمید که حتی در هم دست به سوی دراز نمی‌کند. 💢به دلیل شرایط کاری‌ام، معمولا باید نیروهایی که با من کار می‌کنند را بسنجم. من عباس را چندین‌بار آزمایش کردم و هربار به ایمانش بیش‌تر شد. 💢عباس مومن بود و . شاید بگویند همه انسان‌ها خلوت می‌کنند؛ اما خلوت‌های عباس بیش‌تر بود و جنس متفاوتی داشت. 💢با قاطعیت می‌گویم، کم‌تر شبی بود که عباس با خدا خلوت نکند. شاید در همین خلوت‌ها بود که را آرام‌آرام در وجودش می‌کرد... به نقل از: سردار حمید اباذری جانشین فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
32.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 #ایـــ۲۰ــران 🇮🇷 1⃣ #پیشرفت_های ایران بعد از انقلاب ، در عرض 4 دهه 👌 با این وجود این #واقعیت ها از سوی رسانه های اصلی جهان کنار #گذاشته می شود❌ و هدفشان تنها فقط ایجاد #نارضایتی است😠 #کلیپ رو تا می تونید انتشار بدین تا مردم متوجه بشند بعد از #انقلاب ، ایران چه پیشرفت هایی که #نکرده و از مردم پنهان میشه👌 #پیشنهاد_دانلود #نشر_حداکثری رفقا دیدن این کلیپ واقعا ارزش داره👌 حتما ببینید 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔹قبول دارید جنگه؟ "تهاجم، شبیخون، ناتوی فرهنگی، جهاد همه جانبه فرهنگی" رهبر انقلاب برای این فضایی که گاها توش بازی می‌کنیم کاملا اصطلاحات نظامی بکار بردن؛ به تازگی هم فرمودند "شما جوانان می توانید با فعالیت در به دشمن سیلی بزنید!" 🚩 رفیق! فرمان جهاد رو گرفتی❗️ پس بسم الله براچی هنوز نشستی⁉️ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهادت❤️ حکایت عاشقانه آنانے است🌷 ڪہ دانستند دنیا جاے #ماندن نیست باید #پرواز کرد تاخدا🕊 #شهیدمدافع
8⃣5⃣9⃣ 🌷 ✍ به روایت دوست شهید 🔰شهید آقاعبداللهی صدای داشت و حرفی که می‌زد به دل همه می‌نشست، می‌توانم بگویم تنها صدایی که دلم برای شنیدنش شده و دوست دارم هرطور که می‌شود یک بار دیگر آن را بشنوم همین صدای شهید آقاعبداللهی است. 🔰او بسیار بود و هرگز عصبانیت او را ندیدم، اهل دل‌خور شدن و از کسی نبود. بسیار دوستدار بود و می‌شد این را از صحبت‌ها و رفتارش فهمید. 🔰او بسیار پایبند اعتقادات و بود و با توجه به سن کمش با شجاعتی که داشت همواره در اتفاقات مختلف حضور بود. 🔰در ساله ۱۳۸۸ او را در بین بسیجیان دیدم و پرسیدم علی اینجا چه می‌کنی؟ نترسیدی که کشته شوی؟ پاسخ داد من فقط به خاطر آقا آمدم و هرگز از موضع خود نمی‌آیم و دست از انقلاب نمیکشم. 🔰حدود ۱۰ روز قبل از اعزامش به سوریه او را دیدم و گفت قصد رفتن به را دارم، گفتم می‌روی تا شوی؟ گفت نه مدافع حرم نمی‌شوم می‌روم تا شوم. گفتم پس فرزندت چه می‌شود؟ گفت خداوند بزرگ است. با توجه به اینکه پیکر علی بازنگشت من حس می‌کنم واقعاً او شده است. 🌷 شادی روحش 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐۲۳ دی ماه سالروز شهادت مدافع حرم " علی آقا عبدالهی " گرامی باد 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران7⃣0⃣1⃣ 💠 پالتوی نو 📌خاطره ای از #شهید_مهدی_باکری🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzade
🌷 #یاد_یاران 8⃣0⃣1⃣ 💠 آتش به اختیار 📌خاطره ای از #شهید_احمد_کشوری🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh