🎀خوش باش که قلب♥️شیعه شادست
#امشب
🌼کار #همه بر وفق مراد است
#امشب👌
🎀درهاى بهشتِ🌸 آرزو
باز شده است
🌼چون شام #ولادت_جواد است
#امــشــبـــ😍
#میلاد_امام_جواد(ع)
برشما مبارک باد🌺🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5994373670481428576.mp3
939.8K
🎊میلاد آقا امام جواد علیہ السلام مبارکباد🎊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1_53087940.mp3
1.85M
💠 سرود بسیار زیبا
✍ یابن الزهرا یا جواد الائمه
🎤🎤 حاج محمود کریمی
🌺 میلاد #امام_جواد علیه السلام
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔴شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور
🔸سید علی عزیز ما دنیائی از صفا و #صمیمیت بود. عشق به شهادت🌷 در دریای زلال چشماش موج میزد. پارسال گفت #حاج_مهدی بریم یه سر خطوط بچههای حزبالله. میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند.
🔹با هم رفتیم بچههای حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت #حضرت_آقا مشرف میشم، برگهای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند📝 تا اون نامهی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم.
🔸راست میگفت عشقشون به آقا💖 مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو مینوشت چشاش بارونی میشد😭 و با یه #حسرتی میگفت سلام خالصانهی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید. و بگید تا جان در بدن داریم با #جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم. خوش به سعادتش مزدش رو گرفت
#شهید_سیدعلی_زنجانی🌷
#مهدی_سلحشور
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 8⃣4⃣ 📚📖اون روز بعداز ظهر من و مهدی پرنده غیبی،باهم بودیم که حسین سوار ب
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 9⃣4⃣
📚📖حسین همیشه قبل از رفتن به شناسایی با بچهها خداحافظی می کرد. من هر بار که می خواستم با او روبوسی کنم مانع می شد و به شوخی می گفت:خیالت راحت باشه من سالم می مونم.مطمئن باش که طوریم نمیشه.
✅اما اون روز وقتی داخل اتاق شد و اومد پیش من.دیدم حال و هوای دیگه ای داره.منو تو بغلش گرفت و چندبار بوسید.-گفت:حسین آقا منو حلال کن.نمی دونستم چی بگم،زبونم بند اومده بود.
✳️بغض گلوم رو گرفته بود و نمی ذاشت حرف بزنم.تا به حال اینطور خداحافظی نکرده بود.ما ازسال شصت و یک باهم بودیم.تو خیلی از عملیاتا شرکت داشتیم.چندین مأموریت شناسایی رفته بودیم و برای هر کدومش باهم وداعی داشتیم.اما هیچ کدوم مثل این یکی نبود.هیچ کدوم اینطور بوی شهادت نمی داد.۱
✨اون شب بچهها استراحت کردن،چون همونطور که گفتم قرار بود لشکر حضرت رسول وارد عمل بشه. صبح روز دوم بعد از نماز مجلس عزاداری و دعا برپا بود. حدود بیست و پنج نفر از نیروهای اطلاعات داخل اتاقی در همون ساختمون واحد اطلاعات دور هم جمع بودن، بچههامتوسل به خانم فاطمه زهرا شدن.
🌟کلا طی اون یه هفته ی آخر همهی مجالس عزاداری به نیت حضرت زهرابرپا می شد.همه شور و حال خاصی داشتن.هرکس گوشه ای نشسته بود و ضجه می زد.انگار می دونستن که این آخرین عزاداریه.۲
✔️راویان:۱-حسین ایرانمنش ۲-مجید آنتیکی
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 0⃣5⃣
📚📖اونایی که قرار بود اون طرف اروند برن،زودتر صبحونه خوردن و آماده شده بودن.شهید یوسف اللهی به من گفت:برو یگان دریایی و یه قایق بگیر که بچهها رو به اونطرف آب ببره.
✳️داشتم چایی می خوردم ،گفتم: همین الان که چاییم رو بخورم ، رفتم.اکثر بچهها از اتاق خارج شده بودن و توی حیاط ساختمون ایستاده بودن.حسین هم توی حیاط بود.گروهی که قرار بود جلو بره همراه حسین به طرف بیرون ساختمون راه افتادن.
🔴یهو همون لحظه سرو کله ی هواپیماهای عراقی پیدا شد. اول فقط صداشونو شنیدیم اما بعد چند لحظه اونارو بالای سرمون دیدیم.حسین برگشت و رو به بچهها فریاد زد:هواپیما،سریع پخش بشین.یه جا نایستین.
‼️بچهها اکثر رفتن تو اتاقای ساختمون.عدهای هم که می خواستن بیان بیرون برگشتن.حسین همچنان وسط حیاط ایستاده بود. یه مرتبه با همون پای مجروح به طرف ما دوید و فریاد زد.بچهها راکت....
🚫هنوز حرفش تموم نشده بود که چند انفجار پی در پی صورت گرفت. هواپیماها سه راکت زدن،دوتا به طرفین ساختمون و یکی هم درست به همون اتاقی که بچهها داخلش بودن.
🔴وقتی انفجار انجام شد فهمیدیم راکت شیمیایی زدن.با این حال اتاق رو سر نیروها خراب شد و مواد شیمایی به شکل مایع روی بدن بچه ها ریخت. مقداری آجر و خاک هم به سر و صورت اونایی که داخل حیاط بودن،خورد.
❌حسین آسیبی ندیده بود.با شنیدن فریادهای شیمیایی!شیمیایی!هرکس بطرفی می دوید و از منطقه دور می شد. عده ی زیادی تونستن به میون نخلستونا برن و خودشون رو نجات بدن.حسین وسط راه ایستاد و گفت:یه سری زیر آوار موندن،باید بیاریمشون بیرون.
🚫منتظر کسی نموند و به داخل ساختمون برگشت. می دونست کارش چقدر خطرناکه.قبلا شیمیایی شده بود و هنوزم مجروحیتش خوب نشده بود. برای همین بدنش حساسیت بیشتری داشت.
🔴از همه مهمتر ماسک نزده بود اما دلش نمی اومد بچه ها رو بذاره و بره.ماهم با دیدن حسین نتونستیم فرار کنیم. برگشتیم تا با کمک او بچهها رو نجات بدیم.
✔️به روایت از ابراهیم پس دست.
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
خوشبحال شهدا با صدای یوسف بهشتی.mp3
4.99M
خوش به حال شهدا 🌷
🎤 #یوسف_بهشتی
فوق العاده زیبا 👌👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تـــــو
مرا خوانده ای
و عاشـ♥️ـق کرده ای
دُرست✔️
💥اما #من هم
بین تمام دوست داشتنی های💖 عالم
در لابلای هزاران چشــ👀ـم
نگاه #تو_را "انتخاب" کرده ام
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌼حل میشود شکوهِ غزل
🍃در #صدای_تو
🌼ای هر چه هست و نیست
🍃در عالم #فدای تـ♥️ـو
🌼هر شب به #روز_آمدنت فکر میکنم
🍃هر #صبح بیقرارترینم💓 برای تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام ما به لبخندشهیدان♥️
به ذکرروی #سربندشهیدان
سلام مابه گمنامان🌷 لشگر
به تسبیحات #یازهرای معبر
همانهایی که عمری #نذر کردند
اگر رفتند دیگر برنگردند😔
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - روایتی شنیدنی از امام جواد - حجت الاسلام ماندگاری.mp3
2.16M
🌸 #میلاد_امام_جواد(ع)
♨️روایتی شنیدنی از #امام_جواد(ع)
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #ماندگاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پدرت #شاه_خراسان
و خودت گنج مقامی♥️
پدرت حضرت خورشیــ☀️ـد
و خودت #گنج تمامی
غنچه ای🌹 نیست
که #عطر نفست را نشناسد
تو که ذکر #صلواتی
و درودی و سلامی😍
#ولادت_امام_جواد (ع)
#بابالحَوائج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - دوباره پای دلم به سمت میخونه رفت - میرداماد.mp3
3.78M
🌸 #میلاد_امام_جواد(ع)🌸
💐دوباره پای دلم به سمت میخونه رفت
💐لب عطش زده ام روز لب پیمونه رفت
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
بسیار زیبا👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مادرش #چهل روز میهمان امامزاده شد و در این چله پیکر پسرش را از حضرت زینب س #طلب کرد. روز چهلم از #ه
🔻 مادر شهید
🔹یک روز با من تماس☎️ گرفت گفت مادر #حلالم_کنید به همین زودی میخواهم بروم "کربلا" همه کارهایش این طورغافل گیر کننده بود خوشحال شدم.
🔸کمتر از سه روز پاسپورتش📖 را آماده کرد و به #زیارت رفت. وقتی برگشت واقعا تحول عجیبی در او احساس میکردم بیشتر از غریبی #امام_حسین و یارانش میگفت.
🔹مدت کمی نگذشته بود که گفت: مادر به #ماموریت مهم دیگری خواهم رفت دلم گواهی بد میداد😢 گفت: نگران نباش به یک دوره #آموزش موتور سواری میرویم. زنگ زدم به برادرش او هم گفتهاش را تایید کرد.
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 مادر شهید 🔹یک روز با من تماس☎️ گرفت گفت مادر #حلالم_کنید به همین زودی میخواهم بروم "کربلا" همه ک
5⃣3⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰به #حضرت_زینب(س) و حضرت ابوالفضل(ع) علاقه خاصی داشت به من گفت: میخواهم به دوره #آموزشی سوریه بروم. از اینکه یک دفعه چنین تصمیمی گرفته بهت زده شدم😟 او از هدف🎯 و آرمان اصلیاش گفت منم مانع رفتنش نشدم.
🔰به گفته همرزمانش در #سوریه اول حرم "حضرت زینب(س)" و رقیه(س) را زیارت میکنند. گویا هاشم رجزی آماده کرده بود که در #حرمها بخواند اما میگوید: اول در عملیات شرکت کنم وقتی انتقام👊 گرفتیم در برگشت رجز خوانده و عزاداری خواهیم کرد.
🔰شب روز 7 اسفند ماه📆 به خط مقدم اعزام میشوند تا ده صبح با #دشمن میجنگند. آنجا هاشم رشادتهای خوبی نشان میدهد و چندین نفر👥 را از معرض تیر دشمن نجات میدهد و اسلحه و مهمات #همرزمانش را به سمت خودی میاندازد تا به دست دشمن نیفتد، در این لحظات مجروح💔 میشود.
🔰به دلیل شرایط سختی که در منطقه حاکم بود و به دلیل محاصره پیکرش در آن سمت میماند. تا #9اسفند معلوم نبوده که هاشم شهید شده یا نه😔 13 روز طول میکشد از دست مسئولان و #فرماندهان نظامی نیز به دلیل شرایط بد منطقه کاری برنمیآمد❌
🔰تا اینکه شب #ولادت آقا علی اکبر (ع) 40 نفر از افراد قرارگاه یک عملیات انجام میدهند. نزدیک صبح🌥 با ظرافت خاص و با "عنایت خداوند" پیکر هاشم🌷 را انتقال میدهند.
🔰بعد از آخرین زمان تماس📞 خبری از او نداشتیم به نگرانی ما افزوده میشد و به غیر از #دعا کاری از دستمان برنم آمد. روزی که پیکر شهید⚰ را انتقال میدهند به من پیامک آمد که پیکر هاشم در #دمشق است. هر کدام از ما تا آن موقع خوابهای متفاوتی از آمدنش میدیدیم. حتی بارها برای #مادرم شهادتش عیان شده بود.
🔰هاشم دو #خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود، دلسوزی♥️ و #خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند👌 هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. #هیچوقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی✋ حاضر میشد. از پخش اعلامیه در کوچه پس کوچه ها گرفته تا پذیرایی از مهمانان انجام میداد.
راوی: برادر شهید
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهدا_بعد_شما_کاری_نکردم 😔
🌾پسر #فاطمه رویاری نکردم
🍂برا #رهبرم علمداری نکردم
🌾 #شهدا دست منوهم بگیرین
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
◀شهـدای گـمـنام دانشـگاه علـمی کاربـردی درس می خواندیم. کنار دانشگاه یک تپه بود که بالای آن چهار ش
🔹کتاب های📚دفاع مقدس را زیاد می خواند و خیلی علاقه داشت😍 بعضی اوقات که یک #کتاب برایش دلچسب بود، چندبار می خواند.
🔸سوار سرویس دانشگاه🚌 که می شدیم #کتاب "خاک های نرم کوشک" را می خواند. بعد از مدتی برای همه سوال شده بود که بدانند این چه کتابی هست‼️ که محسن می خواند. تا بالاخره چند نفری #خریدند و خواندند
برشی از کتاب #سرمشق
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هَرگز
به #تـو
دستم نرسَد!
مـ🌝ـاهِ بلنـدم ..
اندوهِ بزرگی است😔
زمانی که #نباشی
#پنجشنبههای_دلتنگی💔
#مادران_شهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Mohammad-Reza-Oshrieh-Farshe-Ghermez--128.mp3
4.68M
🎵 آهنگ فوق العاده زیبا👌
❣یه نامه و پلاک و سربند،
مرهم دلتنگی ها میشه
❣تو کوچه ای که شد به نامت
میپیچه بوی گل همیشه
🎤🎤 #محمدرضا #عشریه
👈تقدیم به همه مادران شهدا❣
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹یکی از تکهکلامهایش این بود که: #نماز رو ول کن! خــ♥️ـدا رو بچسب. همیشه برایم #عجیب بود این حرفش..
🔻 مادر شهید
🍂 توی سن پانزده سالگی بود برای کمک به #مسجد جمعه شبها میرفت بهشت زهرا🌷 توسن نوجوانی وغرور !
🍃وقتی بهش میگفتم #مامان اذیت نمی شی بری پول💰 جمع کنی، میگفت مامان خیلی لذت داره #برای_خدا گدایی کردن
🍂مصطفي ازهمان #نوجوانی درحال خودسازی بود و خیلی زجرکشید💔 و اجرش رو دید. امیدوارم اون دنیا دست ماروهم بگیره ان شاالله🙏
🌺بهشت را به #بها میدند، نه به بهانه
🌸 #شهادت را اما؛ قیمتی دارد بالاتر از بهشت! برای اینکه #خدا خود بشود بهای خون تو، چقدر آماده ای⁉️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh