#پرسش_پاسخ_با_رهبری🌷🌷
_ از دیدن جوانان چه احساسی به شما دست میدهد⁉️
+ وقتی با جوانان هستم و در محیط #جوان قرار دارم، احساس من مثل احساس ڪسی است ڪه در هواے صبحگاه تنفس می کند...😌
#همینقدرقشنگ :) 😍👌
۱۳۷۷/۰۲/۷
#روز_جوان_مبارک🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگر💥
به قول #حاج_حسین_یکتا:
رفیق بازے هاےِ دوران جبهہ
اینطورے بود👇
میرفتند توے بیابون
↵با هم #قبر میڪندنـد
↵با هم سجاده پهن میکردند نماز📿
مےخوندند
↵باهم دوتایے #زیارت_عاشورا
مےخوندنـد
👈قرارشون #عملیات بعد شَرقِ
دجلہ بود ....
#یاران_بےادعا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_اول 1⃣
🔮دخترم قلم را در میان انگشت هایش جابه جا کرد و بالاخره روی کاغذی که تمام شب مثل ميت به او خیره مانده بود نوشت📝 «از #جنگ بدم می آید» با همه ی غمی که بر دلش بود خنده اش گرفت؛ آخر مگر کسی هم هست که از جنگ خوشش بیاید چه می دانست! حتما نه‼️
🔮خبرنگاری کرده بود؛ شاعری هم، حتى كتاب📕 داشت، اما چندان دنیا گردی نکرده بود. لاگوس را در آفريقا می شناخت؛ چون آنجا دنیا آمده بود و چند شهر اروپایی را، چون به آن جا مسافرت می رفت. بابا بين #آفريقا و ژاپن مروارید تجارت می کرده و آن ها خرج می کردند؛ هرطور که دلشان می خواست. با این همه، او آن قدر #لبنانی بود که بداند لبنان برای جنگ همان قدر حاصل خیز است که برای زیتون و نخل🌴 هر چند نمی فهمید چرا.
🔮نمی فهمیدم چرا مردم باید هم را بکشند. حتی نمی فهمیدم چه می شود کرد که این طور نباشد، فقط غمگین بودم😔 از جنگ داخلی، از مصیبت. خانه ما در صور زیبا بود، دو طبقه با حیاط و یک بالکن رو به دریا که بعدها #اسرائيل خرابش کرد. شب ها در این بالكن می نشستم، گریه می کردم و می نوشتم. از این جنگ که از اسلام فقط نامش را داشت📛 با دریا حرف می زدم، با ماهی ها، با آسمان.
🔮این ها به صورت شعر و مقاله در روزنامه📰 چاپ می شد، #مصطفی اسم مرا پای همین نوشته ها دیده بود و من هم اسم او را شنيده بودم فقط همين. درباره اش هیچ چیز نمی دانستم، ندیده بودمش. اما تصورم از او آدم جنگ جوی #خشنی بود که شریک این جنگ بود.
🔮ماجرا از روزی شروع شد که سید محمد غروی، روحانی شهرمان پیشم آمد و گفت: «آقای #صدر می خواهد شما را ببیند که من آن وقت از نظر روحی آمادگی دیدن کسی را نداشتم؛ مخصوصا این اسم را😞 سید غروی خیلی اصرار می کرد که آقای موسی صدر چنین و چنانند و خودشان اهل مطالعه اند... و می خواهند شما را ببینند.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نیمه_پنهان_ماه 1
زندگی #شهید_مصطفی_چمران
🔻به روایت: همسرشهیــد
#قسمت_دوم2⃣
🔮این همه اصرار #سید غروی را که دیدم قبول کردم "هرچند با اکراه" یک روز رفتم مجلس اعلای شیعیان دیدن امام موسی صدر. ایشان از من استقبال زیبایی کرد و از نوشته هایم📑 تعریف کرد و این که چقدرخوب درباره ولایت و #امام_حسین علیه السلام -که عاشقش هستم - نوشته ام. بعد پرسید: «الان کجا مشغولید⁉️ دانشگاه ها که تعطیل است» گفتم « در یک دبیرستان دخترانه درس می دهم» گفت: « این ها را رها کنید. بیاید با ما کار کنید» پرسیدم چه کاری؟ گفت شما قلم دارید، می توانید به این زیبایی از #ولایت، از امام حسین علیه السلام، از لبنان و خیلی چیزها بگویید. خب بیایید و بنویسید.
🔮گفتم: « #دبیرستان رو نمیتوانم رها کنم، یعنی نمی خواهم» امام موسی گفت: « ما پول بیشتری به شما می دهیم💰 بیایید فقط با ما کار کنید.» من از این حرف خیلی ناراحت شدم😕 گفتم: «من برای پول کار نمی کنم. من مردم را دوست دارم. اگر احساسم تحريكم نکرده بود که با این جوان ها باشم اصلا این کار را نمی کردم. ولی اگر بینم کسی می خواهد پول بیش تر بدهد که من برایش بنويسم #احساسم اصلا بسته می شود. من کسی نیستم که یکی بیاید بهم پول بدهد تا برایش بنويسم»
🔮با عصبانیت آمدم بیرون. البته ایشان خیلی بزرگوار بود، دنبال من آمد و معذرت گفت و بعد هم بی مقدمه پرسید: #چمران را می شناسم یا نه، گفتم: اسمش را شنیده ام گفت: «شما حتما باید او را ببینید» تعجب کردم😟 گفتم: من از این #جنگ ناراحتم. از این خون و هیاهو و هر کس را هم که در این جنگ شریک باشد، نمی توانم ببینم» امام موسی اطمینان داد که چمران این طور نیست❌ ایشان دنبال شما می گشت.
🔮موسسه ای داریم برای نگه داري بچه های #يتيم، فکر می کنم کار در آن جا با روحیه شما سازگار باشد. من می خواهم شما بیایی آن جا و با چمران آشنا شوی. ایشان خیلی اصرار کرد و تا قول رفتن به #مؤسسه را از من نگرفت، نگذاشت برگردم. شش هفت ماه از این قول و قرار گذشته بود و من هنوز نرفته بودم🚷 مؤسسه.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5764820660786299501.mp3
4.81M
✰هر کی که شد #فدایی_تو روسفیده
✯اون #عاشقه❣ که از همه دنیا بریده
✰هر جا میرم
✯این روزا صحبت از #شهیده
#اللهم_الرزقنا_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهــــــدا
دلمان تنگ💔 است
برای #نفس کشیدن
در سرزمین ملائکـ🕊
دلمان #برایتان تنگ است
میشود دستمان را بگیرید⁉️
"روزی عده ای جوانی خود را دادند تا ما بتوانیم امروز #جوانی کنیم ...♥️"
#جوانان_علی_اکبری🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
وعده ها دادم به دلـ♥️
روزی #می_آیی از سفر
کی محقق می شود‼️
این آرزوی #شیعیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#صبح از تو
و چای☕️ از تو
و #لبخنــــد از تو
عاشق♥️ شدن و
ابراز وجودش با #ما 😍
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
با این نقاشی، چهره #همیشه_خندان سردار سلیمانی♥️ روی صحنه، به تمام استعدادهای ایرانی، لبخند زد! مهرا
💍اهدای انگشتر #شهیدسپهبدسلیمانی از طرف خانواده این شهید بزرگوار
به جوانی که در برنامه #عصرجدید چهره "حاج قاسم" را نقاشی کرده بود♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
💢اگر خیمه #جمهوری_اسلامی آسیب ببیند
⇜بیتاللهالحرام
⇜و قرآن
آسیب خواهد دید💥
📚بخشی از وصیتنامه
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽وقتی حاج #قاسم_سلیمانی سردار #قاآنی و #حسین_پورجعفری رو توبیخ کرد!
🔰سرداری که حتی برای یک #ماموریتش پول نگرفت❌ درحالی که با هر ماموریت جانش را به خطر میانداخت
🛑در تاریخ بنوسید #بزرگترین_ژنرال نظامی جهان مشکل مالی داشت ولی "حاضر نشد" پولی که حقش بود را بگیرد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 ببینید | ویدیویی که شهید محمد اینانلو برای دخترش #حلما به جای گذاشت 🎬 برداشتی از #مستند_حلما روای
🔰دمی پلک بر هم مینهم و از دریچه ی #نگاه_حلما به او مینگرم.
🎈تولدت #مبارک بابایی!
خیلی دوستت دارم ولی کاش تنهایی👤 نمیرفتی #مسافرت، کاش من رو هم با خودت میبردی، کاش میاومدی شمعها🕯رو فوت میکردی، کاش میاومدی باهام #بازی میکردی، کاش...😔
💟نمیشود، دل من تاب احوال و اقوال این غنچهی #غم دار را ندارد. و چه اندازه همگوناند این غنچهها🌹 تا چه حد غزلهای نهفته در اشکهای😢 #مسکوتشان به هم شباهت دارند.
💟چقدر #چشمان شان، شیوا سخن میگویند. اما جای آن است که ضمیرمان را بکاویم که تا کجا از جام این #سخنان پر ارج و معنایشان آشامیده است⁉️ و تا چه حد دل و مسئلتهایش را در ذیل #خاک مدفون ساخته است؟
✔️آری! جای آن است که #رهرو باشیم.
رهرو باشیم و با رهگذاران عاشـ♥️ـق، همراه و همراز گردیم.
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
✍نویسنده: #زهرا_مهدیار
🗺مزار یاد بود: بهشت زهرا، مهرشهر، امام زاده طاهر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید🌷 #کربلا به رفتن نیست 🚷 ⇜به شدن است اگر به رفتن👣 بود ⇜شمر هم #کربلایی بود #شهید_مرتض
سفر به محضر محبوب
شرط ها دارد...☝️
#حبیب باش
که دعوت به کربلات کنند😍
خداوند مقرب ترین👌 بندگان خویش را از میان #عشاق برمی گزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشـ♥️ـق می گشایند.
#شهید_مرتضی_آوینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13960813001768.mp3
2.07M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه یونس✨
#قرائت_صفحه_دویست_وهفده
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکروز با بچه ها👥 مشغول صحبت کردن بودیم. از هر موضوعی بحث می شد که من گفتم من برای بعد از #بازنشستگی
بوسه بر #قرآن
و بر لب دعای سلامتی🤲
در دل چه غوغاييست
#غوغا💗
معامله است ديگر
از جان خود گذشتند
تا #خدا خريدار جانشان شود..
معامله خوبيست👌
سراسر سود
طرف حسابت #خداست....
#شهيد_ابوالفضل_راه_چمنی
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
🔰آموزش بستن گره های راپل توسط
شهید بزرگوار #ابوالفضل_راه_چمنی به نوجوانان مسجد حضرت زینب(س) پاکدشت (پشت بام مسجد)
#کلنا_عباسک_یازینب
تاریخ شهادت۹۵/۰۱/۱۸
#سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید🌷 🔰حاج همت مثل #مالک_اشتر بود که در عین خضوع و خشوعی که در مقابل #خدا و برابر برادران دلا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💠راز شهیــد همت...
🔸بارها به مَـن مـی گفـتند: «این چه #فرمانده لشـکری است که هـیچ وقت زخمی نِمی شه؟🤔
🔹برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پُـرسیدم: تو چرا هیچ وقت #زخمی نمیشی؟ می خندید☺️ حـرف تو حـرف می آورد و چیزی #نمی_گفت.
🔸آخر، شب #تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش #خدا کنار خانه اش🕋 از او چند چیز خواستم:
↶اول: #تــو را ♥️
↶بعد: دو #پسر ازتو تا خونَم باقی بماند
↶بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا #اسیر نشوم❌
↶آخرش هم اینکه نباشم توی #مملکتی که "امامـش" تـوش نفـس نکشد.
همین هم شد✔️
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰فرماندهای که از شلوغی مراسم تشییعش میترسید ...
🔸یڪ روز بعد از پایان عملیات #والفجر۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده بودم، یک به یک شهدا🌷 را یاد میکرد و برایشان گریه میکرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز #شهادتم ناراحتم»
🔹متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من #فرمانده بودم، مردم و مسئولین مرا میشناسند. ناراحتم و میترسم از آن روزی که وقتی #شهید بشوم، تشییع جنازهام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند😔 کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم، من خودم را شرمنده شهدایی که "واقعاً زحمت کشیدند" و نامی از آنها نیست❌ میدانم.
🔸با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، #مفقود ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش🌷 گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴📆بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد.
✍ راوی: همرزم شهید
#شهید_سردار_محمدحسن_طوسی
#جانشین_فرمانده_لشکر۲۵کربلا
#شهادت_عملیات_کربلای۸
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠اگر حسین شهید نمیشد جای تعجب بود! 💟 با لبخند مادرانه میگفت بچهی چهارم بود و بهش کوپن ندادن. بهش گ
❣رفیق شهیدم
چفیه ات را از سر شانه تکانی بدهی
دل ما مثل دلت #پاک و #حسینی می شود.
✍ خاطره از مادر شهید:
🔻 ارتباط خاصی با #شهدای_گمنام علی الخصوص شهید هادی داشت و با کتاب #سلام_بر_ابراهیم خیلی مانوس بود.
🌷دائم از شهادت می گفت و کتاب هایی که در مورد #مادران_شهدا بودند برام می خرید تا مطالعه کنم. انگار دوست داشت ذهنم رو آماده کنه.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
#شهید_حادثه_تروریستی_رژه_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh