eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🌟🦋🌟🦋🌟🦋 ✨ سکوت می کند تا فریاد دلتنگی هایمـ💔 را بشنود و شبـ⭐️ چه کوتاه است برای هایم ای مهربانم♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌸🍃🌸 🔷 مراقبات شب عید قربان ♥️ ۱- احياى شب🌙 دهم ذى‌الحجّه كه از شب✨‌هاى با بركت و ارزشمند است. نقل شده است كه امير مؤمنان على علیه السّلام اين شب را احيا می‌داشتند.👌 🔷 ۲- غسل كردن در اين مستحب است. ♥️ ۳- در اين شب🌟 زيارت حسین علیه السّلام مستحب است و در روايتى از امام صادق علیه السّلام آمده است كه هر كس در چنين شبى امام علیه السّلام را زيارت كند، گناهانش آمرزيده مى‌شود.✅ 🔷 ۴- این دعا را كه در شب نیز وارد شده است بخواند: ♥️ يا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَاالْعُلَى فِی هَذِهِ الْعَشِيَّةِ 🔷 ️اى خدايى كه و كرمت بر خلق دائم است و دو دست ‏عطا و بخششت به جانب بندگان دراز است، اى صاحب بخشش‌هاى بزرگ، درود فرست بر محمّد و خاندان او كه در اصل خلقت و فطرت بهترين خلقند. خداى بلند مرتبه در همين شب 🌙گناه ما را ببخش. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 دلیل حضور 🔰یکبار که حسین می خواست به منطقه برود بهش گفتم: نمیشه سوریه نری؟ نمیشه بمانی و در رکاب
🔻 🌸🥀 🔅 دو سال شب🌙 پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم بخونم... گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه محرم رو وقت میذاره و میره اونجا... 💢 وقتی رسیدیم هیات🏴 به ما گفتن هنوز شروع نشده... حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه... نیم ساعتی⏰ تو نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد... 🔅 وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت و روضه... چشم هاشو بسته بود و میخوند 🌱 💢به و... هم هیچ کاری نداشت... برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته⁉️ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب 🌟بیام اینجا روضه بخونم... گاهی تو این مجالس خلوت که نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا چیزی پیدا نمیشه... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 1⃣2⃣#قسمت_بیست_ویکم 💢برو آرام #جانم! برو قرار دلم!💓 من
📚 ⛅️ 2⃣2⃣ 💢صداى نفس از پشت سر توجهت را بر نمى انگیزد و وقتى به عقب بر مى گردى،... را مى بینى که با و از خیمه در آمده است ، با تکیه به عصا، به تعب خود را ایستاده نگاه داشته است ، خون به چهره زرد و نزارش دویده است ، و چشمهایش را حلقه اشکى😭 آذین بسته است: 🖤شمشیرم🗡 را بیاور عمه جان ! و یارى ام کن تا به از امام برخیزم و خونم را در رکابش بریزم.دیدن این حال و روز و شنیدن صداى تبدارش که در کویر غربت امام مى پیچید، کافیست تا زانوانت را با زمین آشنا کند، صیحه ات را به آسمان 🌫بکشاند... و موهایت را به چنگهایت پرپر کند و صورتت را به بخراشد... 💢 اگر تو هم در خود ، تو هم فرو بریزى ، تو هم سر بر زمین استیصال بگذارى ، تو هم تاب و توان از کف بدهى ، امام را در این برهوت غربت و تنهایى ، 💓 کند؟این انگار صداى دلنشین هم اوست که :خواهرم ! را دریاب که زمین از ، نماند. 🖤 امام ، تو را از جا مى کند... و تو پروانه🦋 وار این شمع نیم سوخته را به آغوش مى کشى... و با خود به درون خیمه🏕 مى برى. صبور باش على جان ! هنوز وقت ایستادن ما نرسیده است . بارهاى رسالت ما بر زمین است.تا تو را در بسترش بخوابانى و تیمارش کنى . امام به پشت خیام رسیده است و تو را باز فرا مى خواند: 💢خواهرم ! دلم براى مى تپد، کاش بیاوریش تا یک بار دیگر ببینمش و... هم با این کوچکترین علقه هم وداع کنم.با شنیدن این کلام ، در درونت با همه وجود فریاد مى کشى که : نه!اما به شیرین برادر نگاه مى کنى و مى گویى : چشم!آن سحرگاه که پدر براى ضربت خوردن به مسجد 🕌مى رفت ، در خانه تو بود. شبهاى 🌙خدا را تقسیم کرده بود میان شما دو برادر و خواهر،... و هر شب بالش را بر سر یکى از شما مى گشود. 🍁 🖤تنها سه لقمه ، تمامى او در این شبها بود و در مقابل سؤ ال شما مى گفت : دوست دارم با گرسنه به دیدار خدا بروم.آن شب🌟 ، بى تاب در حیاط قدم مى زد، مدام به آسمان نگاه مى کرد و به خود مى فرمود:به خدا نیست ، این همان شبى است که خدا وعده داده است.آن ، آن ،🌥 وقتى گفتند و پدر کمربندش را براى رفتن محکم کرد و با خود ترنم فرمود: 💢اشدد حیازیمک للموت و لا تجزع من الموت، فان الموت لاقیکا اذا حل بوایکا(13)حتى خانه🏚 نیز به فغان درآمدند و او را از رفتن بازداشتند.نوکهایشان را به رداى پدر آویختند و آمیز ناله کردند. آن سحرگاه هم با تمام وجود در درونت فریاد کشیدى که : نه ! پدر جان ! نروید. 🖤 اما به چشمهاى پدر نگاه کردى و آرام گرفتى : پدر جان ! جعده را براى نماز بفرستید. و پدر فرمود: لا مفر من القدر... از قدر الهى گریزى نیست. را گرم درآغوشت مى فشردى... سر و صورت و چشم و دهان و گردن او را غریق بوسه کنى و او را چون قلب💜 از درون سینه در مى آورى... 💢و به مى سپارى. امام او را تا مقابل صورت خویش بالا مى آورد، چشم در چشمهاى بى رمق او مى دوزد و بر لبهاى به نشسته اش بوسه مى زند.پیش از آنکه او را به دستهاى بى تاب تو باز پس دهد،... دوباره نگاهش مى کند، جلو مى آورد، عقب مى برد و چهره اش را سیاحتى مى کند.اکنون باید او را به دست تو بسپارد... و تو او را به به خیمه ⛺️برگردانى که مبادا آفتاب سوزنده نیمروز، گونه هاى لطیفش را بیازارد. 🖤اما ناگهان میان تو و بازوان حسین ، میان دو دهلیز قلب💓 هستى ، میان سر و بدن لطیف على اصغر، تیرى فاصله مى اندازد... و خون کودك شش ماهه را به مى پاشد. نه فقط که تیر☄ را رها کرده است .... ..... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂 📝🌸🍂 💮چرا 😭رشد می‌آورد⁉️ یک رشد برای است، یک رشد برای اولیا است، یک رشد هم برای ما، ما ابتدا نسبت به ابی عبدالله رشد پیدا کردیم که حال گریه می‌کنیم برای که گریه نمی‌کنیم. 📖قرآن : مما عرفوا من الحق؛ حسین حق است، ما اول حق را که وقتی کسی آرام می‌گوید، سرش را بریدند، 💖 ناله میزند. رشد است که مردم گریه 😢می‌کنند، 💮رشد است که از جان، مال و عمرشان مایه می‌گذارند، رشد است که این همه برپا می‌کنند، رشد است که جوان‌ها از سر 🌙 تا صبح🌥 سیاهی می‌کوبند و گاهی سرشان را به سیاهی می‌گذارند و می‌کنند.👌 🌸برای استاد ☺️ دعا🤲 کنیم✔️ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣4⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 🔅راوی_یکی_از_دوستان ♻️ به همراه #چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد #
🍁🌳🍁🌳🍁🌳🍁 🌷ای ....! 🍃شنیده ام 🌙جمعه، به زانو می نشینید؛ 🌷مادر می آید 🍃و خودش برایتان روضه می خواند... . 🌷هرگاه شب 🌟جمعه 🍃یادکردید، آن‌ها شما را نزد(ع) یاد می‌کنند. 🌷 شادی روحش صلوات 🌸🍁 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣3⃣#قسمت_سی_نوهم 💢مى ایستد و #فریاد مى زند: _ «کشتن پ
📚 ⛅️ 0⃣4⃣ 💢تو اگر بیفتى فرو مى افتد... و تو اگر بشکنى ، مى شکند.... پس ایستاده بمان... و کار را به انجام برسان... که کربلا را تو معنا مى کند... و توست که به عاشورا رنگ جاودانگى مى زند.... راه رفتن با روح ، ایستادن بى جسم ، دویدن با روان ، استقامت با جان و ادامه حیات با کارى است که تنها از تو بر مى آید. 🖤پس ایستاده بمان... و سپاهت را به سامان برسان و زمین و آسمان🌫 را از این بى سر و سامانى برهان.... پیش از هر کار باید را پیدا کنى . سکینه اگر باشد،هم💓 است و هم .شاید آن کسى که زانو بر زمین زده و دو کودك را با دو بال در آغوش گرفته... و سرهایشان را به سینه چسبانده ، سکینه باشد. 💢آرى سکینه است . این مهربانى🌸 منتشر، این داغدار تسلى بخش ، این یتیم نوازشگر، هیچ کس جز سکینه نمى تواندباشد.در حالیکه چشمهایش از گریه😭 به سرخى نشسته... و اشک بر روى گونه هایش رسوب کرده ، به روى تو مى زند... و تلاش مى کند که داغ و درد و خستگى اش را با لبخند، از تو .... چه تلاش اما بى ثمرى ! تو بهتر از هر کس مى دانى که داغ پدرى چون حسین... و عمویى چون عباس... و برادرى چون على اکبر... 🖤و بر روى چندین داغ دیگر، پنهان کردنى نیست... اما این تلاش شیرینش را پاس مى دارى و با نگاهت سپاس مى گزارى.اگر بار این مسؤولیت سنگین نبود، تو و سر بر شانه هم مى گذاشتید و تا قیام قیامت گریه مى کردید.... اما اکنون ناگزیرى که مهربان اما محکم به او بگویى :✨سکینه جان ! این دو کودك را در آن خیمهنسوخته سامان بده و در پى من بیا تا باقى کودکان و زنان را از پهنه بیابان جمع کنیم. 💢سکینه ، نه فقط با زبانش که با نگاهش و همه دلش مى گوید: _چشم ! عمه جان !و را با مهر به بغل مى زند و با لطف در خیمه مى نشاند و به دنبال تو روانه مى شود.... باید باشد... آن زنى که نشسته است ، با خود زبان گرفته است ، شانه هایش را به دو سو تکان مى دهد، چنگ بر خاك مى زند، خاك بر سر مى پاشد، گونه هایش را مى خراشد... و بى وقفه اشک مى ریزد. 🖤خودت باید پا پیش بگذارى. کار سکینه نیست ، که دیدن دختر، داغ رفتن پدر را افزونتر مى کند.خودت پیش مى روى ، در کنار رباب زانو مى زنى . دست بر سینه اش مى گذارى... و از اقیانوس ، جرعه اى در جانش مى ریزى.آبى💙 بر آتش!🔥آرام و مهربان از جا بلندش مى کنى، به سوى خیمه🏕 اش مى کشانى و در کنار عزیزان دیگرى مى نشانى. از بیرون مى زنى.به افق نگاه مى کنى . سرخى خورشید هر لحظه پر رنگ مى شود.تو هم مگر پر و بال در خون حسین شسته اى خورشید!... که اینگونه به سرخى نشسته اى ؟! 💢 و که خود، خلوت شدن اطراف خیام را از دور و نزدیک دیده اند و این آرامش نسبى را دریافته اند،... آهسته آهسته از گوشه و کنار بیابان ، خود را به سمت ها مى کشانند.همه را یک به یک... با اشاره اى ،نگاهى ، کلامى ، لبخندى و دست نوازشى ، تسلى مى بخشى و ب سوى خیمه هایت مى کنى. اما هنوز ثابت بیابان کم نیستند.... مانده اند کسانى که زمینگیر شده اند،... پشت به خیمه دارند... یا دل بازگشتن ندارند. 🖤شتاب کن زینب جان ! هم الان هوا تاریک مى شود و پیدا کردن بچه ها در این بیابان ، ناممکن. مقصد را آن دورترین سیاهى بیابان قرار بده... و جابه جا در مسیر، از افتادگان و درماندگان و بخواه که را به خیمه برسانند... تا از و و و در امان بمانند. _✨بلند شو عزیزکم! هوا دارد تاریک میشود.. ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✅ خواب پسر شهید مدافع حرم و حضور حاج قاسم سلیمانی در مراسم خواستگاری اش 🔺لطف کن یک بار این کلیپو بب
🔺 صحنه‌های عملیات دفاع مقدس، جلوه‌های عمل مقدس است 🔺️ سپهبد سلیمانی، مهرماه سال گذشته: عمل مقدس؛ یعنی هویتی که برای دیگران موج می‌زند و خود را نمی‌بیند. تنها چیزی که نمی‌بیند خود است. شب‌های عملیات به تعبیر رهبر معظّم انقلاب شب‌های قدر این انقلاب بودند. 🔺هیچ خودیت و وجود نداشت و عمل مقدس بود. مثل برادری که با گریه،😭 برادرش را راضی می‌کرد که بماند تا خودش برود یا مثل حماسه‌ی کربلای ۵. عاشورا 🏴این دفاع مقدس است. دفاع مقدس؛ یعنی عمل خود فراموشی. 🔺 به تعبیر آن شاعر که می‌گوید: تا فراموش خودی یادت کنندبنده گشتی آزادت کنند. ۹۸/۷/۸ 🏷 دفاع مقدس در 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
سردے ست و هوا منتظر باران🌧 است وقت است و دلمـ♥️ پیش تو سرگردان است اے نفست شرح پریشانی من مـاه پیشانے🌝 مـن بارانے مـن 😍 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به مهتاب🌝 نگاه کن به ستاره و و اطلسی و رقص پروانه🦋 به روی شانه های بنگر که از راه رسیده تا من دوباره شوم♥️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
₪خواستم ببینم یعنی چه⁉️ ⇦یعنی چند بار عقربه ی ساعت🕰 را دوره کردن؟ ⇦چند بار صبح را به رساندن؟ ⇦یعنی چند فرسنگ❓ ⇦چند کوه و دریا🏜 در میان؟! ₪دیدم؛ تنها به دل💕 است! تنهــا به .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
₪خواستم ببینم یعنی چه⁉️ ⇦یعنی چند بار عقربه ی ساعت🕰 را دوره کردن؟ ⇦چند بار صبح را به رساندن؟ ⇦یعنی چند فرسنگ❓ ⇦چند کوه و دریا🏜 در میان؟! ₪دیدم؛ تنها به دل💕 است! تنهــا به .... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh