eitaa logo
شمیم افق
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
6.6هزار ویدیو
2.5هزار فایل
﷽ ارتباط با ما @mahdiar_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 پاسدار مخلص 🌿 او پاسدار مخلصی بود که حتی خانواده‌‌‌‌‌‌اش او را فقط به همین عنوان «پاسدار»‌‌‌‌ می‌‌شناختند و بعد از شهادتش بود که پی بردند وی قائم مقام فرماندهی کل سپاه پاسداران بوده و حتی با وجود اینکه قرار شد به فرماندهی کل سپاه منصوب شود، خودش این مسؤولیت را نپذیرفت و به قائم مقامی اکتفا نمود. او و تعدادی از فرماندهان، پس از شکست حصر آبادان در عملیات پیروزمندانه‌‌ی ثامن الائمه علیه السلام با یک فروند هواپیما عازم تهران بودند که هواپیمای حامل آنان شب هنگام، در حوالی کهریزک دچار سانحه‌‌ی هوایی شده و منفجر‌‌‌‌ می‌‌گردد. و آن مرغ باغ ملکوت از قفس تن رها شده و از عالم خاک سفر‌‌‌‌ می‌‌کند. «روحش شاد، یادش گرامی و راهش پررهرو باد.» 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 یکی مثل بقیه 1️⃣ یک روز آمد سالن غذاخوری، خیلی شلوغ بود. همیشه وقتی‌‌‌‌ می‌‌آمد که صف غذا خلوت شده باشد. بچه‌‌‌‌ها با دیدن او راه را باز کردند. وقتی اصرار کردند، ناراحت شد و گفت که از تفاوت قائل شدن خوشش‌‌‌‌ نمی‌‌آید. 2️⃣ یک بار برایش غذا بردم. ناراحت شد و گفت: «دیگر از این کارها نکن. من هم باید مثل بقیه در غذاخوری غذا بخورم.» بعد از غذا همیشه ظرف غذایش را هم‌‌‌‌ می‌‌شست و هرگز این کار را به دیگری واگذار‌‌‌‌ نمی‌‌کرد. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 ناراحت از سفره غیرمتعارف 🌿 یک شب منزل بنی صدر دعوت شده بودیم برای شام. دیدم ناراحت است. گفتم: «چی شده آقای کلاهدوز؟» گفت: «از این که آقای بنی صدر چنان میزی برای شام چیده بود، خیلی ناراحت شدم. الان زمانی نیست که چند نوع غذای متفاوت در سر سفره بچینیم.» غذای شهید خیلی ساده بود. مثلاً نان و بادمجان و یا آبگوشت. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 فقط دو دست لباس 🌿 این اواخر دو دست لباس بیشتر نداشت. یکی را‌‌‌‌ می‌‌شست و آن یکی را‌‌‌‌ می‌‌پوشید. وقتی که من روز تولدش یا عید برایش لباس‌‌‌‌ می‌‌خریدم تا بهانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای دستش نباشد، گفت: «یک خواهش ازت دارم. اونم اینکه دیگه برام لباس نخری.‌‌‌‌می‌‌دونی که‌‌‌‌ نمی‌‌پوشم.» امّا با این وجود قبل از انقلاب، شیک پوش ترین افسر ارتش توی گارد بود. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 فراری از نام و عنوان و تعلقات 🌿 همیشه با یک پیکان (مدل پایین) که متعلق به خود او بود، رفت وآمد‌‌‌‌ می‌‌کرد و از اینکه کسی را به عنوان محافظ، با او همراه کنند، گریزان بود و آن گاه که به او گفته شد برای حفظ جانش به عنوان قائم مقام سپاه، لازم است که دو نفر محافظ داشته باشد، پس از اصرار فراوان یک نفر را پذیرفت و گفت: «خود من هم آن دومی هستم. آخر من یک فرد نظامی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام و خوب بلدم از اسلحه استفاده کنم.» 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است 🌿 اوّلین کسانی که شروع به پی ریزی تشکیلات سپاه پاسداران کردند، سه نفر بودند؛ شهید کلاهدوز، شهید محمد منتظری و شهید نامجو. امّا با این وجود وقتی ساختمان جدیدی را برای استقرار تشکیلات سپاه در نظر گرفته بودند، جارو به دست گرفته بود و مشغول تمیز کردن اتاق‌‌های ساختمان بود. سر و رویش پوشیده از گرد و غبار بود. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 بر خلاف بقیه افسرهای رژیم سابق 🌿 همسر شهید: سربازها خیلی دوستش داشتند. به حرفش گوش‌‌‌‌ می‌‌کردند. با این که یوسف بر عکس افسرهای دیگر گماشته نداشت، ولی سربازها هر وقت که ما اسباب کشی داشتیم و با خبر‌‌‌‌ می‌‌شدند، خودشان‌‌‌‌ می‌‌آمدند کمکمان. وقتی سفره‌‌‌‌ می‌‌انداختم، یوسف هم‌‌‌‌ می‌‌نشست پیششان و همراهشان غذا‌‌‌‌ می‌‌خورد؛ سر یک سفره. آن هم توی دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که این چیزها خلاف عرف ارتش بود. کاری نداشت که خودش افسر است و آن‌‌‌‌ها سرباز صفر. خودشان‌‌‌‌ می‌‌گفتند: «وقتی این جا‌‌‌‌ می‌‌آییم، انگار اومدیم تفریح.» برای همین که گماشته قبول‌‌‌‌ نمی‌‌کرد وبه دلیل برخوردش با سربازها، افسرهای دیگر تعجب‌‌‌‌ می‌‌کردند. برایشان سئوال بود که چرا این افسر با چنین درجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای این طور رفتار‌‌‌‌ می‌‌کند. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 ساده و عاری از هر نخوت و غرور 1️⃣ دیدم خانمش تنها آمده، فهمیدم که حتماً با یوسف حرفش شده. بعد دیدم در‌‌‌‌ می‌‌زنند. در را باز کردم. یوسف بود یک کاغذ بزرگ گرفته بود جلوی سینه اش، روی آن نوشته بود: «من پشیمانم.» همه تا او را دیدند زدند زیر خنده. خانمش هم خندید و جوّ خانه عوض شد. 2️⃣ گاهی که در جلسات از مسائل سیاسی صحبت‌‌‌‌ می‌‌شد و‌‌‌‌ می‌‌گفتم: «یوسف، چرا فلان حرف را زدی؟» با تواضع خاصی‌‌‌‌ می‌‌گفت: «بابا، ما یک ارتشی ساده بودیم، چه‌‌‌‌ می‌‌فهمیم این چیزها را. تو‌‌‌‌ می‌‌دونی به ما بگو.» 3️⃣ روزی برای او یک سخنرانی ترتیب داده شده بود. آمد و گفت که عنوان قائم مقام سپاه پاسداران را به کار نبریم و فقط بگوییم یک برادر پاسدار قصد سخنرانی دارد.‌‌‌‌می‌‌گفت: «نبایستی در سپاه قطب درست کنیم.» 4️⃣ کوچک و بزرگ‌‌‌‌ نمی‌‌شناخت؛ همیشه در سلام گفتن و احوالپرسی پیش قدم بود. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌷 قائم مقام گمنام سپاه پاسداران 🌿 وقتی رسیدیم مثل یک نیروی عادی، کارتش را نشان داد. وقتی کارت او را دیدند، گفتند: «با کی کار دارید؟» شماره تلفنی را گفت و آنها زنگ زدند و بعد از هماهنگی وارد شد. بعدها متوجه شدم که این دفعه‌‌ی اول و آخرش نبود، نگهبان پادگان ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه متوجه نشد که این شخص قائم مقام سپاه پاسداران است! 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
🌷 جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی از اخلاص قائم مقام سپاه 1️⃣ دیدم صورت و پلکهایش سوخته ولی با همان حال پشت میز مشغول کار است. شگفت زده شدم،‌‌‌‌ می‌‌دانستم که در 45 دقیقه‌‌ی پیش هنگام انفجار در دفتر نخست وزیری بوده، گفتم: «خوب، چطور شد آقا یوسف؟» با بغض در گلو گفت: «من شانس نداشتم. خدا مرا نخواست.» بیمارستان هم نرفت برای پانسمان صورتش. حتماً‌‌‌‌ نمی‌‌خواسته جلوی عکاس و فیلمبردار برود. 2️⃣ خواهرش گلایه کرد که ما نباید بدانیم برادرمان چکاره است؟ گفت: «برادرت سرباز است، همین.» هر وقت از کارش‌‌‌‌ می‌‌پرسیدم، جواب‌‌های دو پهلو‌‌‌‌ می‌‌داد. 3️⃣ مادر شهید: تا وقتی شهید شد،‌‌‌‌ نمی‌‌دانستیم پسرمان چه سمتی دارد. یک بار خواهرش از او پرسید: «آخر توی این سپاه چکار‌‌‌‌ می‌‌کنی که این قدر سرت شلوغ است و فرصت‌‌‌‌ نمی‌‌کنی که به ما سر بزنی؟» یوسف گفت: «چند بار گفتم که، فقط یک پاسدارم.» 4️⃣ همسر شهید: وقتی شهید شد، حتی‌‌‌‌ نمی‌‌دانستم چه سمتی داشته است. وقتی هم برای ثبت نام بچه‌‌‌‌ها به مدرسه رفته بود و از شغلش پرسیده بودند، گفته بود: «پاسدار!» تازه بعد از شهادتش بود که فهمیدیم قائم مقام سپاه پاسداران بوده است. 5️⃣ تا روز شهادتش هیچ یک از همسایه‌‌‌‌ها‌‌‌‌ نمی‌‌دانستند که همسایه‌‌ی آنها قائم مقام سپاه است. آن اواخر صبح‌‌‌‌ها ماشین‌‌‌‌ می‌‌آمد دنبالش. به راننده سپرده بود که جلوی در خانه نیاید و ماشین را دو کوچه پایین تر نگه دارد. از انگشت نما شدن و فخر فروشی بدش‌‌‌‌ می‌‌آمد. 🌸✨ یاد و خاطره پاسدار مخلص، شهید یوسف کلاهدوز را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم. ✨🌸 🆔 @ShamimeOfoq
🌼تواضع آيت الله بروجردى رحمه ‏الله🌼 نقل مى‏ كنند مرحوم آيت الله بروجردى روزى پاى منبر طلبه جوانى نشسته و سرا پا گوش بود. برخى كه ظاهربين بودند به آقا ايراد گرفتند كه شما مرجع تقليد شيعيان هستيد و عالم بزرگ زمان، چطور با اين دقّت پاى منبر يك طلبه جوان مى‏ نشينيد؟ ايشان در پاسخ فرمود: «خداوند همه بهره‏ ها را كه به يك نفر نداده است، چه بسا نكته ‏اى به ذهن اين طلبه آمده باشد كه به ذهن من نيامده باشد.»🌷 📙به نقل از کتاب گل و گوهر نوشته ابوالفضل سبزی 🆔 @ShamimeOfoq
🌷امام مهربانی ها حضرت امام رضا علیه السلام : اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَلیمٍ، لایُحِبُّ أَنْ یَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مایُؤْتى إِلَیْهِ، إِنْ رَأى سَیِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ 🔻تواضع درجاتى دارد: یکى از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کند که انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدى دید آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. 📙کافى، ج ۲ ص ۱۲۴. 🌺✨🌸✨ دهه وقف گرامی باد ✨🌸✨🌺 🆔 @ShamimeOfoq